⚪️♦️⚪️
۳
بخش سوم
گفتیم که سلبریتی، ماهیت خود را مردم می داند اما این چقدر واقعی است و اصلاً چرا این را مطرح می کند؟
اگر نخواهیم قشر یا گروهی را پیش داورانه به دروغگویی یا منفعت طلبی متهم کنیم، در نگاهی منصفانه تر می توان گفت، فرد در مسیر چهره شدن، ابتدا با همین ارادت به مردم راه را آغاز می کند. الزام های جهان سلبریتی بودن و حکم دست های پس پرده و سرمایه دار اما او را «از»، «با» و «برای» مردم بودن دور می کند. به مرور سلبریتی باید هزینه شهرت خود را پرداخت و تغییری که از آن صحبت شد را فراهم کند. برای اینکه تشخیص دهیم ادعای سلبریتی برای مردمی بودن، چقدر درست یا دروغ است باید گفتار و رفتار آنها را بررسی کرد.
شاید یک مثال بد نباشد؛ «حمید فرخ نژاد» بازیگر سابق سینمای ایران که اکنون ادعای دغدغه مردمی بودن دارد در یک مصاحبه خود چند سال قبل به مردم گفت: «من چیزی دارم که شما ندارید؛ آن خانواده است.» و «۸۰ میلیون نفر ایرانی برای من مهم نیست مبادا خمی به ابروی بچه ام بیاید.» این ادبیات بیشتر تحقیر مردم بود یا حمایت؟!
عرصه تنگ قانون برای سلبریتی در غرب!
یک سؤوال؛ اگر یک سلبریتی که این جامعه هزینه شهرت او را پرداخته قانون و چارچوب مشخص و بازدارنده ای را در کار نبیند، تمکین خواهد کرد؟
این خلاء و پرکردن صحیح آن عمیقاً مهم است.
غرب به عنوان زادگاه پدیده سلبریتی، تمهید ویژه ای برای کنترل، تقویت، مهار و حتی حذف این پدیده اجتماعی دارد. هر سلبریتی ذاتاً ولع و شوق «سرمایه» و «شهرت» دارد. همین دو، مهمترین خمیرمایه قوانین وضع شده برای کنترل سلبریتی است.
بنابراین ستارگانی که کمپانی ها نقشی اصلی و غیرقابل انکار در بروز و ظهورشان دارند، باید هزینه شهرت خود را به کمپانی و جامعه پرداخت کنند.
تهیه کنندگان و سرمایه گذاران غربی در قراردادهای سفت و سخت برای یک ستاره مشخص می کنند که برای مثال در مدت مشخص حتی حق مراجعه شخصی به سوپرمارکت ندارد چون چهره اش دیده، عادی و تکراری می شود.
این، بازگشت سرمایه کمپانی را به خطر می اندازد. سمت قانون به خصوص قوانین رسانه هم مایل به سمت سرمایه گذار است.
بارها دیده شده بازیگر، خواننده یا ورزشکار به محض درگیری کوچک لفظی، فیزیکی یا تمرد از مفاد قرارداد، برای همیشه کنار گذاشته شده چون به اعتبار و سرمایه کمپانی یا رسانه آسیب زده است.
در موارد منافی امنیت و هویت ملی البته این شدت برخورد به مراتب، قهری و بیشتر است. تاریخ سینما و رسانه غرب، پر از خاطرات سلبریتی های ناکامی است که به خاطر یک اظهارنظر در آنتن زنده، صفحه شخصی اجتماعی خود یا رفتاری که مغایر با ارزش های اجتماعی باشد، کنار گذاشته شده اند.
حالا با این توصیف باید دید غرب با سلبریتی هایی که کوچکترین عمد از خود را برای تخریب امنیت ملی نشان دهند و کشور را با حرف، رفتار و اقدامشان تضعیف کنند چه برخوردی می کند؟
برکت فرزند خوانده؛ تخفیف در مالیات!
در غرب و کشورهایی که پدیده ای به نام سلبریتی دارند به خصوص کشورهای دارای صنعت سینمای قوی مانند هند که بالیوود را دارد، سلبریتی باید به همان میزان که سرمایه دارتر است، مالیات از درآمد، سود و سرمایه پرداخت کند. این قوانین کاملاً هم جدی هستند.
«آمیتا باچان» پادشاده سلبریتی های هندوستان بیشترین مالیات را بین اهالی هنر، پرداخت می کند.
«نیکولاس کیج»، بازیگر معروف نمی تواند از پرداخت مالیات فرار کند و بعد از مدتی سر دواندن قانون، ناچار مالیات و جریمه دیر کرد را پرداخت می کند.
