🟨♦️🟨
۲
بعدا مشخص شد، گروهی اجیرشده توسط همان عوامل جریان موسوم به اصلاحات تحت عنوان حزبالله و زیر لوای دفاع از ولایت، به چنین اعمال و تحرکات ضد انقلابی مبادرت ورزیده تا زمینه تبلیغات و پروپاگاندای ضد نظام را فراهم آورده و خیل عظیم رسانههای زنجیرهای استکبار جهانی را هم به میدان بکشانند.
با دستگیری عوامل اصلی و محرک فتنه تیرماه 1378، و اعترافات آنها، بیش از پیش اسرار پشتپرده این وقایع آشكار گردید. از جمله عزتالله سحابی بهعنوان یکی از متهمان ماجرا اعتراف کرد:
«... برای بدبین كردن مردم به حاكمیت دینی، فردی را در نیروهای منتسب به حزبالله نفوذ داده تا برای ایجاد تشنج، به اقدامات تهدیدآمیز و حملات فیزیكی تحریك نماید».4
بعدا در نامههایی كه سحابی از زندان به دختر خود نوشت و توسط نیروهای امنیتی كشف گردید، وی بر این اعتراف خود صحه گذارد. او در نامه یادشده به دخترش نوشت:
«... اگر مردم بفهمند كه من به یك جوان بهظاهر حزباللهی پول دادم تا در جهت مقاصد و نیات من عمل كند... آیا برای من آبرویی باقی میماند؟...»5
طراحی روزنامههای زنجیرهای از 10 سال قبل
پس از پایان سالهای دفاع مقدس و با آغاز دوران موسوم به سازندگی و همزمان با تغییر رویکرد جبهه سلطه جهانی در تقابل با انقلاب و نظام اسلامی از برخورد سخت به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، این موضوع در دستورکار نشریات و مطبوعاتی قرار گرفت که به تدریج در فضای فرهنگی کشور با اشکال مختلف علمی، فرهنگی، هنری و اقتصادی تاسیس میشدند.
تاسیس نشریات یادشده با انگیزهها و اهداف گوناگونی بود اما یک عامل مشترک اکثر آنها را به یکدیگر پیوند میداد و آن، حضور عوامل و مطبوعات دوران طاغوت و عناصر شناختهشده رسانهای و انتشاراتی وابسته به انجمنها و محافل ماسونی بودند که سوابق سیاهی در خیانت به دین و کشور داشتند.
این نوع تلاش ژورنالیستی برای فروپاشی ایدئولوژیک انقلاب و نظام مخالف سلطه جهانی، از اواسط دهه 60 در فضای فرهنگی ایران شکل گرفت. به این شکل که در ابتدا حلقههای بهاصطلاح روشنفکری نمایان شد و سپس از درون هریک از آنها روزنامهها و مجلات متعددی بیرون آمد و فضای مطبوعاتی جامعه را به اشغال افکار و آرای سکولاریستی و لیبرالیستی کانونهای معلومالحال غربی درآورد که بهطور سیستماتیک در هر شماره و صفحه از آن نشریات ترویج میشد.
در کنار عناصر مطبوعاتی طاغوتی طیفی از ژورنالیستهای جدید و تازهنفس وارد میدان شدند تا رنگآمیزی ظاهرفریبی برای دور تازه ترکتازی نحلههای فکری غربی شکل گیرد. از همینرو دهها نفر از نیروهایی که دور همان حلقات روشنفکری گرد آمده و بهعنوان دانشجو و بهانه ادامه تحصیل به خارج کشور و عمدتا کشور انگلستان فرستاده شده بودند، از نیمه دوم دهه 70، این رنگآمیزی جدید را به وجود آورده و دهها روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه و فصلنامه جدید تاسیس کردند تا با عنوان دوران جدید انقلاب، نظام جمهوری اسلامی را به شکلی بطئی و خزنده به سمت استحاله پیش ببرند. استحالهای که دیگر نشانی از اسلام ناب محمدی(ص) و آرمانهای حضرت امام خمینی(ره) و راه شهداء و هرآنچه عدالت و استقلال و استکبارستیزی نام داشت، باقی نگذارد.
