eitaa logo
اخبار بسیج
225 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
74 فایل
اخبار محلی و اطلاعیه ها و رخدادها و گزارشات خود را جهت انعکاس عمومی برایمان ارسال کنید: ارتباط باما : عضویت در کانال: https://eitaa.com/bsjtakestan
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️🟣♦️ ۲ اگر به مقوله حجاب به‌عنوان اصل ضروری دین هم نگاه نکنیم، آیا قانون کشورمان نیست؟ در این چند روز منتظر عذرخواهی یا توضیح حضرتعالی در مورد این تصویر بودیم؛ اما خبری نشد، لذا با اینکه به اقرار دوستان‌تان، کتاب‌های نشر شهید هادی از محصولات پرفروش طاقچه در سال‌های اخیر بوده است و همکاری ما روزبه‌روز گسترده شده بود؛ اما از امروز ارتباط نشر شهید هادی را با آن مجموعه قطع کرده و با دیگر شبکه‌های مجازی پخش کتاب ادامه خواهیم داد.» قطع همکاری انتشارات دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب با طاقچه اما انتشارات دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب هم طی نامه رسمی، همکاری خود را با این اپلیکیشن قطع کرده است. در این نامه قانون به‌عنوان یکی از احکام الهی و یکی از قوانین مهم کشور بیان شده که رعایت آن خط قرمز این مجموعه در همکاری با دیگران است؛ بنابراین خواستار حذف کتاب‌های خود از «طاقچه» شده است. رفتار انتشاراتی‌ها با «طاقچه»، رفتار کاملا درست و یک واکنش مدنی به رفتار خلاف قانون است که وزن و جایگاه این انتشارات را در بازار کتاب و نشر کشور نشان می‌دهد؛ چراکه اگر کتاب‌های این انتشاراتی مخاطب نداشت، قطع همکاری با «طاقچه» هم نمی‌توانست چندان معنایی را در برداشته باشد. البته باید سعی شود با تعامل مجموعه «طاقچه» که همواره به قوانین پایبند بوده است، از رفتار غلط خود برگشته و در مسیر درست قرار گیرد. در همین چند روز مشاهده شده است که برخی عناصر ضدانقلاب تلاش کرده‌اند با حمایت از «طاقچه»، به دوقطبی در این زمینه دامن بزنند؛ چراکه هر نوع شکاف و دوقطبی در کشور مخصوصا در حوزه‌های فرهنگی به نفع دشمن است. نکته دیگر اینکه مجموعه‌های فرهنگی و هر مجموعه دیگری باید قوانین را رعایت کنند و حجاب امروز یک قانون واضح و آشکار در کشور ما است که همه نهادهای قانونی کشور هم بر آن تأکید کرده‌اند. ورود به این حیطه قانون‌شکنی هم به کسب‌وکارهای نوپا آسیب می‌زند و هم اینکه مردم را از خدمات این کسب‌وکارها محروم می‌کند. در سال‌های اخیر، گران‌شدن کتاب‌های چاپی، سختی دسترسی به آنها و مدل زندگی در کلان‌شهرها باعث شده است کتاب‌های صوتی و دیجیتال جایگاه خوبی در بین مردم پیدا کنند و «طاقچه» یکی از پیشروان در این زمینه است که جایگاه خوبی هم برای خود پیدا کرده است و دلیل این قانون‌شکنی برای هیچ‌کس قابل‌فهم نیست. اما در پایان، بررسی دو نوع رفتار می‌تواند درس‌هایی برای نهادهای سیاست‌گذار داشته باشد. در مسأله «دیجی‌کالا» برخورد صرفا قانونی و سخت باعث مظلوم‌نمایی این شرکت هم شد؛ اما در موضوع «طاقچه»، رفتار مدنی و تحریم آن به‌نوعی از سوی خود انتشاراتی‌ها اجازه نداد که قانون‌شکنی، به‌عنوان ابزاری برای مظلوم‌نمایی و حتی گاهی اوقات جذب مخاطب استفاده شود. این مسأله نشان می‌دهد که هر چقدر اقدامات به سمت برخورد نرم و غیر سخت حرکت کنند، اثرگذاری بیشتری خواهند داشت. بنابراین ممکن است در روزهای آینده شاهد برخی هنجارشکنی‌های دیگر هم باشیم که باید از این دو رفتار، به یک راهبرد مشخص هم از سوی نهادهای دولتی و حاکمیتی و هم نهادهای صنفی و مدنی حوزه‌های مختلف برسیم که بتوانند بر اساس این تجربه، راهبرد اثربخش و کم‌هزینه را طراحی و اعمال کنند. البته تعامل با کسب‌وکارها و تبیین‌گری در حوزه‌های قانونی می‌تواند در کاهش رفتار هنجارشکن از سوی برخی کسب‌وکارها هم موفق باشد. البته اکثریت جامعه فرهنگی کشور منتظر عذرخواهی مدیران پلتفرم «طاقچه» هستند و انتظار می‌رود لجاجت را کنار گذاشته و به مسیر درست قبلی خود بازگردند؛ چراکه این مسیر جز هزینه و از دست‌ دادن مخاطب، آورده‌ای برای آن‌ها نخواهد داشت و به دلیل اتصالات حاکمیتی این مجموعه، رفتارهای هنجارشکن، محبوبیتی برای آن‌ها در بین اپوزیسیون فراهم نخواهد کرد. منبع:روزنامه صبح نو
♦️🔶🔹♦️برای سیدالشهدا تعیین و تکلیف می‌کنند که به «این لاک مشکی مرا ببخش» | دخیل بستن به «لاک سیاه» جلوه‌ای از دین سکولار است ۱ استاد مطالعات سیاسی گفت: سکولارهای دینی به یک اسلام حداقلی آن هم برای خوشامد خود ایمان دارند. دین حداقلی چه دین معاویه باشد، چه دین مردم کوفه در سال 61، چه دین انجمن حجتیه و یا دین دخیل بستن به لاک سیاه، همه دین بازیچه است. به گزارش همشهری آنلاین، اسلام سکولار از ابتدای کار تا امروز قالب‌ها و چهره‌های جدیدی به خود گرفته است. به مقتضای زمان و مکان معیارهای دین حداقلی و سکولاریزه شده تفاوت پیدا می‌کند و هربار با اسم و رسم جدیدی رخ می‌نماید. امروزه در جامعه ما چهره‌ جدیدی از دین سکولار پیدا شده است که به هوای جذب حداکثری، شریعت و اصول را زیر پا می‌گذارند و تصورشان این است که با این کار رضایت قشری از مردم را به دست خواهند آورد. در این باره برای تبارشناسی اسلام سکولار و جلوه جدید آن با محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات سیاسی گفت‌وگو کردیم. دین، ابزاری برای نفع شخصی افراد کوشکی در ابتدا گقت: یکی از آفاتی که ادیان الهی را همواره تهدید کرده و در برهه‌هایی مانع تحقق و نیل به مقاصد این ادیان شده، دینوی شدن دین است. یعنی نگاه افراد به دین ابزاری برای آرامش روانی و یک تکیه‌گاه معنوی باشد، اما عامل به آن نباشند. حضرت سیدالشهدا در معرفی این افراد می‌گوید: «إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیا قَدْ تَغَیرَتْ وَ تَنَکرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ یبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کصَابَّةِ الْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیشٍ کالْمَرْعَی الْوَبِیلِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا ینْتَهَی عَنْهُ لِیرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا الْحَیاةَ وَ لَا الْحَیاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً. إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» یعنی، راستی این دنیا دیگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت کرده و از آن جز نمی که بر کاسه نشیند و زندگی‌ای پست، همچون چراگاه تباه، چیزی باقی نمانده است. آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی‌شود؟ در چنین وضعی مومن به لقای خدا سزاوار است و من مرگ را جز سعادت، و زندگی باظالمان را جز هلاکت نمی‌بینم. به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آن هاست و مادام که برای معیشت آن ها باشد پیرامون آن اند و وقتی به بلا (و رنج و سختی) آزموده شوند دین داران اندک‌اند. اسلام سکولار هر زمان چهره جدیدی از خود نشان می‌دهد وی افزود: ما در ماجرای عاشورا همین موضوع دنیایی شدن دین یا همان سکولاریسم را به نوعی شاهدیم. کوفیان مادامی که می‌پنداشتند حضور کنار امام حسین(ع) منافع آنان را تأمین می‌کند با ایشان بودند و حتی دعوتش کردند. اما زمانی که حس کردند دفاع از امام حسین(ع) به ضرر منافع و دنیایشان است نه تنها به سیدالشهدا پشت کردند بلکه بر روی او شمشیر هم کشیدند. این موضوع دنیوی شدن نه تنها در اسلام بلکه در سایر ادیان ابراهیمی مثل مسیحیت هم حضور یافت. مسأله اسلام سکولار، در هر زمان قالب و چهره‌ای از خود نشان می‌دهد. مثلاً کسانی مثل اعضای انجمن حجتیه که مخالف انقلاب اسلامی بودند و یگانگی دین و سیاست را نفی می‌کردند، گرچه امروزه به شکل قدیمی دیگر فعالیت ندارند اما چهره جدیدی به خود گرفته‌اند که دقیقاً در راستای همان افکار سکولاریستی است. به تعبیری انجمن حجتیه تعطیل شد، اما فعالیت‌های آنان تعطیل نشد و اگر امروزه ما شاهد تفکرات اسلام سکولار هستیم به دلیل ادامه فعالیت‌های آنان است؛ منتها این فعالیت‌ها اشکال و چهره‌های جدیدی به خود گرفتند. دینی که از احساسات سر در می‌آورد، زود هم از دست می‌رود این استاد دانشگاه ادامه داد: اما از طرف دیگر، ما شاهد آن هستیم که بعضی از افراد که سابقاً ارادت و علاقه به انقلاب اسلامی داشتند امروزه حرف‌هایی با انگاره‌های سکولار از دهانشان خارج می‌شود. این افراد به دلیل آن‌که آموزه‌های دین را به شکل مبنایی کسب نکردند فاقد دانش دینی هستند. منبع دین‌شناسی این افراد احساسات است، مثلاً طبیعی است کسی که دینش را از یک مداح گرفته باشد، با حرف یک مداح دیگر دینش را از دست بدهد. اما کسی که آموزه‌های دینی را از منبع اصلی آن و ولی‌فقیه زمانش گرفته باشد اساساً نمی‌تواند سکولار باشد.  کوشکی گفت: در حال حاضر افرادی در جامعه به اسم جذب حداکثری به شریعت و احکام دینی بی‌حرمتی می‌کنند. اشکال کار این افراد این است که خود را در جای یک مجتهد و متخصص دین قرار می‌دهند. این افراد از عباراتی نظیر «من فکر می‌کنم چنین است» یا «به نظر من چنان است» استفاده می‌کنند، یعنی با اندک سواد دینی
♦️🔶🔹♦️ ۲ به خود اجازه می‌دهند که درباب امور شریعت و احکام فقهی اظهار نظر کرده و به مثابه ولی فقیه جامعه برای اجرای دین در اجتماع تعیین و تکلیف کنند. در صورتیکه؛ اگر کسی پای مکتب امام خمینی باشد می‌داند که فلسفه جمهوری اسلامی اجرای احکام شریعت بوده و افراد جامعه هم باید گوش به فرمان ولی‌فقیه جامعه باشند. این افراد از این جهت دامان خود را همواره از سکولاریسم و پرتگاه دین دنیوی حفظ می‌کنند.  برای جذب حداکثری شریعت و دین را زیرپا می‌گذارند وی افزود: طیف دیگری از مسلمانان سکولار هم کسانی هستند که حاضر به پرداخت هزینه برای اعتقاد خود نیستند. افرادی که می‌ترسند پامنبری‌های خود را از دست بدهند، در جامعه ورد پذیرش قرار نگیرد، درفضای مجازی به آن‌ها حمله شود و... این افراد برای به دست آوردن دل مخاطب دست به هرکاری می‌زنند، حتی زیرپا گذاشتن شریعت و احکام فقهی. برای همین است که به «لاک مشکی» قسم می‌دهند و برای سیدالشهدا هم تعیین و تکلیف می‌کنند که به «این لاک مشکی برا ببخش». یا امام حسین را الگوی مذاکره معرفی می‌کنند و منکر قیام و زیربار ظلم نرفتن او می‌شوند. این افراد دنبال یک دین کم‌خطر و بی‌هزینه هستند.  پژوهشگر مطالعات سیاسی تصریح کرد: جالب اینجاست که این افراد حتی فهم از اجتماع خود هم ندارند. آیا مداحی که به لاک مشکی قسم می‌دهد، نمی‌داند که مخاطب او افراد مذهبی هستند نه غیر مذهبی؟ او به هوای اینکه افرادی را جذب کند این سخن را می‌گوید، غافل از اینکه با چنین کاری عده‌ای از دینداران را از خود دور می‌کند و هیچ جذبی حداکثری هم رخ نمی‌دهد. ما در روایت داریم که کسی که به هوای رضایت مردم، رضایت خدا را زیر پا بگذارد نه تنها رضایت مرم را کسی نمی‌کند، بلکه غضب الهی را به دنبال خود خواهد آورد. مجلس «اهل‌بیت» یا مجلس «خوشامد»های فردی کوشکی اشاره داشت: موضوع من یک مداح نیست، متأسفانه در چند سال اخیر این انگاره گسترش پیدا کرده است که هر چه بگویند ما سیاسی نیستیم یا فلان محفل مذهبی سیاسی نیست، جذب حداکثری می‌کنند. این افراد شاید پاکت‌های زیادی بگیرند، شاید معروف شوند، اما در حقیقت خشم خدا را برای خود خریده‌اند. ما در زیارت جامعه کبیره اهل‌بیت را «ساسة‌العباد» خطاب می‌کنیم؛ یعنی کسانی که سیاست‌مدارترین مردمان هستند، چطور می‌شود کسی خود را مداح اهل‌بیت معرفی کند اما از سیاست به دور باشد؟ این چنین است که محافل دینی محافل دین در حقیقت نیست، بلکه محلی برای خوشامد این افراد است تا بتوانند به کاسبی خود بپردازند و اسم و رسمی بهم بزنند. دخیل بستن به «لاک سیاه» جلوه‌ای از دین سکولار است سکولارهای دینی، به یک اسلام حداقلی آن هم برای خوشامد خود ایمان دارند. به تعبیری این افراد مصداق آیه «نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَکفُرُ بِبَعضٍ» هستند و اساسا اعتقادشان به خدا، بلکه به منافع و مطلوب‌های خویش هست. به تعبیر حضرات معصومین دین برای این افراد یک بازیچه است؛ آنان هرجای دین را بخواهند پررنگ می‌کنند و هرجای دین را بخواهند کمرنگ. دین حداقلی چه دین معاویه باشد، چه دین مردم کوفه در سال 61، چه دین انجمن حجتیه و یا دین دخیل بستن به لاک سیاه همه دین هوا و هوس و بازیچه است.  منبع: فارس