«سوفیا لورن» همان ستاره ناپلی هالیوود به دلیل فرار مالیاتی ۱۷ روز به زندان می رود. «سیمونز» خواننده معروف آمریکایی هم علاوه بر جریمه مالیاتی، یک سال محکوم به حبس می شود و از این دست حکم ها در غرب کم نیست. رسانه های تخصصی فیلم و سینما در غرب هم درباره شگرد «آنجلینا جولی»، بازیگر معروف برای تخفیف و کاهش مالیات می نویسند. گویا طبق قوانین آنسوی دنیا، قبول فرزند خوانده در کاهش میزان مالیات پرداختی، قابل توجه است. از طرفی ایفای «مسئولیت های اجتماعی» هم در تخفیف قانونی مالیات نقش دارد.
برای همین است که بازیگران غربی چه در کشور خودشان چه دیگر کشورها به عنوان یک سرباز کوله با دوش فرهنگی، در قالب «سفیر» با عناوین و اهداف مختلف، انجام وظیفه می کنند تا نام نیک بیشتری بهم بزنند و مالیات کمتری هم بپردازند!
مدرک جشنواره برای تحریم جشنواره!
این مقدمه مفصل را گفتیم تا به جان کلام و پایان این گزارش برسیم؛ همان پرسش مهم که چرا چند سالی است سلبریتی های کشور بر خلاف منافع، امنیت و عزت ملّی اظهارنظر می کنند اما حاضر نیستند از تحریم و کشورهایی که ما را تحریم کرده اند در جشنواره های خارجی، صحبت کنند؟
⚪️♦️⚪️
بخش چهارم
ماجرا به برخی حمایت های عامدانه و منفعت طلبانه غرب و آمریکا بر می گردد.
مدتی است آمریکا با ارائه گرین کارتی مخصوص هنرمندان و ورزشکاران در قالب گرین کارتی که نخبگانی معرفی می شود، چهره های فرهنگی، سینمایی، ورزشی و... کشورها را جذب می کنند.
طنز تلخ ماجرا اینجاست؛ آن چهره باید برای تأیید صلاحیت خودش مدارکی ارائه دهد. برای مثال در مورد بازیگران ایرانی مدارکی که ثابت کند فرد در جشنواره های سینمایی از جمله جشنواره فجر، خانه سینما و... تجلیل شده است، مدارکی هم از گفتگوی خودش با رسانه ها و نشریات مختلف ایران را باید ضمیمه کند.
اینها برای این است که ثابت شود به اندازه کافی مشهور است. بعد، طبق قوانین سخت گیرانه ای که از سال ۲۰۱۷ در نظر گرفته شده فرد باید گزارشی از عملکرد ۵ سال اخیر خود در شبکه های اجتماعی همسو با قوانین آمریکا ارائه دهد.
ترجمه این جمله روشن است؛ تأمین منافع آمریکا، مدح غرب و خودتحقیری. سپس متقاضی می تواند از این امکان که در قالب امتیاز! به او ارائه می شود و برای دریافت آن نه تنها از خود که از کشورش و مردم زادگاهش مایه بگذارد و تخریب کند.
ماجراهای غریبه ای در وطن!
حال غریبی است، علیه زادگاهت باش تا با ما باشی! حالا به خوبی روشن می شود که چرا برخی چهره ها که برای گرین کارت خود باید مدارک جشنواره فجر را ضمیمه کنند، آن را تحریم می کنند! روشن می شود چرا این همه بدگویی از کشور به بهانه حمایت از مردم رونق گرفته است؟ درد عمیقی است، فرد اینجا زاده و چهره می شود، هزینه شهرتش را ایران می پردازد و او در سودای ویزای ینگه دنیا به میهن، زادگاه و سرزمین مادری اش می تازد... حالا که همه چیز چنین روشن است؛ آیا ضرورت نیست که قوانین ویژه ای برای چهره های مشهور کشور در نظر گرفته شود تا سرباز و فرزند نامی کشور خودشان باشند تا اینکه سلبریتی غربی، خودباخته وغریبه ای در وطن؟!
منبع: فارس
🟡🔷🟡 کنایه صریح ایران به جزایر اختلافی ژاپن و روسیه
چرا ایران با "روسیه و سوریه" ارتباط دیپلماتیک دارد!؟
فرشاد مؤمنی، اقتصاددان و از چهرههای نزدیک به جریان چپ؛ اخیراً طی اظهاراتی که سایت جماران آنها را منتشر کرد، گفته است:
"در همین روزهای اخیر دیدید که کسانی که از سر نادانی دلخوش کرده بودند به مثلا پشتیبانی پوچ، توخالی، فریبکارانه، ظالمانه و استثماری چین و روسیه در ایران؛ دیدند که هر کدام از این کشورها که بوی پول بیشتر از جای دیگری به مشامشان رسید، تمام آن ماجراها و تعهدات قبلی با شما را زیر پا گذاشتند. در همین جلسه شنیدید و برای شما توضیح داده شد که روسها در قرارداد ترکمنچای با همه جنایت ها و زورگویی ها و استثمار قول داده بودند پشتیبان بقای قاجار باشند، با این حال هر بار که تحت این عنوان می شد آشوب جدیدی در ایران راه انداخت و به روی مردم اسلحه کشید، آنها این را بهانه کرده و به شهرهای ما حمله می کردند. اما هر بار که قرار بود وفای به عهد باشد و پردداخت هزینه و نشان دادن شرافت؛ از آنها خبری نبود. نه از روس ها و نه انگلیسیها. "[۳]
این اظهارات و طعنهها در حالی است که رئیس شورای راهبردی روابط خارجی کشورمان به تازگی در دیدار با سفیر ژاپن به جزایر اختلافی روسیه و ژاپن اشاره کرده و از این گفته است که دو کشور باید در این زمینه با یکدیگر گفتگو داشته باشند.
