فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 چرا مرگ بر آمریکا؟
🗯 بازخوانی تاریخ سراسر جنایتِ آمریکا علیه بشریت.
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🆘@sabreenS1_official
👆یادمان نرود ...
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🆘@sabreenS1_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روایتی ناگفته از طراحی کودتای اصلاح طلبان به رهبری کروبی و موسوی خوئینیها در دانشگاه امیرکبیر آبان ۷۶
در دفتر هادی خانیکی چه گذشت؟
👌 #محرمانه کانال حرفهایها
http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea
محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید
⚪️🟣🟡جوخههای ترور امید و مأموریت مسمومسازی
جریان سیاسی و رسانهای نفاق، دشمن شادی ملت ایران است، چون ماموریت دارد «انگیزه و امید و نشاط» -پیشران پویش عمومی پیشرفت- را هدف بگیرد.
به گزارش مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱) امید و نشاط و شادمانی ملت ایران، دشمن دارد؛ چون ملت ما دشمنانی عنود دارد. دشمنانی که حال و روز خوبی ندارند و در میانه پریشان حالی، از این که ملت ایران را پرنشاط ببینند، دوچندان کلافه میشوند. آنها، ایران را بههم ریخته و ناامن میخواستند، اما خود گرفتار شدند. وضعیت بالینی معارضان نه فقط خوب نیست بلکه بدحالی،گریبانشان را گرفته است. بنابراین وقتی جشن و شادمانی ملت ایران در عید امامت امیرمومنان(ع) را میبینند، کُفری میشوند. آن از حال و روز آمریکا که پشت سر هم طی دهه اخیر، شکستهای تحقیرآمیزی را تجربه کرده و رقیبانش در حیاطخلوتهای او مانور پیروزی میدهند، آن از وضعیت اروپای بیمار که به خاطر ترکیب و تصاعد بحرانها به نقطه انفجار رسیده، آن از شکست نقشه نتانیاهو در غزه و جنین و تشدید بحران داخلی در تلآویو، این هم از حال و روز اپوزیسیون بخت برگشته ایرانی، که لافزنترینشان، بهخاطر تحمیل خسارات هنگفت به دولت میزبان (آلبانی) توبیخ و تحقیر شد.
۲) در بازنمایی وضعیت غرب، روایت روزنامه گاردین کفایت میکند که اواخر فروردین امسال نوشت: «فلاکت و زوال بر غرب حاکم شده است. حرکت رو به جلو و پیشرفت، نه تنها متوقف، بلکه معکوس شده. معیار مرگ و زندگی را در نظر بگیرید: دولت بریتانیا پس از کاهش بیسابقه امید به زندگی از زمان جنگ جهانی دوم، مجبور شد افزایش سن بازنشستگی را به تعویق بیندازد. در آمریکا، امید به زندگی طی دو سال، دو سال کاهش یافت که بزرگترین کاهش قرن اخیر محسوب میشود. میزان خودکشی در دو دهه اخیر در دو سوی اقیانوس اطلس، ۳۰ درصدی افزایش یافته. رکود و زوال در بسیاری از مناطق غرب، به ویژگی تعیین کننده روزگار تبدیل شده است. به ما وعده داده شده بود که بازار آزاد، رونق بیپایانی را به همراه خواهد داشت. اما مدل اقتصادی در اطراف ما در حال تجزیه است و نادیده گرفتن بوی تعفن ناشی از آن، هر روز دشوارتر میشود. کاهش امید به زندگی ناشی از افزایش مصرف مواد مخدر در آمریکا چه چیزی را نشان میدهد؟ در شرایطی که تمدن ما با چالشهای وجودی فزاینده مواجه است، رکود و زوال تا چه اندازه سریع میتواند به سقوط آزاد تبدیل شود؟ برای اندیشیدن در مورد پیامدهای وحشیانه، نیازی به تخیل ندارید؛ بهخصوص اگر سیاستمداران نتوانند پاسخ قانع کننده ارائه دهند. زندگی ما در حال کوتاه شدن و رفاه ما در حال سقوط است و امنیت ما از بین میرود. این، شرایط ناامیدکننده و تلخی است».
۳) مردم ما امسال در عید غدیر، جشنی بزرگ را برگزار کردند که دوست و دشمن را خیره کرد. مشکلات و مضیقهها کم نیست. دشمنان هم در جنگ اقتصادی و جنگ اعصاب کم نمیگذارند. اما مشکلات و معارضهها، باعث نشده که مردم در تعظیم شعائر کم بگذارند. برخی معاندین گفتند جشن دهها میلیونی غدیر در سراسر کشور، جشن حکومتی بوده و نظام با پول خرج کردن توانسته از میدان امام حسین(ع) تا میدان آزادی - مسیری ۱۰ کیلومتری- را از جمعیت لبریز کند! اگر به صِرف پول خرج کردن میشد مردم را به خیابانها آورد و مثلا تایید حکومت را نتیجه گرفت، از نظامهای غربی گرفته تا حکومتهای نفتی منطقه هم باید میتوانستند یکصدم این جمعیت را تدارک کنند و نتوانستهاند. اگر به پول خرج کردن باشد، دشمنان ما دهها میلیارد دلار در طول این چند دهه خرج کردهاند تا ملت ایران را از اسلام و مسیر نورانی اهل بیت(ع) برگردانند؛ اما هر بار، از همین مردم تو دهنی خوردهاند. کدام حاکمیت قادر است انگیزش اجتماعی گستردهای مانند آنچه هر چند ماه یک بار در ایران اتفاق میافتد را تدارک کند؟
۴) بر دشمن حَرَجی نیست که از این حضور میدانی و نشاط اجتماعی دردش بیاید. عجیب آن است که برخی نشریات داخلی، از جلوه ایمان و امید و همدلی ملت ایران ناخرسند شوند و در سانسور، همانگونه رفتار کنند که مثلا BBC و VOA یا اینترنشنال صهیونیست رفتار میکنند. این رسانههای زرد غالبا قلمفرسایی میکنند مبنی بر اینکه مردم از دین برگشته و بیدین شدهاند؛ اما وقتی ادعایشان در میدان واقعیت ابطال میشود، سر به زیر برف میکنند تا ماجرا مشمول مرور زمان شود. چه آرزوی موهومی! مناسبتها، جشنها و عزاداریهای عمومی، ذاتا اختناقشکن و سانسورشکن هستند؛ سانسور و اختناقی که به واسطه جریان فشار قوی «شبکههای رسانهای» وامدار قدرتهای شیطانی پدید میآید و مانعی در مقابل آشنایی و اُنس با ارزشهای انسانی و اسلامی است.
ادامه صفحه ۲ 👇👇👇
⚪️🟣🟡
۲
مناسک اجتماعی و عمومی از این قبیل، فضا را در مقابل ظلمتافکنی شبکههای بیگانه روشن میکنند و تارهای تنیده شده در عرض و طول زندگی آخرالزمانی را از هم میدرند. دشمن هم از همین کارکرد مناسک دینی و انقلابی عصبانی است.
۵) سانسور رویدادهای امیدوارکننده، یا سانسور اجتماعات عظیمی مانند جشن غدیر، از سر حقارت شخصیت و نشانه بُخل ورزیدن و ناخوش داشتن شادمانی مردم است. اینان همان رسانههایی هستند که در رویدادهای شیرینی مثل راهپیمایی دشمنشکن ۲۲ بهمن، و رونمایی از موفقیتهایی مانند موشک بالستیک هایپرسونیک یا بهرهبرداری از پروژههای بزرگ تولید و آب و برق و گاز، گسترش صادرات کشور با وجود تحریمها و...، به سانسور مطلق پرداختند. آنها نه رسانه پاسداری از اراده و امید مردم، بلکه مامور تزریق ترس و یاس بودند. خداوند متعال درباره رویکرد بدخواهان خبر داده است: «إِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَإِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها وَإِن تَصبِروا وَتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا. إِنَّ اللَّهَ بِما یَعمَلونَ مُحیطٌ. اگر نیکی و خیری به شما برسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند. و اگر استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشههای آنان، زیانی به شما نمیرساند؛ همانا خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد».
