خلق اتفاقی از زیبایی‌های خلقت😁 @bpayan

امروز تو مدرسه اتفاق خاصی افتاد! به این نحو که دخترای هفتمی، یه عالمه مرغ درسته برای سالاد الویهٔ جشن امیرالمومنین پاک کردن😳😂 خیلی چندش بود براشون ولی انجامش دادن✌️ @bpayan

بعد بازی فوتبال از اولین کنش های اجتماعی پسرِ کلاس اوّلیم!

حیفم اومد شب جمعه ای، شریکتون نکنم تو قشنگیش 💔

حضور پررنگِ ما در راهپیمایی💚🤍❤️ 😅

چه حرف‌ها که درونم نگفته می‌ماند خوشا به حال شماها، که شاعری بلدید .. بارونِ آرومِ ۲۸ بهمن

امروز، هر ایرانی غیرتمند، یکی از اینا😁

گُفتی غزل بگو! چه بگویم؟ مَجال کو؟ شیرین من! برای غزل شور و حال کو؟ پَر می‌زند دلم به هوایِ غزل، ولی گیرم هوایِ پَر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فالِ نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویمِ چارفصلِ دلم را وَرق زدم آن برگ‌های سبزِ سرآغازِ سال کو؟ رفتیم و پرسشِ دلِ ما بی‌جواب ماند حالِ سؤال و حوصله‌‌ی قیل و قال کو؟ - قیصر امین‌پور -

دعوتی به یک مهمونی خاص، تو ماه مهمونیِ خدا🌙 "جمع آینه‌ها" اعتکاف دختران نوجوان🌱 💭خلوتِ روزهای نوجوانی با برنامه‌های متنوع و هدفمند 🥇استفاده از اساتید و مربیان متبحّر زمان برگزاری مراسم اعتکاف: ۸ و ۹ و ۱۰ فرودین‌ماه همزمان با ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ رمضان‌المبارک 🌱 ۱۳ تا ۱۵ ساله ها 🌱 مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام حرعاملی ۶۳ ❌ظرفیت محدود هزینه: ۴۸۰ هزارتومان 💠ثبت نام: https://survey.porsline.ir/s/O8Ga1X4m 💬اطلاعات بیشتر از طریق ایتا: @jame_ayeneha 🔰گروه تربیتی_فرهنگی جمع آینه‌ها

چه خواهد شد؟🥲

رفیق تراز اونیه که وسط غم‌هات، یادت بیاره چیزای مهمتری هم هست.. با حرفاش، قدّت رو بلند کنه و از مسائل کوچیک بیاردت بیرون و ببره بالاتر رو نشونت بده.. @bpayan

این چت رو گذاشتم بک گراندم که یادم نره نباید تو غمِ شخصی موند ...

کسایی که باهاشون درددل میکنم انگشت شمارن اونم به اندازه یه دست و نابن ... خوب نیست آدم غمشو جار بزنه ولی یه وقتا دیگه جایی نمیمونه تو وجود آدم..

اللهم انی اسئلک من شرفک باشرفه و کل شرفک شریف... از توو میلرزم، می‌ترسم، استرس دارم، اضطراب دارم خبر بی‌پرده‌ای بود اللهم انی اسئلک... #غزه #زنان #بیمارستان_شفا #ت...

محفل امشب رو دیدید؟ خدایا.. الله اکبر😭😭😭 صلاح الدین اتیسمی میشه نشانه خدا و محل فرود معجزه‌.. وقتی پدر و مادرش فهمیدن مریض و اُتیسمه، چه حسی داشتن؟ و خدا چه کرد براشون... الان چه حسی دارن... خدایا غفلتامون رو‌ ببخش به حق قرآنت...

زمانه، پَنددهنده‌ترینِ مُعلمان است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شیخ بهایی ⁃ کشکول

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم...

#کتاب_نوجوان «عاشقانه های یونس در شکم ماهی» قلم نسبتا قوی ای داشت. ۸ از ۱۰ راوی: دختر نوجوان زمان داستان: اوایل جنگ تحمیلی خانواده دختر به خاطر جنگ و حضور‌ در شهر مرزی جنوب، مجبور به مهاجرت میشن و اون بین دختر با پسری آشنا میشه و ... بررسی محتوایی: ترویج موسیقی دارد. پیام داستان واضح نیست. ترویج خانواده دوستی دارد. تاحدی نوجوان را با فضای جنگ آشنا میکند. به یک نوجوان پیشنهاد می‌کنم ؟ اگر علاقه به متنهای مفهومی و کمی پیچیده دارد، خواندن این داستان شاید لذت بخش باشد. به نویسندگان و فعالین عرصه نوجوان پیشنهاد می‌کنم این کتاب را بخوانند.

کتاب بعدی «زیبا صدایم کن» ...

خُرم آن عارفان که دنیا را پُشتِ پایی زَدند مَردانه... #شهید_ابراهیم_رییسی

بالاترین مناصب دنیایی را تجربه کردی! قاضی القضات... رییس قوه قضاییه... دادستان کل کشور... تولیت آستان قدس رضوی به عنوان یکی از مهم ترین دستگاه های کشور... رییس جمهور... اما هیچ کدام نمک‌گیرت نکرد، مرد... تو نمک‌گیر سفره خداوندت بودی آخر هم وسط وسط دنیا، طاقتت طاق شد، دنیا را گذاشتی برای ما و رفتی پی چیزی که همه عمرت به دنبالش دویدی... هنیئا لک، سید ابراهیمِ ما... آره، والعاقبةُ لِلمتقّین... @bpayan

خداحافظ آقای رییس جمهور؛ شب بود، باران آمد، شما رفتید... @bpayan

اون وقتا که وسط روضه زمزمه می‌کردی: یه کنج از حرم بهم جا بده ... @bpayan

اینو دیدم👆 یاد این عکس افتادم👇

فقط ادا و ادعا!

در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع شب‌نشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع روز و شب خوابم نمی‌آید به چشمِ غم‌پرست بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد همچنان در آتشِ مِهرِ تو سوزانم چو شمع گر کُمیتِ اشکِ گُلگونم نبودیِ گرم‌رو کِی شدی روشن به گیتی رازِ پنهانم چو شمع؟ در میانِ آب و آتش همچنان سرگرمِ توست این دلِ زارِ نزارِ اشک‌بارانم چو شمع در شبِ هجران، مرا پروانهٔ وصلی فرست ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع بی جمالِ عالم‌آرایِ تو روزم چون شب است با کمالِ عشقِ تو در عینِ نُقصانم چو شمع کوهِ صبرم نرم شد چون موم در دستِ غمت تا در آب و آتشِ عشقت گدازانم چو شمع همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع سرفَرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین تا منوّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع آتشِ مِهر تو را حافظ عجب در سر گرفت آتشِ دل، کِی به آبِ دیده بِنْشانم چو شمع @bpayan

تقدیم با اشک... مرور این غزل از حافظ عزیز، رزق نیمه شبی بود...

قسم به کتریِ جوشیده در حسینیهـ... @bpayan