یک اتفاق ضد پیشرفت در ایران این است که ذهن برخی خواص و مراجع اجتماعی در منتهای دوری از واقعیتها قرار دارد و تحلیلهای آنها بعضا در رخدادی در گذشته توقف کرده است.
برای چنین افرادی؛ رابطه دیپلماتیک به این معنی است که هر کشوری که با ایران مراوده دارد باید بلافاصله از کاخ حکومتی خود اذان پخش کند و به کتاب مقدس سوگند یاد کند که در قبال ایران مرتکب هیچ اشتباهی نخواهد شد وگرنه استعمار و دشمن ملت ایران است!
و البته این قاعده هرگز شامل آمریکا نیست و یا اگر هم باشد بسیار رقیقتر است!
این افراد متوجه نیستند که رابطه دیپلماتیک به معنی کرنش و تعظیم و یکی شدن نیست. همانطور که به معنی صفر شدن دشمنی و اشتباه هم نیست.
ایران اسلامی با روسیه رابطه دارد همانطور که با سوریه و سایر کشورها در مراوده است.
با این تفاوت که روسیه در سطح بالاتری از قدرت و اقتصاد است و بخشی از منافع بزرگش نیز با هژمونی ایران اسلامی در یک راستا قرار گرفته است.
و از همین رو ایران با روسیه و کشورهای همترازی مثل چین روابط گستردهتری دارد.
اما آیا این روابط گستردهتر به معنی کرنش و یکی شدن است؟
آیا روابط ما با روسیه به این معنیست که روسها ممکن نیست علیه ما اشتباه کنند!؟
حتما اینگونه نیست و طعنه و کنایههای امثال مؤمنی (که تأکید میشود اغلب شامل آمریکا نمیشود!) گاهی به دلیل برداشت اشتباه این افراد از مفهوم روابط دیپلماتیک، معاهدات راهبردی و همسویی مقطعی یا دائمی منافع بین دو کشور است.
دقت شود که در صورت وقوع اشتباه بین دو کشوری که با یکدیگر روابط دیپلماتیک دارند؛ پاسخ و تلافی هرگز به این صورت نیست که مثلا سفیر کشور مقابل را اعدام کنند یا سفارتخانه آتش بزنند و یا روابط را قطع کنند!
بلکه در عرف دیپلماتیک؛ از این قبیل است که سفیر کشور مقابل را احضار میکنند، در سطح مقامات بلندپایه و از پشت تریبون اعتراض رسمی خود را اعلام میدارند و گاهی هم اقدام همسطح انجام میدهند.
و البته انتظار دانستن این قبیل بدیهیات از امثال آقای مؤمنی انتظار زیادی نبوده و نیست!
مثالهای تاریخی نیز در این زمینه بسیار است و یک مطالعه ساده در این مثالها به هر مخاطبی نشان میدهد که روابط دیپلماتیک چگونه مزاجی دارد و در هنگام اشتباه طرف مقابل چگونه باید برخورد کرد!؟
گفتنیست، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی کشورمان، روز دوشنبه گذشته با سفیر ژاپن دیدار کرد و بهترین راه برای حلوفصل اختلافات ارضی ژاپن و روسیه درباره چهار جزیره واقع در اقیانوس آرام را «مذاکره مستقیم بین دو کشور، به ویژه با توجه به شرایط کنونی و پرتنش منطقه شرق آسیا» دانست. [۴]
🔶♦️🔶 وقوع یک تراژدی در سیاست ایران!
ابراهیم نکو، از نمایندگان ادوار مجلس در بخشی از یک مصاحبه که سایت روزنامه آرمان ملی آنرا منتشر کرد، پیرامون انتخابات امسال، اظهار کرده است: وقتی دلجویی و اقناع صورت نمیگیرد، نمیتوان انتظار داشت آنها _اغتشاشگران- به مسیر مورد نظر برگردند. سوال این است که آیا اقتصاد در مسیر درست خودش قرار گرفته است؟ آیا مردم رضایت دارند از وضعیت؟ طبیعتا نه.
او میافزاید: هر روز شاهد افزایش سرسامآور قیمتها را شاهد هستیم، دولت برای کسری بودجه هر روز قوانین سختگیرانه از جمله نرخ مالیاتها را اعمال میکند.