۶) جریان سیاسی و رسانهای نفاق، دشمن شادی ملت ایران است، چون ماموریت دارد «انگیزه و امید و نشاط» -پیشران پویش عمومی پیشرفت- را هدف بگیرد. برخی از این عناصر نگونبخت، مقارن اغتشاشات پارسال مدعی شدند مردم باید قیافه عزادار به خود بگیرند و مطلقا شادی نکنند! گفتند سیاه بپوشید و کسب و کارها و بازار و اقتصاد را به تعطیلی بکشانید؛ اگرهم تیم ملی در جام جهانی گل زد و پیروز شد، یا شب یلدا و عید نوروز فرارسید، مطلقا شادی نکنید! این همه رذالت برای دریغ شادی از مردم، در حالی بود که بارها تصاویر عشرتطلبی و هرزگی همین جماعت در برخی پارتیهای خارجی با وضعیتی زننده منتشر شد. درباره این گروه مزدور، بازنشر تحلیل اکبر گنجی (از اصلاحطلبان مقیم خارج) شاید تکراری باشد، اما همچنان تازه است که اسفند ۱۳۹۸ نوشت: «وظیفه ما کارمندان بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، نابودی ایران و ایرانیان است. وظیفه ما وحشتافکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی یا مدافع حقوق بشر هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم های تاریخ نتوانست انجام دهد، ما موظفیم با کروناهراسی انجام دهیم».
۷) عزاداری ملت ما در ماه محرم و صفر، امتداد جشن و شادمانیشان در غدیر است. و ترکیب این غم و شادی، برای آن است که دوباره گرفتار رهزنان شرافت و کرامت نشوند. این، همان ملتی است که با وجود ده سال بمباران رسانهای دشمن علیه مدافعان حرم و فرمانده حکیمشان، آن حماسه تشییع را برای سردار شهید سلیمانی به راه انداخت و رسانههای غرب را به اعتراف واداشت:
- رویترز: حجم جمعیت حاضران در تشییع، شبیه جمعیتی بود که برای تشییع پیکر آیت الله خمینی به خیابانها آمدند.
- خبرنگار لوفیگارو: این تجمع و تشییع، به احتمال زیاد، گستردهترین تجمع بعد از رحلت آیت الله خمینی در سال ۱۹۸۸ میلادی است.
- خبرنگار نیویورک تایمز: دریایی بیکران از مردم در مراسم حضور یافتهاند. سیل بیپایان و چند میلیونی مردم از ساعت ۶ صبح در خیابان هستند. در ٢۵ سالی که ایران را پوشش خبری میدهم، هرگز چیزی شبیه به این ندیدم.
۸) ایمان مردم ما با همه شدت و ضعفها و با وجود بمباران تبلیغات دشمنان، باور ریشهداری است و همین، ایران عزیز را در حفظ کرده است. این، هویت مردمی است که هر سال با درخشش افزونتر در جشن ۲۲ بهمن، دوست و دشمن را حیرتزده میکنند. دشمنان ما از جوشش عواطف لبریز مردم نسبت به ولایت امیر مومنان(ع) بهم ریختند، همانگونه که از همخوانی «سلام فرمانده» و جهانی شدن آن عصبانی شدند. «سلام فرمانده» و «جشن بزرگ غدیر» و نظایر آن، قدرتنمایی ملت ایران در برابر «تروریسم رسانهای» است. هر طنین مردمی «یا علی/ یا حیدر» و «لبیک یا مهدی» ، پشت قدرتهای زورگو را میلرزاند و لاجرم، شبکه رسانهای آنها را برای پرخاش و فحاشی و توهین، به صف میکند. آنها میترسند، چون «فرهنگ ولایت و مهدویت»، پادزهر ترس است و مردمِ پای کار انقلاب اسلامی را در مقابل ویروسهای تحریم و تحریف و ترور، واکسینه میکند.
۹) انقلاب اسلامی، همچنان که مردمنهاد است، بر مبنای ولایت امیر مومنان(ع) برآمده و بالیده است. این رباعی مرحوم محمد حسین صغیر اصفهانی، زبان حال ملت ماست که گفت: «عمری است که دم به دم علی میگویم- در حال نشاط و غم علی میگویم/ تا حال علی گفتهام، انشاءالله- در باقی عمر هم علی میگویم».
ادامه صفحه ۳👇👇👇
⚪️🟣🟡
۳
دشمنان ملت ایران به مدد الهی و به شهادت تاریخ ۴۴ ساله، بازندگان مصاف بزرگ بودهاند. بنابراین باید خطاب به عناصری که به کارفرمایان غربی بهائیت و وهابیت بیگاری میدهند، گفت: خود را در کنار قطب شکست خورده و منفور ملت ایران جانمایی نکنید!
پایان
🟥🔵🟥روایتی ناگفته از عکس یادگاری اجباری خاتمی با لیدر اغتشاشات! / چگونه یک مجرم امنیتی از زندان اوین برای جبهه اصلاحات رئیس انتخاب کرد؟
1
اصلاح طلبان ساختاری تلاش میکنند انتخاب آذر منصوری را پایان عصر ژنرالهایی تعریف و تفسیر کنند که همچنان دل در گروی هویتهای انقلاب اسلامی دارند!
سرویس سیاست مشرق- اوایل تیرماه امسال کانال تلگرامی جبهه اصلاحات با انتشار خبری کوتاه اعلام کرد که آذر منصوری بهعنوان رئیس جدید ستاد انتخاباتی جناح چپ انتخابشده است، این خبر آنچنان ناگهانی بود که بسیاری از اصلاحطلبان را دچار شوک خبری کرده تا جایی که برخی باور نمیکردند که نتیجه چند روز رایزنی فشرده انتخاب فردی باشد که با معیارهای اصلاحطلبی سنتی فرسنگها فاصله دارد.
البته در همان روزهای اول واکنشهای اعتراضی متعددی از سوی احزاب و چهرههای شاخص این جریان سیاسی نسبت به این سازوکار انتخاب رئیس جبهه اصلاحات صورت گرفت، از عجایب روزگار بود که جریانی که روزگاری با یک حرکت آوانگارد نسبت به بخش سنتی خود شورش کرده و بهزاد نبوی را جایگزین محمدرضا عارف کرده بود حالا در یک اقدام جهشی با حذف آخرین لایههای همزیستی سیاسی به انتخابی هیجانی (تحت تأثیر اغتشاشات) دستزده بود.
این تغییر رفتاری اقدامی لحظهای نبوده و دو واقعه مهم در این پوستاندازی مؤثر بوده است، ناامیدی مطلق اصلاحطلبان از روحانی بهعنوان رحم اجارهای و پسازآن شکست سخت جریان اصلاحات در آخرین انتخابات ریاست جمهوری باعث شد تا دریکی از جلسات محفلی اصلاحطلبان در ویلای عبدالله نوری این برخی از افراد تأثیرگذار و تئوری ساز در میان جریان چپ مدرن به این نتیجه برسند که آخرین اقدام برای زنده نگهداشتن تابلوی اصلاحطلبی آن است که سطح رادیکالیسم بالا برود به تعبیر یکی از اصلاحطلبان جریان چپ باید در برابر حاکمیت یا رومی روم باشد یا زنگی زنگ!
چه کسی میخواهد دینامیت زیر ساختمان نظام بگذارد؟
البته زنگی مست شدن در سیاست تبعاتی نیز دارد، خرداد سال ۸۸ پیش از آنکه اصلاحطلبان وارد فاز عملیات خیابانی شوند حسن یوسفی اشکوری از سخنرانان کنفرانس برلین در یادداشتی در روزنامه اعتماد ملی نوشته بود که ایران باید قدمهای بیشتری در جهت آمریکایی شدن بردارد و این مسئله هزینههایی دارد که خاتمی باید آن را بپردازد!
این نویسنده برانداز در ادامه یادآور شده بود که خاتمی میتواند اوبامای ایران باشد و سقف را بشکند بهشرط آنکه از امکانات لازم نیز برخورد دار شود، دو روز پس از نگارش این مقاله اشکوری در گفتگو با تلویزیون صدای آمریکا وابسته به سازمان سیا جزئیات بیشتری از طرح خود را برملا ساخته و گفته بود که اصلاحطلبان برای عبور از وضعیت فعلی باید جسارت بیشتری از خود نشان بدهند.
ده روز پسازاین ماجرا، نتیجه آن رادیکالیسم عریان در خیابان بروز کرده و به تعبیر روزنامه رسالت چپها در خیابان چپ کردند. پسازآن فتنه هشتماهه اصلاحطلبی با انتقاد آر رفتار و نتایج آن شورش دوباره بهسوی چپ سنتی متمایل شده و خاتمی پس از رأی دادن در دماوند در انتخابات مجلس باکارت هاشمی وارد انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ شد.
