چالش چشم زخم و دودکش
در قسمت 25 سریال دودکش در سکانسی بحث چشم زخم مطرح شد و به نظرمیرسد که اصل چشم زخم را به چالش کشیدند. در این سکانس مریم سعادت که نقش خاله نصرت و عفت را بازی میکند مشغول شکستن تخم مرغ برای افروز(همسر نصرت) بود که معلوم شود چه کسی او را چشم زده است. در این بین دیالوگهایی رد و بدل شد که از مجموع آنها فهمیده میشود که ظاهرا هدف این بوده چشم زخم، خرافات معرفی شود.
چشم زخم از آن دسته مفاهیمی است که مخالفان و موافقانی دارد. برخی آن را خرافات میدانند و برخی به آن معتقد هستند. آنچه که تجربه نشان داده گویای حقانیت چشم زخم است؛ از آن مهمتر، آموزههای دینی به عنوان راهنما و تبیین کننده حق و حقیقت، چشم زخم را تأیید کرده و بر حقانیت آن تأکید کرده است. برای نمونه در نهج البلاغه ازامیر مؤمنان علیهالسلام نقل شده که فرمود: «العینُ حقٌ و الرقىُّ حقٌ؛چشم زخم حق است و توسل به دعا براى دفع آن نيز حق است.» آیه معروف «و إن یکاد...» نیز در برخی تفاسیر از جمله تفسیر المیزان به چشم زخم معنا شده است.
در دنيايى كه" اشعه ليزر" با شعاعى نامرئى مىتواند كارى كند كه از هيچ سلاح مخربى ساخته نيست، پذيرش وجود نيرويى در بعضى از چشمها كه از طريق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چيز عجيبى نخواهد بود.
با این مقدمه روشن میشود که اصل چشم زخم امری واقعی و عاری از خرافات است. حالا جزئیاتی که در فرهنگهای مختلف مطرح است جای تأمل دارد و چه بسا بعضاً افراط و تفریطهایی در آن مطرح باشد؛ مثلا همین تخممرغ شکستن برای چشم زخم، موضوعی است که بعضیها به آن معتقد هستند و بعضی دیگر آن را خرافات میدانند . این مسئله هم سندیتی ندارد و شاید مهمترین عاملِ معتقد بودن افراد، تجربیاتی است که از این قضیه داشتهاند.
یا مثلا اینکه برخیها چشمشان شور است معلوم نیست تا چه اندازه صحیح باشد. درست است که اصل چشم زدن صحیح است؛ ولی اینکه برخی بدون هیچگونه غرض سوئی چشمشان شور باشد و دیگران را چشم بزنند معلوم نیست صحیح باشد.
حالا در این سکانس از سریال دودکش یکی از مسائل مطرح شده شور بودن چشم فیروز است؛ از طرفی خاله نصرت جملهای را بیان میکند که «شور چشم شتر را در دیگ می کند و آدم را در گور.» این جمله با اندکی تفاوت متن حدیثی ازمعصمومین علیهمالسلام است و تفاوت در همین شورچشمی است؛ چرا که در حدیث اصل چشم زدن آمده و اشارهای به شور چشمی نشده است.
نکته اینجاست که با توجه به صفت خودخواهی که از شخصیت خاله شاهد هستیم، ظاهرا هدف این است که عملکرد و سخنان او در این باره به عنوان امری ناصحیح مطرح شده که نتیجهاش خرافی بودن اصل چشم زخم است که اگر در واقع چنین باشد از این منظر نقدی جدی بر سریال وارد است. مؤید این ادعا این است که یکی از شخصیها به خرافی بودن این مطالب اشاره میکند.
✍آیا دستبوسی علما نشانه ادب نیست؟
تکریم بزرگان دینی از مسائل واضح و روشنی است که مورد پذیرش عقلا ، خصوصا مؤمنین است و قطعا امری پسندیده به شمار میرود. این تکریم میتواند مصادیق مختلفی داشته باشد ؛ یکی از این مصادیق که عرفا تکریم به حساب میاید دستبوسی است.
همچنانکه مثلا در مورد احترام به پدر و مادر نیز چنین کاری مصداقی از اظهار ادب و ادای احترام است.
حجت الاسلام رئیسی درمراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری که درمحضر رهبر انقلاب برگزار شد گفت که شرط ادب و احترام در حکم تنفیذ از سوی رهبری انقلاب این بود که دست مبارک ایشان را میبوسیدم.
ظاهرا این سخن به مذاق جناب علی مطهری خوش نیامده و به آن اشکال وارد کرده و در توئیتی اظهار داشته که آقای رئیسی این شرط را از کجا آورده و این دستبوسی شائبه تملق و چابلوسی دارد.
جا دارد از آقای مطهری بپرسیم اگر چنین سخنی را یکی از همفکران شما بیان میکرد، باز هم همین مطالب را میگفتید و انگ تملق و چاپلوسی به گوینده سخن میزدید؟! آیا این کلام شما مصداق تهمت نیست و از ادعای تملقی که شما میگویید بدتر نمی باشد! درست است که گاهی اوقات افراد به خاطر تملق چنین کاری را انجام میدهند ولی این دلیل نمیشود که به صرف چنین مطلبی دیگران را متهم به چاپلوسی کنیم. ازطرفی این موضوع روشن است که اجمالا دستبوسی در فرهنگهای مختلف نمادی از احترام و ادب است و الزاما همیشه به معنای چابلوسی نیست؛ آن هم در مورد رهبر انقلاب که دست کم، هم از جهت علم و نیز از جهت سیادت دارای شرافت است.
در احادیث نهیهایی از دستبوسی وارد شده ولی استثنائاتی هم مطرح شده است. به عنوان نمونه از امام صادق علیهالسلام در اصول کافی روایت شده که فرمودند: «لا یُقبّل رأسُ أحد و لا یداه إلا رسول الله أو من اُرید به رسول الله؛ سر و دست کسی را نباید بوسید به جز رسول خدا یا کسی که با بوسیدن سر و دست او رسول خدا صلّی علیه و آله قصد شود.»
طبق این حدیث دستبوسی علمای دینی، آن هم عالم سید به خاطر انتساب به رسول خدا صلی الله علیه و آله میتواند مصداقی از استثنای امام علیه السلام باشد که طبیعتا امری پسندیده به شمار میرود و از قضا سخن آقای رئیسی مبنی بر اقتضای ادب، سخن گزافی نیست و به نوعی مبتنی بر آموزههای دینی تلقی میشود.
✍
🔴نکتهای آموزنده از گاندو🔴
در قسمت ۲۲ سریال گاندو در سکانسی، محمد که مأمور اطلاعاتی است در محل کارش کاغذ مچالهای را میبیند که روی زمین افتاده، کاغذ را بر میدارد که در بالای آن آرم جمهوری اسلامی بود، آرمی که مشتمل بر لفظ جلاله "الله" است؛ محمد کاغذ را برمیدارد و آن قسمت کاغذ که آرم داشت را جدا میکند و در صندوق اسماء متبرکه میاندازد.
