🔴نبرد ارادهها
🔹مهم نیست نشریات غربی، چه قضاوتی میکنند و چه توهین و تهمتهایی را نسبت به امام خمینی و امام خامنهای روا میدارند.
🔸️مهم این است که انقلاب اسلامی و تاثیرات تعیین کننده آن در مقیاس جهانی، پنج دهه است ذهن دوستان و دشمنان ملت ایران را تسخیر کرده و ابر قدرتها را به زانو در آورده است.
🔹دیوید ایگنیشس تحلیلگر آمریکایی سه سال قبل در واشنگتن_پست نوشت:
پمپئو پس از انفجار دو نفتکش در دریای عمان، بدون ارائه دلیل و مدرک، ایران را مقصر خواند. در همین زمان آبه شینزو در ایران بود تا پیام ترامپ را به رهبر ایران بدهد اما آیتالله خامنهای درخواست ترامپ را رد کرد.
🔸️او افزوده بود: "صدای رهبر معظم ایران را نمی توانستیم شفاف تر از این بشنویم. در صدای او میتوان بازتاب این عبارت آیتالله خمینی را شنید که گفت آمریکا_هیچ_غلطی_نمی_تواند_بکند. ایران، اعتماد به نفس قابل توجهی دارد."
🔹انقلاب اسلامی، با وجود طوفان انواع توطئه ها و تهدید ها 45 ساله شد؛ تا ثابت کند دست خدا پشت سر این انقلاب و بالا دست همه ابر قدرتهاست. به تعبیر مجله "تایم" این "آزمون ارادهها" است. این، نبرد_ارادههاست.
اگر نام پیرزن حاضر در عکس مبادله جاسوسان آمریکای را در اینترنت سرچ کنید به عبارت زیر میرسید...
(از نحوه فعالیتها و سوابق فخرالسادات معینی اطلاعات بیشتری در دست نیست.)
گویا این شهروند آمریکایی 70 ساله ایرانی الاصل در زمان بحبوحه انقلاب به آمریکا سفر کرده و تابعیت آنجا را میگیرد.
اطلاعات دقیقی از نحوه ارتباط این فرد با سازمان سیا منتشر نشده است ولی آن چیزی که عیان است این جاسوس پیر از دو سال پیش از یکی از کشور های همسایه به صورت قانونی وارد ایران شده و به عنوان یک پیرزن ایرانی دور از وطن که به عشق سابق خود یعنی ایران رسیده شروع به فعالیت های جاسوسی در این پوشش میکند.
از وی هیچ گونه سابقه یا ارتباطی با سازمان های اطلاعاتی غربی وجود نداشته و استخدام او سالها پیش در سطوح بسیار بالا سازمان سیا انجام شده بود، به همین دلیل آمریکایی ها به شدت سعی کرده بودند که به هیچ وجه در تور جاسوسان و نفوذی های ایران در سازمان سیا نیفتد و تعداد بسیار کمی از حضور چنین جاسوسی خبر داشتند چه برسد به دانستن کد عملیاتی یا اسم رمز این فرد.
به همین دلیل نیز ماموریت بسیار بزرگ و مهمی در نهایت پیچیدگی و مخفیکاری برای او تعریف شد.
براساس اطلاعات افشا شده در یک قلم او مسؤل ارتباط با چند صد تروریست یا اراذل و اوباش دوره دیده بود که وظیفه تامین و انتقال سلاح برای آنان را بر عهده داشته است.
بدون شک اگر لطف خدا نبود و این ابرجاسوس به صورت اتفاقی بازداشت نشده بود سال گذشته حداقل شاهد چند صد عملیات ترور و کشتار مردم بیگناه ایران توسط تروریست ها بودیم که همین پیرزن برنامه ریزی کرده بود که برخی از این عملیات ها را با لباس بسیج و سپاه و تیپ های معروف شده به لباس شخصی انجام گیرد و بعد از آن تصاویر آنها در تمام رسانه های دنیا به صورت مستمر منتشر شده و فشار رسانه ای بسیار شدید علیه کشور ایجاد شود که نتیجه آن ریزش بخشی از مردم جامعه ایران بود.
قرار بود این عملیات های ترور، بمب گذاری و کشتار از سطوح پایین و تعداد کم شروع شود و پیش از آنکه دستگاه های اطلاعاتی کشور به خودش بیاید و بخواهد بیانیه ای منتشر کند ، جنایت بعدی در یک شهر دیگر رقم بخورد.
این سلسله جنایت ها و کشتارها، بعد از آنکه در کل ایران گسترش یافت، به صورت ناگهانی بر روی دو یا سه قوم ایرانی به صورت ویژه آغاز شود و اینگونه بیان شود که حاکمیت دارد از این اقوام انتقام میگیرد.
در مرحله بعدی عملیات اصلی سوریه سازی ایران آغاز می شود (ماموریت رسمی این جاسوس پیر) و هسته های تروریستی تربیت یافته توسط تیم اطلاعاتی پنهان سیا و این فرد به همراه ورود سایر گروه های تروریستی و تجزیه طلب ها از نقاط مختلف به یکی از شهر های مرزی ایران وارد و اعلام آغاز قیام سراسری انجام شود.
نتيجه زحمات یک دهه سیا به این خانم سپرده و در اینجا سناریو به اوج خودش میرسد.
وی مامور تدارکات این قیام در این شهر بود که بعد از آن قرار بود در شهرهای دیگر نیز این اتفاق بیفتد و سپس به مرور این فشارها به همراه کشته سازی افزایش بیابد که یا به یک جنگ داخلی ختم شده و یا جمهوری اسلامی تسلیم شده و تغییر رفتار دهد.
برنامه بر این بود که غرب برای راستی سنجی تغییر رفتار حاکمیت ایران از مهره های غربگدا و جاسوس های سیاسی مشهور خود در قامت سیاسیون دولت قبلی به عنوان رهبر قیام زن زندگی آزادی استفاده کنند.
