eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
107 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
45 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
اری مهدی در دامن چنین خانواده‌ای پرورش یافت وروح لطیفش با تعالیم روح بخش دین مبین اسلام ومعارف الهی آشنا وعجین شد. پرورش در چنین محیطی باعث آشنائی عمیق وعاشقانه مهدی با روح تعالیم اسلامی ودلداری و دلبستگی به ائمه اطهار(ع) شد بطوری كه مهدی از همان دوران كودكی در مسجد حضور پیدا می‌كرد ونماز خواندن را در كنارخانواده آغاز نمود وتالحظه دیدار معبود آن را رها ننمود. او پسری فعال، جسور، بی‌باك وپرشور بود. در همان دوران كودكی با شیرین كاریهایش و شیطنت‌های كودكانه دل پدر ومادر را بلكه دل همه اهل فامیل را ربود ومورد محبت دوستان، همسالان واهالی محل قرار داشت. مهدی در سال 1348كلاس اول دبستان رادر مدرسه ابن سینای امیدیه آغاز نمود، ذهن فعال واستعدادخدادادی وی باعث شد اودانش اموزی ساعی، كوشا و موفق باشد ومدارج ترقی را یكی پس از دیگری گذراند.
درسال1350 پدرش برای بهبودی وضع معیشت خانواده وبرای یافتن كار مناسب آنها را به شهرستان اهواز منتقل نمود ودر محل آسیا آبادكه از محله‌های قدیمی ومستضعف بود سكنی گزیدند. مهدی كلاسهای سوم تا پنجم ابتدائی را در دبستان علامه آن محل تحصیل نمود. در آن سالها به تناوب در مناطقی چون زیتون كارگری و بیست متری شهرداری كه آنها نیز از منطقه قدیمی وهمجوار محله آسیا آباد بود سكونت گزیدند.
شهید نریمی دوران تحصیل راهنمائی را در مدرسه‌ای واقع در زیتون كارگری كه اكنون به نام شهید عبدالرضا شجرات نامیده می‌شود گذراند. این دوران اوج شور ونشاط مهدی نوجوان وفعال بود. او كه از ذهنی خلاق وپویا برخورداربود، ضمن تحصیل به عنوان سردسته گروه نوجوان همسن وسال خود در فامیل ومحله شناخته می‌شود و قدرت مدیریت خود را در همان سالهای نوجوانی به همسالان خود دیكته می‌نمود.
سال 1356 اتفاق مهم وسرنوشت سازی در زندگی مهدی جوان رخ داد. در این سال خانواده وی با پس انداز واستقراض موفق شدند خانه‌ای در مقابل مسجد امام حسین (ع) واقع در لین سوم كوی بیست متری شهرداری خریداری نمایند. این اتفاق مبارك، باعث آشنائی بیش از پیش مهدی با معارف ناب اسلام وتلطیف روح وصفای باطن وی شد. بطوری كه در آن سالها بین خانه مسجد تفاوتی قائل نبود واغلب اوقات خود را در مسجد و انجام دادن فعالیتهای مذهبی می‌گذارند. باید گفت كه آن شهید از همان دوران آماده پذیرش نقش‌های فعال خود در حوادث آتی شد. كم كم توجه وی به زندگی مادی كم وگرایش وی به معنویات روز به روز افزایش می‌یافت. در همین روزها اولین جرقه‌های انقلاب كبیر اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) با واقعه بیست ونه دیماه شهر قم زده وآغاز شد مهدی هم اكنون در پایه اول دبیرستان در رشته بازرگانی واقتصاددر دبیرستانی در منطقه زیتون كارمندی (شهید مطهری فعلی) مشغول به تحصیل بود با شروع مبارزات مردم مسلمان وحق جوی ایران، به خیل عظیم ملت پیوست و با شور وحالی وصف نشدنی دربرپائی تظاهرات وراهپیمائی علیه رژیم ستم شاهی شركت فعال داشت. وی شیفته حضرت امام، مرید مراد خود بود وبا عشق ومحبت ارادت خاصی نسبت به رهبرعظیم الشان انقلاب داشت. خالصانه وبی ریا از جان مایه گذاشت وشب وروز در حال مبارزه با عمال رژیم روبه اضمحلال رژیم طاغوب می‌گذراند. با به ثمر نشستن خون شهیدان وپیروزی انقلاب كبیر اسلامی ایران در 22 بهمن سال 1357، مهدی دست از مبارزه برنداشت وچون میلیونها عاشق انقلاب در قالب پایگاه‌های مردمی در مسجد محل (مسجد امام حسین (ع))به پاسداری وحراست از انقلاب بزرگ مردم ایران پرداخت. دیگر مهدی آن نوجوان پرشور گذشته كه فقط دلخوش به گذران اوقات خویش با دوستان وفامیل باشد نبود.