این سکانس نکته آموزندهای داشت که شاید تا به حال به چنین موضوعی در هیچ مجموعهای اشاره نشده بود. این موضوع به ظاهر مسئله پیش پا افتادهای است که معمولا هم توجهی به آن نمیشود؛ ولی این اتفاقات ممکن است برای خیلیها پیش بیاید که در واقع مسئله کم اهمیتی نیست؛ چرا که به هر حال بیاحترامی به نام خداوند و اسماء متبرکه مشروع نیست و به زباله انداختن کاغذی که این اسامی در آن باشد مصداقی از این بی حرمتی است. این نکته در این مجموعه به زیبایی به نمایش گذاشته شد که نکته ریزی بود، ولی قابلیت تقدیر دارد؛ هر چند که ربطی به اصل محتوا وداستان سریال گاندو ندارد.
✍
🔴نگاهی به بازپخشهای مکرر "مختارنامه"🔴
چندین سال است که وقتی ایام محرم میرسد یکی از برنامههای ثابت تلویزیون سریال "مختارنامه" است و معمولا چندین شبکه این سریال را در کنداکتور خود قرار میدهند. این کار مخالفینی داشته و برخی شاکی بودند که چرا اینقدر این سریال پخش میشود؛ حتی خود داود میرباقری چند سال پیش صدای اعتراضش بلند شد و با این تکرار بازپخشها مخالفت کرد و گفت که رُس مختار راکشیدید! ولی همچنان شاهد هستیم که با آغاز ایام محرم، این سریال، هر چند کمتر از گذشته، ولی بالاخره حداقل در یک شبکه هم که شده بازپخش میشود. با این وجود آمارهای صداو سیما نشان میدهد که این سریال همچنان بیننده دارد و این شاهدی است که هنوز این کشش را دارد که بازپخش شود.
محمدرضا شریفی نیا که اخیرا در برنامه سریالیست شبکه یک آمده بود در این باره نکته جالب و پسندیدهای را بیان کرد. او گفت:«من حس میکنم هر بار که «مختارنامه» پخش میشود میتوانیم آن را ببینیم؛ زیرا هر بار نگاهمان عوض میشود. ما کتابی را در ۲۰ سالگی میخوانیم، بعد در سی سالگی همان را میخوانیم؛ اما انگار کتاب جدیدی است. «مختارنامه»ای که امسال میبینیم با پنج سال پیش متفاوت است؛ زیرا نگاه ما هم عوض شده. چه اشکالی دارد این سریال را یکی دو شبکه نشان دهند. همه ما فیلم «محمد رسول الله» را بارها دیدهایم، ولی امسال اگر پخش شود باز نگاهش میکنیم.»
این اظهارات منطقی به نظر میرسد؛
چرا که درک افراد با گذشت زمان تفاوت پیدا میکند و با هر بار مشاهده، برداشت جدیدی از صحنههای این سریال میتواند برای مخاطب ایجاد شود؛ چه بسا بعد از مدتی اتفاقاتی درجامعه بیفتد که قابلیت تطبیق با برخی از آن سکانسهای سریال را داشته باشد و نکتهای آموزنده و تلنگرآمیز را تداعی کند. به هرحال تاریخ تکرار شدنی است و باید از آن درس گرفت.
از طرفی این نکته را فراموش نکنیم که الزاما همان کسانی که سالهای پیش مخاطب این مجموعه بودند، الان هم همان افراد مخاطب نیستند؛ بالاخره برخی از آن افراد در حال حاضر فوت کردهاند و برخی دیگر در آن دوران کودک بودند که اقتضای سن و سالشان مشاهده این سریال نبوده و الان که به سن و سال جوانی رسیدهاند میتوانند این سریال را ببینند و درک قابل قبولی داشته باشند.
نکته دیگر اینکه اصولا تکرار، بد نیست؛ خود مراسم سالار شهیدان که هر ساله برگزار می شود و ذکر مصیبتهای آن حضرت هم تکراری است، ولی اثر خود را دارد و کهنه نمیشود. به هرحال پخش مکرر سریالهای ارزشی مثل مختار نامه قابل توجیه است و ایرادی به آن وارد نیست و میتواند اثرات مثبتی داشته باشد.
✍
🔴حرمت شکنی خاتون🔴
چند وقتی است که سریال خاتون در بخش نمایش خانگی مشغول پخش است. در سکانسی تأمل برانگیز از سریال، ساق پای نگار جواهریان به روشنی در تصویر دیده میشود. حالا با گذاشتن گیاه گرافیکی جلوی پای جواهریان خواستند که مثلا آن قسمت را بپوشانند. در این که این نوع سانسور کج سلیقگی است و چه بسا مضحک باشد بحثی نیست؛ ولی آنچه که جای تأسف دارد این است که معمولا در سایتهای مختلف به این اعتراض نکردهاند که چرا پای جواهریان برهنه است و این چنین قبح زدایی از مسئله پوشش صورت گرفته؟! و جالب این است که نوع سانسور به سخره گرفته شده است و اشارهای به این حرمت شکنی نشده است!
متأسفانه آثاری که دوران پهلوی، خصوصا پهلوی اول را به تصویر می کشد معمولا به خاطر نزدیک شدن به نوع پوشش آن زمان با غرض و بی غرض، خواسته یا نا خواسته حرمت شکنیهایی میشود و این مسئله در ایران عادی شده است ولی معمولا این بی توجهیها به بالا تنه ختم میشد ولی در این جا پا را از این فراتر گذاشتهاند و رسما پای برهنه به تصویر کشیده میشود.
جا دارد در پایان از جناب علی مطهری بپرسیم که چرا نظر کارشناسی خود را در مورد این سریال ابراز نمیکند؟! ایشان که به عنوان کارشناس ارشد حجاب هر از گاهی اظهارنظر میکند و اخیرا به بیحجابی درسریال گاندو نیز معترض بود و اظهار کرده بود که ساخت گاندو چه لزومی داشته که زن بی حجاب را در آن نشان دهد، چرا اینجا سکوت اختیار کرده است. جناب مطهری خیلی خوب است که انسان مسلمان دغدغه حجاب و مسائل شرعی را داشته باشد؛ ولی سؤال این است که اگر واقعاً شما دغدغه حجاب را دارید چرا اینجا اظهار نظر نمیکنید؟!
✍
🔴نقش پدر سالار در "افرا"🔴
حاج محمود فروزش یکی از متمولین و کارخانهدارانی است که در یکی از شهرهای استان گیلان سکونت دارد. فرزندش مسعود محیط بان است و به شدت به کارش اهمیت میدهد و به نوعی اولویت اول زندگیاش به حساب میآید که البته در این راه نیز دچار افراط شده؛ طوری که زندگی خانوادگیاش را به چالش کشیده و رفتار سرد و منفعلانهای با همسرش دارد و همین موضوع باعث شده که همسرش در چنین شرایطی قید بچهدار شدن را بزند و وانمود کند که مشکل نازایی دارد و راه حلی برای درمان نیز وجود ندارد؛ در نهایت هم درخواست طلاق میدهد و احضاریه دادگاه برای مسعود فروزش میآید.
از طرفی دختر حاج محمود به نام مائده با هم دانشگاهیاش پیمان که برادر شاگرد حاج محمود است، مخفیانه و به دور از خانواده رابطه عاشقانهای دارد که البته قصد ازدواج دارند؛ ولی مشکل اینجاست که به هر حال تا قبل از ازدواج رسمی، روابطشان در واقع روابط دوست پسری و دوست دختری هست که طبیعتا مشکلات شرعی و عرفی خود را به همراه دارد و عدم تقبیح این روابط در روند داستان با ضوابط شرعی و عرفی در تعارض است. هر چند که متأسفانه برای برخی افراد و برخی خانوادهها چنین مسائلی عادی است.