متاسفانه با زیرکی فردی که قرار بود به عنوان سید محرومان جدید و رهبر انقلاب زن زندگی آزادی معرفی شود، وی در موعد مقرر به خاطر هشدار هایی که به وی داده شد وارد صحنه نمیشود(اینبار جستی ملخک)
به گفته خودش وقتی پیرزن اعتراف میکند، صدها تیم عملیاتی تروریستی در داخل ایران شناسایی و رهبران آنان در تور اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی ایران می افتند.
در تمام این مراحل این فرد با پوشش های عجیب و غریب به صورت غیر مستقیم با رهبر هسته های گروه های تروریستی در ارتباط بوده، بدون آنکه آنها حتی بدانند با یک پیرزن در ارتباط هستند.
درواقع لطفی که خدا به ایران و ایرانیان داشت این بود که این پیرزن به ظاهر ساده بیگناه به طور کاملا اتفاقی در خودرویی که در حال جابجایی سلاح بود بازداشت میشود.
نکته بسیار مهم دیگر که درواقع لطف دیگر خدا بود، این بود که این فرد توسط یکی از ارگان های کمتر شناخته شده و دارای رتبه اطلاعات
_عملیاتی بسیار پایین تر از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بازداشت میشود.
به این ترتیب تا ماه ها سازمان های اطلاعاتی غربی از بازداشت وی خبر نداشتند زیرا هرچه تلاش میکردند مهره های نفوذی آنان در ارگان های مختلف خبری از رویت این فرد نمی دادند و در آن سازمانی که این فرد بازداشت شده بود، جاسوسی از سوی دستگاه های اطلاعاتی غربی وجود نداشت.
در نهایت سازمان های اطلاعاتی غربی بعد از جستوجو فراوان به این نتیجه رسیده بودند که این فرد بهطور تصادفی کشته شده و به علت نبود هویت مشخص سقط شدنش بازتاب اطلاعاتی نداشته است.
از طرف دیگر این فرد تا مدت ها پس از بازداشت سکوت کرده و نقش یک پیرزن کم حافظه ساده لوح را بازی میکرده اما با زرنگی بازجو و با هماهنگی قاضی، وی به دستگاه قضایی تحویل داده نمیشود تا بازداشت وی آشکار نشود.
از طرف دیگر در این مدت که این پیرزن سکوت کرده بود و طبیعتا زیرمجموعه های عملیاتی تحت رصد او لو نرفته بود و عملیات های تدارکاتی اولیه و پروژه های تشدید آشوب زمانبندی شده با موفقیت در حال اجرا بود و به همین دلیل فرضیه بازداشت وی روز به روز ضعیف تر میشد.(خصوصا بعد از یک کشته سازی در اهواز)
پیرزن بعد از مدتی میبیند که خبری از تغییر وضعیت وی نشده و از سوی دیگر به او تلقین میکنند که عملیات بیرون شکست خورده و هیچکس برایش مهم نیست که چه بلایی به سر وی آمده است و همه اربابان اطلاعاتی وی فکر میکنند او سقط شده است.
بعد از آن(شگرد بچه های داخل) مقاومت پیرزن شکسته و شروع به اعتراف میکند.(از زمان شروع دبستان😂) و اینجا بازی زیبا یا جنگ بسیار بزرگ اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی ایران با سازمان های اطلاعاتی دشمن آغاز میشود.
سازمانی که وی را بازداشت کرده بود بعد از شنیدن اعترافات وی با یک دنیا اطلاعات ناب روبرو میشود که حتی بررسی آنها ماه ها زمان می برد و سرعت کار به شدت با اهمیت بود.
با تقسیم کار بین سازمان های امنیتی و نظامی ایران بیش از چند صد تیم عملیاتی تروریستی، افراد جاسوس و نفوذی های رده بالا در بدنه مدیریتی، منابع تامین و توزیع سلاح در خارج از مرزها و در داخل لو می رود و هر سازمان به سراغ بخشی از این نقشه بسیار خطرناک میرود.
بنا به اعتراف این فرد ،سازمان سیا از یک دهه قبل یک تشکیلات مجزا و مخفی با همکاری نزدیک سازمان های اطلاعاتی غربی و کشورهای عربی تشکیل میدهد ، یک بخش مجزا و کاملا مستقل که برای اجرای عملیات نقطه صفر در ایران تشکیل شده بود.
این مجموعه به شدت محرمانه بدون هیچ ارتباطی با سایر بخش های جاسوسی و خرابکاری روتین سازمان های اطلاعاتی، سعی میکند افراد مورد نیاز را شناسایی کرده و با آنها ارتباط گرفته سپس بخش عملیاتی را برای آموزش به خارج از کشور برده و سپس بعد از آموزش و تشکیل ساختار ها و هسته های اطلاعاتی به داخل کشور منتقل کند.
این افراد با تاکید دستور داشتند که به هیچ وجه وارد هیچ فعالیت ضدحاکمیتی نشده و حتی برای سران اصلی این زیرمجموعه ها نقش های رسانه ای و مدیریتی انقلابی نیز در نظر گرفته بودند.
در یک مثال یکی از سران اصلی که قرار بود در فاز دوم بعدی انقلاب شهر ها به نوعی با یک شوی رسانه ای توبه کرده و به مردم عادی بپیوندد جزو امنیتی های شناخته شده رسانه ای بود که سالها در بدنه دولت قبل فعالیت داشته است.
این جا شاهد یکی از شاهکار های نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور هستیم که در طی چندین ماه با سناریو سازی های مختلف باعث شدند این افراد یا گروه ها تحت ضربه بروند و تا لحظه آخر نیز سازمان سیا حتی شک نکرد این جاسوس پیر عامل نشت اطلاعات بوده و دستور لغو سایر عملیات ها و نجات یا فرار رهبران اصلی این برنامه را نداده بود.