همجواری با مسجد ووقوع انقلاب، مهدی را برای حضور در عرصه‌های خطیر انقلاب آماده نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید نریمی همزمان با تحصیل به انجام فعالیتهای تبلیغی وعبادی در مسجد روی آورد ودر راه اشاعه احكام دین مبین اسلام و نشر تعالیم نجات بخش آن همت گماشت. دراین سالها رشد ونمود قاچ گونه گروهكهای ملحد شرق وغرب زده منشعب از ایدئولوژی‌های ماركسیت وسوسیالیستی چپ وراست، كه مدعی مبارزه وسهم خواهی از انقلاب بودند، باعث فتنه انگیزی والتهاب فضای سیاسی جامعه وبروز در گیریهای بسیاری در سطح كشور شد. مهدی دراین دوره برای پاسداری، حفاظت وحراست از دست آوردهای انقلاب اسلامی سر ازپا نمی‌شناخت وبا راه اندازی گروه تبلیغات اسلامی وارائه كتب روشنگرانه دینی ومذهبی به مبارزه با این گروههای ملحد پرداخت وسعی در برملا كردن اهداف خائنانه آنها نمود. نگارنده این سطور از زبان پاك آن شهید، شرح درگیریها ومرارتهای او ودوستانش در مواجهه با آن گروهكها داشته، شنیدنی است كه توصیف آن از حوصله این مقاله خارج است.
اما اتفاق دوم ومهم دیگر در زندگی شهید نریمی آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه انقلاب اسلامی مردم ایران در 31 شهریور 1359 بود. روح بلند ومتعالی شهید كه اكنون جوانی جسور وتهور بود با شروع جنگ دیگر در كالبد جسم قرار نمی‌گرفت. روحیه سلحشوری و جوانمردی او را به عرصه دفاع از كیان اسلامی وایران عزیز دعوت نمود. شهید در همان روزهای آغازین جنگ، همچون سایر جوانان پاكباز ومومن شهر اهواز در مساجد گرد آمده وبا تشكیل هسته‌های مقاومت دفاع از شهر را در دوجبهه مبارزه با دشمن بعثی ومزدوران داخلی آغاز نمود. شور وهیجانی وصف ناپذیر مدافعان جوان را كه همه از اقشار، آحاد واقوام جامعه بودند در بر گرفت. آنان چنان یك دل ویك رنگ
ویك زبان بودند، كه هیچكس قادر به رسوخ وایجاد رخنه بین صفوف فشرده رزمندگان جان بركف نبود. پس از فروكش نمودن حملات اولیه دشمن وتوقف آنها درنزدیكی شهرهای آبادان وسوسنگرد، مهدی همچنان به فعالیت در قالب پایگاه بسیج مسجد امام حسین (ع) مشغول بود. در سال 1359 شهراهوازبدلیل قرار گرفتن در معرض گلوله باران خمپاره‌ای وتوپخانه‌ای دشمن، نا امن شده بود وخانواده وی برای مدت كوتاهی شهر را ترك كردند. در اوائل سال 1360 با اصرار وابرام پدر ومادر، آن عزیز برای مدت كوتاهی به شهر امیدیه آمد ودر امتحانات سوم متوسطه در دبیرستان
شهید فارس مدان شركت كرد. این آخرین سال تحصیل شهید حاج مهدی نریمی بود ودیگرتا پایان جنگ وفصل شهادت به تحصیل روی نیاورد. چرا كه اوعرصه دفاع از میهن اسلامی وشرف وناموس كشور را در اولویت می‌دید. پس از سپری شدن امتحانات، مهدی همچون مرغی از قفس پركشید ومشتاقانه به سوی جبهه‌های نور شتافت. ایشان در اوایل سال1360 به عضویت سپاه پاسداران حمیدیه در آمد واین اتفاق مصادف بود با آشنائی، همراهی وهم آوائی همیشگی با سردارشهید سرلشكرعلی هاشمی بود. آشنائی و همراهی تاملكوت اعلی ادامه یافت خصوصیا ت منحصر به فرد مهدی همچون بی‌باكی، چالاكی، اخلاص، طمانینه وآرامش اوباعث شد كه سرلشكر شهید سپاه اسلام، با اعتماد كامل به وی، اورا جذب ویار همیشگی خودقرار دهد. در این سال تا مقطع عملیات آزادسازی بستان، مهدی در معیت شهید هاشمی در سپاه حمیدیه به
