eitaa logo
| برهان |
325 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
500 ویدیو
24 فایل
﷽ ما حجت خدا(عجل الله) را داریم میانِ تمامِ نداشته هایمان:) . . ناشناسمون 🌱 https://harfeto.timefriend.net/17168727919099 . . صلواتی ختم کن :)
مشاهده در ایتا
دانلود
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم...🪴 ۴۶روزتامُحرم [ @borhann_313 ]
‌⇦‌برنامه ریزی | انسان اگر برای وقتش برنامه ریزی نکرد، شیطان برایش برنامه ریزی میکند . . . غیبت ها، تهمت ها، حرف های بی مزه و لهو، همه‌ی این ها نتیجه‌ی بی برنامگی است | [آیت الله حائری]
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام، گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه‌ات بکنند، گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت‌آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت. شهید آرمان علی‌وردی🕊🌹 راوی: پدر شهید
❗️ ✍راوی امیر منجر ▫️یادم هست در زورخانه حاج حسن، پیرمردی می آمد و آن بالا در گوشه ای می نشست و ورزش جوان ها را نگاه می کرد. در آن جمع، ابراهیم هرگاه از در وارد می‌شد این پیرمرد را حسابی تحویل می‌گرفت و او را در آغوش می فشرد. گویی دوست صمیمی اش را دیده. من دقت کردم که ابراهیم، در حین روبوسی، مبلغی را داخل جیب آن پیرمرد می گذاشت. مدتی از آن ماجرا گذشت. یک روز به او گفتم: ابرهیم، این پیرمرد را از کجا میشناسی؟ جواب درست و حسابی نداد. یقین داشتم که او به خوبی این پیرمرد را می شناسد. دوباره سوالم را پرسیدم. مکثی کرد وگفت: او پهلوان عباس... است، یکی از پهلوان های قدیم تهران. او در جوانی گنده لات بود و کارهای خلاف بسیاری انجام داد، اما حالا سرش به سنگ خورده و دیگر توان قبل را هم ندارد. من هر بار به زورخانه می رفتم، شاهد برخوردهای دوستانه ابراهیم با این پهلوان بودم. از طرفی شاهد بودم که برخی دوستان ما به ابراهیم انتقاد می کردند که او در گذشته چنین و چنان بوده، چرا به او کمک می کنی ؟ ابراهیم با مهربانی می گفت: در گذشته این طور بوده، الان پشیمان است. خدا پشیمان ها را قبول می کند، چرا ما قبول نکنیم؟! ▫️مدتی گذشت، تا اینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها با پهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است. آخر شب وقتی پیش من آمد گفت: این پهلوان عباس دستش خالی است. میخواهد دختر شوهر بدهند، اما نمی‌تواند جهیزیه تهیه کند. می توانی بی سر و صدا کاری انجام دهی؟ صبح فردا با ابراهیم راهی بازار شدیم. از هر بازاری که می شناختیم کمک گرفتیم. یک نفر فرش داد. یک نفر ظرف و ظروف و دیگری رخت و لباس. خلاصه جهیزیه خوبی برای دختر پهلوان عباس تهیه شد. نمیدانید این پیرمرد چقدر خوشحال شد. هربار ابراهیم را می دید از جا بلند می شد و مانند فرزندش او را در آغوش می گرفت و دعایش می کرد. پهلوان عباس چهل سال پیش پیرمرد بود و به یقین الان زنده نیست، اما ابراهیم کاری کرد که او بنده خوب خدا شد. اهل نماز و مسجد و... او از تمام گذشته اش توبه کرد. 📚داستان جدید، از کتاب دو جلدی سلام بر ابراهیم
شهید احمد کاظمی🕊🌹 برای خوشایند هیچ کس جنهم نروید
- حرف زدن پشت سر مردم، نـشــاط عبـادت را مـی گیـرد • استاد‌فاطمی‌نیا
..🤍
امام خمینی(ره) در آیینه شهدا👇
🚩 سردار شهيد محمد بروجردى آنقدر به امام علاقه داشت و نسبت به شخصيت ایشان احترام قائل بود که هرگاه حضرت امام در تلویزیون ظاهر مى شدند، دو زانو مقابل تلویزیون مى نشست و تمام هوش و حواس خود را متوجه ایشان مى کرد. از مواردى که شهيد بروجردى ناراحت مى شد وقتى بود که کسى در موقع سخنرانى حضرت امام گوش به حرفهاى ایشان نمى داد یا پایش را دراز مى کرد.