البته ناگفته نماند که بعد از آشکار شدن این روابط برای خانواده طرفین، اجمالا مخالفتهایی نسبت به این روابط صورت گرفت؛ مانند غیرتی شدن مسعود که وقتی خواهرش را با پیمان کنار جاده میبیند خواهرش را با خود می برد، هر چند که رفتار مسعود با پیمان با زیادهرویهایی همراه بود و اشکالاتی در بخوردش با پیمان بود ولی اصل این عمل که نسبت به خواهرش حساسیت نشان میدهد و بی تفاوت عمل نمیکند میتواند نکتهای مثبت تلقی شود.
حاج محمود شخصیتی سالارانه دارد که معمولا میخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و همه اعضای خانواده باید مطیع او باشند که در واقع نقش یک پدر سالار را بازی می کند؛ آن هم پدر سالاری که جنبه منفی سالارگونهاش به جنبه مثبتش میچربد. در واقع ریشه خیلی از گرفتاریهای این خانواده ناشی از همین روحیه استبدادی است که محمود فروزش دارد؛ زندگی نافرجام پسرش مسعود و برادرزادهاش مهتاب دقیقا به همین روحیه برمیگردد و روند داستان نیز نشان میدهد که طرفین این ازدواج تمایل چندانی به اصل ازدواج نداشتهاند و شاید بتوان گفت ترس از حاج محمود فروزش بوده که این ازدواج را به همراه داشته است و نتیجهاش هم ناسازگاریهایی است که در مجموعه افرا شاهد هستیم.
از طرفی اگر حاج محمود نسبت به خواستگاری پیمان از دخترش سختگیری بی مورد نمیکرد و پیمان و خانوادهاش را در جلسه خواستگاری تحقیر نمیکرد، چه بسا پیمان هم به طمع کسب درآمد بالا راهی شکار نمیشد که در نهایت کشته شود. از مجموع این حوادث اینگونه برداشت میشود که عامل این بدبختیها همه از گور محمود فروزش بلند میشود. این نکته مهمی است که خودخواهی و غیر منطقی بودن بزرگ خانواده تا چه اندازه میتواند مشکلآفرین باشد و کانون خانواده را با بحران مواجه سازد.
از این مسائل که بگذریم مجموعه افرا ادای دینی به محیط بانان کرده است و گوشهای از مشکلات و مخاطرات این قشر زحمتکش را به تصویر کشیده که چگونه در حفاظت از محیط زیست جانفشانی میکنند و چه خطراتی آنها را تهدید میکند.
30.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆🎥این مستند را به دقت نگاه کنید و ببینید که چه کسانی جزو عوامل اصلی قتل عزیزان و هم وطنان شما هستند...
هر جا سخن از خیانت و جنایت است، نام مدعیان اصلاحات و غرب باوری می درخشد: مصطفی معین(وزیر علوم هاشمی و خاتمی) و رضا ملک زاده(معاون مستعفی وزیر بهداشت روحانی)
☝️🎥مستند جنجالی داروی معجزه آسای کرونای ایرانی که حتی یک مرگ و میر نداشته است...
❗️این دارو رو بدحال ترین بیماران کرونا مصرف کردند و همه ان ها در سریع ترین زمان ممکن بهبود پیدا کردند...
‼️اما معاون سابق وزارت بهداشت جلوی محققان کشور رو گرفت...
@BisimchiMedia
@MMChannel
.......✍️ چهارده نکته کلیدی دربارۀ یادداشتنویسی
✍️ رضا بابایی
۱. وظیفهای که پاراگراف در مقاله و کتاب دارد، در یادداشت بر عهدۀ جمله است؛ یعنی هر جملهای در یادداشت، باید آن را یک قدم به جلو ببرد یا زمینه را برای پیشروی آماده کند.
2. نویسندگان حرفهای، بهویژه یادداشتنویسان، از همۀ وقت و هنر و توان خود استفاده میکنند که در سادهترین و سرراستترین شکل ممکن بنویسند و چندان به زیبانویسی و حواشی دیگر نمیاندیشند؛ زیرا میدانند که زیباترین جمله، سادهترین جمله است.
آنان مخاطبانشان را نابغههایی فرض میکنند که چندان وقت و حوصلۀ درنگ در جملات و عبارات ندارند و میخواهند با نیمنگاهی که به نوشتهای میاندازند، مقصود نویسنده را دریابند و بگذرند. بنابراین هر جملهای که مفهومگیری از آن نیازمند بازخوانی باشد، یک امتیاز منفی برای آن یادداشت است؛ مگر برای تأمل بیشتر در معنای عمیق جمله.
سادهنویسی، به دو شرط، بهترین شیوۀ نویسندگی است:
به اسلوب نوشتار پایبند باشد و به دام گفتارنویسی مبتذل نیفتد؛
سادگی در عبارتپردازی بهانهای برای سطحینویسی و ابتذال علمی نشود.
..
3. یادداشتنویسان حرفهای تا به نکتهای یا زاویهای نو یا بیانی جدید برای مطلبی کهنه دست نیابند، دست به سوی قلم نمیبرند.
4. صداقت، صراحت و صمیمت، سه رکن یادداشتنویسی است؛ زیرا هر چه قالب نوشتار کوتاهتر باشد، فاصلۀ نویسنده با خواننده کمتر است؛ بنابراین به صمیمت و صداقت بیشتری نیاز است.
5. یادداشت، زندهترین و بهروزترین قالب نوشتاری است. تا میتوان از این قالب نوشتاری باید در طرح مسائل فکری، فرهنگی و سیاسی روز استفاده کرد و بررسیهای جامع علمی را به قالبهای دیگر، مانند کتاب و مقاله سپرد.
6. در زمین بزرگ میتوان خانهای ساخت که از هیچ نقشهای پیروی نمیکند؛ اما در زمین کوچک نمیتوان. یادداشت هم به دلیل کوتاه بودن آن(نسبت به کتاب و مقاله)، بدون نقشهای سنجیده و ظریف برای چینش و پیشبرد مطالب، در واقع یادداشت نیست؛ بخشی از یک مقاله یا کتاب است.
7. پیشروی نویسنده در یادداشت دو گونه است: افقی؛ عمودی. در پیشروی افقی، نویسنده نکتهای را شرح و بسط میدهد و میان کانون و پیرامون در رفتوآمد است؛ اما در پیشروی عمودی، نویسنده از کانونی به کانونی دیگر میرود و بهصورت پلکانی، یا از سطح به اعماق میرسد یا برعکس. هر یادداشتنویسی، در یکی از این دو روش مهارت بیشتری دارد.
8. بر خلاف کتاب و مقاله، یادداشتنویسی باید پیوسته و در فاصلههای کوتاه باشد؛ وگرنه رشتۀ ارتباط میان نویسنده و خواننده پاره میشود. یادداشتنویسها، بیش از نویسندگان کتاب و مقاله، به خوانندۀ بالفعل نیاز دارند.
9. یادداشت را پیش از انتشار باید چندین بار خواند و ویرایش کرد و اگر ممکن بود، غلطگیری و ویرایش آن را به دیگری سپرد؛ زیرا خطا و غلط در یادداشت بیش از کتاب و مقاله به چشم میآید.