همه این طراحی و برنامهریزی 10 ساله به ماجرای دولت مدعی اصلاحات و سپس قضیه توطئه علیه ارگانها و نهادهای امنیتی کشور کشیده و فتنه 18 تا 23 تیرماه 1378 سازماندهی شد.
حماسه 23 تیرماه، ده سال پیش از 9 دی
پس از حادثه کوی دانشگاه در 18 تیرماه، اغتشاشات و آشوبها ادامه یافت و کار به اهانت به مقدسات نیز کشیده شد. اغلب افرادی که در آن آشوبها نقش اصلی را داشتند، بعدا سر از محافل و رسانههای امپریالیستی درآوردند، امثال احمد باطبی و علی افشاری و اکبر عطری و امیرعباس فخرآور.... از جمله همین موجودات بودند که بهدلیل شرارت و رذالت بیش از حد حتی آمریکاییان حامی خود را به فغان آورده تا حدی که از آنها ابراز نفرت کردند.
اما دوشنبه 21 تیرماه 1378 جمعی از مردم که از توهین به مقدسات خود توسط اغتشاشگران ناراحت بودند، به دیدار رهبر انقلاب رفتند. سخنان رهبر انقلاب در آن دیدار در مردم انگیزهای ایجاد کرد تا منسجمتر از قبل در برابر اغتشاشگران بایستند. آنها در 23 تیرماه 1378، به خیابانها آمدند و پس از 5 روز تحمل آشوب و سوزاندن و غارت کردن و اهانت، فتنهگران را جارو کردند. باز هم این مردم بودند که برای فرونشاندن فتنه به صحنه آمدند و غائلهای دیگر را پایان بخشیدند.
آنچه که 10 سال بعد نیز تکرار شد و در 9 دی 1388، بار دیگر مردم پس از حدود 8 ماه صبر و مدارا، در برابر گستاخیها و جسارتهای فتنهگران، به میدان آمده و علیرغم همه سرمایهگذاریهای کلان دشمنان خارجی و داخلی انقلاب، طومار آنها را درهم پیچیدند.
غولی با شاخ و دم اضافه
با سلام خدمت شما مخاطبین عزیز و فرهیخته و جویندگان علم از گهواره تا گور. امروز در خدمت یکی از فعالین حوزه کنکور، آقای تِستدوست هستیم.
+ آقای تِستدوست میشه بفرمایید تو حوزه کنکور چه فعالیتی میکنید؟
- با سلام؛ من تو حوزه کنکور فعالیت میکنم.
+ خب اینو که میدونیم؛ منظورم اینه که دقیقا چهکار میکنید که بهتون میگن فعال حوزه کنکور؟
- ببین هرکاری که ازش نون در بیاد انجام میدیم دیگه؛ آزمون آزمایشی برگزار میکنیم، کتابهای کمکآموزشی منتشر میکنیم، سؤالات کنکور رو قبل از آزمون در اختیار نیازمنداش قرار میدیم، اون لابهلا هم هر از گاهی که بحث حذف کنکور میاد وسط، ما هم میایم وسط و نمیذاریم حذف بشه.
+ یعنی فعالیتهای شما در حوزه کنکور همینها بود؟
- نخیر! ما کارهای عامالمنفعه و خیرخواهانه هم خیلی انجام دادیم. مثلا تو مناطق صعبالعبور، مدرسه هوشمند ساختیم.
+ چقدر خوب. این مدارس خروجی هم داشته؟
- بله هرساله مقدار زیادی کاه و یونجه از این مدارس خارج میشه.
+ منظورتون رو نمیفهمم؛ کاه و یونجه چرا؟
- چون آموزش و پرورش به اندازه کافی معلم نداشت که به این مدارس اختصاص بده، مدرسه همینطور خالی افتاده بود، ما هم برای نگهداری کاه و یونجه دادیمش اجاره. اتفاقا خیلی یونجههای مرغوبی اونجا نگهداری میشه؛ اگه برای اسبت خواستی سفارش بده، بگم برات بفرستن.
+ من اسب ندارم.
- آخی! چه غمانگیز. عیبی نداره، حالا ما که اسب شخصی داریم، چه گلی به سرمون زدیم. به خدا اسب داشتن از دور قشنگه، اگرنه از نزدیک خیلی دردسر داره.