بالاتر عرض کردم این خانم دو سال پیش از یکی از کشورهای همسایه وارد ایران شده بود.
بخشی از سگ کشی های تروریست های شمال عراق به دلیل افشا اطلاعات سران اصلی گروه های تروریستی و هسته های خاموش توسط این خانم بود
این عملیات ها در پوشش عملیات های دیگر حذف بزهای کوهی و تروریست های کردستان عراق انجام شد تا شکی برای لو رفتن هدف های اصلی ایران ایجاد نکند.
حجم ضربه بسیار بیشتر و سنگین تر از این چند خط است که امیدوارم ارگان های امنیتی ایران بعدا بیشتر افشاگری کنند.
محض اطلاع دوستان این پیرزن میتواند سوژه ساخت چندین فیلم و سریال شود.
به قدری بازداشت این فرد مهم بود و اطلاعاتی که داده شده اهمیت داشته که حتی بخش هایی از طالبان که قرار بود جزوی از این برنامه باشند نیز لو رفته و رهبران طالبان مجبور به همکاری ایران شده و این افراد دستگیر یا خنثی شده اند.
بلاخره بعد از همکاری و تخلیه کامل این پیرزن ، وی در بهار امسال به عنوان یکی از دستگیر شدگان مرتبط با آشوب های سال گذشته معرفی شد و اطلاعات آن به آمریکایی ها رسید.
آنها از روز اول تلاش بسیاری را برای آزادی این فرد انجام دادند زیرا هنوز نمیدانستند این فرد به چه میزان از اطلاعات را لو داده و برایشان بسیار اهمیت داشت که وی را نجات بدهند به نحوی که حتی کارشناسان زیادی معترف هستند که بقیه جاسوس های تبادلی بهانه ای برای آزادی این فرد بودند و بیش از 1.5 میلیارد دلار برای آزادی وی از سوی آمریکا پرداخت شده است.
این پیرزن کسی نیست جز فخرالسادات معینی که به گفته خودش :
(روزی که من صحبت کردم، صدها نفر از کسانی که در اربیل، ترکیه، باکو، هرات، کابل و پاکستان آموزش دیده بودند، دستگیر یا کشته شدند.
ده ها مقر امنیتی منهدم شد.
ده ها گروه مسلح تروریستی بازداشت یا نابود و منحل شدند.
هزاران تن سلاح از مقر آنها کشف و ضبط شد.
طالبان مجبور به همکاری با ایران شد...
و پایتخت های منطقه گیج شدند...
سرویس های اطلاعاتی ناتو سرگردان شدند و رهبران دشمنان ایران از قدرت اطلاعاتی ایران متحیر شدند.)
همانطور که پیش از این خواندید، این خانم از دو سال قبل وارد ایران شده بود و خزعبلاتی به اسم خیزش مردمی بخاطر 30 سانت پارچه روی سر یا سقط شدن مهسا کومله و.... همگی ساخته و پرداخته رسانه های غربی و مزدوران داخلی آنها است که توانست بخشی از جامعه را فریب دهد و بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول اغتشاشات سال گذشته باعث تاثیر بسیار منفی بر اقتصاد کلان ایران شد و تولید ناخالص داخلی ایران حداقل ۱% کاهش یافت.
🔹🔹🔹تغییر چهره شیطان
ضدانقلاب برای ماندن در صحنه دست به بحران سازی های دست ساز زده است. این جنون شیطانی ناشی از هوشیاری مردم است. اما بازهم بی حیثیت خواهند شد.
به گزارش مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:
یکم. خاطرتان هست روح الله عجمیان کجا و چه وقت شهید شد؟ درست زمانی که اغتشاشات در قوس نزول خاکسترشدن آتشها بود. ماجرای بستن اتوبان کرج قزوین در حوالی بهشت سکینه و باقی ماجرا ... و سلاخی بهترین های این سرزمین.
چرا؟ ساده است. نیاز به خون بود تا همچنان سرخط خبرها بمانند.
دوم. رهبرانقلاب درباره تلاش دشمن برای برهم زدن امنیت فرمودند اینها به دنبال بحران سازی اند. تلاش می کنند نقاطی که در کشور می تواند بحران درست کند را تحریک کنند.
سوم. طی یک سال گذشته تلاش کردند با انواع دروغ سازی ها ایجاد بحران کنند و مردم را به خیابان بکشند. نشد. نتوانستند. در فراخوان ۲۵ شهریور بی آبرو شدند. مردم به آنها در نهایت هوشیاری بی اعتنایی کردند و رهزن های روح و روان مردم سرافکنده شدند. اما قدم بعدی چه بود؟ باید چه تدبیر می کردند؟
چهارم. کم بحران نساختند. اما این بحران تحریک کننده نبود. چرا؟ چون همزمان ثمرات تلاش های نهادهای انقلابی به چشم آمده بود. اینجاست که باید تصمیم متفاوتی می گرفتند. خون ریختن کمک می کند کشور دچار یک چالش جدی شود. خلاصه چون نقاط بحران سازی نیافتند رفتند به سمت بحران سازی دست ساز.
پنجم. شوخی نیست؛ ۳۰ انفجار در تهران خنثی سازی شد. وزارت اطلاعات ۲۸ تروریست را دستگیر کرد. این غیر از ۲۰۰ تروریستی است که در چند ماه اخیر در نقاط مختلف کشور دستگیر شدند. این غیر از ۴۰۰ بمبی است که خنثی سازی شده است و این غیر از چند ده هزار اسلحه جنگی و شکاری است که طی این مدت کشف شده است.
ششم. بازگردیم به بند اول. حادثه حوالی بهشت سکینه و آن رفتار جنون آمیز با پلیس و در نهایت شهادت روح الله عجمیان. از مردم خون ریختند تا تقاص آگاهی و وطن پرستی و معرفت شان شود. و حالا تکرار همان روزهاست در ابعاد گسترده تر.
