⚫️ شهادت «حمزه سیدالشهداء» عموی بزرگوار پیامبر (ص) و وفات «حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)» تسلیت باد.
@montazer_shahadat313
haj saeed hadadiyan - Yade Emam o Shohada (128).mp3
10.81M
بعد از شناسایی
شهدای منطقه قلاویزان😭
مداحی
🎤حاج سعید
میچسبد مگه نه؟!
@montazer_shahadat313
#داستان_ڪوتاه
سہ برادر با هم هماهنگ بودند
داخل خونه بیرون از خونہ
با هم سر کار مے رفتند،
بعد هم تظاهرات و فعالیت های سیاسے،
آخر هم جبهہ و #شـهــادت...
#ابراهیم شهید شد
#عبدالله مفقود الاثر شد
#حبیب رو هم پس از نہ سال تڪہ ای از استخونهاشو بہ همراه پلاڪ برای خانواده اش آوردند...
#برادران_شهید_جعفرزاده🌷
@montazer_shahadat313
یا مهدی:
#عشقینه ♥
#ناحلہ🌸
#قسمت_اول
°•○●﷽●○•°
با باد سردی ک تو صورتم خورد لرزیدم و دوطرف سوییشرتم و محکم تر جمع کردم...
همینطور که سعی میکردم قدمامو بلندتر وردارم زیر لب به آسمون و زمین غر میزدم
حالا ی روز که من بدبخت باید پیاده برم کلاس، هوا انقدر سرد شده...
لباس گرم ترم نپوشیدم لااقل.
مسیر هم که تاکسی خور نیس
اه اه اه
کل راهو مشغول غر زدن بودم
انقدر تند تند قدم برمیداشتم ک نفسام ب شماره افتاد
دیگه نزدیکای خونه معلمم بودم کوچه ی تاریک و که دیدم یاد حرف بابام افتادم که گفته بود
اینجا خطرناکه سعی کن تنها نیای
با احتیاط قدم ور میداشتم
یخورده که گذشت حس کردم یکی پشت سرمه وقدم ب قدم همراهم میاد
به خیال اینکه توهم زدم بی تفاوت به راهم ادامه دادم اما هر چی بیشتر میرفتم این توهم جدی تر از ی توهم ب نظر میرسید
قدمامو تند کردم و به فرض اینکه یه ادم عادیه و داره راه خودشو میره و کاری با من نداره برگشتم عقب تا مطمئن شم
بدبختانه درست حدس نزده بودم
از شدت ترس سرگیجه گرفتم
اب دهنم و به زحمت قورت دادم وسعی کردم نفسای عمیق بکشم
تا خواستم فرار و بر قرار ترجیح بدم و در برم یهو یه دستی محکم نشست رو صورتم و کشیدم عقب هرکاری کردم دستش و از رو دهنم ور دارم نشد
چاقوشو گذاش رو صورتم و در گوشم گفت :هییییس خانوم خوشگلهه تو که نمیخوای صورتت شطرنجی شه ها ؟
لحن بدش ترسم و بیشتر کرد
از اینهمه بد بیاری داشت گریه ام میگرفت
خدایا غلط کردم اگه گناهیی کردم این بارم ببخش منو . از دست این مردتیکه نجاتم بده
اخه چرا اینجا پرنده پر نمیزنه ؟؟
چسبوندم به دیوار و گفت :یالا کوله ات و خالی کن
با دستای لرزون کاری ک گفت و انجام دادم
وسایل و ک داشتم میریختم پایین
چشم خورد ب اینه شکسته تو کیفم
ب سختی انداختمش داخل استینم
کیف پولم و گذاشت تو جیبش
بقیه چیزای کیفمم ی نگا انداخت و
با نگاهی پر از شرارت و چشایی ک شده بودن هاله خون سرتا پام و با دقت برانداز میکرد
چسبید بهم
از قیافه نکرش چندشم شد
دهنش بوی گند سیگار میداد
با پشت دستش صورتم و لمس کرد و گفت:جوووون
حس کردم اگه یه دیقه ی دیگه تو این وضع بمونم ممکنه رو قیافه نحسش بالا بیارم
اب دهنمو جمع کردم و تف کردم تو صورتش
محکم با پشت دست کوبید تو دهنم
و فکم و گرفت و گفت: خوبه خوشم میاد از دخترای این مدلی
داشتم فکر میکردم یه ادم چوب کبریت مفنگی چجوری میتونی انقدر زور داشته باشه
فاصله امون داشت کم تر میشد
با اینکه چادری نبودم و حجابم با مانتو بود ولی تا الان هیچ وقت ب هیچ نامحرمی انقدر نزدیک نشده بودم
از عذابی که داشتم میکشیدم
بغضم ترکید و زدم زیر گریه ولی نگاه خبیثش هنوز مثه قبل بود
آینه رو تو دستم گرفتم
وقتی دیدم تو ی باغ دیگه اس از فرصت استفاده کردم و با تمام زور ناچیزم آینه رو از قسمت تیزیش کشیدم رو کمرش صدای آخش بلند شد
دیگه صبر نکردم ببینیم چی میشه با تمام قدرت دوییدم
از شانس خیلی بدم
پاهام به یه سنگ گنده گیر کرد و با صورت خوردم زمین
دیگه نشد بلند شم بهم رسیده بود
به نهایت ضعف رسیدم و دیگه نتونستم نقش دخترای شجاع و بازی کنم
گریه ام ب هق هق تبدیل شده بود
هم از ترس هم از درد
اینبار تو نگاهش هیچی جز خشم ندیدم
بلندم کرد و دنبال خودش کشوند
هرچی فحشم از بچگی یاد گرفته بود و نثارم کرد
همش چهره ی پدرم میومدم تو ذهنم و از خودم بدم میومد
مقاومت کردم ،از تقلاهای من کلافه شده بود
چاقوش و گذاشت زیر گلوم و گفت : دخترجون من صبرم خیلی کمه میفهمی ؟ خیلی کم
یهو ....