اما دولت روحانی آشی نبود که اصلاحطلبان آن را بهصورت کامل پخته باشند، باز نشدن قفل ارتباط با آمریکا بهوسیله کلید برجام و نیز احتیاط دولت وقت در عبور از خطوط قرمز باعث شد تا سعید حجاریان مرگ اصلاحطلبی صندوق محور (اصلاحات پارلمانتاریستی) را اعلام کند.
اما اعلام خبر مرگ اصلاحات بهتنهایی برای کشیدن دندان چپ سنتی کافی نبود، مقاومتهای درونی جبهه اصلاحات مانع از این سطح از رادیکالیسم عریان بود، بهزاد نبوی درباره مقاومت چپ سنتی در برابر چپ مدرن میگوید:
ما بهعنوان اصلاحطلب دراینبین چندراه داریم یکی اینکه فعالیت اصلاحطلبانه و قانونی را کنار بگذاریم و به سمت انقلاب برویم. به دوستانی که پس از زندان به دیدارم میآمدند؛ توضیح میدادم که اگر من بدانم انقلاب خوب است، بهرغم سن بالا در رأس انقلابیون قرار میگیرم، ولی معتقدم انقلاب کاری غلط و به زیان کشور و ملت است و به همین دلیل امروز تقریباً هیچکس در دنیا به دنبال انقلاب نیست، مگر گروههایی مانند داعش و القاعده.
منتظر حل مشکل توسط خارجیها باشیم که آنهم تجربهشده است و افغانستان و عراق دو طرف ما هستند و وضعیتشان مشخص است. در جریان حمله آمریکا به افغانستان و عراق، برخی فکر میکردند اگر آمریکا به سراغ ما بیاید اوضاع خوب میشود. امروز وضعیت عراق، افغانستان، سوریه و لیبی را میبینیم. راه سوم تداوم حرکت اصلاحی است.
ادامه ۲
🟥🔵🟥
۲
به نظر من بهرغم شرایط نامساعد برای ادامه فعالیت سیاسی، کماکان باید حرکت اصلاحی را ادامه دهیم. فیالمثل در ماجرای مهسا امینی جبهه در اولین روز، بیانیه داد و به رئیس قوه قضائیه نامه نوشت، ولی قطعاً نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم، بلکه میخواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته میدانیم کار بسیار مشکل و پرهزینهای است.
راهی که چریک پیر اصلاحات برای ادامه حیات جناح چپ در نظر گرفته بود به مذاق بخش مدرن که حالا نام اصلاحطلبان ساختاری را روی خود گذاشته بودند خوش نیامد. از این رو با یک تغییر رویه اساسی خاتمی مجبور شد با حذف بهزاد نبوی تن به همکاری با افرادی درجه سه در جبهه اصلاحات چون آذر منصوری بدهد تا دوز رادیکالیسم بالا بماند؛ اما چپ مدرن (ساختاری) به این سطح از تعدیل مواضع ریس دولت اصلاحات نیز راضی نشد!
پیرموذن عضو جبهه اصلاحات روایتی جالب از این ماجرا داشته و میگوید:
عقل و اصلاحطلبی اصیل و منافع ملت ایجاب میکند شخصی که بهعنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب میشود، زمانی که احساس میکند نقطهضعفی دارد و حضورش برای جبهه ضرر آفرین است و باعث عدم تعامل جبهه اصلاحات با دیگر نهادها میشود؛ کرسی ریاست را تحویل گزینه آقای خاتمی خانم مولاوردی بدهد.
درحالیکه خاتمی تحت تأثیر اغتشاشات سال گذشته تمایل داشت پس از نبوی از افرادی چون مولاوردی و کولایی در رأس جبهه اصلاحات استفاده کند، اما با تأکید و هدایت تاجزاده و از طریق فخری محتشمی پور اصلاحطلبان ساختاری آذر منصوری را برگزیده و عملاً استیلای رادیکالها را نهتنها تثبیت کرده بلکه نشان دادند اصلاحطلبان ساختاری در چارچوب هژمون ساختن برنامههایش حتی حاضر به عدم تمکین به توصیههای خاتمی میباشد. گفتنی است شکاف و اختلاف شکلگرفته در میان اصلاحطلبان به حدی است که حتی سیدمحمدخاتمی در دیدار آذر منصوری، وی را به توجه به خرد جمعی و رجحان ندادن دیدگاههای حزب متبوع خود به ملاحظات کلیت جبهه اصلاحات دعوت کرده بود.
از نگاه اصلاحطلبان ساختاری انتخاب آذر منصوری یک دهنکجی آشکار به گذشته اصلاحطلبی بود، این افراد باوجودآنکه خبر داشتند که آذر منصوری به دلیل داشتن سوابق امنیتی ازنظر حقوقی امکان تکیه دادن به کرسی ریاست جبهه اصلاحات را ندارد، اما به دلیل نشان دادن ژست آوانگارد بهسوی او کج شدهاند.
خالصسازی ژنرالها در جبهه اصلاحات
اصلاحطلبان ساختاری یا همان چپهای مدرن با طرح این موضوع که انتخاب آذر منصوری نشانه فهم اصلاحطلبان از تغییرات اجتماعی و همراهی با آن تلقی میشود، تلاش میکنند به این پرسش پاسخ دهند که چه فرایندی درون جریان اصلاحات آغازشده که به انتخاب آذر منصوری رسیده است؟
اصلاحطلبان ساختاری (افرادی چون حجاریان؛ تاجزاده و علویتبار) با تئوریزه کردن این تحولات اجباری اولین پیام انتخاب آذر منصوری را «پایان عصر ژنرالها» در جریان اصلاحات دانسته و تصریح میکنند که ژنرالهای اصلاحطلب کسانی هستند که در سالهای ۷۶ تا ۸۴ (و یا قبل از آن) جایگاه سیاسی و تشکیلاتی مهمی در جریان اصلاحات داشتند و یا آنکه در دولت یا مجلس اصلاحات نقش مؤثری ایفا کردند بالا آمدن فردی چون منصوری در رأس هرم تشکیلات اصلاحطلبان، بیانگر گذاری نسلی است که بالاخره دیر یا زود اتفاق میافتاد و امکان جلوگیری از آن نبود.
رادیکالهای اصلاحطلب دومین دلیل و پیام انتخاب منصوری را «تغییر ارزشهای نسل جدید اصلاحطلبان» ارزیابی کرده و تأکید میکنند، این تغییر ارزشها عملاً منجر به «تغییر ذهنیت» نسل گذشته نیز شده است. ذهنیتی که اولاً مسئلهای با انتخاب یک زن بهعنوان رئیس جبهه اصلاحات ندارد و از آن ساختارهای مردسالاری که شاید تا دو دهه پیش در میان همین اصلاحطلبان وجود داشت عبور کرده است و ثانیاً تصور میکند با این انتخاب میتواند با جامعه همراه شود. فارغ از اینکه چنین همراهی محقق شده است یا خیر، این ذهنیت مهم است.
از نگاه این جریان چنین ذهنیتی برگرفته از مطالبات و خواستههای نسل جدید است، نسلی که ارزشهای جدیدی دارد و به همین جهت از اصلاحطلبان میخواهد از آزادی پوشش و حجاب دفاع کند و با انتخاب فردی که رقبای سیاسی برای تحقیرش او را «سگباز» معرفی میکنند، هیچ مشکلی ندارد، نسلی که میگوید محجبه و مخالف گشت ارشادم!
ادامه ۳
🟥🔵🟥
۳
تغییر ارزشهای نسل جدید اصلاحطلبان باعث شده است تا کسانی که بتوانند این نسل را نمایندگی کنند همتغییر کنند؛ دیگرکسی که به این تحولات فرهنگی جوانان اصلاحطلب بیتفاوت باشد و یا حتی ناخواسته آن را نفی کند، نمیتواند این نسل جدید را نمایندگی کند، انتخاب آذر منصوری و ذهنیتی که به او رسیده است بیانگر همین تغییر ماهیت نمایندگی اصلاحطلبان بر اساس ارزشهای جدید است.
اصلاحطلبان ساختاری در ادامه «ایستادگی بر اصول بجای اصرار به تأیید صلاحیت» را سومین دلیل و پیام انتخاب آذر منصوری ارزیابی کرده و تأکید میکنند بخشی از اصلاحطلبان (متأثر از محیط سیاسی و بدنه خودشان) به این نتیجه رسیدهاند که نحوه تعاملشان با حاکمیت را باید تغییر دهند، این امر خودش را در انتخاب آذر منصوری نشان داده است، برای همین دیگر خبری از ریاست چهرههای قدیمی در جبهه اصلاحات نیست.
