ندانی که ایران نشست من است
جهان سر به سر زیر دست مناست
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیان را به کس
همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکی ندارند از بد هراس
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
چو ایران نباشد تن من مباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بداندیش تنگ آوریم
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشـور به دشمن دهیم