نکو تصریح میکند: با توجه به شرایط موجود بعید است مشارکت مردم در انتخابات پیش رو به سمت ایدهآلی برود!
او همچنین اظهار میکند: اگر از چهرهها و جناحهای موثر و قابل قبول مردم اگر مانند گذشته مورد بیمهری قرار بگیرند، مردم نیز مشارکت نخواهند داشت لذا توصیه میشود که در بحث صلاحیتها، میدان را برای افراد باز بگذارید. حرفهای من بدبینانه نیست، شرایط واقعی جامعه است. واقعیت این است که مشارکت در حال حاضر از دوره گذشته بالاتر نخواهد بود و شاهد کاهش هم هستیم.[۲]
از مبانی غلطی که در گفتهها و تحلیل آقای نکو وجود دارد که بگذریم؛ بیان ۲ نکته درباره این قبیل اظهارات ضروریست:
اول: مخالفت کسانی از مردم با رویههای سیاسی یا اعتراض همه مردم به گرانی و سایر مخالفتها و اعتراضها نه تنها دلیلی بر قهر از صندوق رأی نیست که اتفاقا دلیل اقبال به صندوق رأی است.
چه اینکه منهای مخالفتها و اعتراضات غیر عقلانی اما مشکلات فعلی از قبیل گرانی و یا برخی رویههای سیاسی غلط بین برخی مسئولان مثل ناکارآمدی یا تبعیت از لایکها؛ جمله بر اثر "رأی بد" در انتخاباتها حادث شدهاند و اینک اگر کسی میخواهد با این رخدادها به مخالفت برخیزد یا به آنها اعتراض کند؛ راهش صرفا و فقط از صندوق رأی و "رأی خوب" میگذرد.
به سخن دیگر اینکه شاهد یکی از تراژیکترین رخدادهای سیاسی هستیم و آن اینکه عدهای با بددلی یا نفهمی قصد دارند اصلیترین انگیزه حضور مردم در انتخابات که همان اعتراض به مشکلات است را به عاملی برای قهر از صندوق تبدیل کنند و البته این توضیح را هم نمیدهند که وقتی کسی صندوق رأی را بر زمین میگذارد یعنی به برداشتن سلاح علیه نظام سیاسی کمک کرده است.
و دوم: مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است لکن تعیینکننده چیزی نیست اما قانون کشور در صورت کوچکترین خدشهای؛ لرزهی ارکان حاکمیت را رقم خواهد زد.
لذاست که قوت و قوام یک نظام سیاسی در بحث مردمسالاری نیز در وهله اول منوط به رعایت قانون، برگزاری یک انتخابات قانونی و ایستادن پای رأی مردم به حکم قانون است.
حال اینکه بحث مشارکت حداکثری نیز به این امتیازات افزوده شود اگرچه یک امتیاز خواهد بود اما همانطور که بیان کردیم یک رکن نیست.
*گفتنیست برخی اصلاحطلبان ستادی تا این لحظه قصد دارند دست به "تحریم انتخابات" بزنند.
مسئله نبود نامزد دلخواه در انتخابات بعنوان بهانهای برای رأی ندادن نیز به لحاظ عقلانی یک حرف غلط است زیرا در منطق دموکراسی؛ در چنین شرایطی باید به نامزد نزدیک رأی داد. نظیر رفتاری که اصلاحطلبان در سال ۹۲ و پس از ردّ صلاحیت مرحوم هاشمی انجام دادند.
🟪🟡🟪 روایت ذلیلانه زُهریهای اصلاحات
۱
سید ضیاء مرتضوی ماه محرم ۱۴۰۱ علاقهمند بود نامه امام سجاد علیهالسلام در نقد «زهری» را شرح دهد و هر جا فرصت یافت، طعنهای به نظام و عالمان مؤیّد آن در حوزهها زد و به گونهای آنها را با زهری مقایسه کرد اما اگر دقیقتر مینگریست او خود همان زهری بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سعید صلح میرزائی در یادداشتی با عنوان "روایت ذلیلانه زُهریهای اصلاحات" نوشت:
استادی داشتم که میگفت:
اگر چشم عبرتبین داشته باشی از ابلیس هم میتوانی درس بیاموزی. خطابم در این نوشتار، برادران و خواهران طلبه و دانشجویی است که دغدغهی انقلاب اسلامی دارند اگرچه که عامل برانگیزاننده برای نگارش این سطور، یادداشت سید ضیاء مرتضوی با عنوان «این «عزت» نیست؛ صدقه التماسی است!» میباشد که به انتقاد از سیاستهای موفّق دولت محترم پرداخته است.
🟢1- با آنکه اولویت آن است که محتوای کلام گویندگان، نقد شود و به گوینده نگاه نشود امّا برای دوستان جوان لازم است که گویندگان را نیز بشناسند تا در چالهی «کلمه حق با نیت باطل» نیفتند. اگرچه که به عقیدهی نگارنده، آقای مرتضوی در این یادداشت نامبرده به خطا رفته است و بدون دلیل آشکار، ادّعاهایی را مطرح کرده است.