در مجموع با توجه به مطالب گفتهشده میتوان گفت:
۱- اصلاحطلبان ساختاری تلاش دارند تا انتخاب آذر منصوری بهعنوان رئیس جبهه اصلاحات ایران را نمادی از نمایندگی نسل جوانی از جریان اصلاحات دانست که از اصلاحطلبی رسمی به معنای مرسوم آن عبور کرده و بهبودی خواهی را مانعی بزرگ را برای بروز هویت جدید جریان اصلاحات میداند. جریانی که معتقد به همزیستی با عصری شدنی است که جهانیشدن منهای هویتهای ایدئولوژیک را فریاد میزند.
۲- اصلاح طلبان ساختاری تلاش میکنند انتخاب آذر منصوری را پایان عصر ژنرالهایی تعریف و تفسیر کنند که همچنان دل در گروی هویتهای انقلاب اسلامی دارند!
۳- اصلاح طلبان ساختاری اساس کنش خود را بر اساس پروژه اغتشاشات (زن، زندگی و آزادی) تعریف کرده و میکوشند تا سبک زندگی غیررسمیای را نمایندگی کنند که واهمهای از تعریف خود بهعنوان «سگباز» و «مخالف حجاب و پوشش رسمی اسلامی» ندارد.
۴- اصلاح طلبان ساختاری اساس کنشهای خود را معارضه با حاکمیت تعریف کرده و گفتگو و تعامل خود با حاکمیت را در راستای رفع ملاحظات نظام نمیداند، محوری که میتوان به تعبیری دیگر از آن بهعنوان آرایش تهاجمی این جریان نسبت به حاکمیت نام برد.
البته خالصسازی رادیکالها در جبهه اصلاحات هنوز هم مخالفانی سرسخت دارد، اگرچه با کنارهگیری بهزاد نبوی میزان اصطکاک درونی کمتر شده است، برخی از نحلههای جریان اصلاحات بهصورت آشکار و در فضای رسانهای در حال انتقاد به رادیکالتر شدن جبهه اصلاحات بوده و تأکید میکنند ذهنیت «نمایندگی اکثریت» باعث حاکم شدن روح رادیکالیسم در جبهه اصلاحات شده است.
به باور این بخش از اصلاحطلبان، نوستالژی نمایندگی اکثریت، حجاب بزرگی است که باعث میشود، اصلاحطلبان واقعیت خود و جامعه را نبینند و بر مبنای ذهنیتها و تصوراتشان تحلیل کنند و راهبرد بچینند و حرف بزنند و عمل کنند! اصلاحطلبان تا زمانی که ادعای نمایندگی اکثریت دارند، در یک نزاع فرساینده دائمی باکسانی هستند که میخواهند اثبات کنند که نهتنها از اصلاحطلبان عبور کردهاند و به آنها نمایندگی نمیدهند، بلکه اساساً ماجرا را تمامشده میبینند.
این بخش از اصلاحطلبان به طیف رادیکال جریان اصلاحات تأکید میکنند، به نظر میرسد نمایندگی یک بلوک رأی چندمیلیونی از جامعه ایران، اثرگذارتر از ادعای نمایندگی از جمعیتی است که وزن اجتماعی آن مشخص نیست و هرکسی میتواند خود را مدعی آن بداند! این، همان هدفی است که خاتمی در سال ۷۶ برای آن کاندیدا شد، شاید لازم باشد با درنگی در حال، برگردیم مسیری را از نو، دوباره شروع کنیم!
گروه روشنگری و تبیین روایت ها 👈 گام دوم انقلاب 👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
👇کانال گام دوم انقلاب👇
https://eitaa.com/joinchat/869073078C29271ed308
❇️ ❇️ ❇️ حمایت جدی فستیوال جمهوری چک از فیلمهای زیرزمینی در ایران/ چراغ سینمای همجنسبازانه داخلی در «کارلوویواری» روشن شد؟
کارلووی واری ۱
ساختن دو فیلم غیرقانونی با پوششی غیرمتعارف در سال ۱۴۰۲ و حضور سال گذشته سینمای زیرزمینی ایران با فیلمی با مضمون همجنسبازانه در کارلوویواری نشان از ادامه ولنگاری این حوزه است.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق -پنجاه و هفتمین دوره جشنواره فیلم «کارلو ویواری» در جمهوری چک روز شنبه ۱۷ تیر با اهدای دو جایزه به دو فیلم ایرانی به کار خود پایان داد. جایزه ویژه هیئت داوران این فستیوال به فیلم «تورهای خالی» ساخته بهروز کرمیزاده رسید و جایزه بهترین کارگردانی را نیز بابک جلالی برای فیلم «فریمونت» از آن خود کرد.
کارویژه «کارلو ویواری» برای حمایت از یک فیلم همجنسگرایانه
این جشنواره از سال گذشته تمرکز خود را متوجه سینمای ایران کرد و به صورت جدی به سینمایی زیرزمینی ایران توجه ویژهای دارد. سال ۱۴۰۱ در پنجاه و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کارلووی واری فیلم «تابستان با امید» ساخته صدف فروغی موفق به دریافت گوی بلورین بهترین فیلم، در این رویداد سینمایی شد.
این فیلم دومین ساخته بلند فروغی بود و با تامین سرمایه از سوی یک کمپانی کانادایی در ایران به صورت زیرزمینی ساخته شد و توانست جایزه نقدی ۲۵ هزار دلاری این جشنواره را دریافت کند.
صدف فروغی علاوهبر نویسندگی و کارگردانی «تابستان با امید»، تهیهکنندگی این فیلم را نیز بههمراه کیارش انوری و کریستینا پیووسان بر عهده داشته است.
این فیلم زیرزمینی بااستفاده از بازیگران مشهور ایرانی همچون لیلی رشیدی، مهدی قربانی، علیرضا کمالی در سکوت خبری در شمال ایران مقابل دوربین رفت. روایت این فیلم درباره یک شناگر جوان و مربی جوانش است که دارای تمایلات همجنسگرایانه ای هستند.
شخصیت اصلی این فیلم امید (مهدی قربانی بازیگر ابد و یک روز و تنگه ابوقریب) پس از آنکه از مربی شنای خود ناامید میشود وارد رفاقتی با دومین مربی اش می شود و رگههایی از همجنسبازی در رابطه این دو نفر دیده میشود.
چرا تورهای خالی به تور کارلوویواری افتاد؟
سال گذشته صدف فروغی به صورت زیرزمینی وارد ایران شد و فیلم زیرزمینی خود را با عنوان «تابستان با امید» تولید کرد. امسال نیز فیلم «بهروز کرمیزاده» فیلمساز ایرانی مقیم آلمان با سرمایهگذاری یک کمپانی آلمانی وارد ایران شد و فیلم خود را با قواعد رایج سینمای زیرزمینی و بدون پوشش عرفی رایج تولید کرد.
«تورهای خالی» مانندفیلم «عصبانی نیستم » با الگویی کهنه شده به شیفتگی پسر جوانی نسبت به دختری ثروتمند میپردازد و القای مضامین سیاسی و تاکید روی فلج شدن اقتصاد کشور را در زیر متن این روایت کلیشهای گنجانده است.
امیر (حمیدرضا عباسی ) به عنوان پیک موتوری شرکتی خصوصی در شهری ساحلی در شمال ایران کار میکند. او درآمد بسیار کمی دارد و صرفا میتواند هزینههای زندگی خودش را تامین کند و مادرش با تهیه و فروش خیارشور خانگی روزگار میگذارند. او شیفته نرگس (صدف عسگری ) دختر یک قناد است و و خانواده دختر از نظر اقتصادی زندگی ممتازتری دارند.
این دو مثل زوج فیلم «عصبانی نیستم» به دنبال فرصتی برای ازدواج با یکدیگر هستند و چون توانایی ازدواج با یکدیگر را ندارند مجبور هستند که رابطه خود را مخفی نگاه دارند تا اینکه نرگس دیگر نمیخواهد این رابطه ادامه پیدا کند و امیر باید شغلی پیدا کرده تا هزینههای یک زندگی مشترک را تامین کند. او وارد یک شغل پرمخاطره غیرقانونی میشود تا بتواند با دختر دلخواهش زندگی کند.
اگر نمایش خبرها در برادران لیلا متمرکز روی تحریم های بود در این فیلم همان الگو مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و عمده پس زمینه خبری فیلم در چهارچوب تلویزیون متمرکز بر فشارهای مالی از طریق تحریم های اقتصادی است. فیلم با یک بیانیه سیاسی رادیکال علیه حاکمیت به پایان میرسد.
