🟢🟡🔵قاچاق دارو 62 درصد کاهش یافت
درمان قاچاق دارو
بساط قاچاقچیان دارو با اجرای طرح دارویار و حذف ارز ترجیحی در حال جمع شدن است و قاچاقچیان دیگر جذابیتی برای فعالیت در این بخش نمیبینند. آشفتهبازاری که قبل از حذف ارز 4200 تومانی زمینه ورود رانتخواران سودجو به بازار دارو را فراهم کرده بود، حالا سامان یافته است. با اجرای طرح دارویار دیگر خبری از قاچاق دارو و حضور رانتخواران نیست. از طرفی ۳۱ خط جدید تولید دارو در چند ماه گذشته راهاندازی و ۶۹ داروی جدید نیز وارد بازار شده است؛ موضوعی که باعث شده است با تولید انبوه دارو در کشور شرایط فعلی بازار دارویی کشور پایدار باشد. به گفته مسؤولان وزارت بهداشت اگر نقدینگی مورد نیاز در اختیار شرکتهای دارویی قرار گیرد، این زنجیره بخوبی کار خود را انجام میدهد و داروی باکیفیت در اختیار داروخانهها و مراکز درمانی در سطح وسیعی قرار میگیرد. وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اشاره به کاهش ۶۲ درصدی قاچاق دارو با اجرای طرح دارویار، در عین حال برخی مشکلات تامین منابع این طرح را یادآور شد و گفت: امسال آنتیبیوتیک و سرم به وفور تامین شد و وضعیت خوبی در این زمینه هست اما نباید دلخوش بمانیم، بلکه باید تولید را جدی پیگیری کنیم. بهرام عیناللهی در نشست خبری روز داروساز که در محل وزارت بهداشت برگزار شد، تاکید کرد: باید توان تولید را افزایش دهیم. نباید روی یک بند باریک حرکت کنیم، بلکه باید پلی محکم ایجا کنیم که با افزایش تولید امکانپذیر است. وی با تاکید بر لزوم بازنگری برنامه درسی داروسازی اظهار کرد: درسنامه داروسازی باید بازنگری شود، چون معیوب است. چقدر از دانشجویان به حیطه تولید دارو وارد میشوند؟ دانشجویان باید دورههای عملی تولیدی داشته باشند. مخالف افزایش داروخانهها نیستیم اما تعداد داروخانهها باید متناسب با میزان تولید افزایش یابد. وزیر بهداشت بیان کرد: در تولید انواع داروها و واکسنها افتخارآفرین بودیم و ۶ واکسن کرونا تولید کردیم که این در میان کشورهای منطقه بینظیر بود. البته در تولید فرآوردههای پلاسمایی هنوز ضعف داریم و باید تقویت شویم. خامفروشی پلاسما قابل قبول نیست و باید روی این امر کار کنیم. عیناللهی گفت: با وجود تمام مشکلات و تحریمها ما ۹۹ درصد داروی مصرفی کشور را تولید میکنیم، البته در مواد اولیه کار بیشتری داریم. ما در تولید مواد اولیه خوب کار کردیم ولی لازم است پیشرفت این بخش بیشتر باشد. وی افزود: برای کمک به صنایع داروسازی، مالیات بر ارزش افزوده دارو و تجهیزات پزشکی را به یک درصد رساندیم؛ هرچند کاری زمانبر بود. از طرفی حقوق گمرکی هم به یک درصد رسید. وزیر بهداشت با تاکید بر اینکه طرح دارویاری با سختی انجام شد، بیان کرد: این طرح توانست نزدیک ۶۲ درصد قاچاق دارو را کاهش دهد و قیمت دارو را واقعی کند، البته مشکل تامین منابع آن وجود داشت. امسال آنتیبیوتیک و سرم به وفور تامین شد و وضعیت خوبی در این زمینه است اما نباید دلخوش بمانیم، بلکه باید تولید را جدی پیگیری کنیم.