ضدانقلاب برای ماندن در صحنه دست به بحران سازی های دست ساز زده است. این جنون شیطانی ناشی از هوشیاری مردم است. اما بازهم بی حیثیت خواهند شد؛ همانطور که شدند و دست مریزاد به سربازان گمنام انقلاب.
🦋🦋🦋کدام کشور مانع نابودی ارتش صدام توسط ایران شد؟+سند
۱
رهبر انقلاب روز ۲۹ شهریور در دیدار با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس فرمودند: در طول جنگ مهمترین کمک را (کمک اطّلاعاتی) آمریکاییها میکردند. جایگاه و آرایش نیروهای ما را نقشهبرداری میکردند.
به گزارش مشرق، نشریه سیاست خارجی آمریکا (Foreign Policy) روز ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ در گزارشی اختصاصی به پشت پرده یکی از وقایع مهم جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران پرداخت. در این گزارش آمده بود که آمریکا در سالهای پایانی جنگ تحمیلی علیه ایران از طریق تصاویر ماهوارهای متوجه شد که تهران درحال دستیابی به یک مزیت راهبردی با استفاده از حفرهای در صفوف ارتش بعث صدام است.
مقامات اطلاعاتی آمریکا محل استقرار نیروهای ایرانی را به همتایان اطلاعاتی خود در بغداد منتقل کردند. این اطلاعات شامل تصاویر و نقشههایی درباره تحرکات نیروهای ایران و همچنین نقاط دقیق جغرافیایی تأسیسات لجستیکی و جزئیات مربوط به پدافند هوایی ایران بود.[۱]
نیروهای ایرانی در سال ۱۹۸۸ میلادی متوجه شکافی در خطوط اتصال ارتش بعث صدام شدند
رژیم صدام در سالهای پایانی جنگ به تصاویر ماهوارهای، نقشهها و اطلاعات دریافتی از آمریکا متکی بود. حملات شیمیایی این رژیم به رزمندگان نیز با استناد به تصاویر و محتوای اطلاعاتی آمریکا انجام میشد. مقامات اطلاعاتی آمریکا کاملاً آگاه بودند که ارتش صدام از سلاح شیمیایی مانند سارین استفاده میکند.
ارتش بعث صدام در سالهای پایانی جنگ متکی به کمک اطلاعاتی آمریکا بود
دلیل این همکاری اطلاعاتی تضمین راهبرد رئیس جمهور وقت آمریکا برای پیروزی بغداد بود
«گالبرایت» دیپلمات ارشد آمریکا در جریان جنگ اول و دوم خلیج فارس در کتاب خاطراتش در سال ۲۰۰۶ میلادی نوشت: در اوایل سال ۱۹۸۷ میلادی به نظر میرسید که ایران مصمم است پیروز جنگ شود. نیروهای سپاه پاسداران شبه جزیره فاو [جنوبیترین و راهبردیترین نقطه عراق] را تصرف کردند.
عراق قبل از جنگ، بخش عمده صادرات نفتی خود را از این ناحیه انجام میداد و در شمال عراق نیز چریکهای مورد حمایت ایران به نام «پیشمرگه» بخشهای عمدهای از جمله ارتفاعات مشرف به اربیل و دشت بینالنهرین را اشغال کردند. بیم آن میرفت که ایران میادین نفتی کرکوک را زیر آتش توپخانهای خود بگیرد. بنابراین دولت ریگان بیش از هر زمان دیگری به عراق متمایل شد. [۲]
کتاب «گالبرایت» دیپلمات ارشد آمریکا در جریان جنگ اول و دوم خلیج فارس در سال ۲۰۰۶ میلادی:
در اوایل سال ۱۹۸۷ میلادی به نظر میرسید که ایران مصمم است پیروز جنگ شود
سرهنگ «ریک فرانکونا» وابسته نظامی آمریکا در بغداد و از مقامات آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) در این رابطه میگوید: ماهوارههای جاسوسی آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) شواهد روشنی دریافت کردند که نشان میداد حجم بالایی از تجهیزات و قوای ایرانی در شرق بصره متمرکز شدهاند.
نگران کنندهترین بخش اطلاعات برای تحلیلگران DIA این بود که تصاویر ماهوارهای نشان میداد، نیروهای ایران، یک شکاف در خطوط اتصال نیروهای عراقی در جنوب شرقی بصره کشف کردهاند. این شکاف میان سپاه سوم (مستقر در شرق بصره) و سپاه هفتم (مستقر در جنوب شرقی بصره و اطراف فاو) ارتش بعث صدام بود.
تصاویر ماهوارهای آمریکا سال ۱۹۸۸ میلادی نشان از تمرکز ایران بر شکاف ارتش بعث در شرق بصره دارد
این شکاف میان سپاه سوم (مستقر در شرق بصره) و سپاه هفتم (مستقر در جنوب شرقی بصره) رژیم بعثی بود
ماهوارههای آمریکا واحدهای مهندسی و پلسازی ایران را شناسایی کردند که مخفیانه به مناطق مقابل این شکاف در خطوط عراق منتقل میشوند. این موضوع نشان داد این نقطه همان جایی است که قرار است نیروهای ایرانی به سوی آن گسیل شوند.
بر همین اساس، اواخر سال ۱۹۸۷ میلادی (پاییز ۱۳۶۶ ه.ش) گزارش فوق محرمانه تحت عنوان در دروازههای بصره (At The Gates of Basrah) از سوی آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) به «ریگان» رئیس جمهور وقت آمریکا نوشته شد. مقامات اطلاعات نظامی آمریکا در این گزارش ذکر کردند که این حمله ایرانیها در بهار ۱۹۸۸ (بهار ۱۳۶۷ ه.ش) بزرگتر از همه حملات بهاری گذشته خواهد بود.