10. آن مقدار که یادداشتنویسی به مهارت در نویسندگی نیاز دارد، کتاب و مقاله ندارد. با نظر به تفاوت مؤلف و نویسنده، یادداشتنویسی هنر نویسندگان حرفهای است؛ اما هر محققی میتواند قلم تألیف به دست بگیرد و کتاب و مقاله بسازد؛ هرچند که در نویسندگی مهارت نداشته باشد.
11. در میان مهارتهای نویسندگی، آنچه بیش از همه یادداشت را خواندنی میکند، غنای واژگانی است.
12. هیچ چیز به اندازۀ کلمات کمفایده و عباراتِ سزاوار حذف، یادداشت را زشت نمیکند؛ حتی اگر آن کلمات و عبارات زیبا باشند.
13. اگر نوشتن کتاب و مقاله نیاز به دانش فراوان دارد، یادداشتنویسی نیازمند ذهن نکتهسنج و قلم نکتهگو است.
14. یادداشتنویسی بر خلاف تألیف کتاب و مقاله، نه سود مادی(حق التألیف) دارد و نه اعتبار علمی میآورد. بنابراین یادداشتنویس نباید در بند نام و نان باشد.
#پویانویسی
@pooyanevisi
✍
🔴تضاد شخصیتی محمود فروزش🔴
در سریال افرا محمود فروزش که مثلا شخص درستکاری است برای نجات فرزندش از قصاص تقریبا هر کاری که از دستش بر میآید انجام میدهد. اصل این مسئله امری طبیعی و منطقی است که پدری برای آزادی فرزندش در حد توان تلاش کند، ولی نکته این است که وی برای اینکه به این خواسته منطقی خود برسد، بعضا کارهایی انجام داد که بویی از انصاف و مروت درآن نیست. مثلا برای اینکه از ولی دم رضایت بگیرد، با دروغ و نامردی باعث شکرآب شدن میانه دو برادر میشود و عقیل را نسبت به وحید بدبین می کند. در جایی که به عقیل میگوید که وحید از او زمین گرفته؛ این درحالی است که فروزش زمین را قبل از کشته شدن پیمان به وحید داده بود و اصلا بخشش آن زمین ربطی به این جریان نداشته است، ولی فروزش طوری وانمود کرد که زمین دادن به وحید به این جریان مربوط بوده است.
یا مثلا به همراه وکیل، دخترش را مجبور به کتمان حقیقت میکند و شهادت دادن دخترش در دادگاه را طوری مدیریت میکند که به نفع پرونده پسرش تمام شود. به نوعی میتوان گفت او را مجبور کرده که شهادت دروغ بدهد.
شخصیت محمود فروزش از یک طرف انسانی مثبت و به قول معروف دست به خیر است، اینکه عنوان حاجی را به یدک میکشد و معمولا با عنوان حاج محمود از او تعبیر میشود مؤید این مدعاست و از طرفی وقتی عرصه بر او تنگ میشود که پسرش در معرض قصاص قرار میگیرد، مرتکب کارهایی می شود که دور از وجدان وآموزههای شرع است.
فارغ از اینکه هدف از شخصیت پردازی محمود فروزش از سوی عوامل مجموعه به خصوص فیلمنامه نویس چه بوده، نکته درس آموز و قابل تأمل این است که انسان حقیقتا موجودی ضعیف است که ناملایمات زندگی عیار او را مشخص میکند و چنین شخص مثلا درستکاری را با این تضاد عملی مواجه میسازد.
نکته دیگر در روند داستان مجموعه افرا، داستان دادگاه است که در نهایت منجر به حکم قصاص شد. سوالی که در اینجا مطرح است این است که با توجه به شواهد و مدارکی که در دادگاه مطرح شده چگونه حکم قصاص داده شد؟ و اصلا چگونه قتل عمد به اثبات رسید؟ آنچه که نهایتا از مجموع دلایل به دست میآید گمان به قتل عمد است و با وجود گمان و عدم اطمینان چگونه دادگاه حکم قصاص راصادر کرده است؟ جا دارد که پاسخ این سوال حقوقی از طرف کارشناسان قضایی داده شود و اگر چنین حکمی درست نیز هست شبهه مربوطه از بین برود.
✍
نادیده گرفتن اخلاق در "سیم آخر"
سری جدید مسابقه سیم آخر با اجرای رضا رشیدپور چند هفتهای است که روی آنتن شبکه سه رفته است و با تغییراتی نسبت به سری اول در حال پخش است. یکی از تغییرات اساسی این است که هر شرکتکننده روی محوطه دایرهای میایستد و اگر پاسخ سوال مجری را ندهد، آن محیط دایرهای توسط مجری (رشیدپور) باز میشود و شخص شرکت کننده به پایین سقوط میکند.
اصل چنین حرکتی چه بسا جالب باشد و جذابیت و هیجان خاصی به مسابقه بدهد، ولی نکته اینجاست که بعضی اوقات این روال مسابقه عملا و چه بسا ناخواسته ابزاری برای آزار و اذیت شرکت کنندهها و بعضا تمسخر آنها از سوی رشیدپور میشود؛ با این توضیح که مثلا بعضی اوقات آن شرکت کننده حرفیمیزند که خیلی به مزاج رشید پور خوش نمیآید و او هم ناگهان و بسیار غافلگیرانه دگمه بازشدن محیط مدور را میزند و آن شخص به پایین میافتد و بعد هم جناب رشیدپور مشغول خندیدن میشود و چه بسا ناخودآگاه خنده مخاطب را نیز به دنبال داشته باشد.
شاید درابتدای امر اینگونه برداشت شود که این حرکت مجری از روی شوخی است و غرض خاصی هم ندارد که البته معمولا هم همینطور است؛ اما خنده و لحنی که بعضا مجری به خود میگیرد شائبهای از تحقیر و تمسخر را به ذهن تداعی میکند و انگار که این کار برایش لذتبخش است. این یک بعد قضیه است؛ اما از طرف دیگر از این نکته نباید غافل شد که این سقوط آزادِ غافلگیرانه و ناگهانی ممکن است هول و استرس زیادی را به آن شرکت کننده بیچاره وارد کند که دست کم از نظر اخلاقی کار پسندیدهای نیست و چه بسا حقالناس نیز به همراه داشته باشد؛ چرا که خارج از روال مسابقه بوده و چه بسا آن شرکت کننده پذیرای چنین حرکتی نبوده و راضی به این کار نباشد.
درمجموع شایسته است که رسانه به هر قیمتی برنامه مفرح تولید نکند و خوب است که رعایت اصول عرفی و اخلاقی در تولیدات صدا و سیما لحاظ شود.
✍
"مخدوش شدن حرمت پدر در افرا"
یکی از نکات تاریکی که در بخشهای پایانی سریال افرا خیلی به چشم میخورد داستان بیحرمتی به پدر است؛ پدری که در فرهنگ اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است و باید محترم شمرده شود و اطاعتش تا زمانی که مخالف فرمان خدا نباشد واجب است.
در سریال افرا از زمانی که پای سیروس (اسماعیل محرابی) به سریال باز شد روند داستانی تغییراتی کرد و یکی از نکات قابل توجه برخورد وحید و عقیل با پدرشان سیروس است . این پسرها به دلیل اینکه پدرشان سالها پیش آنها را رها کرده و وظیفه خودش را در قبال آنها انجام نداده از دست پدرشان شاکی و عصبانی بودند که اصل چنین احساسی طبیعی به نظر میرسد؛ ولی برخوردی که آنها به با پدرشان نشان دادند، خصوصا وحید، اصلا شایسته رابطه پسر با پدر نیست و بی احترامیهای مختلفی از طرف وحید نثار پدرش شد؛ هر چند که سیروس مقصر است و در این زمینه اشتباه بزرگی مرتکب شده، ولی حرمت پدری نباید مخدوش شود.