عیناللهی همچنین گفت: فارماکوپه یا شناسنامه دارویی ایران بسیار خوب است البته کل انرژی دوستان باید روی این بخش بیاید و تلاش کنیم داروهای جدید را هم وارد دارونامه کنیم. دارونامه طب ایرانی هم برای نخستینبار منتشر شد ولی باید تلاش بیشتری برای آن شود. الان بیشترین مصرف دارو در کشور برای استامینوفن است اما آیا داروهای سنتی نمیتواند جایگزین آن شود؟
وی افزود: امروز ۱۸۰ کارخانه دارویی، ۶۵ تولیدکننده ماده اولیه و ۶۲ شرکت پخش داریم و لازم است در این زمینه بیشتر کار شود تا پخش الکترونیکی بررسی شود، بویژه در رابطه با داروهای گرانقیمت باید رصد تقویت شود. وزیر بهداشت با اشاره به اینکه حمایت از شرکتهای دانشبنیان در دستور کار است، اظهار کرد: البته این حمایت به شرط اینکه کیفیت کارشان بسیار بالا باشد، انجام میشود، چون سلامت مردم برای ما بسیار مهم است. اکنون از ۱۲۸۵ شرکت دانشبنیان سلامت، ۴۰ درصد در حوزه دارو فعال هستند و پیشرفت خوبی داشتهاند. عیناللهی گفت: تعرفه خدمات دارویی تصویب شد و این در جهت حمایت از داروسازان است؛ چون فکر میکنیم نظری که داروسازان در داروخانهها به بیماران میدهند یک کار حرفهای است و باید در تعرفه باشد. وی افزود: بحث دیپلماسی سلامت بسیار مهم است، چون بسیاری از کشورهای جهان دوست دارند با ما ارتباط برقرار کنند. ما میتوانیم در صادرات دارو درخشان عمل کنیم، چون داروهای ما متقاضی دارد و حتی در برخی سفارتخانهها رایزن سلامت گذاشتیم. عیناللهی در پایان تاکید کرد: در این مدت ۳۱ خط جدید تولیدی دارو راهاندازی شد و ۶۹ داروی جدید به بازار دارویی کشور وارد و حدود ۱۵۰ میلیون دلار صرفهجویی ارزی شد..
گروه گام دوم 👈 گروه👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
💢 اخراج دو اغتشاشگر استادنما از دانشکده روانشناسی۸ دانشگاه علامه طباطبایی
🔹 دکتر آمنه عالی و دکتر حمیده خادمی امروز صبح خبر از اخراج خود دادند.
🔹 این استاد سابق دانشگاه در پاسخ به اینکه آیا دلایل اخراجش سیاسی و مربوط به اعتراضات است، گفت: «بله، بیانیهها را امضا کرده بودیم، در تحصنات دانشجویی همراهی داشتیم و نسبت به تعلیق دانشجویان اعتراض کردیم.»
🔹 پ ن: طرف اغتشاشگره! یکسال هم نظام باهاش،کاری نداشت ولی بازم لجن پراکنی می کرد حالا به جای زندان و محاکمه و بجای امضا قرارداد برگه درخواست مرخصی از زندان رو امضا میزد حالا طلبکار شدن. میگن لطف که از حد بگذر نادان خیال بد کند مصداق حال این جماعته
✍️
ツ
☘️آیت الله وحید خراسانی:
🌾خواندن دائم #سورهتوحید
روح انسان را اکسیراحمر مےکند
#دائـــــم این سوره را بخوانید و
ثوابش رابه امام زمان علیهالسلام
اهدا کنید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅ کانال# آرمان_انقلاب 🇮🇷
https://eitaa.com/armane_enghelabb
سلبریتی در ترازوی قیاس با نظام؟!
هـرگز! _ ۱
🖌مهرداد توکلی
کلامم را بگذارید با این مطلع شروع کنم، قبلش تا یادم نرفته بگویم از من خواسته شد در مورد بخشش سلبریتیها توسط نظام جمهوری اسلامی چند کلمهای نطق کنم، به یکباره یاد جملهای از مارک تواین خالق کتاب ماجراهای هاکلبری فین (Adventures of Huckleberry Finn) افتادم که، هرگز با یک احمق بحث نکنید، تماشاگران توانایی بیان تفاوت میان شما و احمق را ندارند!
گفتم درست است جمهوری اسلامی به تبعیت از اسلام، برابری و برادری و وحدت و انسانیت و دفاع از حقوق زن و خانواده را ریل راهش قرار داده اما یادمان باشد در مباحث کیفی و تخصصی هرکس در حد و قواره خودش باید تحلیل و نقد شود!
سلبریتی باید توسط خود سلبریتی تحلیل و بررسی و نقد شود نه اینکه نظام را روبهروی چنین جریانی قرار داد!