پیكار ورزم با دشمن بعثی مشغول بود واز هیچ تلاشی فروگذار نبود. پس از پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات غرورآفرین طریق القدس وعقب نشینی دشمن بعثی از نزدیكی سوسنگرد، شهید علی هاشمی به فرماندهی سپاه سوسنگرد منصوب شد. ایشان نیز مهدی را به خاطرخصوصیات ویژه‌ای كه داشت با خود به سپاه سوسنگرد برد. بعداز عملیاتهای موفقیت آمیز فتح المبین وبیت المقدس كه منجربه آزادسازی بخش عظیمی از میهن اسلامی شد، جنگ وارد مرحله جدیدی شد. عملیاتهای برون مرزی رمضان، والفجر مقدماتی و والفجرهای 1 و 2 بدلیل آمادگی ارتش بعثی وپیش بینی زمان وقوع حمله، جنگ را با بن بست روبرو ساخت. این امر فرماندهان جنگ رابه فكر چاره انداخت. دراین زمان تفكر عبور از هور الهویزهونفوذ به عمق خاك عراق در استراتژی فرماندهی ارشد جنگ قرار گرفت.تا قبل از آن تجربه هیچگونه عملیات آبی وخاكی درجنگ وجود نداشت. لذا فرماندهی سپاه برآن شد تا با شناسائی كامل منطقه هورالعظیم، زمینه را برای انجام عملیات بزرگ
وغافلگیر‌كننده‌ای آماده كند. برای این امر وخطیرشهید عزیز سردار سرلشكر علی هاشمی كه مورد وثوق فرماندهی ارشد سپاه بود، انتخاب شد. شهید هاشمی با ایجاد قرارگاه سری اطلاعاتی نصرت در سال 1361 كار رابا جوانان پرشور وجان بركف سپاه وراهنماهای بومی منطقه آغاز كرد.دراینجا هم بدلیل همان اعتمادی كه قبلا سخن آن رفت وعشق ومحبت ومودتی كه بین آن دوشهیدعزیزبود، مهدی را به فرماندهی مخابرات قرارگاه نصرت منصوب كرد. مهدی كه دارای قدرت مدیریت وخلاقیت وافری بودبه خوبی به اعتماد علی پاسخ دادوبا ارادت قلبی وامتثال اوامر فرماندهی، به تلاش وكوشش مداوم وخستگی ناپذیر دست زدوبا همراهی جمعی از بهترین عزیزان سپاهی وبسیجی در مخابرات قرارگاه نصرت، منشاءخدمات بزرگی دراجرای طرحهای مخابراتی آبی وخاكی شد. از جمله این طرحهای خلاقانه، ایجاد شبكه مخابراتی بی‌سیم وباسیم در زیر آب در
هور العظیم بود. دوستان وهمرزمان شهید ازتلاش وكوشش ومجاهدت شبانه روزی وبی وقفه وبدون خستگی او در شگفت بودند. مهدی در عین این همه تلاشمجدانه ومخلصانه به وضعیت نیروهای تحت امر خود توجه ویژه‌ای داشت. همین امر باعث ایجاد علقه ومحبت وروابط صمیمانه وگرم وی با نیروهایش می‌شد. از دیگر نكات بارز اخلاقی شهید مهدی نریمی اخلاص وایمان وی بود. اونماز را اول وقت وبا شور وحال خاصی می‌خواندو در دعای كمیل وندبه حاضر می‌شد. ازغیبت پرهیز می‌كردوازحضور در مجالس شادی وطرب خودداری می‌ورزید. در تدین ودینداری مقید بود. عشق زائد الوصف وی به امام (ره) وادای تكلیف از او فردی وارسته، متكی به ایمان و مذهب به نفس ساخته بود. در كارش بسیار جدی بود وهركاری را كه به او محول شده بود، تابه نحو احسن به پایان نمی‌برد از پای نمی‌نشست، پس از عملیات‌های موفقیت آمیز خیبر وبدر، گسترده عملیاتی قرارگاه نصرت افزایش یافت وماموریتهای دیگری در سایر جبهه هابه آن قرارگاه محول شد. این امر تلاش بیشتر ومضاعف می‌طلبید كه مهدی آن را در خود سراغ داشت. پوشش مخابراتی
منطقه‌ای به وسعت طلائیه تا بستان درآن شرایط جوی واقلیمی، دشواریهای كاردر هور ولزوم مراقبت مستمراز خطوط مخابراتی برای حفظ ارتباط مطلوب نیروهای خودی در خطوط وسنگرهای خط مقدم با عقبه، به راستی از مردان پاك وخود ساخته بی‌ادعائی چون شهید نریمی ویاران صدیقش برمی آمد. در بهار سال1365 شهید در راستای عمل به سنت حسنه رسول‌الله با دختری عفیف ومومن ازخانواده متدین ومحترم ازدواج كرد و حاصل این پیوند مبارك وكوتاه مدت، دوفرزند بود. دخترش بنام مریم وپسرش بنام محمد صادق. اما شهید هرگز محمد صادق را ندید وپیش از تولد او به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در سال 1366 افتخار تشرف به حج بیت‌الله الحرام وحضور در حریم یار را یافت. درهمان سال اجتماع عظیم حجاج درمراسم برائت از مشركین در مكه مكرمه توسط عمال آل سعود به خاك وخون كشیده شد. شهید مهدی چون شیر غران درسنگر دفاع از حجاج زنان ومردان مسلمان به درگیری با نیروهای پلیس سعودی پرداخت. دراین درگیری شهید از ناحیه پا مورد اصابت گلوله پلیس سعودی قرار گرفت وزخمی گردید. بدین ترتیب برگ زرین دیگری برافتخارات آن شهید بزرگوار در دفاع