eitaa logo
بشری ـ Boshra
2 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
163 فایل
🌟نشریه فرهنگی، هنری، اجتماعی، ورزشی 🌟نشر محتوای فرهنگی‌، هنری اجتماعی،آموزشی،ورزشی + تحلیل مباحث روز + مطالب انگیزشی و اطلاعات عمومی 💬 ارتباط: @golestan_boshra 😍 تبلیغات ارزان و ویژه:
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ جبهه و جهاد اکبر (2) 🔹اخلاق فرماندهی (4); ✍️استاد حسین مظاهری ♻️ تهیه و تنظیم: تقی گرزین 🔘 معنا کاوی اخلاق: فیض، در ادامه بر همان نکته مورد نظر ارسطو یعنی اختیار فاعل تأکید می ورزد و یادآور می شود که فعل، هنگامی اخلاقی محسوب می گردد که از روی اختیار و انتخاب صورت گرفته باشد و گر نه بر روی افعال غیر ارادی، نیک یا بد، عنوان اخلاقی نمی توان نهاد. او می نویسد: »چرا گفتیم اخلاق بایستی راسخ و ثابت در نفس باشد؟ برای این که (برای مثال) هرگاه فردی به طور تصادفی، دست بذل و بخشش بگشاید و مبلغی را به یکی از همنوعان خود بدهد، نمی توان گفت که حاتم زمان است و خوی بخشندگی نسبت به مردم را دارد. آری، اگر همین صفت بذل و بخشش راسخ و مسخر دست نفس شد، می توان فاعل آن را در ردیف افراد بخشنده قرارداد«.(همان، ص 10، با اندکی تصرف در عبارات) وی در ادامه توضیح می دهد که »ممکن است شخصی از خوی بخشندگی برخوردار باشد، ولی به دلیل تنگدستی مجال بروز آن برای وی فراهم نباشد. چنین کسی باز هم بخشنده به حساب می آید و چنانچه فردی بخیل، به حسب تصادف و یا از سر اکراه و اجبار دست سخاوت بگشاید، در زمره گشاده دستان به حساب نخواهد آمد«.(همان) ..... ▫️✨▫️✨▫️✨▫️
✳️ جبهه و جهاد اکبر (2) 🔹اخلاق فرماندهی (5); ✍️استاد حسین مظاهری ♻️ تهیه و تنظیم: تقی گرزین 🔘 فرماندهی اسلامی: مقدمه اخلاق شخص، در مقام فرماندهی یک گروه نظامی، از جنبه های گوناگون با اخلاق در شرایط عادی تفاوت می کند. کسی که در مقام فرماندهی یا رهبری گروهی، در هر مقیاس، قرار می گیرد، باید انسانی خود ساخته و پاکباز باشد. زیرا نگاه زیردستان و فرمانبران به کردار اوست. میدان نبرد برای فرماندهان یک عرصه نمایش اخلاقی است. چون سربازان تنها به گفتار فرماندهان بسنده نمی کنند، بلکه رفتار آنان را نیز زیر نظر دارند. اگر فرمانده شجاع بود سربازان نیز از او الگو می گیرند و روحیه شجاعت در آنان دمیده می شود و اگر فرمانده پر استقامت و پایمرد بود سربازان نیز از خود خویشتن داری و صبوری نشان خواهند داد. همین طور اگر از وی ضعف و زبونی ببینند، روحیه آنان نیز ضعیف خواهد گشت. بنابراین فرمانده باید مد نظر داشته باشد که پیوسته در معرض دید و الگوی زیردستان خویش است. تا این اندازه از اخلاقیات فرماندهی در همه جوامع مشترک است و در میان ارتشهای جهان این ارزشها جایگاهی والا دارند. آنچه در این مقاله در صدد بیان آن هستیم ویژگیهای فرماندهی اسلامی است که وجه تمایز میان فرماندهان پرورش یافته در نظام ارزشی اسلام با دیگران به شمار می آید. ..... ▫️✨▫️✨▫️✨▫️