+ حالا از اسب بگذریم. میدونید که جدیدا یک آماری منتشر شده که نشون میده سهم دهکهای پایین جامعه از قبولی تو رشتههای خوب دانشگاهی بسیار پایینه. در عوض دهکهای بالای جامعه بیشترین سهم قبولی رو دارن. به نظرتون این تبعیض در سیستم آموزشی نیست؟
- بله کاملاً تبعیض هست.
+ خب برای رفع این تبعیض باید چکار کنیم؟
- باید دعا کنیم. فقط دعا کنیم تا این تبعیض رفع بشه.
+ به نظرتون این تبعیض بهخاطر روش منسوخ و اشتباه برگزاری کنکور نیست؟
- چرا اتفاقا کاملا روش برگزاری کنکور غلطه. من بارها گفتم که نیاز نیست سر جلسه کنکور به داوطلبین کیک و آب معدنی بدیم. مگه ما چقدر از کنکور درآمد داریم که این همه هم خرج پذیرایی کنیم؟
+ نه! منظورم اینه که چرا فقط اون عدهای که از پس تأمین هزینه کلاسهای کنکور و مؤسسات خصوصی برمیان باید بهترین دانشگاهها برن؟
- خب بقیه چرا نمیرن؟ کی جلوشونو گرفته؟
+ آخه بقیه جزو دهکهای اول تا سوم هستن.
- بیا. بهترین رتبهبندی رو بهشون دادن، بازم دو قورت و نیمشون باقیه و چشم دیدن اون بیچارههای دهک دهمی رو ندارن. ماهایی رو هم که میخوایم واسه این دهک نهم دهمی یه کاری بکنیم اذیت میکنن.
+ ببخشید، پس با این اوصاف این مافیایی که میگن، شمایید؟
- کی گفته من مافیام؟ من قطعی شهروندم. تو با چه فکتی به من تارگت میزنی. اصلا تارگت من از روز اول بازی خودت بودی. رأی میگیریم از بازی بری بیرونها!
+ اولا که این برنامه شهروند و مافیا نیست، یه برنامه دیگه هست؛ دوما این برنامه منه، از کی میخوای رأی بگیرید که برم بیرون؟
- نه دیگه! شما یه نگاه دوباره به عوامل پشت صحنه بنداز.
+ عه! پس عوامل برنامه کجان؟ چرا تیم تولید عوض شدن. این فیلمبردارها کیان؟ اصلا اینا کی اومدن تو استودیو؟
- نه دیگه. الان این برنامه مال ماست. یعنی کلش واس ماست.
+ اینا که دارن میان سمتم کیان؟
- کی؟ من که کسی رو نمیبینم؟! فقط یه پزشک با سرنگ هست که داره میاد سمتت.
+ عه. آقای تِستدوست، همین الان من متوجه خدمات بیشائبه شما به عنوان یک شهروند به صنعت کنکور کشور شدم.
- خواهش میکنم. دیگه بالاخره کاریه که از دستمون بر میاد. تا باشه از این کارها.
بیانات حاج آقا حاتم پوری با موضوع مباهله#1402.04.21.wma
3.19M
⁉️مگر مسیحیان چه میگفتند که خداوند به پیامبر اسلام ص فرمود؛ آنان را به مباهله و نفرین بر علیه همدیگر فرا خوان ؟!
👌پاسخ کوتاه و نغز حاج آقا حاتمپوری کرمانی را بشنوید
🆔باکانالزندگیشیرینوالهیهمراهباشید
🔰
@hatampoori
✅هیچ کدام از فایلهای صوتی کانال زندگی شیرین و الهی را از دست ندهید
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
عیدمباهله،روزاثباتحقانیتاسلاممبارک
🎋🍀🌹🍀🎋
تقویم را نگاه کنید
امسال بهمن و رجب با هم تمام می شوند !
آرام باشید آقای معلم
ترمز دستی دستتان را بکشید.
عصبانیت برایتان خوب نیست
این روزها بفرمایید بیشتر برایتان جوشانده بیاورند.
درختهای آقچه کند 🌱 برای ما که طبیعت نشد ولی گیاهان دارویی 🍃 خوبی دارد برای اعصاب معصابتان
دانش آموز که بودیم داد و فریادهای معلم را با سکوت😐پاسخ می دادیم.
بچه های ترسوتر از ترس طرح سوال معلم می رفتند زیر میز، تا چشمشان به چشم آقا نیافتد.
