eitaa logo
بیـ‌ پایانـــ🍃
41 دنبال‌کننده
52 عکس
15 ویدیو
0 فایل
"چیزهایی که می‌دانید... __________________🌿 بفرما: @nkmk68
مشاهده در ایتا
دانلود
واقعی ترین گزارش تاریخ صدای او را از میان اجساد می‌شنوید 🌱🌱🌱 🔰بی پایان، روایت چیزهایی که می‌دانید 🆔https://eitaa.com/bpayan
در منطق ما بی‌طرفان، بیشرفانند... 🌱🌱🌱 🔰بی پایان، روایت چیزهایی که می‌دانید 🆔https://eitaa.com/bpayan
مرگ بر حقوق بی بشر..
مرگ بر بریدن نفس..
مرگ بر شراره‌های شر..
بیـ‌ پایانـــ🍃
محمدعلی خط سیاه کنار تلویزیون رو دیده💔🏴
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️به‌خدا این اشک ترس نیست... اشک شرمساری از این امت ضعیف و مرده است🍂 ◾️شما را نمیبخشیم، به والله نمیبخشیم... 🌱🌱🌱 🔰بی پایان، روایت چیزهایی که می‌دانید 🆔https://eitaa.com/bpayan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درست میشنوم؟! مرضیه برومند، خطاب به مسوولین میگه اگه کنار ما باشین ما با اسرائیل و رژیم صهیونیستی هم میجنگیم بعد اینا هو میکنن؟!!! بابا بی‌شرفی اگه آدم بود از شما اعلام برائت می‌کرد! 🌱🌱🌱 🔰بی پایان، روایت چیزهایی که می‌دانید 🆔https://eitaa.com/bpayan
2-13-7-02.mp3
15.18M
❓پاسخ به یک سوال❓ 👇👇👇 می‌گویند: «لاجرم هرکس که بالاتر نشست استخوانش سخت‌تر خواهد شکست» ❗️ اگر یک دیندار فوق العاده باشیم و در مسیر رسیدن به خداوند سعی زیادی کنیم، در صورتی که بلغزیم، سقوط سخت‌تری خواهیم داشت... پس یک دیندار معمولی باشیم تا اگر لغزیدیم، درصد و شدت سقوطمان کمتر باشد. اینطوری دنیا را به سلامتی به سر می‌رسانیم و احتمال بهشت رفتنمان بیشتر است...❗️ نظرتان؟ 🤔 🎙 گفتاری از حجه الاسلام محمدحسن وکیلی 🌱🌱🌱 🔰بی پایان، روایت چیزهایی که می‌دانید 🆔https://eitaa.com/bpayan
«زخم داوود» را چند سال پیش خواندم. همیشه به عنوان کتابی که دوست‌ش داشتم، پس ذهنم بود. چیز زیادی از جزئیات کتاب یادم نمانده اما میدانم 🌱 داستانی بود از چند نسل در فلسطین. مردمی عادی که بدون هویتشان _فلسطین_ نتوانستند زندگی کنند.🌱 یادم می آید پای صفحاتش اشک ریختم. حالا شاید خواندنش برای این روزهای اشک‌مان، انتخاب مناسبی باشد. 🌱🌱🌱 🔰بی پایان، روایت چیزهایی که می‌دانید 🆔https://eitaa.com/bpayan
لحظاتی با درد...💔 دردهای من جامه نیستند تا ز تن در آورم چامه و چکامه نیستند تا به رشته‌ی سخن درآورم نعره نیستند تا ز نای جان بر آورم دردهای من نگفتنی دردهای من نهفتنی است دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست درد مردم زمانه است مردمی که چین پوستینشان مردمی که رنگ روی آستینشان مردمی که نام‌هایشان جلد کهنه‌ی شناسنامه‌هایشان درد می‌کند من ولی تمام استخوان بودنم لحظه‌های ساده‌ی سرودنم درد می‌کند انحنای روح من شانه‌های خسته‌ی غرور من تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته است کتف گریه‌های بی‌بهانه‌ام بازوان حس شاعرانه‌ام زخم خورده است دردهای پوستی کجا؟ درد دوستی کجا؟ این سماجت عجیب پافشاری شگفت دردهاست دردهای آشنا دردهای بومی غریب دردهای خانگی دردهای کهنه‌ی لجوج اولین قلم حرف حرف درد را در دلم نوشته است دست سرنوشت خون درد را با گلم سرشته است پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟ درد رنگ و بوی غنچه‌ی دل است پس چگونه من رنگ و بوی غنچه را ز برگ‌های تو به توی آن جدا کنم؟ دفتر مرا دست درد می‌زند ورق شعر تازه‌ی مرا درد گفته است درد هم شنفته است پس در این میانه من از چه حرف می‌زنم؟ درد، حرف نیست درد، نام دیگر من است من چگونه خویش را صدا کنم؟ قیصر امین‌پور 🌱🌱🌱 🔰بی پایان، روایت چیزهایی که می‌دانید 🆔https://eitaa.com/bpayan