🟥♦️🔷♦️🟥فیلم «مصلحت» نمادی از رافت ملوکانه فرح دیبا است/چک سفید امضایی که حسین دارابی به منافقین می‌دهد بخش اول پیام فیلم مصلحت چیست؟ انقلابیون و مذهبی‌های دو آتشه اوائل انقلاب بودند که اولین خون را ریختند و تمام جنایات این گروهک تروریستی ثمره و نتیجه اولین خونی است که توسط انقلابیون ریخته شد. به گزارش مشرق، 👈 چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید.👉 این ضرب‌المثل در مورد فیلم «مصلحت» مصداق پیدا می‌کند. این قافیه آنقدر به تنگ آمده که «جواد تمدنی» منتقد سینما در روزنامه کیهان درباره این اثر سینمایی نقد صریح و قابل اعتنایی را در مورد این فیلم به نگارش درآورده که تمام نشانه‌شناسی‌ها و دریافت‌های این منتقد بدل به یکی از صریح‌ترین و خواندنی‌ترین نقدهای سینمایی، در یکسال اخیر شده است. این منتقد و فعال فرهنگی درباره این فیلم می‌نویسد: پیام فیل مصلحت: ما انقلابیون و مذهبی‌های دو آتشه اوائل انقلاب بودیم که اولین خون را ریختیم و تمام جنایاتی را که این گروهک تروریستی علیه مردم ایران انجام داده‌اند ثمره و نتیجه اولین خونی است که توسط انقلابیون ریخته شد و حال حق این گروهک تروریستی بوده که تمام جنایات خود را تا همین امروز علیه ملت ایران انجام دهند!«تد کاچف» کارگردان آمریکایی در سال ۱۹۸۲‌، فیلم «اولین خون» را با بازی سیلوستر استالونه خلق کرد و شخصیت جان رمبو را به عالم سینما معرفی کرد. در این فیلم رمبو، یک سرباز سرخورده از جنگ ویتنام برگشته که حال در پی شروع زندگی مجدد و آرامی برای خودش است، وارد نزاعی می‌شود که توسط اهالی و کلانتر دهکده برای وی به وجود می‌آید و او ناخواسته وارد معرکه‌ای می‌گردد که فاجعه‌ای انسانی و سرشار از جنایت سبعانه را در پی دارد. لذا در سینما منطقی برای مخاطب به تصویر کشیده می‌شود که با این منطق، فیلم بر پایه اولین خون و ریخته شدن خون اول توسط گروه تبهکار است و برای رمبوی خسته از جنگ برگشته این حق را قائل می‌شود که برای دفاع از خود دست به قتل و جنایت و کشت و کشتار بزند و این ریخته شدن اولین خون موضوعیت پیدا می‌کند. این منطق یعنی منطق اولین خون حتی در تاریخ معاصر کشورمان نیز موضوعیت دارد. آن‌جا که در جریان جنگ ایران و عراق‌، صدام حسین برای اینکه به جهانیان اعلام کند که ایران تهاجم و تخاصم اولیه را برای جنگ ۸ ساله با عراق آغاز کرده است، به مدت ۱۸ سال حسین لشکری را در اسارت و در کشور عراق به عنوان اسیر جنگی و اولین مهاجم به عراق نگه داشت تا بار دیگر تاکیدی بر منطق اولین خون و اهمیت این موضوع باشد. گویی مجلس اباعبدالله در تضاد با حاکمیت و قواعد حکمرانی قرار دارد و فردی از مجلس عزاداری برخاسته و شمشیراز نیام برکشیده به مبارزه با اژدهای هزار سر فساد می‌رود! عزم جزم و حریت قهرمان برخاسته از مجالس عزاداری و هیئت سنتی در تقابل با نهادهای رسمی نظامی که در تصویر بدیع و خاصی بود که در این فیلم رؤیت شد. با این مقدمه کوتاه بار دیگر سراغ موضوعی دیگر در تاریخ معاصر ایران می‌رویم. جالب این‌جاست که تاریخ معاصر ایران نیز خصوصا در سال‌های پایانی استقرار و حکومت پهلوی دوم وآغاز دوران حاکمیتی جمهوری اسلامی سرشار از نکات برجسته ولی مغفول مانده‌ای است که پرداختن به هرکدام می‌تواند بهانه‌ای برای ساخت و تولید یک اثر هنری علی‌الخصوص در حوزه سینما باشد. سینمای امروز ایران نیز چند سالی است فیلم‌هایی با موضوعات سیاسی را وارد پروسه تولید کرده است و از این رهگذار آثار قابل تامل و پر بحث و جدلی نیز خلق شده‌اند. مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز؟ فیلم سینمایی «مصلحت» که پیش از این «مصلحت نظام» و پیش از آن «پدری» نام داشت نیز تجربه‌ای است در ژانر سینمای سیاسی با چاشنی درامی معماگونه با انبوهی از ارجاعات فرامتنی و شعارهای مستقیم که قرار است در بستر یک رویداد تاریخی‌، مانیفست سیاسی و عدالت‌طلبانه یک نظام تازه به حاکمیت رسیده را به چالش بکشد و تقابل دوگانه مصلحت یا عدالت این نظام نوپا را به بوته نقد و آزمایش بگذارد. داستان فیلم داستان روحانی صاحب ‌منصبی در دستگاه قضائی است که فرزندش در جریان یک ‌آشوب خیابانی سیاسی در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی(۱۳۵۹) مرتکب قتل می‌شود و دست بر قضا مقتول کسی است که از لحاظ مکتب فکری و آرمان‌هایش متعلق به جریان چپ و مارکسیستی بوده و حالا دستگاه قضا و افراد منتسب به روحانی ذی نفود و صاحب ‌منصب (شما بخوانید لایه‌های زیرین نظام) درصددند تا فرد بی‌گناهی را با جعل اسناد و وارونه جلوه دادن حقیقت به زندان بیندازند. در این میان بازپرس جوانی با مطالعه مجدد پرونده در می‌یابد که مدارک مندرج در پرونده دارای شبهاتی است که با پی‌گیری سرنخ‌های پرونده در می‌یابد که روند قانونی این پرونده به درستی طی نشده و با شکی که در ادامه به یقین تبدیل می‌شود می‌فهمد که دست‌هایی در کارند تا بر حقیقت سرپوش گذاشته شود و عدالت پایمال گردد.