بہ قلمِــ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل 💚
@montazer_shahadat313
#عشقینه ♥
#ناحلہ🌸
#قسمت_دوم
ی صدایی از پشت سرش بلند شد
(صبر منم خیلی کمه)
با شنیدن این صدا دلم اروم شد ولی اشکام بی اختیار رو گونه ام جاری بود
ولم کرد ی نگاه ب پشت سرش انداخت
وقتی کنار رفت تازه متوجه شدم صدای کی بود
صاحب صدا قبل اینکه این آشغال فرار کنه یقش و گرفت و کوبید زمین
دستش درد نکنه تا جون داش زدتش..
اون پسری هم که باهاش بود یه قدم اومد جلو ...
ترسیدم ...خودمو کشیدم عقب
ی دستمال گرفت سمتم
با تعجب به زاویه دیدش نگاه میکردم
سرشو گرفته بود اون سمت خیابون
دستاش از عصبانیت میلرزید
مزه ی شورِ خون و رو لبم حس کردم
لبم بخاطر ضربه ای که زده بود پاره شده بودو خونریزی میکرد.
دستمالو ازش گرفتمو تشکر کردم.
ازم دور شد.
اون یکی دوستش اومد جلو ...
جلو حرف زدنمو گرف
_نامرد در رفت وگرنه میکشتمش ...
بابا مگه ناموس ندارین خودتون ...
رو کرد به منو ادامه داد
شما خوبین ؟
جاییتون که آسیب ندید ...؟
ازش تشکر کردمو گفتم که
نه تقریبا سالمم چیزیم نشده ...
هنوز به خاطر شوکی که بم وارد شد از چشاماشک میومد انگار کنترلشون دست خودم نبود
دستمال و گذاشتم رو جای دستای کثیفش...
اه چقدر از خودم بدم اومد
پسره ادامه داد
_ما میتونیم برسونیمتون
سعی کردم آروم باشم
+نه ممنون مزاحمتون نمیشم خودم میرم
_تعارف میکنین ؟
+نه !
پسره باشه ای گفت و رفت سمت دوستش ...
همین طور که کتاباو وسایلامو از رو زمین جمع میکردم به زور پاشدم که لباسامو که پر از خاک شده بود بتکونم
به خودم لعنت فرستادم که چرا
گذاشتم برن ...
وای حالا چجوری دوباره این همه راهو برم
اگه دوباره ...
حتی فکرشم وحشتناکه ....
اه اخه تو چرا بیشتر اصرار نکردی که من قبول کنم .
مشغول کلنجار رفتن با خودم بودم که دیدم یهو یه اِل نود وایستاده جلوم
توشو نگاه کردم دیدم دیدم همونایین که بهم کمک کردن .
کاش از خدا یه چی دیگه میخواسم ...
همون پسره دوباره گف میرسونیمتون ...
بدون اینکه دیگه چیزی بگه پریدم تو ماشین ...
تنم میلرزید
خون خشکیده رو لبمو با دستمال پاک کردم .
چند بار دیگه دست به سر و روم کشیدم که عادی به نظر برسم.
وای حالا نمیدونم اگه مامان اینا رو ببینم چی بگم
دوباره همون پسره روشو کرد سمت صندلی عقب و ازم ادرس خونمونو پرسید .
اصلا نمیدونم چی گفتم بهش
فقط لای حرفام فهمیدم گفتم
شریعتی اگه میشه منو پیاده کنین ...
با تعجب داشت به من نگاه میکرد که اون دوستش که در حال رانندگی بود یقه لباسشو کشید و روشو کرد سمت خودش.