گزارش در دروازههای بصره (At The Gates of Basrah):
اگر بصره سقوط کند، ارتش صدام فرو میپاشد و ایران در جنگ پیروز خواهد شد
اما اهمیت این اطلاعات چه بود؟ در این گزارش آمد که این حمله میتواند منجر به شکستن خطوط ارتش بعث صدام و تصرف بصره شود. در این گزارش هشدار داده شده بود که اگر بصره سقوط کند، ارتش صدام ساقط و ایران در جنگ پیروز خواهد شد.
🦋🦋🦋
۲
ریگان گزارش را خواند و در حاشیه آن خطاب به «فرانک کارلوچی» وزیر دفاع وقت آمریکا نوشت: پیروزی ایران غیرقابل قبول است. متعاقب آن تصمیمی در سطح عالی آمریکا اتخاذ شد.
آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) مجاز شد که اطلاعات دقیقی از استقرار و تحرکات همه واحدهای رزمی ایران به استخبارات عراق بدهد. اطلاعات در حکم چشم عملیات است. پیروز میدان از آن جبههای است که بر میدان نبرد اشراف اطلاعاتی داشته باشد.
این آژانس همچنین دادههایی در مورد نقاط استقرار تاسیسات لجستیک اصلی ایران، قابلیتهای نیروی هوایی و سیستم پدافند هوایی ایران ارائه کرد.
این اطلاعات تحت عنوان بسته اهداف برای نابودی توسط نیروی هوایی رژیم صدام تدوین شد. پس از آن، حمله شیمیایی با گاز سارین پیگیری شد. سارین عامل اعصاب است که باعث سرگیجه، تنگی تنفسی و تشنج عضلانی میشود و می تواند منتهی به مرگ فرد مبتلاء شود.
آمریکا تا سال ۱۹۸۸ میلادی (۱۳۶۷ ه.ش) به صورت مستمر اطلاعات را در اختیار بغداد میگذاشت. رژیم بعث اسفند ۱۳۶۶ ه.ش به حلبچه حمله شیمیایی کرد.
فروردین ۱۳۶۷ نیز عراقیها با استفاده از عامل اعصاب در حمله به محل تجمع نیروهای نظامی ایران در فاو توانستند کل شبهجزیره را از ایران پس بگیرند.
بر اساس گزارش آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) دو-سوم کل تسلیحات شیمیایی رژیم صدام در ۱۸ ماه آخر جنگ با ایران استفاده شد و بزرگترین حملات شیمیایی تاریخ علیه ایران تحت اشراف اطلاعاتی واشنگتن رقم خورد.
سند CIA به تاریخ ۲۳ مارس ۱۹۸۴ استفاده رژیم بعث صدام از تسلیحات شیمیایی را تایید کرد
در سند سیا آمده که حملات شیمیایی میتواند تاثیر بزرگی بر اعزام نیروی ایرانی داشته باشد
سرهنگ «ریک فرانکونا» مقام ارشد آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) آمریکا پس از فتح فاو از این شبه جزیره بازدید کرد. این بازدید نشان داد که حمله شیمیایی به فاو تحت نظارت آمریکا انجام شد.
آمریکا در سالهای پایانی جنگ، مانع از انهدام قطعی ارتش بعثی صدام شد. سرلشکر «باقری» فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان درباره میزان پشتیبانی از صدام گفت: «تمام ارتش عراق (از بعد تجهیزات نظیر جنگنده و زرهی) در طول هشت سال جنگ یک مرتبه به طور کامل نابود شد. [اما] ارتش عراق آخر جنگ دو برابر اول جنگ تجهیزات در اختیار داشت. تجهیزات روز دنیا.»
رهبر انقلاب روز ۲۹ شهریور در دیدار با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس فرمودند: «همهی قدرتهای مطرح آن روز دنیا شدند یک جبهه و در این حملهی به ما، حملهی به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، سهیم شدند. آمریکا یک جور، کشورهای مختلف اروپا، هر کدام یک جور، بلوک شرقِ آن روز به سرکردگی شوروی یک جور.
گفته میشد مشوّق اصلی حملهی به ایران هم آمریکاییها هستند ــ که حالا البتّه در این زمینهها اسنادی منتشر شده، [ولی] بنده در این زمینه تحقیقی نکردم یا ندیدم، امّا گفته میشد، رایج و شایع بود که مشوّق اصلی حملهی صدّام به ایران آمریکاییها بودند ــ بعد هم در طول جنگ مهمترین کمک را که کمک اطّلاعاتی است آمریکاییها میکردند. آن روز مثل امروز نبود، اینقدر امکانات وجود نداشت، نقشههای هوایی بهآسانی در اختیار آمریکاییها بود؛ جایگاه و آرایش نیروهای ما را نقشهبرداری میکردند به طور مداوم و پیدرپی در اختیار آنها میگذاشتند؛ این مسلّم است که آمریکاییها یک چنین کمکی میکردند؛ و شیوههای جنگ و ــ به تعبیر رایج دوستان که اخیراً به جای تاکتیک «راهکنش» را استعمال میکنند ــ شیوههای راهکنشی را، یعنی تاکتیکی را، در اختیار صدّام قرار میدادند.»
[۱]:foreignpolicy.com/۲۰۱۳/۰۸/۲۶/exclusive-cia-files-prove-america-helped-saddam-as-he-gassed-iran/#cookie_message_anchor
[۲]: کتاب «پایان عراق» نوشته پیتر گالبرایت - صفحه ۴۶ (دیپلمات ارشد و اسبق وزارت خارجه آمریکا)
[۳]:scribd.com/doc/۱۶۳۰۴۸۸۳۲/CIA-Confirms-Iraq-Used-Nerve-Agent
منبع: فارس
🟣🟡🟣دام بزرگ کلاهبرداران پیچیده در غرب کشور
۱
از سیستم پانزی بهنام درآمد دلاری چه میدانیم؟ آیا با یک مجموعه فراهرمی طرف هستیم؟
به گزارش مشرق، نرخهای بالای تورم، شیوع کرونا و تحریمهای ظالمانه آمریکا موقعیتی را در سالهای اخیر در اقتصاد ایران ایجاد کرده که تورم بلندمدت ۲۰ درصدی جای خود را به نرخهای بالاتر از میانگین چهار دهه اخیر بدهد.