آن روزها گذشت
الان بجای رفتن به زیر میز، وقت زدن به زیر میز رسیده است.
الان دیگر سکوت معنایی ندارد آقای معلم!
چون نه شما معلم هستید و نه ما دانش آموزان مدارس معلم سالار!🤗
اول ابتدایی که بودم عکستان را جلوی دبستانمان دیدم.
یادش بخیر
کلاس پنجمی ها جوهر یخ زده خودکارشان✍️ را ها می کردند تا برای چشمهایتان عینک 🕶️بکشند.
شاید دوست داشتند بهتر آنها را ببینید!
بچه هایی که با چکمه های قرمز و آبی می آمدند مدرسه، تا گل سرد زمستان، لای انگشتانشان نلولد و مغز و استخوانشان یخ نزند.
به قول قیصر چقدر زود دیر شد!
آن روزها امید امام به ما دبستانی ها بود.
اول کتابهای درسی ام خوانده بودم.
امام روح الله آن روزها، این روزها را پیش بینی کرده بودند.
جور عجیبی به ما دهه شصتی ها امید داشت،
که در دهه ی هزار و چهارصد، بعد از گذر چله عمر و اوج پختگی، آینده جدید را رقم بزنیم برای کشورمان.
ولی به همان جا ختم نشد.
من دانش آموز بودم شما نماینده بودی!
دانشجو شدم شما نماینده بودی!🤔
دوران آشخوری سربازی هم محافظ صندوقی شدم که اسم شما را بالا آورد.😯
بله شما ادامه داشتی
🔸هشت سال بعد...
بوقهای جشن عروسی من قاتی شده بود با بوقهای پیروزی شما در انتخابات
آن شب شب دامادی شما هم بود.
چون چند باره به وصالتان رسیده بودید.
همان همیشگی لذت بخش نشستن روی صندلی گرم و نرم و سبز قانون گذاری
🔸آقا معلم اجازه
الان بچه ی اول ابتدایی من هم نماینده دارد.
از قضا نماینده دوران ابتدایی او هم شما هستید.
روزگار خیلی عوض شده
این تنها نقطه مشترک دهه شصتی ها و دهه نودی های تاکستان است که نماینده شان یکی است!
اینجایی که در زبان بنرچی ها و استوری بازهای چاچول، همه انتصابات بجا و شایسته است حتی آبدارچی ها جدید انتظار دیگری داشتیم از اینی که هست.
حالا دیگر شما الان عینک دارید.
بچه های الان باید روی عکس تبلیغاتی جدیدتان چیز دیگری بکشند.
اگر موهایتان را در آسیاب مجلس سفید کرده اید ولی در گشت و گذار از شهرها و روستاهای ما موی سرتان ریخته است.
شما رکورد دار پیاده روی در شهرها و روستاهای ما هستید.
پس باید آگاه تر از همه ما به مسائل ما باشید.
درد را دیده اید و درمان هم دست شما بوده.
بجز این، شما مردها و نامردها را می شناسید.
فاصله نامردها و نامزدها تنها یک نقطه است.
مردم هم این دو را می شناسند و خطششان مردها و نامردها را جدا کرده است.
گذر عمر است و دنیایی دیگر منتظر اعمال همه ما.
تقویم را نگاه کنید
امسال بهمن و رجب با هم تمام می شود و بهار قرآن و نوروز به هم می رسند.
یا محول الحول و الاحوال
رگهای شهر ما نیاز به خون جدید دارد
خدایا اگر صلاح می دانی حجامت این تن خسته با خودت.
📝کانال #رسانه_بسیج↙️
➥ @bsjghaghazan1
دیدار بسیجیان و فرماندهی حوزه مقاومت بسیج حضرت ابوالفضل علیه السلام با سید رحمن حسینی فرماندهی محترم پاسگاه شهرک یحیی آباد بمناسبت عید غدیر که هفته گذشته به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شده بودند.
حُرِّه دختر حلیمه سعدیه، خواهر رضاعى نبى اکرم (ص) روزى به کاخ حکومتى حجّاج بن یوسف ثقفى وارد شد.حجاج از طرز برخورد او که خیلى وزین و بىاعتنا بود فهمید که یک زن معمولى نیست.