یکی از موضوعات فرامتنی این فیلم حضور صدف عسگری پس از «آیه های زمینی» در جشنواره فیلم کن اخیر است . او در این فیلم یز نقش آفرینی کرده و با توجه به رفتار هنجارشکن این بازیگر سابق سینمای ایران مشخص است که رویکرد جشنواره کارلووی واری نیز همانند جشنواره های کن و برلین رویکردی کاملاً سیاسی علیه کشورمان است.
با تلاش عوامل این فیلم و کریم لکزاده و عوامل فیلم «ماده تاریک» در حاشیه جشنواره، هئیت داوران این فستیوال در بیانیهای از آشوبهای پاییز ۱۴۰۱ حمایت کردند.
ساختن دو فیلم غیرقانونی در ایران با پوششی غیرمتعارف در سال ۱۴۰۲ و حضور سال گذشته سینمای زیرزمینی با حمایت کمپانیهای خارجی نشان میدهد، ولنگاری همچنان ادامه دارد.
گروه روشنگری و تبیین روایت ها 👈 گام دوم انقلاب 👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
🟡🔹🟡اینکه "عقل ناقص" بود آقای مطهری!
جماران گزارش داد: علی مطهری، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و از چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان اخیراً در حساب توییتر خود نوشته است:
"از جناب باهنر بعید بود که بگویند اگر کسانی انتخابات را تحریم کنند از نظام خارج شدهاند. من هیچگاه طرفدار تحریم انتخابات نبودهام ولی عقل سلیم میگوید کسی میتواند به روش برگزاری انتخابات انتقاد داشته باشد و تحریم کند و نظام را هم قبول داشته باشد."[1]
*عقلی که آقای مطهری بر مبنای آن چنین قضاوتی را مطرح کرده نه عقل اصیل و نه عقل سلیم بوده بلکه "عقل ناقص" بوده است.
زیرا جمهور همواره بزرگترین دستاورد قرارداد اجتماعی است و میثاق جمهور نیز انتخابات است که دلالت بر وجود مردمسالاری در یک جامعه میکند.
از همین رو پشت کردن به انتخابات و ذبح صندوق رأی در هیچ شرایطی پذیرفته نیست و هرکس با هر میزان انتقادی به نظام سیاسی عادل یا ساز و کار برگزاری انتخابات در نظام سیاسی عادل؛ مکلف به حضور در انتخابات و تشویق به حضور است.
جالب آنکه مثلا میدانیم اصلاحطلبان حتی در انتخابات سال 92 با اینکه چهره اصلی مورد حمایتشان (مرحوم هاشمی) نیز ردّ صلاحیت شد اما به دلیل شأنیت انتخابات از "نامزد نزدیک" حمایت کردند. اما امروز کسانی از آنها به دلیل کنار رفتن پردهها و شتاب گرفتن علائق شریرانه؛ حاضر به تکرار آن رفتار درست نیستند و تقلا میکنند تا برای "تحریم انتخابات" مانیفست بتراشند!
ما همچنین برای واضحتر شدن عقل ناقصی که مطهری بر آن ابتنا کرده؛ این سؤال فلسفی را مطرح میکنیم که آن رجل و آن حزب سیاسی که صندوق رأی را تحریم میکند چه راه دیگری جز "برداشتن اسلحه" برای عملگری سیاسی و تأثیرگذاری خواهد داشت؟!
این سؤالی است که امثال آقای مطهری باید به آن پاسخ بدهند.
گروه روشنگری و تبیین روایت ها 👈 گام دوم انقلاب 👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
👇کانال گام دوم انقلاب👇
https://eitaa.com/joinchat/869073078C29271ed308
🟡🟤🟡 حجاریان: تا امروز آبروداری کردهایم!
سعید حجاریان، از تئوریسینهای اصلاحطلب اخیراً طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود ضمن ابراز عقد اخوت با مصطفی تاجزاده نوشته است: تاجزاده پس از اتمام اسارت (منظور، آزادی او پس از مجازات جرم فتنه 88 است) با ادبیاتی پاکیزه و مؤدبانه همچون گذشته در عرصه سیاست فعال بود و ذیل پروژه فکری-سیاسیاش به نقد رهبری هم میپرداخت. آیا آقایان لحظهای تأمل کردهاند مسیری را که با بازداشت تاجزاده مسدود کردهاند، چگونه گشوده است؟ جامعه چنان زبانی به فریاد برآورد که گویی مدام زمزمه میکنند، بسمالله اگر حریف مایی!
او میافزاید: به هر روی، عمده اصلاحطلبان تاکنون آبروداری کرده و نقدهای خود را متوجه رویهها، قوانین، وزرا و حداکثر رئیسجمهور کردهاند. باید پرسید آیا نظام انتظار دارد که آنان جملگی پا را فراتر بگذارند و محرکِ اولی را نشانه بروند؟
حجاریان در پایان نیز مینویسد: در پایان امید دارم سنت حبسدرمانی –که ماتَرَک حکومت پیشین است- پایان یابد و شاهد آزادی همه عزیزان دربند باشیم.
*منظور حجاریان از این یادداشت و اشاره مستقیم او که رهبر مظلوم انقلاب را هدف قرار داده است؛ نکتهی مکتومی نیست.
در این باب باید دانست که حجاریان به جنگ عقلانیت آمده و قصد دارد از رفیقی دفاع کند که صراحتا به معارضه با قانون و رهبری برخاسته بود، به اذعان خودش خیلی از حرفهایش با براندازان یکی بود، با ادبیاتی حمایتگر میگفت آبان 98 در سطحی وسیعتر و خشنتر تکرار میشود، انتخابات را تحریم کرد، هم در دلار 10 هزار تومانی ابراز گرسنگی داشت و هم در دلار 30 هزار تومانی(!) و یا در یک سیاهنمایی آشکار از این گفت که جامعه ایرانی لجن است.
آیا اینها نشان پاکیزگی است؟!
ما از آقای حجاریان که سابقه اطلاعاتی هم دارد، میپرسیم که اگر چنین کسی در هر جامعه دیگری غیر از ایران اسلامی زندگی میکرد سزایش چه بود؟!
ایضا آیا رواست امنیت و ذهن مردم را در مقابل پروژههای امثال تاجزاده تنها گذاشت؛ صرفا چون آقای حجاریان با آنها رفیق است؟
در ادامه این قضایا البته باید با تأسف نیز گفت که گروکشی از رهبری هم نشانه زوال معنا در نزد حجاریان است.
جرائم تاجزاده به شخص رهبر مظلوم انقلاب چه مربوط؟!
بازی با حیثیت کشور، لگد زدن به انتخابات و گناهشستن از براندازان؛ به مجموعه نظام و مردم و دستاوردهای انقلاب مربوط است یا به شخص رهبر مظلوم انقلاب؟
آقای حجاریان حکما میداند که وقتی او را به دِه راه نمیدهند پس نباید سراغ کدخدا را بگیرد چون اساسا مسئله بر سر این است که او و تاجزاده باید قواعد همزیستی را رعایت کنند و معترض اصلی آنها مردم هستند نه شخص تنهای رهبری.
و اما حبس درمانی...
ایکاش که هیچکس ولو یک لحظه هم در هیچ زندانی نباشد.
اما آیا میشود در قبال کسانی که علیه امنیت کشور و ذهن مردم جرم میکنند مسامحه داشت؟!
فتنه 88 و آبان 98 که در تمام آنها تاجزاده و دوستانش دائما آدرس خیابان را به مردم داده بودند، آیا کافی نیست؟!
و نیک میدانیم که حکومت معصوم(ع) نیز اعدام و زندان و تبعید و حصر داشته است.
البته آقای حجاریان به جنگ عقلانیت آمده است. کتمان تاریخ که چیزی نیست!