✳️ جبهه و جهاد اکبر (2) 🔹اخلاق فرماندهی (6); ✍️استاد حسین مظاهری ♻️ تهیه و تنظیم: تقی گرزین 🔘 ویژگیهای فرماندهی اسلامی: اسلام نظامی ارزشی است و ارزشهایش چنان فراگیر است که بیشتر جوانب زندگی انسان را، خواه نظری و خواه عملی، در بر می گیرد. فرماندهی نیز حرفه ای است که زیر تأثیر این ارزشها قرار دارد. برخی از این ارزشها جنبه ایجابی دارند و برخی دیگر جنبه سلبی. از ویژگیهای ایجابی فرماندهی اسلامی، داشتن تعهد و از ویژگیهای سلبی آن پرهیز از تحقیر و دوری از تبهکاری را می توان برشمرد. ..... ▫️✨▫️✨▫️✨▫️
تعهد نگاهی به رویدادهای تاریخ اسلام به ویژه در روزگار رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام نشان می دهد که فرماندهی اسلامی به معنای دقیق کلمه و به مفهوم کامل انسانی آن، متعهد است. رسول خدا صلی الله علیه و آله به تعهدات خود نسبت به دشمنانشان به طور کامل پایبند و در این باره چنان سخت گیر بود که در یک نوبت مطابق پیمان امضا شده با مشرکان مکه یاران خویش را به آنها تحویل داد.1 آن حضرت در جنگ نیز سخت به قوانین انسانی پایبند بودند. هنگام اعزام نیروها به جهاد و همین طور در میدان نبرد، بر رعایت حقوق انسانی جنگجویان، زنان، کودکان، و اسیران و حتی کشتگان دشمن تأکید می ورزید: «به روایت ابن اسحاق، رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ حنین زنی را کشته دید که مردم بر سر او جمع شده بودند و چون درباره موضوع پرسید، گفتند: زنی است که خالد بن ولید او را کشته است. حضرت به کسی فرمود تا خود را به خالد برساند و بگوید که رسول خدا او را از کشتن کودک، زن و مزدور نهی می کند».2
در رفتار امیر مؤنان علی علیه السلام نیز این جنبه به روشنی دیده می شود. ایشان در یک لشکرکشی، نامه هایی را نزد فرمانداران و کارگزارانی که در مسیر سپاه قرار داشتند ارسال فرمود و ضمن اشاره به روشی که باید نیروی اعزامی طبق آن عمل کند و نیز شیوه ای که فرمانداران باید در برخورد با آنها به کارگیرند، مسئولیت هرگونه تخلفی را که از سپاه اعزامی سر بزند، بر عهده گرفت و خاطر نشان کرد که خطای هیچ خطاکاری قابل چشم پوشی نیست. خدمت در سپاه علی نمی تواند دستاویزی برای انجام کارهای ممنوع قرار گیرد و هرکسی پایش را از مرزهای شرع و اخلاق بیرون نهد، مؤخذه و محاکمه خواهد گردید. متن سخن آن حضرت در این باره چنین است: اما بعد، سپاهیانی را گسیل کرده ام که به خواست خدای از سرزمینهایی که زیر فرمان شماست خواهند گذشت و آنچه به فرمان الهی بر آنان واجب است، مانند نیازردن مردم و خویشتنداری از شرارت، به آنان سفارش کرده ام. اگر به مسلمانان و ذمیان دیار شما زیانی رساندند من از چنین کاری بیزارم، مگر از کار آن سپاهی ای که از گرسنگی در آستانه مرگ بوده و برای سیر کردن خود راهی نداشته باشد. پس، هریک از سپاهیان را که از مردم به ستم چیزی بستانند، به این ستم کیفر دهید و دست بی خردان قوم خود را از آزار و زیان و تعرض به سربازان گرسنه، که استثنا کرده ام، کوتاه کنید. من در پس سپاهم. اگر ستمی بر شما رفت به من گزارش کنید و اگر از سربازی و افسری دشواری ای به شما رسد که جز با یاری خدای و با کمک من، توان جلوگیری از آن را نداشته باشید، مرا آگاه سازید تا به یاری پروردگار او را از کار برکنار سازم. ان شاء اللّه.3