🟥♦️🔷♦️🟥 بخش دوم با پی‌گیری و رشادت بازپرس جوان و پافشاری و اصرار برای تظلم‌خواهی خانواده مقتول، پرونده مجددا به جریان افتاده و فرزند صاحب‌ منصب عالی رتبه دستگاه قضا به اعدام محکوم می‌گردد ولی در ادامه با گذشت خانواده مقتول فرزند روحانی برجسته منتسب به حاکمیت بخشیده می‌شود و از پای چوبه دار به زندگی باز می‌گردد. این فیلم سینمایی مصلحت است که با عوض کردن جلاد و شهید به تحریف تاریخ دست می‌زند و متاسفانه بدون هیچ انگاره اخلاقی و منطقی و حتی تاریخی، به راحتی این نظام مقدس را که مرهون و ثمره خون هزاران جوان است بدهکار مشتی تروریست و جلاد خون‌خوار می‌کند.عدالت یا مصلحت، مسئله این است؟ یک- در نمای آغازین فیلم عمامه روحانی صاحب منصب حاج آقا مشکاتیان روی داشبورد ماشین قرار دارد و حاج آقا خواب است و لمیده بر صندلی جلوی خودرو. فرمان نیز در دست پسر حاج آقا مشکاتیان است.گویی از همین ابتدا کارگردان تکلیف خود و فیلمش را با مخاطب روشن و یکسره می‌سازد که عدالت در اغماست! دو- خانواده روحانی صاحب‌منصب دستگاه قضا نیز خانواده‌ای به شدت سنتی و خرافاتی در این فیلم به تصویر کشیده شده است. با همان حال و هوای‌ اندرونی و بیرونی و خلوت حاج آقا و زوجه و صبیات حاج آقا و قس علی هذا. سه- بارها و مکررا در جای جای فیلم برای القای التهابات سیاسی در سطح جامعه و حساسیت رسانه‌ها روی مفاسد برخی آقازاده‌ها تصویر روزنامه جمهوری اسلامی از بین نشریات آن زمان انتخاب می‌شود تا مخاطب شیرفهم شود که حرف حساب این فیلم با جمهوری اسلامی است و لاغیر! و الا از بین جراید و نشریات آن زمان چه لزومی داشت که روزنامه جمهوری اسلامی (با تاکید بر ارگان حزب جمهوری اسلامی) انتخاب شود؟ چهار- در جایی از فیلم نوه حاج آقا پایش بر پله لغزان منزل آیت‌الله مشکاتیان می‌لغزد و در آستانه سقوط است که به خیر می‌گذرد! پله‌ای که زیرساختش سست و لغزان است و لق می‌زند و کنایه‌ای است از پی ریزی غلط و غیر اصولی دستگاه قضا به عنوان اساس و بنیان یک جامعه (العدل اساس الملک)که به زعم کارگردان و نویسنده فیلم «مصلحت» گویی در سال‌های اول انقلاب کج بنا نهاده شده و تا به امروز نیز روند این کج روی ادامه داشته است. این تاکید کارگردان بر پله‌هایی که دچار مشکل هستند تا آخر فیلم ادامه پیدا می‌کند تا جایی که آیت‌الله مشکاتیان مجبور می‌شود با ماله!(ماست مالیزاسیون؟)در صدد ترمیم و بهبود پله برآید که این نیز کنایه‌ای است مربوط به این که روحانیون در صدد علاج قطعی و بهبود شرایط نیستند و با ماله‌کشی قصد دارند تا چند صباحی را بیشتر حکمرانی کنند! پنج- هنگامی که بازپرس جوان در حال مطالعه پرونده است ناگهان چراغ و روشنایی اتاقش می‌سوزد و بازرسی پرونده در تاریکی ادامه می‌یابد که ارجاعی است نمادین بر ابعاد تاریک و پنهان و غیر شفاف دستگاه قضا عدالت در تاریکی. شش- هنگامی که فرزند آیت‌الله مشکاتیان پس از درگیری از زندان کمیته با تساهل و تسامح برخی از دلسوزان نظام؟ بیرون می‌آید، به او می‌گویند و راه و چاه نشان می‌دهند که به قم برو تا آب‌ها از آسیاب بیفتد. انتخاب قم با وجود پیشینه تاریخی سیاسی مذهبی و استقرار بیوت مراجع و علما کمی شیطنت‌آمیز است چه در این ماجرای سیاسی تو گویی که عبا و ردای مراجع و علما محلی برای پنهان کاری‌های سیاسی و ادامه همان منطق ماست مالیزاسیون است که تهمت و بهتانی بزرگی درحق علمای وارسته مستقر در قم است. هفت- نام فرزند کشته شده در فیلم شاهین آریاست. با علقه و علاقه‌ای نسبت به جریانات ضد امپریالیستی و سمپات بودن نسبت به گروه‌های چپ مبارز و اتاقی پر از تصاویر چه گوارا.جوانی مبارز که توسط انقلابیون مذهبی داعیه‌دار عدالت و برابری کشته شد. نکته قراردادی کارگردان فیلم با مخاطب در تشابه نامگذاری شهرت آریا با عبارت آریامهر و نشان دادن خانه‌ای مجلل و با شکوه همانند قصر تداعی‌کننده صاحبان قدرت و سلطنت در دوره پهلوی دوم است. هشت- اساسا نوع نگاه و منطق حکومت و حکمرانی در این فیلم بر پایه ماکیاولیسم است که برای دستیابی به اهداف سیاسی می‌توان اخلاق را قربانی کرد و به هر وسیله‌ای دست یازید. در دیالوگی از فیلم، مادر جوان مقتول می‌گوید این چه انقلاب و قدرتی است که به فرزندان خود نیز رحم نمی‌کند. یعنی این روش‌مندی قاعده‌مند و فساد سیستماتیک برای دست‌یابی به اهداف سیاسی را تثبیت می‌کند که انقلاب فرزندان خود را می‌بلعد و ما این را در اقدامات غیراخلاقی مباشرین و لایه‌های درجه دوم دستگاه قضا که از نزدیکان آیت‌الله مشکاتیان هستند به وضوح مشاهده می‌کنیم.
🟥♦️🔷♦️🟥 بخش سوم نه- در جایی از فیلم مشاهده می‌کنیم که بازپرس جوان در منزل خود مجلس عزاداری برای سیدالشهدا(ع) اقامه کرده است و در مجلس با حالتی متفکرانه و مغموم نشسته است و در مجلس عزاداری تصمیم خود را می‌گیرد و عزم خود را جزم می‌کند تا مقابل فساد سیستماتیک درون قوه قضائیه (شما بخوانید نظام تازه و نورسته جمهوری اسلامی) بایستد. گویی مجلس اباعبدالله در تضاد با حاکمیت و قواعد حکمرانی قرار دارد و فردی از مجلس عزاداری برخاسته و شمشیراز نیام برکشیده به مبارزه با اژدهای هزار سر فساد می‌رود! عزم جزم و حریت قهرمان برخاسته از مجالس عزاداری و هیئت سنتی در تقابل با نهادهای رسمی نظامی که در تصویر بدیع و خاصی بود که در این فیلم رؤیت شد. ده- در بخشی از پازل از پیش طراحی شده کارگردان فیلم‌، جوان قاتل با مهرورزی مادر مقتول بخشیده می‌شود و مورد رافت مادرانه زن آریا قرار می‌گیرد. که نمادی از رافت ملوکانه شهبانو و شخص فرح دیباست!! یازده- در پایان‌بندی فیلم نیز ارجاع فیلم به پرونده‌های روی هم انباشته‌ای است که خون از زیر آنها در حال جاری شدن است و این باور را به مخاطب القا می‌کند که این داستان یکی از پرونده‌های خونین دهه ۶۰ بود که یکی از آنها را به مخاطب نشان دادیم و هنوز بسیاری از معماها و پرونده‌های نا معلوم و مجهول النهایه این دهه باقی مانده است! 