گفتنیست، قبل از منظور قرار دادن رهبری از سوی حجاریان؛ فرد دیگری به نام سروشمحلاتی که برخی محافل اصلاحطلب از وی با عنوان آیتا... یاد میکنند نیز طی اظهاراتی با منظور قرار دادن رهبری گفته بود:
"متحجرین در دهه اول انقلاب هم بودند اما نمی توانستند منشاء اثر باشند، یعنی امام چنین اجازه ای به آنها نمی داد؛ اما بعد از رحلت امام، جریان متحجر آرام آرام به نظام نزدیک شد و توانست افکار خود را به میان مسئولان تزریق کند و آژیری که امام در خصوص خطر متحجران به صدا درآورده بود، خاموش شد. نتیجه این نفوذ در بخشهای مختلف به تدریج خود را به شکل رسمی و غیررسمی نشان می دهد."[2]
گروه روشنگری و تبیین روایت ها 👈 گام دوم انقلاب 👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
👇کانال گام دوم انقلاب👇
https://eitaa.com/joinchat/869073078C29271ed308
🔶🔹🔶تناقضات حجاریان
سیاست اصلاح طلبان نه ملی گرا، که بین الملل گرا بود اما در نهایت به تحقیر دولت ایران و بازی خوردن مردم منجر شد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، محسن سلگی کارشناس سیاسی در یادداشتی به گفتگوی اخیر سعید حجاریان از فعالان اصلاح طلب با روزنامه اعتماد پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
اخیرا سعید حجاریان طی گفت و گویی با «اعتماد» نظام را به سیاست زدایی و روگردانی از دمکراسی متهم کرده است.
در پاسخ به او باید متذکر شد که این اصلاح طلبان بودند که در حوالی پیوستن به روحانی و دوران ریاست جمهوری او از دمکراسی عبور کردند و پرچم ملی گرایی را به جای دمکراسی خواهی بلند کردند؛ آن هم یک ملی گرایی بی رمق و بدون گرایشات وطنی و عارضی که وابسته به سیاست دولت های خارجی از جمله آمریکا بود و سعی در سیاست زدایی، جمع کردن سیاست از خیابان، نادیده گرفتن اراده عمومی و ادغام در نظم بین الملل داشت.
در واقع سیاست اصلاح طلبان نه ملی گرا، که بین الملل گرا بود. اما در نهایت به تحقیر دولت ایران و بازی خوردن مردم منجر شد و بنابراین ادغام مورد اشاره -در صورت موفقیت- در واقع هضم ایران در معده سرمایه داری بین الملل و شرکت های انحصارطلب فراملیتی و نادیده گرفتن عناصر ملی مانند فرهنگ بومی و میراث اسلامیِ دیرینهی مردم بود.
حجاریان همچنین مدعی شده که «سیاست وقتی معنا دارد که دولت دخالت در امر سیاسی را حداقلی کند». اولا معنای سیاست با امر سیاسی متفاوت است و امر سیاسی جز با حضور عمومی و مردمی دولت، به نحو مطلوب شدنی نیست.
سیاست (Politics) میتواند بدون مردم هم تحقق یافته و حتی به موفقیت رسیده و از پدیده شکست سیاست دوری کند اما امر سیاسی (The political)، به معنای حضور همه جایی سیاست و سیاسی بودن شهروندان و تعلق خاطرشان نسبت به سرنوشت و سرشت جمعی است.
مطابق این ملاحظات، حجاریان حتی واژگان را درست و در جای خود به کار نبرده است. ضمن اینکه در ابتدای متن اشاره شد که اصلاح طلبان بودند که پروژه سیاست زدایی (لیبرالی کردن) را کلید زدند. جای افسوس و تعجب دارد که حجاریان سیاست زایی را ملازم لیبرالی شدن می داند. در حالی که یک نقد اساسیِ منتقدان چپ گرا و مستقل در غرب نسبت به لیبرالیسم متوجه همین سیاست زدایی (عمومی زدایی) و خصوصی سازی سیاست است.
همچنین در مباحث پیرامون الهیات سیاسی به درستی گفته شده که نگاه لیبرالی به سیاست، نگاهی فانتزی یا دست کم زیادی خوش بینانه است که از وجه و وجهه تخاصم در سیاست غفلت می کند. حتی کسانی مانند لاکلائو و موفه که کوشیده اند تعدیلی بر این نقد باشند، با طرح آگونیسم (پیکارگرایی اجماعی) به جای آنتاگونیسم (پیکارگرایی یا تخاصم گرایی) همچنان موضع انتقاد آمیز نسبت لیبرالیسم دارند. این کوشش در پی آن است تا عنصر دشمن و دشمنی کردن در سیاست را به رسمیت بشناسند و التفات و اعتراف دارد که عنصر مقوم، مقاوم و اساسی سیاست، «دشمن» است.
قابل ذکر است که کارل اشمیت به عنوان پدر این جریان انتقادی، به درستی گفته است که دوگانه هنر، زشت/زیبا، دوگانه اقتصاد، سود/زیان، دوگانه اخلاق ، خوب و بد و دوگانه سیاست، دوست/دشمن است.
حال باید دید چگونه حجاریان و کسان دیگر مدام علیه این واقعیت و ذات سیاست می نویسند و از سوی دیگر، سیاست زدایی را نقد می کنند؟! ضمن اینکه دشمن برای جمهوری اسلامی هرگز وجود مستقلی ندارد، بلکه وجودی عارضی و نااصیل است. برای جمهوری اسلامی ایران، دوستی و انس با هستی و انسان و خدا اصالت و تقدم دارد و در این میان، دولت هایی چون آمریکا و رژیم اشغالگر قدس هستند که بنای دشمنی با انسانیت و حقیقت و دین را در نظر یا عمل گذاشته اند.
بنابراین در حقیقت جمهوری اسلامی ایران با دشمنی و سیاست ها و دولت های ذاتاً دشمن، دشمنی کرده است؛ با دشمنان صلح و اصلاح و تعالی انسان، مردم سالاری، دین، طبیعت و جامعه.
سیاست اصلاح طلبان نه ملی گرا، که بین الملل گرا بود اما در نهایت به تحقیر دولت ایران و بازی خوردن مردم منجر شد و بنابراین ادغام مورد اشاره -در صورت موفقیت- در واقع هضم ایران در معده سرمایه داری بین الملل و شرکت های انحصارطلب فراملیتی و نادیده گرفتن عناصر ملی مانند فرهنگ بومی و میراث اسلامیِ دیرینهی مردم بود.
انتهای پیام/
گروه روشنگری و تبیین روایت ها 👈 گام دوم انقلاب 👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
👇کانال گام دوم انقلاب👇
https://eitaa.com/joinchat/869073078C29271ed308
🔷🔷🔷آزادی بیان در قفس مبارزه ماسک و زاکربرگ
۱
ثمانه اکوان: 9 ماه است ایلان ماسک، کمپانی توئیتر را در اختیار گرفته و در طول این مدت به دلیل برخی جهتگیریهای سیاسی و بیبرنامگی در مدیریت این کمپانی بزرگ، رقیب اصلی آن یعنی فیسبوک و کمپانی متا در حال مشاهده افزایش ارزششان در بازارهای مالی ایالات متحده هستند. حالا که کمپانی متا، پلتفرم جدیدی با نام «تردز» را به بازار عرضه کرده و تنها در عرض 72 ساعت 30 میلیون نفر از سراسر جهان به آن پیوستهاند، به نظر میرسد رقابت شدید کمپانی متا با توئیتر یا به بیان بهتر رقابت شدید ایلان ماسک و مارک زاکربرگ وارد فاز جدیدی شده باشد. شاید در وهله اول به نظر برسد این رقابت را تنها میتوان در بطن تحولات بازار سیلیکونولی و رقابت شبکههای اجتماعی در پلتفرمهای دیجیتال تحلیل کرد اما با نگاهی به حمایت ۲ حزب جمهوریخواه و دموکرات از هر کدام از این شبکههای اجتماعی یا تلاش آنها برای مصادره این شبکهها به نفع خود، میتوان رد پای سیاست حزبی را در سیاستهای اجرایی تمام شبکههای اجتماعی آمریکا مشاهده کرد. ایلان ماسک ابتدا با تاکید بر شعار اجرای کامل آزادی بیان در این شبکه اجتماعی، بیان کرد اجازه نمیدهد توئیتر مانند سایر شبکههای اجتماعی کاملا افسار خود را در دست بنگاههای سیاسی و اطلاعاتی آمریکا قرار دهد و از آزادی بیان در این شبکه اجتماعی حمایت میکند. بدین ترتیب طرفداران ترامپ در آمریکا که بعد از حوادث 6 ژانویه و ماهها سانسور رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و اینستاگرام رنج برده و نمیتوانستند به بیان عقایدشان درباره چرایی حمله به ساختمان کنگره و اعتقادشان به تقلب در انتخابات سال 2020 بپردازند، دوباره به بازگشت به توئیتر و فعالیت در این شبکه اجتماعی امیدوار شدند. پیش از آن دونالد ترامپ با راهاندازی شبکه اجتماعی خود با نام «تروث» تلاش کرده بود به انحصار رسانههای اجتماعی در دست لیبرالها و دموکراتها پایان دهد اما زیرساخت ضعیف این شبکه اجتماعی مانع تبدیل شدن آن به یک شبکه اجتماعی تاثیرگذار در انتخابات و فضای سیاسی آمریکا شد.