در جای دیگر سریال، پسر یکی از محیط بانان که به شکار غیر مجاز رفته بود پس از دستگیری، وقتی با پدرش مواجه میشود، او هم با لحنی تند و بسیار بیادبانه با پدرش برخورد میکند و او را جلوی پلیس تحقیر میکند. این رفتار هم نمونهای دیگر از بی حرمتی نسبت به ساحت پدر است که اگر این گونه برخوردها در سریالها تقبیح نشود و مورد انتقاد قرا نگیرد میتواند اثرات مخرب اخلاقی در جامعه و مخاطبین داشته باشد و بیتردید حرمت پدر را با چالش مواجه میسازد.
✍
فیلم ایرانی در جشنوارهای اسرائیلی
صفحه فارسی وزارت خارجه اسرائیل در توییتر نوشت که در جشنواره بینالمللی سینما که در شهر حیفا برگزار میشود، فیلم «پسر مادر» مهناز محمدی، کارگردان ایرانی، اکران میشود و پیشاپیش با استقبال بینظیری مواجه شده است.
خلاصه فیلم بدین شرح است : پسر مادر روایتگر داستان غمانگیزی از مشکلات یک مادر است که مجبور است به تنهایی در مقابل مشکلات زندگی بایستد و زندگی دو فرزند خود را تامین کند، اما سختی بار زندگی روی دوش مادر با کاری که هیچ اطمینانی به ادامه آن نیست او را وادار میکند که به ازدواج مجدد و جدایی از پسر 12 ساله اش فکر کند.
سالهاست که چنین داستانها و سوژههایی که با محوریت فقر و بیچارگی مردم ایران است مورد استقبال جشنوارههای خارجی قرار میگیرد؛ چرا که دستمایهای برای برداشتهایی سیاسی بر علیه ایران و به عبارتی بهتر جمهوری اسلامی ایران است. طبیعتا استقبال ازچنین فیلمی آن هم در یک جشنواره اسرائیلی خالی از سیاسی بازی نیست و به خوبی میتوانند فقر و فلاکت را در جامعه ایران به خورد مخاطب بدهند و آنها را متقاعد کنند که جامعه ایران اوضاع بغرنج و فلاکتباری دارد.
البته این بدان معنا نیست که جامعه ایران، به قول معروف "گل و بلبل" است و همه در رفاه و آسایش به سر میبرند؛ بالاخره بخشی از جامعه دچار فقر است و با سختیهای مرتبط با آن دست و پنجه نرم میکند و جای انکار نیز ندارد و چه بسا چنین سوژههایی ما به ازاء خارجی نیز دارد؛ ولی نکته اینجاست که معمولا به گونهای به این سوژهها پرداخته میشود که آنچه به ذهن مخاطب میآید این است که وضع غالب جامعه اینگونه است و خواسته یا نخواسته منجر به سیاه نمایی می شود و ازهمین جاست که بهانه خوبی برای مخالفین جمهوری اسلامی فراهم میگردد که در این مورد مانور بدهند و زهر خودشان را بریزند.
در این فیلمِ خاص، وقتی پای ازدواج دوم و ترک فرزند به میان میآید، احساسات مخاطب نیز تحریک میشود و التهاب بیشتری را به مخاطب تلقین میکند و بهتر می تواند این نکته را القاء کند که جامعه ایران چه اوضاع نابسامانی دارد.
✍
در افرا چه گذشت
سریال افرا از جمله سریالهای تلخ و پر غصهای بود که از شبکه یک سیما پخش شد و بعضی اوقات حرص مخاطب را در میآورد. شخصیت برخی بازیگران مثل پژمان بازغی که نقش وحید را بازی میکرد ازجمله شخصیتهایی بود که در بخشهایی از سریال، به خصوص قسمتهای پایانی، بیننده را عصبانی میکرد. شخصیتی که کینه عجیب و غریبی را از خود بروز داد و با تهدید مانع شد که شاهد اصلی بی گناهی مسعود تن به شهادت دادن ندهد. او حتی بعد ازاینکه فهمید مسعود برادرش را عمدا نکشته، بازهم دست از لجاجت دست بر نداشت و با پدر مسعود، محمود فروزش ناجوانمردانه رفتار کرد؛ در نهایت هم با بازسازی صحنه قتل در سکانس پایانی سریال به این نتیجه رسید که مسعود بیگناه است و بالاخره دست از سر مسعود برداشت.
روند داستان سریال غیر قابل پیش بینی بود و حوادث به گونهای اتفاق میافتاد که بیننده نمیتوانست حدس درستی نسبت به جریان سریال و چگونگی اتمام آن داشته باشد؛ مثلا کسی تصور نمیکرد که پیمان قرار است دریک حادثه کشته شود؛ با اینکه نقش پر رنگی در قسمتهای اولیه داشت. همین قضیه روند داستان را تغییر داد و یک بالانسی در بعضی شخصیتها مثل محمود فروزش اتفاق افتاد.
طبیعتا یکی از اهدافی که این سریال دنبال میکرد، نگاهی به کار پر دردسر محیط بانی و سختیهایی بود که این قشر زحمتکش با آن دست به گریبان هستند. قشر مظلومی که به خاطر حفاظت از محیط زیست، جانشان را به کف میگیرند و هر روزی که به سرکار میروند معلوم نیست که سالم به خانه برمیگردند یا نه و اگر هم بخواهند که درست به وظیفه خویش عمل کنند، ممکن است که حرف و حدیث زیادی را متحمل شوند. سریال از این حیث ادای دینی به این قشر شریف داشته و دست کم تا حدودی بیننده را با سختیهای کار آنها آشنا ساخته است.
یکی ازجدیترین مسائل که درقسمتهای نخستین جلوه بیشتری داشت روابط عاشقانه پیمان و مائده بود که در واقع حوادث و جریانات انتهایی کار نیز به نوعی به همین قضیه برمیگشت و ریشه خیلی از حوادث سریال بود. نکته قابل نقد در این باره عادی سازی روابط دختر و پسر نامحرم بود که در رابطه پیمان و مائده مشهود بود؛ هر چند که واکنشهای منفی از سوی برادران هر یک از آنها صورت گرفت، ولی در مجموع این روابط تقبیح نشد.
در سکانسهای دادگاه و بحثهای حقوقی هم که در ادامه سریال به تصویر کشیده شد، یکی از نکات قابل تأمل، حکم دادگاه به قصاص مسعود بود؛ در حالی که با شواهد موجود، قتل عمد اثبات نمیشد. این نکته هم قابل نقد است و شاید مشاوره حقوقی درستی دراین زمینه صورت نگرفته بود.
بی حرمتیهای مکرر به ساحت پدر در فرازهایی ازسریال در برخورد وحید(پژمان بازغی) با سیروس(اسماعیل محرابی)، بدون اینکه این عمل تقبیح شود، از نکات قابل نقد دیگری بود که در سریال مشهود بود و میتواند چنین برخوردهایی بدآموزی داشته باشد و قبح شکنی کند و حرمتها را خدشهدار کند.