بعد از اینکه او را شناخت از او سؤال کرد:
تو حُرّه دختر حلیمه سعدیه اى؟
گفت: بلى
حجاج گفت:مدتى در انتظار دیدار تو بودم زیرا به من خبر رسیده که تو على را برتر از صحابه ٔپیامبر(ص) میدانى و او را بر ابوبکر ، عمر ، عثمان ، ترجیح مى دهى؟
حرّه گفت: نه تنها از صحابه، بلکه از تمام افرادى که از صحابه بهترند ، بالاتر و بهتر میدانم !
حجاج گفت:مقصود خویش را روشنتر بیان کن. کیست که بالاتر از اصحاب پیغمبر باشد؟
حرّه گفت: بهتر از اصحاب پیغمبر بسیارند از جمله آدم ، نوح ، لوط ، ابراهیم ، موسى ، سلیمان و ...
حجّاج ناراحت شده و گفت:
واى برتو ، چقدر ادّعاى بزرگى کردى که على (ع) را از بعضى انبیاء بالاتر و برتر شمردى اگر در این باره دلیل و برهانِ قوى اقامه نکنى تو را خواهم کشت.
حرّه با کمال شهامت، به قرآن شریف تمسک کرد و براى هر یک از ادّعاهاى خود دلیل قاطع از کلام خدا ، اقامه کرد و چنین گفت: اى حجّاج
قرآن درباره حضرت آدم میفرماید:
(وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى،آدم عصیان کرد)
ولى درباره حضرت على(ع) و خانوادهاش میفرماید :
(وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً)
سعى وکار شما موردتقدیر و ستایش است.
بعلاوه، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع کرد و فرمود:
(وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه)
نزدیک این درخت نروید ولى او با همسرش، به نزدیک آن درخت رفتند و از آن خوردند.
امّا على(ع) در عین حالیکه تمام نعمتها بر او حلال بود اما از نان گندم هم نخورد.
حجاج با صداى بلند گفت:
اَحْسَنْتِ... اَحْسَنْتِ
بعد از او تقاضا کرد که برترى على (ع) را بر نوح و لوط بیان کند.
حرّه گفت: خداوند به عنوان مثال براى کافران زنهاى لوط و نوح پیامبر را نامبرده
که به آن دو بزرگوار، خیانت کردند گر چه همسر دو پیغمبرند، امّا این باعث
رفع عذاب آنها نخواهد شد.
روز قیامت به هر دو خطاب میشود: داخل شوید، به همراهى آنانکه داخل آتشاند
امّا حضرت على(ع) را همسرى است که خشنودى او خشنودى خداست
و خشم او خشم خداست.
حجاج گفت:اَحْسنتِ یا حرّه! قبول کردم امّا دلیل برترى على را بر ابراهیم بیان کن
حُرّه گفت: خداوند درباره حضرت ابراهیم (ع) در قرآن میفرماید:
(وَ اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوْتى قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبى)
خدایا به من بنمایان که چگونه
مردگان را زنده مى کنى
خطاب رسید:مگر تو ایمان نیاورده اى؟
عرض کرد، بلى ایمان آورده ام ولى میخواهم که مطمئن شوم خدا هم به او نمایاند.
امّا على(ع) جملهاى را فرمود که دوست و دشمن آنرا نقل کردهاند
حضرت در جواب صعصعة بن صوحان که وقتى پرسید:
یا امیرالمؤمنین تو بالاترى یا حضرت ابراهیم؟
فرمود: ابراهیم(ع) براى اطمینان قلبى خودش
به خداوند عرضه داشت:
(رَبِّ أرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوتى)
امّا من آنچنان اطمینان دارم
که اگر پردههاى غیبى از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد.
حجاج گفت: آفرین بر تو اى حرّه، استدلال بسیار خوبى کردى، حالا بگو برترى على بر موسى(ع) چیست؟
حرّه گفت: حضرت موسى(ع) وقتیکه در دفاع ازمظلوم یکى از یاران فرعون را کشت و به او خبردادند که طرفداران فرعون میخواهند تو را به قتل برسانند.
(فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ)
او در حالیکه میترسید،از مصرخارج شد
و به سوى مدین رفت.