پرهیز از تحقیر زیردستان تحقیر و اقناع دو شیوه اند که برای فرمانبردار ساختن یک شخص یا یک گروه به کار گرفته می شوند. در شیوه تحقیر، شخصیت فرد چنان خرد و لگد مال می شود که احساس هر گونه هویت و استقلال را از دست می دهد و خود را به طور کامل و برده وار در اختیار فرمانده قرار می دهد و فرمان او را، هرچه باشد، بی چون و چرا می پذیرد. شخص تحقیر شده خود را به طور کامل به مافوق خویش وابسته می بیند و حتی زندگی کردن بدون او هم برایش دشوار می شود. این شیوه در طول تاریخ بشری از سوی طاغوتها و مستکبران به کار گرفته می شده و آنان زیر دستان خود را در چنان حالت روانی قرار می دادند که چشم بر همه حقایق و واقعیتها ببندند و در هر شرایطی از آنان پیروی کنند و حتی ابتدایی ترین اصول انسانی را نادیده بگیرند. در قرآن کریم درباره رفتار فرعون، همچون سمبل رفتارهای تحقیرآمیز، نسبت به قومش چنین آمده است: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِین (زخرف: 54 )
فرعون قوم خویش را خوار و زبون کرد، در نتیجه آنان نیز از وی پیروی کردند، زیرا آنان مردمانی تبهکار بودند. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریف از رفتار فرعون نسبت به قومش به دزدیدن عقل تعبیر می کند که بسیار گویاست. آری عقل ربایی یکی از روشهای شایع میان طاغوتها است که برای وادار ساختن مردم به اطاعت بی چون و چرای خود، آن را به کار می گیرند4. هرچند که به طور طبیعی و به حکم قوانین تخلف ناپذیر آفرینش، خود آنان نیز از نتایج نامیمونش درامان نخواهند ماند. این شیوه، درست در برابر شیوه پیامبران قرار دارد که به فرموده امیرمؤنان علی علیه السلام، برای وادار ساختن مردم برای پیروی از خود، عقولشان را کشف و بیدار می کنند و آنان را برای پذیرفتن رسالت خویش پیوسته وادار به تعقل و تفکر می سازند.5
دوری از تبهکاری اما اینکه چرا قوم فرعون حاضر شدند به فرمانبرداری از کسی چون او تن دهند نیز موضوعی در خور توجه است که قرآن کریم به آن اشاره فرموده و دلیلش را فسق و تبهکاری آنان دانسته است: «فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِین» (قوم فرعون در ادعای خدایی اش از وی پیروی کردند، چون مردمانی تبهکار بودند). چنان که در آیه شریف دیده می شود، دلیل اینکه قوم فرعون به فرمانهایش سر می نهادند این بود که وی آنان را مردمانی فاسق و تبهکار بار آورده بود. آری هنگامی که مردمی به لحاظ اخلاقی فاسد و تبهکار شوند، تن به هرگونه فرمانی خواهند داد و فرماندهان اسلامی باید سخت مراقب باشند که مبادا برای فرمانبردار کردن زیردستان خویش آنان را به فسق و تبهکاری وادارند. همان طور که از ظلم و ستم نسبت به آنان نیز باید خودداری ورزند.
نتیجه گیری از مجموع آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت: 1. ویژه بودن رابطه میان فرماندهان و فرمانبران حکم می کند که هردو گروه در این باره اخلاقی ویژه را رعایت کنند: فرماندهان فرمان خود را در کمال دوراندیشی و با در نظر گرفتن همه جوانب صادر کنند و فرمانبران ضمن اجرای آنها به جنبه های ارزشی رفتار خویش نیز توجه داشته باشند. تصمیمهای فرماندهان بسیار سرنوشت ساز است، از این رو به هنگام تصمیم گیری باید نهایت دقت را به عمل آورند. 2. اسلام به مقوله فرماندهی عنایتی ویژه دارد و معیارهای اسلامی با معیارهای انسانی مطابقت کامل دارد. 3. فرماندهی اسلامی به فرماندهی الهی نزدیک و از فرماندهی طاغوتی به دور است.