🟢2- سید ضیاء مرتضوی از شاگردان آیتالله منتظری و از سالهای دور از مادحان جریانهای به ظاهر متضاد کارگزاران، اصلاحات و اعتدال بوده است. هم ابراز محبّت به منتظری دارد هم از حضرت امام به بزرگی یاد میکند. او از شیفتگان هاشمی رفسنجانی نیز هست. فربهی مادی و اعتباریاش را از عواید مؤسّسات منتسب به ولیّ فقیه یا حضرت امام به دست آورده است امّا به تئوریزه کردن نظرات مخالفان ایشان پرداخته است. در فتنهی 88 و 98 و 1401 یادداشتها و سخنرانیهایی به نفع فتنهگران در تضادّ با حرکت مردم انقلابی ما و تضعیف روحیه مردم داشت.
🟢3- جالب است که قلم و زبان سید ضیاء مرتضوی نسبت به دولتها و نهادهای انقلابی و مورد تأیید جریان انقلابی، روان و بیلکنت شده و شمشیر بر آنها کشیده و نسبت به دولتها و مجالس متمایل به غرب و زاویهدار با اهداف مردم انقلابی، سکوت کرده است. عجیب آنکه روزنامه جمهوری اسلامی که فرزند ناخلف جریان انقلابی حزب جمهوری شده است و روزنامه اطلاعات، علاقهمند به نشر یادداشتهای ژورنالیستی او هستند.
🟢4- مرتضوی در یادداشت اخیرش، در حالی تحرّکات مجاهدانهی دولت سیزدهم در عرصهی دیپلماسی را به سخره کشیده و عنوان «صدقه التماسی» را به آن داده است که هدف دولت، ایجاد گشایش در زندگی مردم با پس گرفتن پولهای صادرات ایران از دیگر کشورهایی است که تابع تحریمهای آمریکا هستند.
🟢5- مرتضوی در زمانی که وزیر خارجه دولت قبل، در مقابل امیر کشوری عربی، در حالت زانو زدن صحبت میکرد ساکت بود؛ زمانی که رئیس جمهور قبل در دیدار زن مکشّفه که با ظاهری نامناسب پا بر پا انداخته بود یا زیر سم مجسمه اسب قهرمان آن کشور غربی، عکس یادگاری میگرفت یادی از عزِّت نکرد. در آن زمان که شبیه امروز امّا با خفّت، پولهای صادرات به عراق، به صورت دینار به زائران اربعین داده شد دغدغه عزّت نداشت و حالا قلمش، فعّال شده است.
🟢6- دولت مردمی در راستای راهبردهای سیاست خارجی، با اولویت تقویت دیپلماسی همسایهمحور و با در نظر گرفتن داشتن نقش مؤثر در نظم نوین جهانی با محوریت آسیا و همچنین توسعه ارتباط با کشورهای مستقل از نظام سلطه، توانست دیپلماسی التماسی دولت قبل را تبدیل به دیپلماسی اقتداری کند. بهرهگیری از دیپلماسی برای تأمین واکسن و داروهای کرونا و همچنین سوآپ گازی برای گذران زمستان سرد بدون قطعی گاز، تقویت صنعت هستهای در کنار دفاع دیپلماتیک از حق استفاده صلحآمیز از آن، بهرهگیری از دیپلماسی سلامت، از سرگیری ارتباط با عربستان، سفرهای رئیس جمهور به سوریه، چین، عمان، ازبکستان، قزاقستان و سفر مقتدرانه و پربار ایشان به آمریکای جنوبی، سخنرانیهای مقتدرانه در سازمان ملل، متوقف کردن زیادهخواهیهای آژانس انرژی هستهای، حذف تدریجی دلار از تبادلات مالی با انعقاد پیمانهای دوجانبه، پیگیری سوآپ انرژی، تلاش برای ایفای نقش در حمل و نقل بینالمللی دریایی و ریلی، کسب کرسیهای مهم در مجمع عمومی سازمان ملل و کمیسیونهای مهم آن (آن هم پس از حماقتهای دولتهای غربی در طراحی و پشتیبانی جنگ ترکیبی پاییز 1401)، افزایش فروش نفت و فرآوردههای پتروشیمی بدون برجام و پیوستن به اِف.اِی.تی.اِف، پیروزیهای جبهه مقاومت در سوریه و فلسطین و یمن، برخورد حکیمانه نسبت به طالبان و مطالبه جدی حقابه هیرمند، تذکر جدی به عراق برای خلع سلاح ضد انقلاب در شمال عراق و کوبیدن مقتدرانه کوموله در اقلیم کردستان، حضور فعال در ائتلافهای اثرگذار همچون «سیکا»، «بریکس» و «شانگهای»، آزاد کردن اتباع و دیپلماتهای ایرانی گرفتار در کشورهای غربی و شرقی، سفر 14 تن از سران کشورهای جهان در بیست
🟪🟡🟪
۲
و دو ماه گذشته و دهها مورد مانند اینها نشان از تلاش دلسوزانه و مجاهدت مردان عرصه دیپلماسی دارد که فهمیدهاند میدان در کنار دیپلماسی و رشد اقتصادی و صادرات در کنار رشد علمی است که به شکوفایی ایران اسلامی میانجامد. و عجیب نیست که در زمانهایی که کشور به پیروزیهایی دست یابد، ماشینهای تولید ناامیدی بیشتر حمله کنند و عزت جمهوری اسلامی را تحریف کنند.