بعد از اینکه ماسک سکان هدایت توئیتر را در دست گرفت، اکانت تعلیق شده رئیسجمهور سابق این کشور را نیز بازگرداند و ترامپ حالا غیر از فعالیت در شبکه اجتماعی شخصی خودش، در توئیتر نیز دوباره فعال شده است.
ایلان ماسک با اینکه شعار حمایت از آزادی بیان سر داده بود اما با ایجاد حواشی بسیار و تغییرات کم، عملا نشان داد ایجاد تغییرات در الگوریتمهای این شبکه اجتماعی برای حذف نکردن پستهای جنجالی، چندان هم کار سادهای در ایالات متحده نیست. او با وجود اینکه بیان کرده بود «آزادی بیان بستری برای اجرایی شدن دموکراسی است» یا اینکه «میخواهد توئیتر تبدیل به پلتفرمی برای آزادی بیان در سراسر جهان شود»، هیچ تغییری در محدودیتهای قبلی توئیتر ایجاد نکرد و پستهای طرفداران ترامپ در این فضا باز هم سانسور و حذف میشوند. این شبکه اجتماعی اما هنوز هم امید اول و آخر جمهوریخواهان برای مقابله با شبکههای اجتماعی قدرتمند نزدیک به دموکراتها یعنی اینستاگرام، فیسبوک و یوتیوب است. «مارشا بلکبرن» سناتور جمهوریخواه در همان زمان در اظهارنظری که حاکی از خوشحالی او از خرید توئیتر توسط ایلان ماسک بود، گفت «امروز روز خوبی برای آزادی بیان است» و او امید دارد ایلان ماسک به سانسور صدای کاربرانی که عقاید متفاوتی دارند، پایان دهد. در مقابل اما دموکراتهایی چون الیزابت وارن، دیگر سناتور آمریکایی، در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت: «این معامله برای دموکراسی ما خطرناک است. میلیاردرهایی مثل ایلان ماسک با قوانینی متفاوت از بقیه مردم بازی میکنند و قدرت را به نفع خودشان متمرکز میسازند». در ادامه سخنگوی کاخ سفید نیز در واکنش به این خبر از گسترش فیکنیوزها و اطلاعات گمراهکننده و غلط در شبکههای اجتماعی ابراز نگرانی کرد. در مقابل در جبهه محافظهکاران، تاکر کارلسون مجری معروف شبکه خبری فاکسنیوز (که البته چندی بعد از این شبکه اخراج شد) و از طرفداران سرسخت ترامپ، زمانی که اخباری درباره احتمال خرید توئیتر توسط ایلان ماسک مطرح شد، بیان کرد به نظر میرسد ماسک آخرین امید برای جمهوریخواهان در مساله مقابلهشان با دموکراتها در فضای مجازی باشد. بر همین اساس است که ران دسانتیس، فرماندار جمهوریخواه ایالت فلوریدا برای اعلام نامزدی خود در انتخابات 2024، پلتفرم توئیتر و مصاحبه با ایلان ماسک را انتخاب میکند. با بازگرداندن اکانت توئیتر ترامپ، اگرچه انتظار میرفت ایلان ماسک که از دوستان قدیمی ترامپ نیز هست، در نهایت حمایت از او در انتخابات ریاست جمهوری را در نظر بگیرد اما تصمیم گرفت از دسانتیس حمایت کند و بعد از این مصاحبه اعلام کرد در انتخابات از او حمایت مالی نیز خواهد کرد.
ادامه صفحه ۲
🔷🔷🔷
۲
همکاری فیسبوک و شرکت متا با دموکراتها اما داستان طولانیتر و البته امنیتیتری دارد. مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک در برهههای زمانی مختلف، همکاریهای امنیتی خود را با مقامات دولت فدرال آمریکا افزایش داده است. اگرچه او در گفتوگو با رسانهها اعلام میکند جهتگیری سیاسی ندارد و هم به دموکراتها و هم جمهوریخواهان در انتخاباتهای مختلف کمک مالی کرده است اما در شرایط حساس، به یکباره رو بهسوی دموکراتها میبرد. او اخیرا کمکهای مالی خود به دموکراتها را نیز بالا برده و همسرش پریسیلا چان نیز یکی از اعضای ثبت شده حزب دموکرات است. سال 2020 نیز زاکربرگ 419 میلیون دلار به یک سازمان غیرانتفاعی که برای برابری حق رای و افزایش میزان حضور انتخاباتی فعالیت میکرد، کمک مالی کرد اما مشخص شد این سازمان در ایالتها و بخشهایی فعالیت داشته و این پولها را هزینه میکند که نامزدهای دموکرات نیاز به کمک مالی دارند. در نتیجه این هزینهها، جمهوریخواهان زاکربرگ را متهم به حمایت آشکار از جو بایدن در انتخابات 2020 کردند و معتقد بودند این حمایت در فیسبوک نیز قابل مشاهده بود. بعد از مدتی شرکت فیسبوک اعترافی کرد که نشان داد این مساله چندان هم دور از ذهن نبوده است. فیسبوک چندی بعد از انتخابات بیان کرد در همکاری با سازمان افبیآی، تمام پستها و مطالب مربوط به لو رفتن اسناد لپتاپ هانتر بایدن را از این شبکه اجتماعی حذف کرده است؛ اسنادی که دونالد ترامپ اعتقاد داشت میتواند برگ برنده او در انتخابات باشد اما به یکباره از تمام فضای مجازی آمریکا حذف شد. در اسناد لورفته از لپتاپ هانتر بایدن تصاویری از فساد اخلاقی او و همچنین برگههای مربوط به امور مالی شرکتهای مرتبط با خاندان بایدن وجود داشت که در نهایت با اقدامات مدیران شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب و حتی موتور جستوجوی گوگل، نتوانست روی افکار عمومی مردم آمریکا تاثیرگذار باشد. احتمالا به پاس همین خدمات بوده است که بعد از انتخابات، زاکربرگ به عضویت هیات اجرایی کاخ سفید برای تدوین سیاستهای تکنولوژیک آمریکا درآمد. او در زمان تحقیقات روی ابعاد حادثه 6 ژانویه نیز به کمیته منتخب مجلس نمایندگان برای این تحقیقات فراخوانده شد و به درخواست نمایندگان و البته ماموران افبیآی، تمام اطلاعات مربوط به پستها، پیامها و تصاویر رد و بدلشده بین کسانی که در این حادثه دست داشتند را در اختیار دولت بایدن قرار داد. بر اساس همین اسناد بود که بسیاری از حملهکنندگان به ساختمان کنگره در اعتراض به انجام تقلب در انتخابات 2020، متهم شده و حکمهای سنگینی علیه آنها اعمال شد. دعوای روسای ۲ شبکه اجتماعی بسیار مهم و تاثیرگذار ایالات متحده بدین ترتیب تنها در عرصه تکنولوژی و فناوریهای روز خلاصه نشده و کمکم با جانبداری احزاب آمریکایی از آنها، در حال وارد شدن به کارزاری سیاسی است. شبکههای اجتماعی همان طور که در انتخابات 2016 و 2020 تاثیر بسزایی در شکلدهی به افکار عمومی مردم آمریکا داشتند، در انتخابات پیش رو با جبههبندی آشکاری که انجام دادهاند، نقشی حیاتیتر خواهند داشت. رونمایی یکباره از شبکه اجتماعی تردز که بهقول ایلان ماسک، کپیبرداری از توئیتر است، نشانمیدهد دموکراتها در حال تلاش برای ایجاد یک شبکه اجتماعی بهعنوان جایگزین توئیتر هستند. بهکارگیری مهندسان و برنامهنویسان قبلی توئیتر توسط شرکت متا برای راهاندازی این سرویس، نشان میدهد دعوای اصلی در انتخابات 2024، در فضای مجازی خواهد بود؛ اگر چه پیش از آن یک دعوای جدی تن به تن نیز در داخل قفس بین زاکربرگ و ماسک شکل خواهد گرفت و احتمالا هر ۲ رقیب سعی میکنند از فضای رقابتی پیشآمده بین خود، در راستای رسیدن به منابع مالی بیشتر و مشتریان هیجانیتر استفاده کنند، چرا که هر چه دعوای ۲ رقیب جدیتر شود، توجه به این ۲ شرکت بالاتر رفته و سرمایهگذاری در آنها نیز بیشتر خواهد شد.