مجموع این اتفاقات باعث شده این تلقی بین عموم مردم ایجاد شود که نگهداری ریال بهعنوان پسانداز معنیای جز از دست دادن قدرت خرید در کوتاهمدت ندارد.
گرچه در ۶ ماه اخیر به واسطه ایجاد ثبات نسبی در اقتصاد کلان و کاهش نوسانات نرخ ارز، تورم انتظاری در کشور کمی فروکش کرده، اما هج (Hedging) کردن داراییها یا همان مصون ماندن از تورم موضوعی است که طی سالهای اخیر و به ویژه پس از سقوط آزاد بورس در مردادماه ۱۳۹۹ باعث شده برخی از مردم به شیوههای بسیار پرریسک و خطرناکی از سرمایهگذاریها همچون سرمایهگذاریهای پانزی روی بیاورند.
بررسیهای «فرهیختگان» نشان میدهد در سالهای اخیر حداقل ۷ پروژه پانزی در کشور فعال بودهاند که پس از شکایات مردمی از کلاهبرداریهای گسترده آنها، برخی از این پروژهها و کلاهبرداران گرچه بهوسلیه دستگاههای انتظامی- امنیتی متلاشی شدهاند، اما در حاضر نیز برخی از این پروژههای کلاهبرداری در کشور فعال هستند.
نمونه قابلتامل آنها، پروژه «لاکسون» است که عمدتا در استان ایلام فعال بوده و همچون پروژههای پانزی دیگر، به نظر میرسد این پروژه نیز دیر یا زود ضربه مادی و معنوی غیرقابل جبرانی را به مردم خواهد زد.
شوربختانه گرچه همه این پروژههای کلاهبرداری به یک سبکوسیاق افراد را به دام میاندازند و درنهایت اموال سرمایهگذاران را به غارت میبرند، اما همچنان پس از دو دهه فعالیت «شرکتهای هرمی»، بازهم عدهای از مردم به این شرکتها اعتماد میکنند.
گلدکوئستها در لباس گرگ
احتمالا برای شما هم پیش آمده که یکی از دوستان قدیمی یا اقوام دورتان که مدتها است از او بیخبر بودهاید با شما تماس گرفته و پس از احوالپرسی گرم و صمیمی، به شما پیشنهاد شغلی پردرآمد داده است! اوایل سال ۷۹ بود که زمزمه پیدایش راهی برای کسب درآمدهای بالا در شهرهای مختلف ایران شنیده میشد.
فعالیتی بهنام «بازاریابی شبکهای» یا «نتورکمارکتینگ» که شما را وادار به پرداخت مبلغی بابت خرید کالایی بیارزش به یک شرکت و معرفی آن شرکت به دوستان و آشنایانتان میکرد؛ شما دو نفر را معرفی میکردید، دونفری که شما معرفی کردید هرکدام دونفر را و به همین صورت، تصاعدی تعداد خریداران محصول زیاد میشد.
هرکدام از افرادی که بهواسطه شما محصول را خریداری میکنند، زیرمجموعه شما میشوند و هرچه تعداد این افراد بیشتر باشد، شما سود (پورسانت) بیشتری خواهید گرفت.
پس از گذشت چهارسال در سال ۸۳ درپی شکایتهای زیادی که توسط مالباختگان از شرکت هرمی «گلدکوئست» شد، دولت فعالیت اینگونه شرکتها را ممنوع و افراد زیادی را دستگیر کرد، اما همچنان فعالیت غیرقانونی این افراد ادامه پیدا کرد تا درنهایت در دهه ۹۰ با وضع قوانین جدید چندین شرکت ایرانی با نامهای جدید فعالیت خود را ازسر گرفتند.
این شرکتها با خرید یا راهاندازی خط تولید و گاهی با شراکت با برخی کارخانهها، سعی در رساندن مستقیم محصول از کارخانه به مصرفکننده یا بازاریابان خود داشتند.
ایده خام این نوع بازاریابی در ابتدا جذاب بهنظر میرسید؛ برنامه این بود که با حذف واسطهها بخشی از هزینه توزیع کاهش یابد. مبلغ ذخیرهشده از حذف واسطهها بایستی بهعنوان سود «پورسانت»، به بازاریابان این شرکتها پرداخت میشد.
اما درعمل، شاهد مشکلات بسیار زیادی در اجرای این طرح بودیم، بهطوریکه بسیاری از جوانان تمام سرمایه و وقت خود را وقف این فعالیت کردند و درنهایت با از دست دادن زیرمجموعههای خود به دلایل مختلف، چندسال از عمر خود و چندده میلیون تومانی از سرمایه خود را از دست دادند.
بر این اساس حالا ما با دو گروه از شرکتهای هرمی روبهرو هستیم. اولی شرکتهای «بازاریابی شبکه ای» یا همان «نتورکمارکتینگها» هستند که بسیاری از آنها مجوز فعالیت در حوزه توزیع کالا و ارائه برخی خدمات را از طریق تشکیل زیرمجموعه فعالیت شبکهای دنبال میکنند و گروه دوم از شرکتها هم هستند که شرکت مادر آنها در خارج از کشور بوده و با وعدههای اغواکننده درآمدهای دلاری، سرمایههای مردم را جذب کرده و پس از ایجاد اعتماد نسبی، پا به فرار میگذارند.
۷ شرکت پانزی مشهور در ایران
🟣🟡🟣
۲
نحوه فعالیت اغلب این شرکتها به این صورت است که شما ازطریق یک دوست یا آشنا به جلسهای کاری و مهم دعوت میشوید. زمانی که به محل قرار که عمدتا لابی هتلها و کافیشاپها است میرسید، پس از کمی انتظار، یک خودروی لوکس از راه میرسد و شخصی با ظاهر آراسته از آن پیاده میشود و بهسمت شما میآید. ظاهرا جلسه کاملا رسمی و جدی است؛ معرف شما، شخص پرزنتور یا ارائهکننده کار را به شما با کلی احترام، تحت عنوان استاد، دکتر و چنین عناوین دیگری معرفی میکند و استاد مذکور، آماده پرزنت و ارائه نحوه این فعالیت به شما میشود.