🟢7- اصول سیاست خارجه جمهوری اسلامی همانطور که او در ابتدای یادداشتش با پوزخند از آن یاد کرده است همان «حکمت، عزّت و مصلحت»ی است که توسّط محبوبان او در دولتهای سازندگی و اصلاحات و اعتدال، کمتر رعایت شد و یقیناً اگر دولت مردمی سیزدهم نیز ذرهای از این سه اصل، کوتاه بیاید مورد مؤاخذه جریان انقلابی قرار خواهد گرفت امّا نکته آن است که «زُهری»های جریانات متمایل به غرب، نباید به خود اجازه دهند که با نیش و کنایههای خود، و بدون اطّلاع از مجاهدتهای سربازان گمنام انقلاب و فعالیتهای عزتمندانه و البته همراه با تقیهی مسئولان دیپلماسی، زحمات آنها را خفیف کرده و مردم را ناامید کنند.
🟢8- ماه محرم سال قبل، وقتی که سید ضیاء به کانون به اصطلاح توحید دعوت شد، علاقهمند بود که نامه امام سجاد (علیهالسلام) در نقد «زهری» را شرح دهد و هر جای سخنرانیاش که فرصت یافت، نیش و طعنهای به نظام و عالمان مؤیّد و کمککار آن در حوزهها زد و به گونهای ایشان را با زهری مقایسه کرد اما اگر دقیقتر مینگریست او خود همان زهری بود که با ماسک مستقل از حکومت بودن، جادهصافکن جریان متمایل به غرب و بالمآل گردنش را پل عبور دشمنان انقلاب و اسلام کرده بود. (قبلاً عرض شد که زندگی او از حقوق مجموعههای منتسب به ولایت فقیه تأمین میشود.)
🟢9- در ابتدای این یادداشت عرض شد که انسان باید کار خوب را حتی از ابلیس نیز یاد بگیرد. درسی که میتوان از این رفتارهای متناقض سید ضیاء و جریانهایی که او در مقام بزک و تئوریزه کردن آنها است دریافت، آن است که در مسیر باطل خود به خوبی با تقسیم کار، به صورت جبههای عمل میکنند. از آخوند و پژوهشگر گرفته تا سلبریتی و شهرههای مجازی، از سیاستپیشگان تا دراویش، از عبدالحمید تا عبدالکریم و ... همه به کار خویش مشغولاند و آنجا که هستند را مرکز دنیا میدانند. البتّه مؤمنان حقیقی دل به آیه قرآن دادهاند که میگوید: «میپنداری آنها متحدند اما قلبهای ایشان متفرق است.» (سوره حشر، آیه 14)
انتهای پیام/؛
🔷🔷🔷فلاکت سیاسی اصلاحطلبان!
۱
اصلاحطلبان با شکست پروژه و پروسه برجام، بدنه اجتماعی خود را از دست دادهاند. آنها به دنبال سرمایه اجتماعی جدید هستند. انتخاب یک زن به عنوان رئیس جبهه اصلاحات و دارای پرونده محکومیت سیاسی با پرچمداری حجاب اختیاری معنایش این است که میخواهند از پیادهنظام غرب در آشوب پاییز سال گذشته سربازگیری کنند.
خبرگزاری فارس ـ محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «فلاکت سیاسی اصلاحطلبان!» نوشت:
1- دیپلماسی خارجی کشور در دولت گذشته دچار بیماری بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی سعی کرد با نسخه های شفابخش این بیماری را معالجه کند اما بیماران این حوزه حاضر به عمل کردن به نسخه نبودند.
اولین بیماری؛ خودناتوانپنداری و توهم بلامنازع بودن آمریکا بود.
رئیس دیپلماسی دولت در کسوت ریاست جمهوری و کارگزاران او در وزارت خارجه از تواناییهای جمهوری اسلامی و اقتدار ملی بیخبر بودند یا خود را به بیخبری میزدند. معتقد بودند آمریکا با یک بمب همه اقتدار نظامی و تواناییهای ما را نابود میکند.
آنها واقعیتهای روشن شکستهای آمریکا در غرب آسیا، فرسودگی ناتو در افغانستان و عراق را نمیخواستند بپذیرند.
با این باور غلط در مذاکرات شرکت میکردند. محصول آن مذاکرات چیزی جز خسارت محض نبود.
