eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
349 دنبال‌کننده
50.7هزار عکس
33.1هزار ویدیو
211 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
شرمنده روی و مدیون خون شما شدیم این روزها که می‌بینیم ر جمهوری اسلامی مسئولیت رسمی می‌گیرند. «رفتیم اگر نامهربان بودیم» رفتند، اما مهربان بودند ... «رفتیم اگر بار گران بودیم» آری، بار گرانی بر زمین ماندست ... ✍🏻محسن انبیائی ➯@Bshmk33
ان شا الله آقای دکتر عارف عزیز هر وقت حقوق و مزایای مردم و کارمندان را تونستن به دلار بدن، را هم به دلار بفروشند!کدام عقل سلیمی می پذیرد بنزین را با دلار وارد کنیم و حقوق را به ریال به نسبت یک شصتم دلار بدهیم؟! ✍ سید علیرضا آل‌داود ➯@Bshmk33
«حقیقت برق!» این قبض منزل بنده در اوج گرمای تابستان امسال است که کمتر از نصف الگوی مصرف متعارف و ۱۰درصد کمتر از متوسط مصرف همشهریانم است و جمعا برای حدود ۳ماه تابستان مبلغی در حدود ۱۰۰هزار تومان محاسبه شده است و در مدت مشابه سال قبل رایگان بود اما برخلاف تبلیغات انبوه امسال مبنی بر پاداش صرفه‌جویی این این اتفاق امسال نیافتاد. همچنین اشاره شده است ۸۶٪ هموطنان مشترک برق خانگی از این هم کمتر مصرف می‌کنند! یعنی بیش از ۲۵میلیون مشترک از مجموع ۳۰میلیون مشترک، حتی در اوج گرما و پیک مصرف برق از نصف الگوی مصرف هم کمتر برق مصرف می‌کنند! با این حال شبانه‌روز در رسانه ملی و فضای مجازی از پرمصرفی مردم کشور گلایه و آنان را با آمارهای غلط پرمصرف‌ترین مردم دنیا میخوانند و برقشان را قطع می‌کنند و برای کاهش مصرف آنان نسخه گران‌سازی و فروش برق به قیمت‌های جهانی را تجویز می‌نمایند! ساده نباشیم! ✍سیدامیرحسین حسینی🇮🇷 ➯@Bshmk33
آقای همتی منتظر استعفا دادن هزاران کارمند نظام بانکی و برخورد با آنان هستیم. روزنامه جمهوری اسلامی که همفکر شماست، این تیپ وام ها را فساد دانسته است. ✍ دکتر حمیدرضا مقصودی ➯@Bshmk33
❌‌خدا نگذره از اون جماعتی که تا وقتی بودی بهت تهمت زدن و توهین کردن حالا که رفتی تحریفت میکنن ✍«MhrnRjbiFan» ➯@Bshmk33
❌آقای عارف باید به عرضتون برسونم جناب پزشکیان در مناظرات انتخاباتی به عنوان یک وعده انتخاباتی، صراحتا اعلام کردند بنزین را گران نخواهند کرد... حالا از اول تعقل سلیمانه به خرج بدید بزرگوار😏 ✍میلاد خورسندی ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فیلم کاملتر از نظر آیت‌الله طالقانی در مورد ؛ ضد انقلاب سالها این سخنان مرحوم طالقانی را سانسور کردند. 💥قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینهمه سراغ دکترهای داخلی و خارجی رفتید یک دستور هم ما میدهیم. صلوات زیاد بفرستید به نیت برآورده شدن همه حوائج از جمله شفای خودتان وقتی هم خسته شدید به نیت زبانتان را حرکت دهيد. و زياد کنيد. @Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 مصاحبـه شنیدنی با شهید شاهرخ ضرغام ملقب به حُر انقلاب... 🎤به فرموده امام حسین مکتب ما شهادت است... 📌 پیشنهاد دانلود@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈فڪرت كھ شد امـام زمان...👉 دلـت میشھ امـام زمانے عقلـت میشھ امام زمانے تصمـیم هات میشھ امام زمانے تمام زندگیت میشھ امام زمانے رنگ آقا رو میگیرے كم كم... فقط اگھ توے فكرت دائم امـام زمانـت باشھ... ♥اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج♥ ➯@Bshmk33
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ➯@bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📕رمان 🔻قسمت هفدهم ▫️چند روز با دلی که در قفس سینه برای پدر و مادرم پَرپَر می‌زد، میهمان خانه نورالهدی بودم. ▪️عامر هر روز به ما سر می‌زد و هر بار من خودم را در اتاق حبس می‌کردم تا چشمان عاشقش را نبینم و دیگر طاقتش تمام شده بود که یکبار از همان پشت در،صدا رساند:«اگه تو نمی‌خوای منو ببینی ولی من دلم برات خیلی تنگ شده!» ▪️و این قهر و سکوت دیوانه‌اش کرده بود که بی‌هوا فریاد کشید:«نامردم اگه ایندفعه تنها برم آمریکا!