گروه روشنگری و تبیین روایت ها 👈 گام دوم انقلاب 👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
👇کانال گام دوم انقلاب👇
https://eitaa.com/joinchat/869073078C29271ed308
🟣🔷🟢التیام زخمی که زنگنه زد
دولت با اجرای 7 طرح مغفول ذخیرهسازی گاز طبیعی، هدفگذاری کرده است تا سال ۱۴۰۵ به منظور ایجاد ظرفیت برداشت ۱۱۴ میلیون مترمکعب در روز، عقبماندگیهای توسعهای را جبران کند و با این کار تا آن سال ۲۵ درصد گاز کشور از محل ذخیرهسازی تامین میشود.
یکی از مهمترین دغدغههای اقتصادی دولتها در ایران در سالهای گذشته به صادرات نفت کشور مرتبط بوده است. با افزایش تحریمهای غرب علیه ملت ایران، صادرات نفت کشور با چالش جدی مواجه شد اماصادرات نفت با وجود تحریمها در ماه مه (اردیبهشت سال جاری) به 1.9 میلیون بشکه در روز رسید.
در آغاز کار دولت سیزدهم ارقام صادرات نفت بسیار پایین بود اما خوشبختانه با شروع این دولت و اقدامها و رایزنیها ظرفیت و بازارهای خوبی برای فروش نفت کشور شناسایی شد و توانستیم در ماههای ابتدایی شروع به کار دولت آمار صادرات نفت را صعودی کنیم.
ایران با استفاده از ابزار دیپلماسی انرژی و تقویت روابط با کشورهای آمریکای لاتین، آسیایی و آفریقایی، بازارهای جدیدی را برای فروش نفت خود ایجاد کرده است.
با وجود تحریمها فروش نفت نهتنها کاهش نیافت، بلکه حتی تشدید هم شده است، تحریمهای ظالمانه به نسبت روزهای اول سختتر هم شده است اما با تلاش دولت، ظرفیت تولید نفت و صادرات در کشور افزایش یافته است و بازارهای جدیدی را به دست آوردیم و در ماههای آینده هم خبرهای خوبی در این حوزه خواهیم شنید.
* افزایش یک میلیون بشکهای تولید نفت در ٦ ماه
با خروج آمریکا از برجام در دولت گذشته بیش از یک میلیون بشکه ظرفیت تولید نفت کشور به دلیل تحریمها و عدم تعمیرات بهموقع تأسیسات نفتی کاهش یافت اما در آغاز به کار دولت سیزدهم با هزینه ۵۰۰ میلیون دلاری و در مدت ۶ ماه توانستیم این ظرفیت ازدسترفته را برگردانیم؛ ۲۰ ماه پیش صادرات نفت به روزانه کمتر از ۳۰۰ هزار بشکه هم رسیده بود و وجود حدود ۸۰ میلیون بشکه میعانات گازی روی آب در خلیجفارس در حال تبدیل شدن به پاشنه آشیل صنعت نفت بود.
راهکار دولت قبل برای حل این موضوع افزایش تعداد نفتکشهای اجارهای و هزینه ۴۵۰ میلیون دلاری سالانه در این زمینه بود و بیش از ۳ سال میعانات گازی تولید کشور را روی آب ذخیره کرده بودند اما در دولت سیزدهم صادرات نفت کشور در سختترین شرایط ممکن نسبت به سال ۱۴۰۱ دو برابر شد، زیرا در ابتدای آغاز به کار دولت سیزدهم بیش از ۴۸۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه وجود داشت که با افزایش فروش نفت و وصول مطالبات نفتی این کسری جبران شد.
درآمد نفتی کشور در سال ۱۴۰۱ نسبت به ۱۴۰۰ بیش از ۷۹ درصد افزایش داشته است که این موضوع اقتدار صنعت نفت را میرساند.
تازهترین گزارش بررسی آماری انرژی جهان از افزایش نزدیک به ۱۷۰ هزار بشکهای تولید نفت ایران در سال ۲۰۲۲ میلادی نسبت به سال پیش از آن (۲۰۲۱) حکایت دارد. تولید نفت خام و میعانات گازی ایران در سال ۲۰۲۲ میلادی به ۳ میلیون و ۸۲۲ هزار بشکه در روز رسید، هر چند این رقم سال پیش از آن (۲۰۲۱) ۳ میلیون و ۶۵۳ هزار بشکه در روز ثبت شده بود.
مقایسه این آمار نشان از افزایش روزانه ۱۶۹ هزار بشکهای با رشد 6.4 درصدی تولید نفت خام ایران در بازه زمانی یادشده دارد. آژانس بینالمللی انرژی نیز با اذعان به رنگ باختن تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران نوشت: «با وجود تحریمهای سخت مالی، تولید روزانه نفت ایران در سال ۲۰۲۲ حدود ۱۳۰ هزار بشکه و از ابتدای سال جاری میلادی ۳۵۰ هزار بشکه افزایش داشته است».
اجاره 450 میلیون دلاری شناور میعانات گازی در دولت سیزدهم حذف شد
روزانه ۸۰۰ هزار بشکه میعانات گازی در کشور تولید میشود که با تلاش دولت نهتنها میعانات تولید شده، فروخته شده بلکه میعانات گازی از پیش ذخیرهشده هم با وجود تحریمها فروخته شده و میعانات روی آب به صفر رسیده است؛ 450 میلیون دلار هزینه اجاره 80 میلیون بشکه میعانات گازی شناور روی آب میشد که این هزینه در دولت سیزدهم به صفر رسید و کشتیها آزاد و به ناوگان حمل نفت اضافه شدهاند.
شهریور ۱۴۰۰ میزان 80 میلیون بشکه میعانات گازی شناور روی آب از چالشهای مهم و مشکل اساسی و پاشنه آشیل دولت بود و مشترییابی برای این میعانات گازی که حتی دو فاز شده بودند و تغییر رنگ هم داده بودند؛ کاری بسیار سخت بود و همه مخازن در خشکی و دریا پر شده بود. با قراردادهایی که توسط وزارت نفت منعقد شده، تراز آن به سمت منفی شدن پیش میرود و درخواست برای میعانات گازی بیش از تولید میعانات گازی است.
* توسعه طرحهای ذخیرهسازی گاز در دولت سیزدهم
دولت اکنون با اجرای ۷ طرح مغفولمانده ذخیرهسازی گاز طبیعی عزم خود را جزم کرده است تا در یک برنامه ۵ ساله منتهی به سال ۱۴۰۵ با هدف ایجاد ظرفیت برداشت ۱۱۴ میلیون مترمکعب در روز عقبماندگیهای توسعهای را جبران کند.
گروه روشنگری و تبیین روایت ها
🟣🔷🟢
۲
وزارت نفت و شرکت ملی گاز ایران برای تحقق این هدف توسعه فاز ۲ ذخیرهسازی گاز طبیعی در مخزن شوریجه به منظور افزایش ظرفیت سالانه ذخیرهسازی 4.5 میلیارد مترمکعب در سال با حفاری ۲۸ حلقه چاه جدید، توسعه ذخیرهسازی گاز طبیعی در سراجه با هدف افزایش ظرفیت ذخیرهسازی سالانه کشور به 1.5 میلیارد مترمکعب، طرح پیش امکانسنجی ذخیرهسازی گاز در میدان مختار با هدف افزایش ظرفیت ذخیرهسازی سالانه کشور به ۱۵ میلیارد مترمکعب، طرح امکانسنجی ذخیرهسازی گاز طبیعی در گنبد نمکی نصرآباد کاشان بهمنظور افزایش ظرفیت ذخیرهسازی سالانه ۵۰۰ میلیون مترمکعب، طرح ایمنسازی ۴ حلقه چاه ذخیرهسازی گاز طبیعی در آبخوان یورتشا، طرح امکانسنجی ذخیرهسازی گاز در ساختار قزل تپه با هدف افزایش حجم ظرفیت ذخیرهسازی روزانه گاز کشور در فصلهای سرد سال به ۲۸ میلیون مترمکعب و طرح امکانسنجی ذخیرهسازی گاز طبیعی بانکول با هدف افزایش ظرفیت ذخیرهسازی روزانه گاز کشور تا ۱۱ میلیون مترمکعب را در دستور کار قرار داده است.پیشبینی میشود با این اقدامات تا سال ۱۴۰۵ حدود ۲۵ درصد گاز کشور از محل ذخیرهسازی تامین شود.
گروه روشنگری و تبیین روایت ها 👈 گام دوم انقلاب 👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
👇کانال گام دوم انقلاب👇
https://eitaa.com/joinchat/869073078C29271ed308