یکی از نکات مثبتی که در چند جای سریال به صورت اشارهوار مطرح شد، موضوع اثرات مخرب مال نزول و ربوی بود که ظاهرا دلیل اصلی آوارگی سیروس نیز همین مسئله بوده و زندگیاش را به تباهی کشانده بود و باعث شده بود سالهای زیادی از خانوادهاش دور باشد .
یکی از موضوعات محوری داستان روابط مهتاب و مسعود بود که در ابتدای مجموعه زندگی سردی داشتند و گویا به زور همدیگر را تحمل می کردند، به حدی که مهتاب می خواست از شوهرش مسعود جدا شود و وانمود می کرد که قادر به بچهدار شدن نیست؛ تا حدی که بادار بودن خود را مخفی کرد. از طرفی مهتاب که پزشک بود، سودای کار در تهران را داشت و آمدن او به تهران، با شغل همسرش مسعود که محیط بان گیلان بود تعارض داشت و همین موضوع یکی از مسائلی بود که زندگی آنها را با چالش مواجه کرده بود؛ ولی در نهایت و با توجه به اتفاقاتی که پیش آمد نگاهش به زندگی تغییر کرد و از طلاق منصرف شد و به این نتیجه رسید که حضورش در شهر خودش ثمره بیشتری دارد. این را نیز میتوان از نکات مثبت سریال تلقی کرد.
✨﷽✨
#پندانه
🔴دوربینهای فیلمبرداری زندگی
🔹هیچ میدانید که در هر لحظه و هر زمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند؟
🎥 دوربین اول: خدا
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَری؛
آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟(علق:۱۴)
🎥 دوربین دوم: ملائک مقرب خدا
مايَلْفِظُمِنْقَوْلٍ إِلاَّلَدَيْهِرَقيبٌعَتيد؛
از شما حرکتی سرنمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند.(قاف:۱۸)
🎥 دوربین سوم: زمین
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛
در آن روز زمین هر چیزی که دیده را بیان میکند.(زلزال:۴)
🎥 دوربین چهارم: اعضا و جوارح ما
تُكَلِّمُناأَيْدِيهِمَْتَشْهَدُأَرْجُلُهُمْكانُوايَكْسِبُون؛
در آن روز دستها و پاها شهادت میدهند که چه کاری کردهاند. (یس: ۶۵)
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
"نگاهی به مجموعه هم سایه"
سریال "هم سایه" را شاید بتوان تنها سریالی دانست که با محوریت مردمِ افغانستانِ ساکن در ایران ساخته شد و گوشهای از مشکلات آنها را به تصویر کشید. این موضوع یکی از ابعاد مهم این سریال بود و بهرهگیری از بازیگران افغانستانی نیز به باورپذیری آن کمک میکرد، هر چند که بازیگران ایرانی هم که نقش افغانستانی را بازی کردند نسبتا در ایفای نقششان موفق بودند.
یکی از نکات جالبی که این سریال بر آن تأکید داشت این بود که به اهالی افغانستان، افغانستانی گفته شود و نه افغانی؛ چرا که افغانی واحد پول افغانستان و همچنین افغان، محلهای در افغانستان است. حالا بماند که بعضی اوقات لفظ افغانی بار منفی دارد و برخی بخاطر توهین، افغانی را به کار می برند.
نکته دیگر فرهنگ غلطی است که برخی از مردم جامعه با نگاهی تحقیرآمیز به مردم افغانستان نگاه میکنند و در داستان ازدواج حافظ با نورا به این نکته اشاره شد که وقتی خانواده حافظ فهمیدند دختری که حافظ میخواهد با او ازدواج کند اهل افغانستان است برخورد مناسبی نداشتند و چه بسا اگر آن دختر اهل کشوری غیر از افغانستان بود برخورد دیگری از خود نشان میدادند. متأسفانه این فرهنگ در خیلی از مردم جا افتاده و با دیدی تحقیرآمیز به اهالی افغاستان نگاه میشود؛ گویا شرافت انسانی و آن نکته کلیدی قرآنی که "انّ اکرمَکم عندالله اتقاکم" در اینجا به فراموشی سپرده شده است و نوعی حس خود برتربینی درفرهنگ مردم تقویت شده است که جای تأسف دارد. سریال از این نظر نکات مثبتی را گوشزد کرد.
نکته دیگری که در این سریال مطرح شد مشکلات مهاجران افغانستانی در رابطه با مالکیت اموال است که مانند شهروند ایرانی نمیتوانند سند داشته باشند و همین موضوع سبب شد که اموال علیجان توسط فرخ غصب شود و او هم به قول معروف دستش به جایی بند نبود و نمیتوانست که جایی اثبات کند این اموال، برای اوست. این هم گوشهای از مشکلات این مهاجران است که در سریال به آن پرداخته شد.
از نکات قابل نقد در این سریال همان موضوع تکراری در قالب سریالها است که متأسفانه به امری عادی درآمده و ظاهرا امیدی هم به اصلاحش نیست و آن نکته عدم رعایت حریم محرم و نامحرم در جایی است که طرفین قصد ازدواج دارند ولی هنوز ازدواج نکردهاند و این نکته در رابطه بین حافظ و نورا مشهود بود .
انتقاداتی بر "کلبه عمو پورنگ"
یکی از سریالهای پرمخاطب که برای گروه کودک و نوجوان ساخته شده و محصول گروه اجتماعی شبکه دو میباشد مجموعه تلویزیونی «کلبه عمو پورنگ» است. این مجموعه از نظر محتوایی سعی دارد که مضامین ارزشمندی مثل اعتماد به نفس را در قالب نمایشی فانتزی با بازیگرانی که عمدتا نقش حیوانی را دارند به کودکان و نوجوانان بیاموزد که نکته مثبت این مجموعه را میتوان همین موضوع دانست.
دو ویژگی مهم را می توان از موضوعات قابل نقد این مجموعه دانست :
موضوع اول داستان موسیقی است؛ این مجموعه را تقریبا میتوان به عنوان یک برنامه موزیکال تلقی کرد. نکته مهم در این جا خود را نمایان میکند و آن هم موزیکهایی است که اکثریت قریب به اتفاق آن مصداق موسیقی مطرب و حرام است، به حدی که در بعضی اوقات بازیگران نیز بدنی تکان میدهند و رسما میرقصند. این موسیقی به گونهای است که به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و با فتوای هیچ فقیهی، حتی با فتوای کسانی مثل رهبر انقلاب که فتوای راحتتری نسبت به سایر مراجع در این باره دارند نیز سازگاری ندارد. اثبات این موضوع کار پیچیدهای نیست و کسی که اندک اطلاعی درباره احکام موسیقی داشته باشد به این نتیجه خواهد رسید.
درست است که برخی موسیقیها مشکوک است و نمیتوان به راحتی آن را مصداق موسیقی حرام دانست، ولی دست کم اکثریت موسیقی که در این مجموعه ساخته و پخش میشود مصداقی بی چون و چرا از موسیقی حرام است.
با این اوضاع حقیقتا چگونه میتوان نوجوانان را توجیه کرد که ما در شرع موسیقی حرام نیز داریم. آیا با این اوضاع کسی به راحتی میتواند پذیرا باشد؟ طبیعتا نوجوان با تناقضاتی روبه رو خواهد شد و به راحتی توجیه نمیشود.