ارائهدهنده (پرزنتور) نحوه فعالیت در این شرکت را به این صورت به شما شرح میدهد که این شرکت یک شرکت سرمایهگذاری معتبر در کشور مثلا سوئیس یا آمریکاست و در بازارهای مالی بزرگ دنیا ازجمله نزدک، فارکس، والاستریت یا در کریپتوکارنسیها (ارزهای دیجیتال) سرمایهگذاری میکند.
این شرکتها مدعی هستند رباتی را طراحی کردهاند که با خریدوفروش سهام یا سرمایهگذاری در بازار سهام بینالمللی یا کریپتوکارنسیها، سود قطعی ماهیانه چهار تا شش درصد به شما میدهد و به هیچ عنوان ضرر نمیکند! شما باید در ابتدا حداقل مبلغ ۱۰۰۰ دلار ناقابل را به شرکت پرداخت کنید تا مجوز ثبتنام برای شما صادر شود.
بررسیها از فعالیت شرکتهای مختلف نشان میدهد طی سالهای گذشته حداقل هفت پروژه پانزی مشهور در کشور اقدام به کلاهبرداریهای چشمگیری کردهاند که فقط در پروژه پانزی شرکت هرمی یونیک فاینانس (unique finance)دو سال پیش با تلاشهای نهادهای امنیتی متلاشی شد، ایرانیها حدود هشت هزار میلیارد تومان از دست دادهاند.
اما یونیکفاینانس پایان ماجرا نیست و از شرکتهای دیگری که در این حوزه فعال بوده و هستند میتوان به نامهای مشهوری همچون ۲- لاکسون، ۳- گوچین، ۴- تیمون، ۵- آمازونسل، ۶- یونیک فاینانس و ۷- تریدلند نیز اشاره کرد.
گرگها استانهای محروم را نشانه گرفتهاند
واضح است که تامین مالی این شرکتها، صرفا از طریق سیستم پانزی صورت میگیرد؛ سیستمی که سود شما را از ورود پول افراد جدید به شرکت تامین میکند و این روند تا جایی ادامه مییابد که موسسان سیستم پانزی، از جذب سرمایه سیر شوند.
در این سیستم گیرنده سرمایه، هیچ نیازی به فعالیت اقتصادی ندارد و صرفا از پول افراد جدید، سهم قدیمیترها را پرداخت میکند و بهمحض کند شدن روند جذب سرمایه، شرکت بهسمت فروپاشی میرود؛ چراکه برای پرداخت سود افراد قدیمی مجبور میشود به منابع مالی خود دست ببرد.
این سیستمها معمولا در سالهای ابتدایی فعالیت خود، برای جلب اعتماد مردم بسیار خوشحساب عمل میکنند و با توجه به اینکه شما نمیتوانید تا مدت زمانی مشخص سرمایه اولیه خود را برداشت کنید، تمامی سودها بهموقع واریز میشوند. اما پس از چند سال که تعداد سرمایهگذاران جدید کاهش و تعداد کسانی که میخواهند سرمایه خود را خارج کنند افزایش مییابد، صاحبان این سیستم، بار و بندیل خود را جمع میکنند و بدون هیچ مشکلی تمام سرمایهای را که نزد خود نگه داشتهاند با خود میبرند.
بهرغم تمام هشدارهای دستگاههای امنیتی و پلیس فتا درخصوص پروژههای پانزی، اما این پروژهها همچنان در ایران قربانی میگیرند. بررسیهای نشان میدهد درحال حاضر مردم استانهای مختلف درگیر چند پروژه کلاهبرداری هستند که براساس اسناد چتها و گفتوگوهایی که خبرنگار ما آنها را مرور کرده، در این پروژهها، شرکتهای پانزی به اندازه بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از آورده و سرمایه اولیه فرد را به او بهعنوان سود در ماههای اولیه سرمایهگذاری پرداخت میکنند اما پس از آن، یا ادامه پرداخت سود یا شرطی کرده و درخواست سرمایهگذاری و جذب زیرمجموعه قابلتوجه میکنند یا اینکه آیدیهای دسترسی را بلاک کرده و در لیست سیاه قرار میدهند و فرد به همین راحتی ۷۰ تا ۸۰ درصد از سرمایه اولیه خود را نیز از دست میدهد.
اما نکته تاسفآور اینکه فعالیت و اقبال جوانان به اینگونه شرکتها در استانها و شهرهایی است که نرخ بیکاری بالاتری دارند و احتمالا راحتتر برای فعالیت جذب و اقناع میشوند.
بهعنوان مثال استانهای ایلام، آذربایجانغربی، کرمانشاه، سنندج، همدان، مرکزی، چهارمحالوبختیاری، سمنان و بوشهر پایگاههای بسیار فعالی از این شرکتها در خود دارند که با نگاهی به آخرین دادههای مرکز آمار متوجه میشویم همگی این استانها یا نرخهای بیکاری بالایی دارند یا نرخ مشارکت اقتصادی آنها حداقلی است.
بهعنوان مثال، پروژه کلاهبرداری تیمون و گوچپن از استان آذربایجانغربی و بهخصوص در شهرستان خوی بسیار فراگیر شد. تبلیغات فریبکارانه این دو شبکه کلاهبرداری در مناطق شمالغربی ایران بهاندازهای بالا رفت که فرماندار خوی مجبور شد بنرهایی در سطح شهر نصب کرده و مردم را از این کلاهبرداری آگاه کند.