👈سریر خون موضوع «مصلحت» و ارجاعات فرامتنی این فیلم از لحاظ نماد شناسی‌، اتمسفر فیلم و بازه زمانی وقوع درام و داستان فیلم بسیار قابل توجه و تامل است که در ادامه به آن می‌پردازیم، اما پیش از آن خوب است تا فارغ از دنیای هنر هفتم و سینما به نکته ای ‌اشاره کنم که به طرز عجیب و غریبی با مضمون این فیلم قرابت مضمونی دارد. در جریانات سیاسی اول انقلاب و لابه‌لای درگیری‌های طرفداران آیت‌الله دکتر بهشتی و طرفداران مسعود رجوی، فردی از طرفداران مجاهدین خلق آن روز به نام مصطفی ذاکری به صورت کاملا مشکوک از ناحیه پا مورد سوءقصد قرار می‌گیرد و تعمدا توسط کمیته بهداشت و درمان تشکیلات منافقین در چند مرکز درمانی شهر گردانده می‌شود و در نهایت نیز فوت می‌کند. کشته شدن مصطفی ذاکری آن‌قدر برای مسعود رجوی اهمیت داشت که نام فرزندش را مصطفی گذاشت تا اسطوره جعلی و خیالی برای دوام و بقای سلطنت خویش بر اردوگاه ‌اشرف و ادامه حرکت و جریان پلید و ننگین خود در تاریخ معاصر بسازد. از طرف دیگر در عملیات روانی جنگ‌، منطق اولین خون بر پایه مقدمه این نگاره، موضوعیت دارد. این که چه کسی شروع‌کننده جنگ است بسیار مهم است.چرا که طرف مقابل را مستحق این می‌کند که از خود دفاع و مقابله به مثل نماید و شاید درادامه راه به جنایات بیشتری نیز دست بزند. حال با ارجاعات مکرر و فکت‌های تاریخی این فیلم در می‌یابیم که داستان فیلم «مصلحت» با موضوع کشته شدن مشکوک مصطفی ذاکری چندان بی‌ربط هم نیست و در واقع بازگشتی رجعت‌گونه و رمز گشایی از یک پرونده تاریخی است تا یک فیلم سینمایی. فقط فرق این ماجرا در این‌جاست که کارگردان فیلم دانسته یا نادانسته از طرف نظام چک سفید امضایی را به منافقین منفور می‌دهد و در لفافه تصریح می‌کند که ما انقلابیون و مذهبی‌های دو آتشه اوائل انقلاب بودیم که اولین خون را ریختیم و تمام جنایاتی را که این گروهک تروریستی علیه مردم ایران انجام داده‌اند ثمره و نتیجه اولین خونی است که توسط انقلابیون ریخته شد و حال حق این گروهک تروریستی بوده که تمام جنایات خود را تا همین امروز علیه ملت ایران انجام دهند! در صورتی‌که هیچ استناد تاریخی و شواهدی مربوط به کشته شدن قطعی و هدف قرار گرفته شدن مصطفی ذاکری از سوی طرفداران نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد و صرفا این فیلم سینمایی مصلحت است که با عوض کردن جلاد و شهید به تحریف تاریخ دست می‌زند و متاسفانه بدون هیچ انگاره اخلاقی و منطقی و حتی تاریخی، به راحتی این نظام مقدس را که مرهون و ثمره خون هزاران جوان است بدهکار مشتی تروریست و جلاد خون‌خوار می‌کند. و عملا در اشتباهی نابخشودنی جای ظالم و مظلوم را در معادلات تاریخی- حداقل بخشی از تاریخ معاصر- عوض می‌کند. چون دوست غافل است شکایت کجا بریم؟ اینکه این فیلم توسط یک نهاد ارزشی همچون حوزه هنری انقلاب اسلامی که داعیه‌دار مبارزه با هجوم فرهنگی و مذهبی است و همواره جزو نهادهای مکتبی شناخته می‌شود ساخته شده است نیز شاید از شوخی‌های روزگار باشد که با همکاری یک ارگان فرهنگی دیگر به تولید این فیلم تازه از محاق توقیف رهایی یافته همت گمارده‌اند. از طرفی هم نباید به بهانه واکاوی تاریخ معاصر به هر ارگان و نهادی- حتی خودی- این اجازه داده شود که بی‌هیچ پژوهش و درک صحیحی از وقایع مسلم تاریخی و تنها با تکیه بر اوهام و تخیلات و در خوش‌بینانه‌ترین حالت ارجاع به استثنائات غیر مسلم تاریخی فیلمی را به مثابه یک سند تاریخی خلق کنند و برای آیندگان میراثی مجعول از تاریخ‌، به ارمغان
🟥♦️🔷♦️🟥 بخش چهارم و پایانی گذاشته شود و برای نسل‌های بعدی با دست خودمان پاس گل به غضنفرهای وطنی بدهیم.!که با تجاهل و ان‌شاءالله که غیر عامدانه تاریخ این مرز و بوم را به دلخواه و نه واقعی و بر اساس مستندات و نصوص صریح تاریخی می‌نگارند. ارزش‌گذاری این فیلم برای تفوق و برتری مصلحت بر عدالت‌، تلاشی ناکام در به تصویر کشیدن مقطعی تاریخی از حیات این امت است که تا همین امروز از دست این گروهک وطن فروش خیانت کار زخم‌ها بر تن دارد و عجیب این‌جاست که در بحبوحه زمزمه استرداد سران این فرقه جنایت کار و کشف بیش از پیش هویت این جانیان خطرناک برای وجدان‌های بیدار داخلی و خارجی و روشدن اسناد فضاحت بار این محاربین خلق‌، فیلم «مصلحت» پس از سال‌ها توقیف، روی پرده سینماها اکران شده و مشغول تطهیر چهره مشوش و نکبت‌بار آنان است!
🟦♦️🔶♦️🟦نوبخت درباره اوراق دولتی چه چیزهایی را سانسور کرد؟ بخش اول بخت بد با واقعیت‌های دولت روحانی یکی از نکات قابل تأملی که محمدباقر نوبخت به آن اشاره نمی‌کند، موضوع تشدید کسری بودجه است که وی در دو سال پایانی دولت روحانی در سازمان برنامه و بودجه زیر بار آن رفت. به گزارش مشرق، روز گذشته محمدباقر نوبخت، رئیس اسبق سازمان برنامه و بودجه کشور در توییتی مدعی شد که دولت سیزدهم با انتشار ۳۱۱ هزار میلیارد تومان اوراق مالی اسلامی در کمتر از دو سال، بیش از ۸ سال فعالیت دولت‌های یازدهم و دوازدهم اوراق فروخته است. این ادعا در حالی است که اولا این مقایسه می‌بایست با شاخص‌هایی نظیر نسبت اوراق مالی اسلامی به بودجه عمومی سنجیده شود تا بتوان قضاوت بهتری درباره آن داشت؛ ثانیا بررسی عملکرد کارنامه دولت یازدهم و دوازدهم نشان می‌دهد بدترین شیوه استفاده از این اوراق در این دولت‌ها اتفاق افتاده است به‌طوری که دولت سیزدهم طی دو سال مجبور شده است که حدود ۲۸۶ هزار میلیارد تومان از این بدهی‌ها را تسویه کند. انتشار اوراق برای بازپرداخت بدهی دولت روحانی درحالی‌که مطابق عقد اوراق مالی اسلامی این اوراق می‌بایست در پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری شود که از بازدهی آن امکان بازپرداخت اصل و سود آن فراهم شود، این اوراق در دولت حسن روحانی طوری مورد استفاده قرار گرفت که بازپرداخت‌شان از فروش اوراق آینده انجام شود. برای نمونه طبق تبصره(۵) قانون بودجه دولت موظف شده است تا با فروش بخشی از اوراق، اصل و سود اوراق گذشته را پرداخت کند. همین رویه غلطی که دولت حسن روحانی بنا نهاد سبب شد تا دولت ابراهیم رئیسی در سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱مجموعا ۲۶۸ هزار میلیارد تومان بدهی ناشی از اصل و سود اوراق گذشته را تسویه کند. مطابق آمار مرکز مدیریت بدهی‌ها و دارایی‌های مالی عمومی وزارت اقتصاد، دولت در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۰، حدود ۳۸۵ هزار میلیارد تومان اوراق مالی اسلامی فروخته است و ۲۶۸ هزار میلیارد تومان بدهی ناشی از اصل و سود این اوراق را پرداخت کرده است. درواقع دولت توانسته تنها ۳۱ درصد از درآمدهای ناشی از فروش اوراق در این دوسال را استفاده کند و ۶۹ درصد از آن را صرف بازپرداخت اوراق منتشرشده در سال‌های قبل کرده است. رئیس سابق برنامه و بودجه یا شیمی‌دانان؟ یکی از نکات قابل تأملی که محمدباقر نوبخت به آن اشاره نمی‌کند، موضوع تشدید کسری بودجه است که وی در دو سال پایانی دولت روحانی در سازمان برنامه و بودجه زیر بار آن رفت. برای نمونه، محمدباقر نوبخت، رئیس اسبق سازمان برنامه و بودجه در سال ۱۳۹۹ می‌گوید: «دولت روحانی برای همسان‌سازی حقوق بازنشستگان، از سال ۹۶ مشخصا یک ردیف در بودجه کشور برای این امر تعیین و اختصاص داد و این کار را با هزار میلیارد تومان آغاز کرد و در ادامه این رقم به ۳ هزار، ۴ هزار میلیارد، ۵ هزار و درنهایت در سال ۱۳۹۹ به ۱۰ هزار میلیارد رسیده است. وی می‌گوید تا مهر سال ۱۳۹۹ دولت بیش از ۲۲ هزار میلیارد تومان برای همسان‌سازی اختصاص داده است. نوبخت ادامه می‌دهد: «در اسفندماه ۹۸ یک افزایش حقوق برای کارمندان انجام شد که آن هم ناشی از اجرای ماده ۵۰ قانون برنامه بود و به تبع آن حقوق شاغلان بالا رفت و این تفاوت کاملا مشخص بود و اینکه بازنشستگان عزیز دیگر با این مبالغ کاری از پیش نمی‌برند.» چنانکه که در نمودارهای این گزارش قابل مشاهده است، از سال ۱۳۹۶ که پایه‌های همسان‌سازی گذاشته شده، حجم کمک‌های دولت به شش صندوق بازنشستگی از حدود ۴۱ هزار و ۷۶۵ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۶ با رشد ۸.۵ برابری به ۳۵۱ هزار و ۴۶ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲ رسیده است. این درحالی است که طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ که همسان‌سازی اجرا نشده کمک دولت به صندوق‌ها از ۱۰ هزار میلیارد تومان با رشد ۳.۴ برابری به ۳۴ هزار میلیارد تومان رسیده است. گرچه تورم نیز در افزایش ارقام کمک‌های دولت نقش داشته اما اثر همسان‌سازی کاملا در این موضوع دیده می‌شود. کارشناسان اقتصادی می‌گویند گرچه تامین معیشت گروه‌های کارمندی و بازنشستگان باید در اولویت دولت قرار بگیرد اما سازمان برنامه و بودجه در دوره محمدباقر نوبخت بدون توجه به جیب دولت اقدام به افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان دولت کرد که این موضوع کسری بودجه دولت را به‌طور قابل توجهی تشدید کرد و هنوز هم اثر آن را در بودجه سالانه می‌توان دید، چراکه سهم کمک دولت به صندوق‌های بازنشستگی پس از اجرای همسان‌سازی به ۱۷ درصد از کل مصارف بودجه کشور رسیده است. با این حساب، شاید بشود از محمدباقر نوبخت به‌عنوان شیمی‌دان یاد کرد که با تشدید کسری بودجه در دو سال پایانی دولت روحانی، بیشترین ضربه را به ارزش پول ملی زد، تورمی که قدرت خرید کارمندان و بازنشستگان را نیز آب کرد.
🟦♦️🔶♦️🟦 بخش دوم حالا این موارد چه ربطی به اوراق و نوبخت دارد؟ پرواضح است در ایران دولت‌ها تا قبل از تحریم‌های سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ همواره کسری بودجه ناشی از دست و دل بازی‌های خود را با درآمدهای سرشار نفتی جبران می‌کردند اما حالا هر تشدید کسری بودجه‌ای باید خارج از منابع نفتی جبران شود. از این رو در کشورمان از سال ۱۳۹۳ فروش اوراق افزایش یافت و اوج فروش اوراق (با لحاظ ارزش حقیقی) مربوط به سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ است که دولت هم با کاهش درآمدهای نفتی روبه‌رو شده بود و هم برنامه‌هایی همچون افزایش حقوق و دستمزد کارمندان دولت و همسان‌سازی حقوق بازنشستگان را اجرا می‌کرد. یک مقایسه گمراه‌کننده از سوی نوبخت مقایسه اعداد اوراق منتشرشده در دولت سیزدهم و دولت دوازدهم شاید کمی گمراه‌کننده باشد لذا می‌توان برای مقایسه حجم اوراق منتشرشده در این دو دولت از نسبت انتشار اوراق مالی اسلامی به منابع بودجه عمومی دولت استفاده کرد. برای مثال، اطلاعات سال ۱۳۹۸، ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ عملکرد اوراق مالی اسلامی و بودجه عمومی دولت را باتوجه به گزارش تفریغ حساب کردیم و برای سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ با توجه به آنکه گزارش تفریغ منتشر نشده است از اعداد قانون بودجه استفاده کردیم. بررسی این اطلاعات نشان می‌دهد نسبت انتشار اوراق مالی اسلامی به منابع بودجه عمومی در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به ترتیب ۱۸.۶ درصد و ۲۱.۵ درصد است درحالی‌که این نسبت در سال‌های ۱۴۰۱، ۱۰.۴ و در سال ۱۴۰۲ نیز ۷.۴ درصد است. در سال ۱۴۰۲ نیز که ادعا می‌شود اوراق افزایش یافته است این نسبت ۹ درصد است. در واقع با این قیاس می‌توان گفت دولت سیزدهم تقریبا نصف دولت دوازدهم اوراق مالی اسلامی منتشر کرده است، آن هم درحالی‌که مجبور به بازپرداخت ۲۶۸ هزار میلیارد تومان اوراق ناشی از اصل و سود اوراق دولت دوازدهم بوده است. اعتیاد به منابع فروش اوراق یکی از مهم‌ترین شعارهایی تیم اقتصادی دولت حسن روحانی، کاهش کسری بودجه و عدم استقراض از بانک مرکزی بود. بررسی آمارها نشان می‌دهد هرچند دولت یازدهم و دوازدهم توانست در استفاده از پایه پولی محتاطانه عمل کند اما اعتیاد دولت به استقراض را به شیوه‌ای دیگر به شدت افزایش داد. استقراضی که از آن تعبیر به آینده‌فروشی می‌شود و منظور از آن فروش اوراق مالی اسلامی است. در این نوع از استقراض برخلاف استقراض از بانک مرکزی که تبعاتش خیلی زود مشخص می‌شود، تبعات آن به دولت‌های آینده منتقل می‌شود. فروش اوراق مالی اسلامی در سال ۱۳۹۴، حدود ۱۰هزار میلیارد تومان بود که این عدد در پایان سال ۱۳۹۹ به ۲۰۰هزار میلیارد تومان رسید. به تعبیری فروش اوراق در دولت حسن روحانی طی پنج سال ۲۰ برابر شد. این درحالی است که فروش اوراق در پایان سال ۱۴۰۱، حدود ۲۱۸ هزار میلیارد تومان بود که نسبت به سال ۱۳۹۹ تنها ۹ درصد رشد داشته است. این موضوع نشان دهنده آن است که هرچند در دولت یازدهم و دوازدهم اعتیاد به درآمدهای ناشی از فروش اوراق رشد خیره‌کننده‌ای داشت اما این موضوع در دولت سیزدهم مدیریت شده است. انتقاد یا انتقام؟ امید تیم اقتصادی دولت حسن روحانی طی مدتی که روی کار آمده بود، آن بود که بتواند با مذاکره و رفع تحریم‌ها و با اتکا به درآمدهای نفتی بر مشکلاتی نظیر کسری بودجه فائق بیاید. اما با خروج ترامپ از برجام و از بین رفتن ایده و آرزوی دولت برای رفع تحریم‌ها، دولت چنین ادعا کرد که برای شرایط به‌وجودآمده اختیاراتش کم است و با این وضع نمی‌تواند کشور را اداره کند. رهبر انقلاب نیز برای کمک به دولت اجازه داد تا شورای عالی هماهنگی اقتصادی برای حل موانع اقتصادی تاسیس شود تا دولت با سرعت بیشتری بتواند به اهداف خود برسد. اما آنچه اتفاق افتاد عملا سوءاستفاده دولت از ظرفیت این شورا بود. درواقع محمدباقر نوبخت به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه در این جلسات برای جبران کسری بودجه دولت، پیشنهاد افزایش سقف انتشار اوراق مالی اسلامی تا اعدادی بسیار بیشتر از قانون مصوب مجلس شورای اسلامی را داد که با حمایت حسن روحانی به تصویب رسید. برای نمونه در حالی طبق قانون بودجه سال ۱۳۹۸، دولت مجاز بود ۴۴ هزار میلیارد تومان اوراق مالی اسلامی بفروشد، با فشار دولت در شورای عالی هماهنگی اقتصادی ۳۴ هزار میلیارد تومان به این عدد اضافه شد. درواقع دولت در این سال سقف انتشار اوراق را ۷۷ درصد افزایش داد. در سال ۱۳۹۹ نیز وضع به همین ترتیب بود. درحالی‌که محمدباقر نوبخت در نامه‌ای به رهبر انقلاب چنین ادعا کرده بود که برنامه اصلاح ساختاری بودجه تدوین و آماده شده است بازهم در بهار سال ۱۳۹۹ با استفاده از ظرفیت شورای عالی هماهنگی اقتصادی، مجوز انتشار ۱۵۰ هزار میلیارد تومان بیشتر از سقف قانون مصوب مجلس شورای اسلامی را گرفت. این در حالی است که طبق قانون بودجه دولت تنها می‌توانست ۸۸ هزار میلیارد تومان اوراق به فروش رساند.
🟦♦️🔶♦️🟦 بخش سوم و پایانی به تعبیری دولت مجوز انتشار اوراق به میزان ۱۷۶ درصد بیشتر از قانون بودجه را از شورای عالی هماهنگی اقتصادی دریافت کرد. افزایش ۷۷ درصدی و ۱۷۶ درصدی مجوز انتشار اوراق در سال‌های ۹۸ و ۹۹ در حالی است که مجلس شورای اسلامی ماه‌ها برای هر یک درصد تغییر در بندهای بودجه ساعت‌ها بحث و بررسی انجام می‌دهد و دولت وقت، عملا با این کار از ظرفیت شورای عالی هماهنگی اقتصادی برای دور زدن مجلس و جبران کسری بودجه خود استفاده کرد. درمجموع می‌توان گفت درحالی‌که محمدباقر نوبخت در دوره تصدی صندلی سازمان برنامه و بودجه تعهدات سنگینی از محل اوراق برای دولت فعلی به یادگار گذاشته، انتشار اوراق از سوی دولت سیزدهم برای بازپرداخت آن تعهدات را به جای نقد علمی، مورد هجمه قرار داده است. موضوعی که بیش از هر عنوانی، شاید بوی انتقام سیاسی از آن برخیزد. منبع: روزنامه فرهیختگان
🔵🟨🔵قلدری پلتفرم‌ها این روزها قانون‌گریزی‌های گروهی بعضی از پلتفرم‌ها به‌ویژه در مقابله با مسئله قانونی عفاف و حجاب و تدبیر حاکمیت در تقابل با این تخلف‌ها، بحث داغ محافل مجازی و غیرمجازی شده‌است. به گزارش مشرق، پلتفرم‌ها یا همان سکوهای مجازی امروز در دنیای دیجیتال نقش بسزایی در زندگی ما دارند. در همه دنیا حاکمیت‌ها با این سکوها دست به‌گریبان‌ هستند و به مهار آنها می‌اندیشند؛ چراکه این سکوها با پاسخگویی به نیازهای روز مردم، علاوه بر کسب درآمدهای نجومی، از قدرت نرم خاصی که برخاسته از قدرت توده‌های مردم است، برخوردارند.در ایران نیز در سال‌های اخیر سکوهای مجازی متعدد و متنوعی ساخته شده که بنابر آمار، تعداد آنها بیش‌از ۴۰۰سکوست. تعدد این سکوها و قدرتی که در آنها جمع می‌شود، لزوم نظارت و تقابل با قانون‌گریزی آنها را مضاعف می‌کند. این روزها قانون‌گریزی‌های گروهی بعضی از این سکوها، به‌ویژه در مقابله با مسئله قانونی عفاف و حجاب و تدبیر حاکمیت در تقابل با این تخلف‌ها، بحث داغ محافل مجازی و غیرمجازی شده‌است.به این مناسبت، پرونده چند سال اخیر بعضی از این سکوها را ورق زدیم و برخی تخلف‌های علنی آنها را مرور کردیم. این تخلفات گرچه لزوما درباره مسئله حجاب و عفاف نبوده، اما نشان‌دهنده این است که در این سکوها خوی قانون‌گریزی در هر نقطه‌ای که منافع اقتضا می‌کرده و خلأ قانونی وجود داشته یا نظارت کافی انجام نشده، بروز یافته ‌است. همانطور که می‌بینید حتی در بعضی از موارد، با تقلب به رقیب ضربه زده‌اند. اکنون به مرور بعضی از این تخلفات می‌پردازیم: ۱.دیجی‌کالا- سال ۹۸ در اسفندماه ۹۸درحالی‌که کرونا در حال اوج‌گیری بود، تخلفی درباره اقلام بهداشتی متوجه دیجی‌کالا شد. سخنگوی سازمان تعزیرات حکومتی وقت درباره فروشگاه دیجی‌کالا گفت: «قاعدتاً در این شرکت تخلف صورت گرفته است و آنها تخلفاتی چون گرانفروشی، عرضه خارج از شبکه و احتکار به قصد گرانفروشی داشتند که این تخلف‌ها احراز شده و ما رسیدگی‌های لازم را انجام خواهیم داد. ۲.نماوا، فیلیمو و روبیکا- سال ۱۴۰۰ رئیس کمیسیون اصل نود مجلس گفت: ۲پلتفرم اشتراک فیلم و یک پیام‌رسان داخلی در فروش پهنای باند تخلف کرده ۵۰درصد اضافی از مشترکان دریافت کرده‌اند. این تخلف در اضافه دریافت مربوط به همه مشترکانی می‌شود که از این پلتفرم‌ها استفاده می‌کردند. ۳.