نکته دوم که جای انتقاد دارد نحوه بازی کردن برخی بازیگران زن این مجموعه است که بعضا با ناز و عشوه همراه است که طبیعتا چنین رفتاری نیز در حضور نامحرم مشروع نیست. مصداق بارز این ادعا بازیهای سپیده خداوردی در نقش "مگو" است که لحن و بیانش در اکثر اوقات تقریبا عشوهآمیز است.
ممکن است که توجیه عوامل مجموعه این باشد که این برنامه برای کودک و نوجوان است و برای لطافت کار و توجیهاتی از این دست اقتضای اینگونه رفتارها منعی ندارد؛ ولی نکته این است که درست است که مخاطب، کودک ونوجوان است؛ ولی آیا فقط کودکان شاهد این عشوهگریها هستند؟ عدهای نامحرم در پشت صحنه و جلوی صحنه شاهد این وضعیت هستند و بعد از آن جمعیتی میلیونی شاهد این مجموعه خواهند بود که طبیعتا بخشی از اینجمعیت، شامل نامحرمان بزرگسال میشود. البته ناگفته نماند که گریم و آرایشی که برخی از این بازیگران زن نیزدارند بدون رعایت ضوابط شرعی است و همان مشکل عشوهگری را دارد. بنابراین باید چارهای اندیشیده شود که هم برای مخاطب کودک و نوجوان جذابیت داشته باشد و هم ضوابط شرعی رعایت گردد.
نگاهی به مجموعه "در کنار پروانهها"
موضوع اصلی سریال "درکنار پروانهها" بحث تحول است. داستان این سریال مناسبتی که برای ماه محرم ساخته شد درباره جوانی به نام «رهی» است که به دلیل مشکلاتی که پی در پی در زندگی اش پیش میآید امیدش را از دست میدهد و به نوعی به خدا بدبین میشود؛ به حدی که در برههای حتی به زبانش نمیچرخد که خدا را شاکر باشد؛ اما در ادامه اتفاقاتی برایش میافتد که باعث تحولش میشود و به بلوغ میرسد. فضای کلی داستان این سریال محوریت قرآنی دارد و با خوابی که گویای یکی از آیههای قرآن است آغاز میشود و تا پایان، همان آیه است که راز داستان را باز میکند.
بحث گذشت و ایثار نیز از نکات کلیدی این سریال به شمار میآید؛ چرا که رهی با جوانی به نام ابراهیم تصادف میکند و او را رها میکند و در نهایت، ابراهیم بر اثر آن تصادف دچار مرگ مغزی میشود. رهی هم که مشکل قلبی دارد برای ادامه حیات نیازمند پیوند قلب است و سرانجام مادر ابراهیم رضایت میدهد که قلب فرزندش به رهی پیوند شود. با اینکه می دانست او قاتل پسرش هست و خود این مطلب ارزش این کار (اهدا) را بالا می برد.
مادر ابراهیم که پروانه معصومی ایفاگر نقش آن بود به خاطر نگرانی پدر رهی از حال و روز پسرش، شرط میگذارد رهی پیش آنان که روستایی در گیلان بود برود و مدتی در شالیکوبی ابراهیم کار کند. در واقع این یک بهانه بود و هدفش از این کار سر به راه کردن رهی بود و در نهایت نیز تحول صورت میگیرد.
نکات انتقادی سریال
روابط یله و رهای رهی با ستاره، دختری که دراثر تصادف با او آشنا میشود، بدون رعایت حریم محرم و نامحرم، از نکات قابل انتقاد است که به نوعی میتوان گفت با تم ارزشی بودن سریال در تنافی است.
نکته دیگر اینکه سریال در کنار پروانهها سراسر غم و ماتم است؛ درست است که برای ماه محرم ساخته شده، ولی این دلیل نمیشود که سریال مناسبتی ماه محرم سراسرغم باشد؛ البته که باید شأن ماه محرم و عزای سالار شهیدان حفظ شود؛ ولی معنایش ساخت سریالی کاملا ماتم زده نیست. از طرفی به نظر میرسد پخش همزمان آن با سریال افرا از صدا و سیما کار درستی نبود؛ چرا که آن هم سریالی پر غصه بود و چه بسا پخش همزمان این دو سریال روحیات غمباری را به جامعه تزریق کند . از طرف دیگر بخش عمدهای از لوکیشن هر دو سریال در استان گیلان بود که بعضی بازیگرانش نیز مشترک بودند؛ این هم میتواند در ذوق مخاطب بزند و جذابیتهای بصری را کمرنگ کند.
ازدواج مجدد
یکی از موضوعاتی که در خلال داستان رهی اتفاق میافتد داستان عشق و عاشقی شخصیت رفیع با بازی برزو ارجمند است که دلداده لیلا، همسر ابراهیم است. لیلا معلم روستا است که برای تدریس فرزند رفیع هم به منزل او رفت و آمد دارد. همسر رفیع که علیل شده انگیزه او را را برای ازدواج مجدد بیشتر کرده، هر چند ابراز علاقهای که رفیع نسبت به لیلا دارد نشان میدهد که اگر همسرش سالم هم بود باز او سودای ازدواج با لیلا را داشت. به هر حال در نهایت این ازدواج صورت نمیگیرد چرا که غیر از رفیع کسی به این ازدواج راضی نبود؛ نه خود لیلا و نه همسر و فرزند رفیع.
ازدواج مجدد به خودی خود و با رعایت عدالت امری مشروع برای مرد است، ولی باید توجه داشت که به چه قیمتی این ازدواج صورت می پذیرد. درست است که ازدواج دوم مرد، منوط به اجازه زن اول نیست؛ ولی نارضایتی او میتواند تبعات زیادی را برای آن خانواده به دنبال داشته باشد. کمترین اثری که دارد این است که صفا و گرمی خانواده کمرنگ میشود و زندگی را به تلخی سوق میدهد. از طرفی اگر دل شکستگی زن را به همراه داشته باشد و آزار روحی و روانی جدی از این طریق به زن وارد شود، طبیعتا چنین اتفاقی از نظر شرعی هم مورد تأیید نیست و چه بسا در بعضی مواقع نیز حرام باشد. به هر حال این که مرد اجازه تجدید فراش دارد نباید دستاویزی برای ظلم به زن اول شود و باید تمام جوانب در نظرگرفته شود و تا جایی که جا دارد از ایجاد تنش و برهم زدن آرامش و صفای خانواده پرهیز شود.
خوب است که در آثار نمایشی از این منظر به این مقوله پرداخته شود، به طوری که اصل ازدواج مجدد تقبیح نشود و از طرفی رعایت ضوابط عرفی و اخلاقی در این بحث لحاظ شود که مشخص شود ازدواج مجدد به هر قیمتی درست نیست.
✍️
ماهیت عرفان ناب
🔷عرفان ازمقولاتی است که در عین قداست و عظمت میتواند جماعتی را نیز به ورطه نابودی و هلاکت اخروی برساند. عرفان وقتی کاذب شود و سرچشمه آن وحی و ملازمان وحی(محمد و آل محمد علیهمالسلام) نباشد، آن موقع است که مسیر هلاکت را برای پیروانش رقم میزند و به جای پاکی و معنویت سر ازظلمت و گمراهی درمی آورد.