امّا حضرت على(ع) در لیلة المبیت
بهجاى پیامبر(ص) خوابید و جان خود را بدون واهمه فداى پیامبر کرد، این درحالى بود که خطر قتل او حتمى بود این عمل آن حضرت مورد تقدیر خداوندى قرار گرفت که میفرمایند:
(وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه)ِ
بعضى از مردم جان خود را براى رضاى خدا مىفروشند.
حجاج گفت: احسنتِ، حالا دلیل خویش را بر فضلیت
على نسبت به حضرت سلیمان (ع) بیان نما
حرّه گفت:
حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت:
(رَبِّ اغْفِرْلى و هَبْ لى مُلْکاً لایَنْبَغىِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدى)
پروردگارا! مرا ببخش و ملک و سلطنتى به من کرامت فرما که سزاوار احدى بعد از من نباشد.
امّا على(ع) درباره دنیا و بیزارى از ریاست آن فرمود:
(هَیْهاتَ ! غُرّى غَیْرى لاحاجَةَ لى فیک قَدْ طَلَّقْتُک ثَلاثاً لارَجْعَةَ)
اى دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده من نیازى به تو ندارم من تو را سه طلاقه نمودهام و رجوعى در آن نیست.
بحار الانوار.ج۴۶. ص ۱۳۴و۱۳۵و۱۳۶
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته امیرالمؤمنین علی علیه السلام و الائمه المعصومین علیهم السلام 🤲
عید شما مبارک
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقد توییتریها به جنجال سفر ضرغامی به قزوین: من با نامرد دست نمیدم!
🔹کمتر کسی فکرش را هم می کرد که سفر وزیر میراث به قزوین، با یک حاشیه بزرگ و جنجالی همراه شود. کاربران توییتر حسابی نسبت به جمله عجیب یک مسوول موضع گرفتند.
#توییترگردی
📝کانال #رسانه_بسیج↙️
➥ @bsjghaghazan1
May 11
43.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رزمایش دفاع از مقر
ناحیه مقاومت بسیج امام علی ع
حوزه مقاومت بسیج حضرت ابوالفضل ع
حوزه مقاومت بسیج ریحانه النبی س
مورخه ۱۴۰۲/۴/۲۲
📝کانال #رسانه_بسیج↙️
➥ @bsjghaghazan1
May 11
⬛️🔶⬛️ بررسی نقش پلتفرمها در اغتشاشات/۱۸
۱
هشتگسازی پیاده نظام فیلیمو/ سازندگان «ممیزی» با حمایت پلتفرم یاغی چه اهدافی را پیش میبرند؟ +فیلم
کارگروه مصادیق محتوای مجرمانه تنها نهاد قانونی دارای پشتوانه قانونی است، برنامه ممیزی را به عنوان یک برنامه مخرب تشخیص نداد و ترکتازی گروه سازنده با دستخوش ساختن مجموعه برنامه صداتو ادامه پیدا کرد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - برنامه «ممیزی» شعر وترانه از سال ۱۳۸۶ در قالب یک برنامه رادیویی در «رادیوجوان» و برنامه «جوونی_آزاد» با سردبیری حامدجوادزاده و نویسندگی همسرش «ریحانه سعیدیان» آغاز شد.
در اسفند ٩٣ و بهار ٩٤ در برنامه شهرآورد و در شبکهیک سیما این برنامه همراه با زوج مذکور ادامه یافت و بعدها از سازو کار تولید در صدا و سیما خارج و به مجموعه «پرشانایده» رفت و به فاصله کوتاهی تبدیل به برند فیلیمو و آپارات شد.
ساختار این برنامه در بخشهای ابتدایی متمرکز روی ایده ممیزی شعر و ترانههای مشهور بود که توسط آقای ممیز (وحید آقاپور) اصلاح میشد و شوخیهای مضمونی حاصل تمرکز بر دیدگاههای آقای سانسورچی و تغییر متن ترانهها در فضایی ابزورد بود.
فضای ممیزی مبتنی بر بازجویی از هنرمندی است که قصد دارد برای ترانه، فیلم و سریالش مجوز دریافت کند. از حیث مضمون سختگیریهای آقای سانسورچی به ساختار و بوروکراسی فرهنگی سه دهه گذشته شباهتی ندارد.