دومین بیماری فکری آنها این بود که ؛ میشود به آمریکا اعتماد کرد.
با آنکه سلوک آمریکا در روابط بینالملل سرشار از بدعهدی و بدگمانی و بدعملی بود.معلوم نبود این حضرات این اعتماد را از کجا آوردهاند؟رفتند و نشستند و برخاستند حتی به خودشان اجازه ندادند متنی را که آمریکاییها تهیه کردند روی برخی کلمات و واژگان تأمل کنند. معتقد بودند امضای کری سند است!
سومین بیماری آنها توهم دست به ماشه بودن آمریکا بود. آنها معتقد بودند با مذاکرات میتوانند دست آمریکا را از ماشه بردارند .
میگفتند مذاکره ، خشونت آمریکا را کاهش میدهد و آنها را نرم خواهد کرد!
با آنکه از «ماشه» میترسیدند «مکانیزم ماشه» را آمریکاییها با مهارت دیپلماتیک در برجام آوردند در حالی که ماشهای در کار نبود.
غلاف آمریکاییها اصلا شمشیر نداشت، آنها مشغول طراحی فرار از افغانستان بودند.
چهارمین بیماری دیپلماتهای ما این بود که نمیدانستند قصّه اجماع جهانی علیه ایران دروغ است. آمریکاییها با روسها و چینیها مشکلات زیادی دارند و بین آنها شکافهایی است که در مرز جنگ نظامی هستند. دیپلماتهای ما از این شکاف برای مذاکرات نتوانستند استفاده کنند از همه مهمتر از وضع نابسامان سیاست و اقتصاد و فضای اجتماعی داخل آمریکا هم بیخبر بودند. کارشناسان آمریکایی در جلسات پنتاگون ، سیا و وزارت خارجه اعتراف میکردند؛ طراحیهای آنها در غرب آسیا شکست خورده و رژیم صهیونیستی در محاصره نیروهای مقاومت است. جمهوری اسلامی در میدان حرف اول را میزند و ماندن در افغانستان خودکشی است! اما برخی دیپلماتهای ما روایت بیبیسی و سیانان را در چهرهپردازی اقتدار غرب و بهویژه آمریکا را قبول داشتند. به نقدهای مشفقانه رجال سیاسی، توجه نمیکردند نقد آنها را با فحش و ناسزا پاسخ میدادند و هیچ نظر کارشناسی برای رد نظریات منتقدین نداشتند، آنها رفتند تمام تخممرغهای خود و جبهه اصلاحات را در سبد برجام گذاشتند و به مردم، افقی را نشان دادند که واقعی نبود. مردم فهمیدند آنها صداقت ندارند یا حداقل در مسائل مربوط به روابط بینالملل و دیپلماسی خارجی جاهل هستند. اگر بخواهیم یک تعبیر درست از این وضعیت داشته باشیم می شود آن را در دو کلمه «فلاکت دیپلماتیک» نامگذاری کنیم!
وقتی مردم فهمیدند همه آنچه که آنها در مورد برجام گفتند سراب است و برخلاف قانون و شروط مجلس عمل کردند، برخلاف هدایتهای رهبری و شورای عالی امنیت ملی عمل کردند به آنها پشت کردند و در انتخابات 1400 به آنها رأی ندادند. آنها عوض پندآموزی از این کلاهبرداری غرب که سرمایه اجتماعی آنها را به باد داد، آمدند، شورای نگهبان را متهم به مهندسی انتخابات کردند.
برجام، دولت روحانی را به «فلاکت دیپلماتیک» و اصلاحطلبان را به «هلاکت سیاسی» انداخت.
2- اصلاحطلبان و اعتدالیون به جای پرسشهای مردم که چه شد آن سیب و گلابی که از باغ برجام وعده داده بودید؟ چرا به تعهدات برجامی خود عمل و میلیاردها دلار آب سنگین و غنیسازی 20 درصد را نابود کردید، در حالی که حتی یک تحریم هم برداشته نشد و بر حجم آنهم افزودید، رفتند دنبال پروژه «اصلاحات ساختاری» ! اصلاحات ساختاری، اسم رمز جریانی شد که جلوی پرسشهای بیپاسخ مردم را بگیرد!
🔷🔷🔷
۲
حرف اصلاحطلبان ساختارشکن چیست؟ میگویند رئیسی باید استعفا بدهد چون کشور را از «فلاکت دیپلماتیک» درآورده است و روابط جمهوری اسلامی را با 5 قاره تنظیم کرده است. او اثبات کرده است و ثابت کرد روابط خارجی را بدون اذن آمریکا و سه کشور شرور اروپایی می شود تنظیم کرد ، بدون اف ای تی اف ، تحریمها را دور زد و با جهان تعامل سازنده داشت.
رئیسی ثابت کرده است می توان با بهرهگیری از شکاف قدرتهای جهانی ، کشور را امن، مستقل و مقتدر با سامانه دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه نگه داشت.