کل راه تو سکوت گذشت...
وقتی رسیدیم شریعتی تشکر کردمو پیاده شدم ...
حتی بدون اینکه چیزی تعارف کنم ...اصلا حالم خوب نبود .
دائم سرم گیج میرفت .
همش حالت تهوع داشتم .
به هر زوری شده بود خودمو رسوندم خونه...
بہ قلمِــ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل 💚
@montazer_shahadat313
حــوالیِ غـروبـ...🌙✨
تُــ را یــاد نـکنـم...
کِـــه را یــاد کــنم؟!🙃
#امام_زمان_جانم
#دل_نوشته
#التماس_دعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@montazer_shahadat313
#تلنگرانھ♥️🙃
گـــاهے چــه راحـت غیبت میڪنیـم❗️😞
چــه راحـت دروغ میگویـیم❗️😞
راحـت با پدر و مادر تنــدے میڪنیـم❗️😔
در خیابان ڪه راه میرویـم چـه راحـت این طـرف و آن طـرف را نگاه میڪنیــم
و ڪنترل نگاه را به فراموشے میسپاریـم ❗️😑
چه راحــت از نامحرم دلبرے میڪنیم ❗️🤭🖤
چـه راحـت تنبلے میڪنیـم❗️☹️
چه راحت بیخیال میشویـم و چه بے هدف زندگے میڪنیم ‼️
گـاهے چـه راحت از شـــــهدا
فاصله میگیریم❗️😔💔
چه راحت دل مولا را میشڪنیـم⁉️😭💔
چه راحت خداحافظ حـــــسین میگوییم❗️😭💔😞
گــاهے طــورے غــرق زندگے و روز مرگے میشویـم ڪه فرامـوش میڪنیم.
ڪجا بودیـم و ڪجا هسـتی❗️
ڪــــــه بودیم و چـــــه شدیم ...❗️🤦♀😭
@montazer_shahadat313
🎀یافاطمه زهرا(سلام الله علیها)🎀:
🍃💔
#قشنگطوری
بابا آخه مشتی ؛
من مال توأم گاه گدارے بغلم کن...
#خداےمن
[ اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفَرَج ]
@montazer_shahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت جواهر و بدل
تفاوت باحجاب و بی حجاب
@montazer_shahadat313
تُـــو لـبـخـند میــزنی...🙂
مــن ذوبــ میــشــوم...!(:♡:)
#رهبرانه
#رهبر_فقط_سید_علی
@montazer_shahadat313
📜📜📜📜🌿🌹🌿📜📜📜📜
💠آن كس كه لباس حيا بپوشد، كسی عيب او را نبيند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت223
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
@montazer_shahadat313
...
• امام باقر عليه السلام؛
و محبوبترین عبادت در نزد خدا که به
آن پرستش شده چیزی جز شاد کردن
مومن نیست [کتاب کافی ج۲ ص۱۸۸ ]
اینـروزا که خیلیا گرفتارن و ممکنـه
شرایطشون جوری باشه که حتی یه لقمه
نون هم برای خوردن نداشته باشن،راحت
میتونیم بـــانی خوشحالیشون بشیم، بــا
یک کمک ، یک صــدقه، یک هدیه ، هـوای
هم رو داشته باشیم تا خدا نگاهمون کنه
@montazer_shahadat313
#تلنگرانه 🦋
❌ لازم نیست برای تبلیغ چادر،عکس با چادرتو بزاری جلو دید همه❗️
❌ لازم نیست نشون بدی که چادری هستی...🤗
✔ با رفتارت،
✔ حرف زدنت،
✔ لحن بیانت،
✔ نوع تایپ کردنت و ...
نشون بده که با شرم و حیایی👌🤗
نشون بده عفیف هستی!😉
نشون بده که سنگین هستی!👌
🔹 جوری برخورد کن که کسی به خودش اجازه نده هر جور که خواست باهات برخورد کنه!😉
👈 تو حد و مرز تعیین کن👉
✔ تو ثابت کن که انقدر ارزشت بالاست که هر کسی به خودش اجازه نده هر جوری که خواست باهات حرف بزنه.☝️
🔹 بزار بگن مغروری،
🔹 بزار بگن خودتو میگیری،
🔹 بزار بگن نچسبی و ...!
✔ لبخند رضایت امام زمانت رو بخر.👌😍
♻ اگه میخوای باب میل اونایی باشی که بهت بگن چه دختر اهل دلی ...
و چقد با فرهنگ و.
فهمیده و
روشنفکر و اینا هستی،
اگه میخوای اجازه بدی هر کسی به خودش جرات بده هر جور باهات حرف بزنه،
همون ادما⬅ بعدها بهت میگن.
❌ "بی ارزش.
❌ هرزه.