🟣🟡🟣
۳
در پروژه تریدلند نیز گرچه تمرکز روی استان خاصی نبوده اما ظاهرا استانهای مرزنشین بازنده بزرگ این پروژه بودهاند.
داستان کلاهبرداری این شبکه پانزی اینقدر وحشتناک بوده که جمعی از مالباختگان پلتفرم کارزار (پلتفرم مستقل جمعآوری امضا) خواستار پیگیری کلاهبرداری سنگین این شرکت پانزی شدهاند.
دیگر پروژه کلاهبرداری و پانزی که در استانها کمتربرخودار فعالیت عجیبوغریبی داشته و سرمایههای سنگینی را جذب کرده، پروژه پانزی لاکسون است.
این پروژه گرچه در استانها دیگر هم فعالیت دارد، اما تمرکز ویژه این پروژه پانزی در شهرستانهای مختلف استان ایلام است. با توجه به اهمیت اقدام این شرکت کلاهبرداری، در ادامه بیشتر به این شرکت پانزی خواهیم پرداخت.
خطر لاکسون برای ایلامیها
گفته شد که تمرکز پروژههای پانزی عمدتا نقاط خاصی از کشور است. این تمرکز بهطور خاص در استانهایی است که درصد بیکاری جوانان و حتی افراد میانسال در آنها بیشتر است. یکی از نمونههای عجیب این پروژهها که بهطور علنی پروژه پانزی خود را پشتیبانی میکند، پروژه لاکسون است. تمرکز این پروژه پانزی عمدتا در استان ایلام است.
بنا بر معرفی سایت منصوب به لاکسون (Laxsson)، این پروژه یک پلتفرم در زمینه سرمایهگذاری کریپتوکارنسی است که بهتازگی در بین کاربران فارسیزبان محبوب شده است. علیرغم اینکه لاکسون خود را فعال در بیش از ۷۰ کشور منطقه و جهان معرفی میکند اما با بررسی اطلاعات کانال تلگرامی آن به نظر میرسد لاکسون بیشتر بر جذب کاربران ایرانی متمرکز است.
علاوهبر وبسایت، یک برنامه به نام Laxsson نیز در گوگلپلی قابل دانلود است که بهعنوان یک ربات تجاری معرفی شده است. این سایت ادعا میکند که از تکنولوژیهای پیشرفته مانند پردازش ابری، هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای ایجاد سود برای کاربران خود استفاده میکند و همچنین «ادعا» میکند در سالهای اخیر روند رشد سریع ۷۵ درصد از کل حجم تراکنشهای سالانه را حفظ کرده و به یک بازیگر شناختهشده در زمینه اقتصاد دیجیتال تبدیل شده است با این وجود درمورد این پروژه اطلاعات کافی و شفافی وجود ندارد.
برای عضو شدن در این سایت باید متقاضی کد دعوت داشته باشد. پس از ثبتنام، یک ویدئوی معرفی وجود دارد که به نظر میآید قصد دارد کاربران را از مطالعه متن منصرف کند.
ویدئو بهشدت کند است و بیش از پنج دقیقه طول میکشد تا متن بهوضوح قابل مشاهده شود.
سایت ادعا میکند که با استفاده از آربیتراژ و سرمایهگذاری کمی، به کاربران سود میرساند اما تنها استراتژیای که معرفی کرده است «خرید با قیمت پایین و فروش با قیمت بالا» است.
این سایت همچنین ادعا میکند که ربات تجاریاش هیچگاه ضرر نمیکند، ادعایی که بسیار نامعقول و بیپایه به نظر میرسد.
به محض ورود ۱۵ دلار پاداش بگیرید!
بررسی میدانی از کانال تلگرامی لاکسون حاکی از آن است که این سایت سه راه برای سود کردن به شما معرفی خواهد کرد. ۱- سرمایهگذاری ۲- جذب زیرمجموعه ۳- انجام تعهد استخر مشارکت.
حداقل سرمایه برای کسب سود در هرکدام از سه راه مذکور ۱۰۰ دلار است و به محض ورود در رویداد تشویقی کنونی ۱۵ دلار برای سرمایهگذار به حسابی که در لاکسون دارد واریز میشود.
در روش اول گفته میشود بهصورت حدودی روزی دو دلار سود سرمایهگذار خواهد بود، در روش دوم متقاضی روزانه ۱۵ درصد سود زیرمجموعه اول، پنج درصد سود زیرمجموعه دوم و سه درصد سود زیرمجموعه سوم را دریافت میکند (در واقع پانزی بودن سیستم در اینجا نمایان میشود.) سرمایهگذار با طی این مراحل به مرحله سوم که بیشترین سود در آن نهفته است میرسد.
در این مرحله پولی که در حساب واریز شده و سود حاصل از آن بلوکه میشود و دیگر قابل برداشت نیست در عوض لاکسون وعده میدهد از پول بلوکهشده سود بیشتری را به سرمایهگذار بپردازد.
متقاضی برای رسیدن به مرحله سوم لاکسون نیاز به تغییر وضعیت دارد. به محض ورود شخص در وضعیت vip ۰ قرار میگیرد و با شارژ ۱۰۰ دلار به vip ۱ تغییر وضعیت میدهد. (دو درصد نرخ کمیسیون سطح فعلی و پنج درصد هزینه برداشت سطح فعلی) در گام بعدی با شارژ ۳۰۰ دلار و عضو کردن دو زیرمجموعه مستقیم و سه زیرمجموعه غیرمستقیم وضعیت vip ۲ برای او ثبت میشود.
(تنها ۲.۵ درصد نرخ کمیسیون سطح فعلی) بنابراین مدیران عموما با گذر از سطح سوم و جذب سرمایه بیشتر و عضو کردن افراد وضعیت سوم یعنی انجام تعهد استخر مشارکت را به متقاضی پیشنهاد میکنند تا با خیال راحت طمع ناشی از جذب آورده را در خود سیراب کنند.
از اسپانسری والیبال تا توزیع گوشت قربانی!