3- اصلاحطلبان با شکست پروژه و پروسه برجام، بدنه اجتماعی خود را از دست دادهاند. آنها به دنبال سرمایه اجتماعی جدید هستند. انتخاب یک زن به عنوان رئیس جبهه اصلاحات و دارای پرونده محکومیت سیاسی با پرچمداری حجاب اختیاری معنایش این است که میخواهند از پیادهنظام غرب در آشوب پاییز سال گذشته سربازگیری کنند. البته این سربازگیری کمکی به احیای سرمایه اجتماعی آنها نمیکند!
اصلاحطلبان گرفتار بحران گفتمانی، اندیشگی، بیآیندگی و کارآمدی هستند. این بحران ها آنها را به ورشکستگی سیاسی رسانده است.
لاتبازی سیاسی حجاریان و تاجزاده مبنی بر شروط شرکت در انتخابات، یک شارلاتانبازی برای سرپوش گذاشتن روی بربادرفتن سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان است!
یک مشت مجرم سیاسی باسابقه سربازی در پادگانهای جنگ نرم دشمن علیه ملت با توهم «خوداکثریت بینی» با سوءاستفاده از آزادی در کشور برای حضور در انتخابات شرط میگذارند. فهم آنها از دموکراسی و جمهوریت یک فهم فاشیستی است!
آنها هیچ اصلی جز اصول غیرقانونی خود قبول ندارند. اولا : امسال بهدلیل ورشکستگی سیاسی و بهانهجویی شروط، در انتخابات شرکت نمیکنند ثانیا : اگر شرکت کردند و شکست خوردند مثل سال 88 ادعا میکنند، تقلب شده، دموکراسی فقط به شرط چاقو مورد قبول است ما نتایج را قبول نداریم!
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
توجه توجه
۵۵درجه بالای صفر! تصوری سخت از گرما، که هموطنان مان در جنوب کشور، هر روز آنرا زندگی می کنند. بیاییم درست مصرف کنیم تا آنها هم نفس بکشند.
📝کانال #رسانه_بسیج↙️
➥ @bsjghaghazan1
تبیین اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمیافتد، جسمها بهکار نمیافتد؛ این فرقِ بین تفکّر اسلامی و تفکّرات غیر اسلامی است. ...
تفکّر اسلامی تبیین است. فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛(۲۶) به پیغمبر خدا میگوید وظیفهی تو رساندن است، حرف را باید برسانی.
باید تبیین کنید؛ حرفهایتان را، نظراتتان را بگویید؛ در مسائل مهمّ کشور؛ در مسئلهی اقتصاد مقاومتی تبیین کنید، در مسئلهی پیشرفت علمی -اینها مسائل مهمّ کشور است- در مسئلهی ارتباط با آمریکا [تبیین کنید]؛ برای خیلیها روشن نیست. برای شما که مجموعههای دانشجویی هستید، اگر روشن نیست، بروید برای خودتان روشن کنید؛ اگر روشن است، برای مجموعهی دانشجویی تبیین کنید. ... خب، این ذهنی که فعّال است، بنشیند راجع به این قضیّه استدلالهای مناسب را پیدا کند، این را ترویج کند. ببینید! [این] یکی از چیزهای مورد تبیین است. مسئلهی سبک زندگی اسلامی ایرانی که ما مطرح کردیم، خب این درخور بررسی است، این را تبیین کنید، هم خودتان عملاً و هم تبیینی. مسئلهی فرهنگ، یکی از مسائل مهم است، این را تبیین کنید. ... البتّه تداوم کاری لازم دارد، استقامت لازم دارد، درست گفتن لازم دارد، تکرار لازم دارد، ممکن است یک زمانی هم طول بکشد.
۱۳۹۵/۰۴/۱۲ بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان
#جهاد_تبیین
⁉️@p_shobahaat
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 پنج ویژگی عبادالرحمان 👇
🌱 ۱- تواضع و دوری از کبر و غرور
🌱 ۲- بگو مگو نکردن با جاهلان
🌱 ۳- عبادتهای شبانه
🌱 ۴- دعای خاضعانه برای دوری از جهنم
🌱 ۵- میانهروی و دوری از افراط و تفریط
فرقان۶۳-۶۷
#عمل_به_قرآن_سخت_نیست
@tadabbor_quran
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♻️ تنهایی سلیطههای دهن دریده
🔰 سلیطههای بد دهن و پرخاشگر دیگر مثل قبل نمیتوانند مظلومنمایی کنند و برخی از مردم را برای دفاع، دور خودشان جمع کنند. بعد از ۹ ماه آزاد گذاشتن این جماعت و تبدیل کشف حجاب سر به برهنگی شکم و سینه و دیگر قسمتهای بدن، مردم دیگر پی بردهاند که دعوا سر موی سر نیست و هدف اصلی از خط کشف حجاب، از بین بردن عفت، حیا، غیرت و در یک کلام بنیاد خانواده است. آفرین به این مردم فهیم.