ساختار برنامه ممیزی یک فرآیند نظارت سختگیرانه را به تدریج به ساختار سیاسی - امنیتی کشور تعمیم میدهد و شاید از منظر دنبال کنندگان چون لحن کمدی برای چنین برنامهای انتخاب شده است، چنین تفسیر "مته به خشخاش گذاشتن" تلقی شود. اما برای فاصلهگذاری میان مردم و حاکمیت کمدی در مدیا مهمترین ابزار است.
امیال شبه سانسورچی که از ناکجاآبادی و سختگیریهایش را همه چیز به نفع منافع سیاسی خود میخواهد مصادر کند و دائما «سانسور به نفع ایدئولوژی حکومتی» را به طیف محافظهکار درون ساختار نسبت میدهد، هدف برنامه که فاصلهگذاری میان هنرمندان و مردم با بدنه حاکمیتی است، محقق خواهد شد.
این برنامه در حالی در نیمه دهه نود تولیدش را آغاز کرد که چنین ممیزی در ساختار فرهنگی آن برهه دور از ذهن بود، اما با تحلیل جزئیات این برنامه میتوان دریافت که ممیز بر اساس ایده تمسخر رویکردهای محافظهکارانه و در مواردی طیف فرهنگی هوادار انقلاب اسلامی ساخته شده است.
در قسمتهای نخست این برنامه وقتی آقای سانسورچی «کیهان» و «اخراجیها» را به عنوان روزنامه و فیلم تراز معرفی میکند، میتوان حدس است که سوگیریهای این برنامه چه اهدافی را در تمسخر نمادهای گفتمانی انقلاب اسلامی دنبال میکند.
Enter fullscreenDownload
هجو پشه !
با توجه به فضای فعلی در دو سال گذشته و تمرد علنی فیلیمو از سکوی نظارتی ساترا میتوان به این تحلیل رسید یکی دیگر از اهداف این برنامه با محوریت ممیزی، هدفی جز سست کردن جایگاه سکوهای نظارتی و ناظران بر امور تولید محتوای فرهنگی در داخل کشور را ندارد.
ممیزی با یک شیب آرام به تدریج رویه سیاسیتری در پیش گرفت و یکی از قسمتهایش با روی کار آمدن دولت سیزدهم تبدیل به ترند فضای مجازی شد. این بخش از برنامه ممیزی با هشتگ «کت_کشی» ترند شد.
Enter fullscreenDownload
کت کشی
در بریده ترند شده «کت_کشی» سانسورچی میگوید: من از مدیران اقتصادی این کشور هستم و در وزارت صمت از مدیرکلهای مهم ذی نفوذ و تعیین کننده هستم، اصلا وزیر با لابی ما انتخاب میشود.
هنرمند مدعو ناگهان میپرسد: شما عضو مجمع ذاکرین (اهل بیت) بودید، چی شد که که یک دفعه رشد کردید؟
سانسورچی میگوید: ما پله پله آمدیم بالا، گام اول شما باید چندین سال «کتکشی» کنید.
عبارت دوپهلوی کتکشی و بریدههای برنامه ممیزی که در آشوبهای اخیر به بخشی از عملیات اعتراضی علیه حاکمیت تبدیل شد، نشان میداد سازندگان و پلتفرم پخش کننده از خلأ مشهود نظارت بر این برنامه، یک فرهنگ ضد سیستمی را تولید و در فضای مجازی گسترش دادهاند.
Enter fullscreenDownload
فواید تحریم
با مبنا قرار دادن بخشی از یکی از قسمتهای ترند شده این مجموعه میتوان ردپای هجو گفتمان انقلابی که مبتنی بر توسعه اقتصادی برای عبور از تحریم است را به وضوح مشاهده کرد، در بخشی دیگر از این برنامه که با هشتگ «کاسبان_تحریم» ترند شد سانسورچی با استدلال کاراکتر مدیری در سریال هیولا میگوید: تورم میتواند مفید باشد، ما ناله تورمی داریم و اشتباه است. همین منطق نمایشی {سریال هیولا} را باید در مورد تحریم پیاده کرد. راجع به فواید تحریم سریال بسازیم. سانسورچی در مورد فواید تحریم میگوید: فرض کن ۱۰۰۰ میلیارد پول دارید که رانت هیات مدیره شرکت فولاد است و ما این مبلغ را گرفتهایم. میتوانی گوشی بنز و مازاراتی وارد کنید؟