❌ خراب و ..."😔
🔼 ️بانو...
↩ برای خودت زندگی کن...☺️
نخواه که بازیچه دست دیگران باشی...😊
🔼 ️بانو...
↩ خودت به خودت احترام بزار...
خودت هستی که تعیین میکنی، چجوری باهات برخورد کنن...❤️
🔹 حجب،.
🔹 حیا،.
🔹 عفت،.
🔹 شرف،.
🔹 پاک دامنی و ....
خودتو حفظ کن.👌
❌ مبادا شرمنده مادر سادات بشی...☝️
❌ مبادا مادر سادات ازت گلایه کنه...💔
❌ مبادا بگه از ما نیستی..😔☝️
@montazer_shahadat313
مــن ݪـے غیـرڪ:
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تُحْرِمُنِیَ الْحُسَیْنْ
خدایا گناهانی را که مرا
از " #حسین" محروم میکند ببخش...
پ.ن: به قول یه بنده خدایی ، حالِ ما خوب خراب است ، خراب...
#الحمدالله((:
@montazer_shahadat313
🍃میگویند شهیدحساب میشوی
اگرمیخِ گناه برقلبت نکوبی
شهداخوب طبیبانی اند
به آنها توسل کن؛
تا التیام بخشندبالهای سوخته ات را
مثلِ شهید باش زمینی اما از جنس آسمان
@montazer_shahadat313
شهدا عاشـ❤️ـق اند
معشوقشان خداست
شاگردند
معلمشان #حسین(ع)است
معلم اند...
درسشان #شـ💔ـهادت است
مسلح اند سلاحشان #ایمان است
مسـ🕊ـافرند،مقصدشان لقاءالله است...
مستحکم اند،تکیه گاهشان #خدا ست... 🍃
@montazer_shahadat313
#شهادت
آری! شهادت زیباست.
اما
مثل مرد پای بیرق انقلاب ایستادن
ازآن زیباترست.
خون دادن برای خمینی زیباست
اما
خون دل خوردن برای خامنهای
از آن هم زیباتر است...
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
@montazer_shahadat313
سلام بر تو ای شهـــید♥️
خوب جوانی کردی
و به پای خدا شهید شدی،سراغ من دل خسته هم بیا...🥀😔
دعا کن برایم...
@montazer_shahadat313
♡ویــژگــی های دوسـتـ واقــعـی♡
*از زبان امام صادق(ع)
دوستی و رفاقت شرایطی دارد، کسی که دارای تمام آن شرایط نیست نمیتواند دوست کاملی باشد، و آنکه دارای هیچ یک از آن شرایط نیست بطور کلی دوست نیست:
*اول*:آنکه ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یــکـسـان بـاشـد...!😊
پ.ن:دورو نباشه،یکرنگ باشه، صادق باشه...😊
*دوم*:آنکه زیبایی و آبروی تورا جمال خود بـدانـد و زشتی و نازیبایی تو را زشتی و نازیبایی خود بداند...!😊
پ.ن:هرچی برای خودش میخواد و میپسنده و دوست داره برای توهم بخواد و بپسنده و دوست داشته باشه...!😊
*سوم*:دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام برخورد دوستانه او را به تو تغیر ندهد...!😊
پ.ن:اگه شرایط زندگیش تغیر کرد بهتر یا بدتر شد، رفتارش با تو تغیری پیدا نکنه....!😊
*چهارم*:در زمینه رفاقت از آنچه در اختیار دارد از تو مضایقه ننماید...!😊
پ.ن:رفاقتش با تو دلی باشد و همه چیزی که میتونه برای رفاقتی که داره، بزاره وُ بزاره، بدون هیچ کم و کاستی، رفاقتش تمام و کمال باشه نسبت به تو...!😊
*پنجم:تــو را در سختی ها و گرفتاری ها تـنـهـا نـگـذارد...!😊
پ.ن:تا تهِ تهش باهات باشه،کنارت باشه تو هر شرایطی، نه فقط زمانی که کارش پیشت گیر بود پیداش بشه،مثل یک خواهر یا بردار و دقیقا عین یک رفیق واقعی بدون اینکه تو بگی، هر وقت دید نیازه کنارت و همرات باشه...!😊
"ازخدامیخوام وامیدوارم همه ماحداقل "یک رفیق واقعی"
داخلِ زنـدگیـمون داشته باشیم ان شاءالله...!(:♡:)"
#رفاقتاتون_خدایی
#رفیق_واقعی
#مستدام_باشید
@montazer_shahadat313
#شهادت
فقط جنگ نیست...
اگر بهش
معتقد باشی
قطعا شهید میشی
@montazer_shahadat313
mehdiakbari-@yaa_hossein.mp3
8.01M
🎵دوباره شدم هوایی
🎤 مهدی #اکبری
@montazer_shahadat313