بایسته های اخلاق فرماندهی مقدمه نیاز یک زمامدار به خیرخواهی آنهم از سوی فرماندهان نظامی حقیقتی است انکارناپذیر؛ و یک فرمانده صادق و وفادار هیچ گاه از این کار دریغ نمی ورزد. فرماندهان موفق کسانی نیستند که تنها بر رأی و نظر خودشان تکیه کنند و نسبت به دیدگاههای دیگران بی اعتنا بمانند. آنان پیوسته در کارهای مهم از کارشناسان نظرخواهی می کنند. ولی همان گونه که نظر و فرمان نهایی با آنهاست، مسئولیت هر کار و پیش آمدی را در کمال صداقت و با تعهد می پذیرند. آنان کارهایشان را برای خدا انجام می دهند و در هر حال توجه دارند به اینکه هر کاری برای رضای خدا باشد، ماندگار است و نتایج آن هر چند ممکن است گاهی تلخ باشد، اما هیچ گاه ضایع و تباه نمی گردد. مقاله حاضر این چهار فضیلت اخلاقی فرماندهان را به بحث می گذارد و بیش از هر چیز به نتایج عملی این بحث نظر دارد.
یکم - ارائه دیدگاههای خیرخواهانه به زمامداران خیرخواهی یکی از فضایل و سجایای اخلاقی است و یک مسلمان باید نسبت به عموم همنوعان و همکیشانش خیرخواه باشد. ولی خیرخواهی یک فرمانده(عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله وعلیه وآله: »إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ أَمْشَاهُمْ فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ؛ آن کس که در راه خیرخواهی مردم بیش از دیگران گام بر می دارد، در روز قیامت منزلتی والاتر از دیگران دارد.« (بحارالانوار، ج 71، ص 358)) نسبت به زمامداران یک کشور چیزی فراتر از خیرخواهی عمومی است. فرماندهان با کفایت، می توانند با ارائه دیدگاههای خیرخواهانه و درست، بسیاری از گره ها را بگشایند و دشواریها را آسان کنند. در حالی که بدون شک زمامداری که فرماندهانی ناپاک و شرور پیرامونش را گرفته باشند، قادر به پیشبرد درست، دقیق و موفقیت آمیز سیاستهای نظامی خویش نخواهد بود. چنان که این معنا از نگاه هیچ یک از زمامداران بزرگ و موفق تاریخ نیز به دور نبوده است و پیوسته مراقب بوده اند که در دام فرماندهان خوشامدگو نیفتند.
امام علی علیه السلام در نامه مشهور خویش به مالک اشتر می فرمایند: فَوَلِّ مِنْ جُنُودِک أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِک لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِک.(نهج البلاغه، نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر (نامه 53). لازم به یادآوری است که امام علی علیه السلام زمامداران را از خیرخواهی هیچ یک از آحاد جامعه بی نیاز نمی بیند و در این باره می فرماید: »بی گمان از پست ترین حالتهای زمامداران جامعه در نگاه مردم شایسته، این است که بدین گمان متهم شوند که دوستدار ستایش اند و سیاست کشورداری شان بر کبرورزی بنا یافته است. به راستی من خوش ندارم که این پندار در ذهنتان راه یابد که به چاپلوسی گراییده ام و شنیدن ثنای خویش را دوست دارم. من با سپاس از خداوند چنین نیستم. اما اگر چنین نیز می بودم، آن را به نشانه خاکساری در برابر خداوند سبحان - که به بزرگی سزاوارتر است- وامی نهادم.