♦️یکی از ارکان مهم عرفان که در واقع شاکله اساسی آن را تشکیل میدهد، عمل به ظواهر دستورات شریعت است. بزرگانی که به عرفان مشهور هستند و وجهه عرفانی آنان سرآمد است به این موضوع اذعان داشتهاند و توصیه اکیدی بر آن کردهاند و درحقیقت لازمه سیر و سلوک را همین مسئله میدانند.
🔷علامه طباطبایی دراین باره میفرماید: سالک از ابتداى سير تا مقام وصول، بايد ملازم شرع باشد و سر سوزنى از ظاهر شريعت تجاوز ننمايد و چون كسى اين چنين نباشد منافق است، مگر به عذر و يا خطا و نسيان باشد. اين كه شنيده شده و به بعضى نسبت دادهاند كه چون شخص به كمال رسيد، تكليف از او ساقط مى شود افترا و كذب محض است، زيرا رسول الله صلّى الله عليه وآله با اين كه اشرف موجودات بوده، تا آخرين لحظه حيات تابع و ملازم احكام الهيّه بودند. (ثمرات حیات؛ ج۱؛ ص ۴۰)
♦️این نکته کلیدی در مباحث عرفانی و تأکیداتی که از طرف عرفا بر لزوم عمل به شریعت صورت گرفته در واقع همان عمل به قرآن کریم است که در آیات متعدی ایمان را در کنار عمل صالح قرار داده است. ایمان بدون عمل صالح کامل نیست و طبیعتا عمل به ظواهر شرع مصداقی از همان عمل صالحی است که توصیه خداوند در قرآن کریم است. احادیث اهل بیت علیهمالسلام نیز بر همین معنا تأکید کردهاند؛ مثلا امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:« الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَان؛ ایمان معرفت به قلب، اقرار با زبان و عمل کردن با جوارح است.» (نهج البلاغة/حکمت227)
🔷ايمان اگر در اعماق جان نفوذ كند حتما شعاع آن، در اعمال انسان خواهد تابيد و اعمال او را صالح مىكند. اصولاً افرادی که اهل انجام عمل صالح نیستند، مشکل ایمان دارند و هرچه ایمان ضعیفتر و در سطح نازلتری باشد، عملکردی که رضای خدا در آن باشد هم ضعیفتر خواهد بود.
🛑این حرف عدهای از مدعیان عرفان که میگویند انسان باید دلش پاک باشد، حالا عملش هر چه بود، بود؛ سخن گزافی است که از قضا این اعتقاد تازگی هم ندارد و مشابه این را نیز، "مرجئه" در زمان امامان معصوم ادعا میکردند و ائمه علیهمالسلام هم در مقابل آنها موضع گیری میکردند.
این کلام باطل در تناقض آشکار با اوامر الهی میباشد؛ چرا که قرآن کریم در آیات متعددی هرجا سخن از ایمان به میان میآورد، عمل صالح را نیز در کنار آن به صورت جداناپذیر مطرح میکند. این، خود گویای این است که ایمان و عمل، همواره باید قرین یکدیگر باشند.
🔷سیره عملی اهلبیت علیهمالسلام نیز شاهد آشکاری بر این مطلب است که عمل به ظواهر شریعت از اصول اساسی زندگی یک مومن و موحد است و این بزرگان به عنوان معصوم، حجج الهی و پیشوایان دین از پیشگامان و عاملین جدی به این مسئله بودهاند. حقیقتا کدام انسان حقیقت طلب و منصفی است که بتواند منکر تعبد این بزرگان در انجام واجبات و ترک محرمات شود. عبادات جانانه و آنچنانی ایشان که زینت بخش تاریخ است و جای اغماض ندارد چه برسد به انکار. https://eitaa.com/bshakoorzadeh/e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍
بحران رعایت حریم نامحرم در کادر درمان
♦️در این ماههای اخیر که بحث واکسن کرونا داغ است و رسانه پر از تصاویر و فیلمهای واکسن زدن است نکتهای که برای دغدغه مندان احکام شرعی خودش را نشان میدهد، بی توجهی به رعایت حریم محرم و نامحرم است. بارها در رسانه دیدهایم که زنان به مردان واکسن میزنند و عملا توجهی به این مسئله نمی شود که این کار در شرایط عادی شرعا اشکال دارد. این کار حداقل به دو دلیل اشکال دارد؛ یکی اینکه مشاهده بازوی مرد نامحرم برای زن جایز نیست و دیگری لمس بازوی مرد توسط زن.
♦️اصولا یکی از مسایلی که درعالم پزشکی مغفول مانده و توجهی به آن نمیشود موضوع تفکیک جنسیتی در امور درمانی است .
♦️حقیقتا جای تأسف دارد که با وجود کثرت پرسنل مرد و زن، به خصوص بانوان، چرا مدیریت صحیحی صورت نمیگیرد تا کادر درمانی زن برای مراجعین زن و کادر درمانی مرد برای مراجعین مرد امور درمانی را انجام دهند.
♦️بارها مشاهده میشود که مثلا مردی در بیمارستان بستری است و پرستار زن کارهای مربوط به او را انجام میدهد. از آن بدتر جایی است که پرستار مرد امور مربوط به بیمار زن را انجام میدهد. با توجه به این که بانوان تقریبا تمام شغلها را تصاحب کردهاند و شاید شاغلین زن از مرد هم بیشتر باشد این دیگر جای توجیه ندارد که چرا باید پرستار مرد به بیمار زن رسیدگی کند!
همین اخیرا هم شاهد بودیم که در خبرگزاری فارس نسبت با سونوگرافی بانوان توسط آقایان کمپین اعتراضی برپا شد. داستان واکسن و سونوگرافی نمونهای از این بیتوجهیهاست و به قول معروف "مشت نمونه خرواراست."
♦️متأسفانه مطلبی به غلط سالهاست که در بین عموم جا افتاده که دکتر محرم است؛ در حالی که این تصور، اشتباه است. در جایی که مثلاً خانمی بیمار میشود و برای معاینه و درمان مستلزم نگاه و لمسی است که برای نامحرم جایز نیست، اگر دکتر زن حاذقی باشد، خانم بیمار نباید به دکتر مرد مراجعه کند. بله اگر زمانی پزشکِ زنِ حاذق نباشد یا اینکه شرایط اضطراری است که تعلل کردن خطر جدی برای بیمار دارد، قضیه فرق میکند و طبابت پزشک مرد اشکالی ندارد؛ حتی اگر منجر به لمس و نگاه به عورت باشد نیز در این صورت اشکالی ندارد که در اینجا بحث اضطرار است و داستانش متفاوت است و اصلا به معنای محرم بودن دکتر نیست. برعکسش هم صادق است. این نکته مهمی است که مغفول واقع شده است.
♦️حالا موضوع واکسن هم از مسائلی است که معمولا بحث اضطرار در کار نیست که واکسیناتور زن بخواهد به مرد واکسن تزریق کند. امیدواریم که وزارت بهداشت یک تدبیر اساسی برای این مسئله بیندیشد و بالاخره ضوابط شرعی را در امور درمانی از جمه بحث واکسن رعایت نماید و گوش شنوایی در این زمینه پیدا شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرفانی ترین جمله در شناخت وحدانیت خداوند:
یکی بود ، یکی نبود ، غیر از خدا ، هیچکس نبود!
آیت الله جوادی آملی
@BisimchiMedia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع با شکوه استاد جواد کاشانی از استادان طراز اول حوزه تهران
🌹رحمت الله علیه🌹