باید با من بیای،میفهمی؟!» ▫️خیال می‌کرد با عربده کشیدن می‌تواند رامم کند و نمی‌دانست در این سال‌ها در فلوجه به‌قدری حیوان وحشی داعشی دیده‌ام که دربرابر این تشرهای عاشقانه حتی لحظه‌ای دلم نمی‌لرزد. ▪️می‌شنیدم نورالهدی سرزنشش می‌کند و او همچنان خط و نشان می‌کشید که لحن مردانه‌ای در خانه پیچید و همزمان صدای خنده و خوشحالی بچه‌ها بلند شد. ▫️ظاهراً پدرشان به خانه برگشته و سرانجام ابوزینب از خط آمده بود که دستپاچه روسری‌ام را به سر کشیدم و هیجان‌زده‌تر از نورالهدی از اتاق بیرون رفتم. ▪️فقط می‌خواستم خبری از فلوجه بگیرم و حواسم نبود ابوزینب از ماجرای حضورم در این خانه بی‌خبر است که دربرابر حیرت نگاهش، زبانم به هم پیچید:«فلوجه آزاد شد؟» ▫️نورالهدی و عامر محو حالم مانده بودند، ابوزینب چند لحظه نگاهم کرد و مثل اینکه من تازه به خاطرش آمده باشم،خنده فراموشش شد. ▪️خسته و خاکی از معرکه برگشته، سر و وضع لباس جنگی‌اش به هم ریخته و چین و چروک صورت آفتاب‌سوخته‌اش خبر از نبردی سخت می‌داد و حالا نمی‌فهمید نامزد سابق عامر و دختر زندانی در فلوجه، در این خانه چه می‌کند. ▫️عامر چند قدم عقب‌تر با دلخوری نگاهم می‌کرد و چند دقیقه کشید تا نورالهدی دست و پا شکسته برای ابوزینب بگوید چرا من اینجا هستم و او با هر کلمه‌ای که از همسرش درباره من می‌شنید، خون غیرت بیشتر در صورتش می‌دوید و سفیدی چشمانش از خشم به سرخی می‌زد. ▪️شرم و حیا مانع می‌شد تا نورالهدی همه‌چیز را بگوید و از همان حرف‌های درهم، ابوزینب تا ته خط رفته بود که دیگر نگاهم نکرد و ساکت گوشۀ اتاق در خودش فرو رفت. ▫️من منتظر خبری از فلوجه بودم و خبر دیگری خاطرش را به هم ریخته بود که نگاهش به نقطه‌ای نامعلوم فرو رفت و با لحنی مبهم زمزمه کرد:«پس مهدی اونشب واسه همین انقدر دیر اومد.» ▪️نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و نمی‌دانستم نام همان کسی را بر زبان آورده که چند روز است خانه خیالم را خراب کرده و پریشان پرسیدم:«فلوجه آزاد شد؟ از پدر و مادرم خبر داری؟» ▫️همانطور که سرش پایین بود، به آرامی خندید و با متانت جواب داد:«فلوجه سر افعی داعش بود که امروز کوبیدیم و شهر کاملاً آزاد شد!همین امروز خودم می‌برمت پیش پدر و مادرت.» ▪️باورم نمی‌شد کار داعش در فلوجه تمام شده باشد و دوباره می‌توانم پدر و مادرم را ببینم که کاسۀ هر دو چشمم از اشک، لبالب شده و با لب‌هایی که سه سال هر لحظه از ترس داعش می‌لرزید، دوباره می‌خندیدم. ▫️نورالهدی در آغوشم کشید و عامر دلتنگ خنده‌هایم بود که حلقه‌ اشک روی مژه‌های مشکی و بلندش نشست و نمی‌خواست گریه کردنش را ببینم که به پشت سر چرخید و دیدم او هم از شادی آنچه باورش نمی‌شد، شانه‌هایش از گریه می‌لرزد. ▪️ابوزینب همانطور که به پشتی تکیه زده بود، تلویزیون را روشن کرد و دیدم مردی با موی و محاسنی سپید میان خبرنگاران عملیات آزادی فلوجه را با آرامش شرح می‌دهد و نورالهدی با خوشحالی رو به من کرد:«ابومهدی همینه!فرمانده حشدالشعبی!» ▫️با کف دستم پردۀ اشک را از چشمانم کنار زدم تا صورت او را بهتر ببینم و به‌خدا یک تکه نور بود که میان جمعی از نظامیان با لبخندی شیرین و لحنی دلنشین سخن می‌گفت و دلم می‌خواست حاج قاسم را هم ببینم که معصومانه پرسیدم:«حاج قاسم بین‌شون نیس؟» ▪️از اینکه نام این سردار ایرانی را بردم، عامر مردد به سمتم چرخید و انگار نام ایران عصبی‌اش می‌کرد که با هر دو دست اشک‌هایش را پاک کرد و پیش از آنکه اعتراض کند، ابوزینب متعجب پرسید:«حاج قاسم رو از کجا می‌شناسی؟» ▫️شاید این سکوت چند روزه و حالا این به زبان آمدنم، عامر را عصبانی‌تر کرده بود که نیشخندی نشانم داد و متلک انداخت:«خیال کردی پدر و مادرت رو حاج قاسم نجات داده؟» ▪️و پاسخ این طعنۀ تلخش در سینۀ ابوزینب بود و روی نام حاج قاسم غیرت داشت که مقابل عامر قد علم کرد و صدایش بالا رفت:«همون جوونی که اونشب آمال رو نجات داده از نیروهای ایرانی حاج قاسم بوده!» ▫️برای یک لحظه نفسم در سینه بند آمد که دوباره نجابت نگاه و مردانگی لحنش پیش چشمانم آمده و حالا فقط می‌خواستم ابوزینب بیشتر برایم بگوید از مردی که معجزۀ زندگی‌ام شده و بی‌هوا دلم را با خودش برده بود... 📖 ادامه دارد... ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 مانده تا شهادت آقا امام حسن عسکری (ع) و آغاز امامت و ولایت ، ، ( عج ا...تعالی فرجه الشریف ) 💥 مانده تا تولد ، ، ، حضرت ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و فرزند گرامی شان رئیس مذهب جعفری ، آقا امام ( ع ) ➯@Bshmk33@Bshmk33