آپارات- سال۱۴۰۱ ساترا چند روز قبل از جام‌جهانی، دستورالعمل نحوه پخش مسابقات از پلتفرم‌ها را صادر کرده و در آن، پلتفرم‌ها را به استفاده از قاب اختصاصی شبکه‌های ۳و ورزش ملزم کرد. برهمین اساس از مدیر آپارات به‌دلیل نقض کپی رایت آثار صداوسیما و کسب درآمد از محتوا بدون انجام هماهنگی لازم با آن سازمان شکایت شده‌است. در شهریور سال ۱۴۰۰نیز روابط‌عمومی کل سازمان صداوسیما اعلام کرد، مدیرعامل وب‌سایت آپارات، به اتهام نشر و پخش آثار متعلق به سازمان صداوسیما در فضای مجازی محکوم شد. (خبرگزاری تسنیم۱۴۰۱/۹/۴) ۵.کلاهبرداری اسنپ از تپسی- سال۱۴۰۲ سپهر دادجوی‌توکلی، مدیر روابط‌عمومی شورای رقابت با اشاره به جلسه ۵۵۵ شورای رقابت گفت: شرکت اسنپ در سال گذشته، هزار سیم‌کارت خریداری کرده‌است و به‌عنوان مسافر، وارد سامانه شرکت تپسی شده و به اطلاعات تماس راننده‌ها دست پیدا کرده و پس‌از آن، به راننده‌های شرکت تپسی پیشنهاد همکاری با حقوق بالاتری را داده‌است. از آنجایی که راننده‌ها پیشنهاد شرکت اسنپ را قبول کرده‌اند، به شرکت تپسی خسارت مالی وارد و شرکت اسنپ به رویه ضدرقابتی محکوم شده‌است و باید جریمه نقدی پرداخت کند. ۶.دیجی‌کالا- سال ۱۴۰۲ ساختمان اداری دیجی‌کالا توسط اماکن فراجا به‌خاطر مسئله حجاب پلمب شد. این اقدام درپی انتشار عکس دسته‌جمعی کارمندان مرد و زن بی‌حجاب در ساختمان اداری دیجی‌کالا در فضای‌مجازی صورت گرفته‌است. همچنین خبرگزاری قوه قضاییه از تشکیل پرونده قضایی درباره حجاب کارمندان خانم یکی از بخش‌های دیجی‌کالا خبر داده بود. ۷. ازکی -سال ۱۴۰۲ براساس تصمیم کارگروه حجاب و عفاف وزارت امور اقتصادی و دارایی در بیمه‌مرکزی و طبق حکم این کارگروه مجوز فعالیت شرکت کارگزاری «از کی» تا اطلاع ثانوی تعلیق شده‌است. این اقدام درپی انتشار تصویری از کشف حجاب کارمندان شرکت ازکی (خرید بیمه‌نامه) منتشر شد. منبع: روزنامه همشهری
🟢⚪️🟤 چند پرسش درباره متن جدید لایحه عفاف کاش تهیه‌کنندگان لایحه عفاف و حجاب به این پرسش اساسی پاسخ می‌دادند که لایحه اخیر نسبت به قوانین موجود و در مقایسه با آن ‌چه امتیاز و مزیت ویژه‌ای دارد که تهیه و تدوین آن را ضروری دانسته‌اند؟! به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: متن لایحه موسوم به «‌حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب‌» از سوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی منتشر شده است‌. آقای محمدتقی نقدعلی، عضو محترم کمیسیون یادشده به خبرگزاری فارس گفت «گزارش نهایی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درباره لایحه عفاف و حجاب تهیه و تدوین شده که پس از تقدیم به هیئت ‌رئیسه مجلس، جهت بررسی و تصویب نهایی، در دستور کار نمایندگان مجلس قرار خواهد گرفت‌». درباره این لایحه که در۷۰ ماده تهیه و تنظیم شده، پرسش‌ها و ابهاماتی هست که پاسخ مسئولان محترم می‌تواند برطرف‌کننده و یا اصلاح‌کننده آنها باشد. و اما در این وجیزه تنها به طرح چند پرسش کوتاه بسنده می‌کنیم. بخوانید! ۱- در حالی که در دو ماده ۶۳۸ و ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی و قانون نحوه رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباس‌هایی که عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند، تکلیف قانونی مراجع ذی‌ربط به وضوح و با صراحت مطرح شده است، تهیه و تدوین لایحه جدید چه ضرورتی داشته است؟! ۲- ممکن است گفته شود که پیدایش پدیده پلشت کشف حجاب در ماه‌های اخیر، تهیه لایحه جدید را ضروری کرده است! که به عنوان دومین سؤال باید پرسید چرا نمی‌فرمائید پدیده کشف حجاب به علت بی‌توجهی مسئولان دست‌اندرکار به قوانین موجود بوده است؟! مگر در قوانین موجود برای مقابله با بی‌حجابی احکام مشخص و روشنی وجود ندارد؟! آیا به این قانون عمل شده است و نتیجه نداده است؟! بدیهی است که بی‌توجهی به قانون، با هنجارشکنی نیز همراه خواهد بود. ضمن آن که مسئولان و مراکز یاد شده با خودداری از اجرای قوانین موجود، مرتکب « ترک فعل‌» نیز شده‌اند! ۳- اگر چه مواردی از لایحه به‌گونه‌ای مثبت اصلاح شده است ولی برخی از مفاد لایحه کماکان مبهم است و به نظر نمی‌رسد از بازدارندگی لازم برخوردار باشد، از جمله این‌که لایحه درخصوص پیشگیری از کشف حجاب بعد از تذکرات اول و دوم و... یا درباره چگونگی ابلاغ تذکر و... ساکت است! ۴‌- کاش تهیه‌کنندگان لایحه عفاف و حجاب به این پرسش اساسی پاسخ می‌دادند که لایحه اخیر نسبت به قوانین موجود و در مقایسه با آن ‌چه امتیاز و مزیت ویژه‌ای دارد که تهیه و تدوین آن را ضروری دانسته‌اند؟! ۵- نقش بسیج و سپاه به عنوان ضابطان قانونی دستگاه قضائی در کجای لایحه آمده است؟! و آیا آن‌گونه که در لایحه آمده است، وظیفه بسیج در آموزش عمومی امر به معروف و نهی از منکر خلاصه می‌شود و یا مقابله با منکرات و هنجارشکنی‌ها؟! ۶- و بالاخره با عرض پوزش باید گفت؛ متن طولانی و ۷۰ ماده‌ای لایحه می‌تواند، نوعی سردرگمی درپی داشته باشد. از طولانی‌نویسی «متن مطول» در تدوین قراردادها و متون رسمی به عنوان یک لغزشگاه خطرناک یاد می‌کنند. چرا که وقتی متن یک قرارداد و یا یک لایحه طولانی و پُر کلمه باشد، می‌تواند مراجعه‌کننده را با خطا در برداشت -و حتی سوءاستفاده از متن- مواجه کند. از حضرت امیر علیه‌السلام است که «‌إِذَا ازْدَحَمَ آلْجَوَابُ خَفِیَ الصَّوَابُ.... هنگامی که جواب‌ها انبوه و فراوان باشد، حق مخفی می‌شود». به عنوان مثال می‌توان به متن برجام ‌اشاره کرد که ۵۴۴۲ کلمه بود و جناب آقای ظریف که اصلی‌ترین عضو مذاکره‌کننده و ریاست مذاکرات را بر عهده داشت متوجه کلمه SUSPENSION (تعلیق‌) در متن برجام نشده است و ابراز می‌دارد «‌من در مجلس گفتم که کلمه SUSPENSION در برجام نیست و این ‌اشتباه از من بود»! حالا به متن لایحه عفاف و حجاب مراجعه کنید. موضوع این لایحه در مقایسه با برجام، کم دامنه‌تر است ولی در ۷۰ ماده و ۸۸۳۶ کلمه (یعنی نتزدیک به دو برابر متن برجام‌) تهیه و نگاشته شده است... تعجب‌آور نیست؟ هست!