نباید جایگاه نظام جمهوری اسلامی را تا این سطح پایین آورد و درگیر چنین مسائل خردی کرد که معدود سلبریتی نمای فالور جمعکن و برخی مسئولان افراطی و اصلاحی شهرتزده و حتی برخی به ظاهر وطن پرستان که از واژه پر ارزش انقلابی سوءاستفاده میکنند تا در کرسیهای مسئولیت جا پیدا کنند، بانی این موضوع هستند.
داخل پرانتز اشاره کنم (کوتاهی برخی مسئولان بهویژه کم کاری رسانهها باعث شده ما مردم هنوز تفاوت و شرح وظایف نظام و دولت و قوا را نمیدانیم و اگر کوتاهی از یک مسئول ببینیم آن را به نظام و رهبری نسبت میدهیم، حتما در یادداشت های بعدی این خلاء گفتمانی در تفاوت و تبیین رسانهها را کاملاً شرح خواهم داد.)
البته روی صحبتم با اقلیت سلبریتی یا سلبریتی نما در تمام دنیاست که ایران هم از امر سلبریتی زدگی مستثنی نیست.
خب با توجه به این مقدمه بگذارید حرفم را با این خبر داغ فضای مجازی به اصطلاح جذاب آغاز کنم:
زنی در ایران، که چهرهاش مشهور است،که به قولی سلبریتی است، بدون پوشش مناسب، که قانون کشور است و البته قانونی برآمده از دین و فرهنگ و تاریخ این سرزمین، به راحتی در یک مراسم رسمی نشست عوامل یک فیلم شرکت میکند؛ و بعد از سخنرانی غراء با این اقدامش مبنی بر اینکه ما اصلاً در ایران آزادی بیان نداریم، ما اصلاً حجابمان اجباری است، و مای بدبخت بیچاره اصلاً کدام حقوق اولیه یک بشر را داریم، فرافکنی میکند!
یا آن بازیگر آقا که به راحتی دختران و پسران ایران را زیر پای فرزندش میگذارد و یک ملت را فدای خانوادهاش میکند، دم از عدم آزادی بیان در ایران و اسلامی میزند که از آغازش صرفاً شعار نه، بلکه فلسفهاش زن، زندگی، آزادی، گذشت و برابری است. آقای سلبریتی ادعای دفاع از زن دارد اما تمام زنان ایرانی را پیش مرگ فرزندش میکند!
یا آن خانم شیزوفرنی (اسکیزوفرنی) گلسر زده تلاش میکند زنان باغیرت ایرانی را تا سطح خودش پایین بیاورد و عقدههای جنسی و جسمیاش را اینگونه درمان کند!
چه میشود؟!
این میشود که تازه عدهای هم برای این قبح شکنیها با چاشنی آزادی بیان من درآوردی و شاید بهتر بگوییم «معروف شکنی و نهی پرستی» به او مدال شجاعت میدهند!
میخواهد سلبریتی از نوع اینفلوئنسر باشد یا مسئول یا بازیکن فوتبال و والیبال و مجری و چهره و... آدمی میماند که حرف بزند یا بریزد توی تیروئیدش! حرف بزنی بیشتر دیده میشوند، حرف نزنی خودت غمباد میگیری!
ماجرا چیست؟ اصلاً سلبریتی کیست؟
کسیکه مردم در عصر رسانه چهره او را میشناسند و متاسفانه یا خوشبختانه این از بزرگ ترین امتیازات عالم امروز است.
ماجرا این است که مردم و البته عامه مردم از کسی که چهرهاش را به واسطه مسئولیت، فضای سایبری و رسانه می شناسند، الگوبرداری میکنند. مثلا اگر بازیکن فوتبالی برای شادی بعد از زدن گل، سر و صدا کرده باشد و دوربینها و رسانهها را بهطرف صورت خود چرخانده باشد، دیگر هیچ... ایشان اگر در صبحانه کره فلان بخورد، کره فلان در بازار، ازبس که میفروشد، کمیاب خواهد شد! به همین سادگی!
یا مثال دیگر، زندگی مجردی یک خانم سلبریتی که تنها با سگش روزگار میگذرانده و هر روز چندین مرتبه به خودکشی فکر میکرده، میشود جریان ساز سبک زندگی برخی دختران نوجوان دبیرستانی! چرا؟ شاید چون استعداد بازیگری او یکهو توسط یک سریال ساز کشف شده و مثلاً کلمه «لعنتیه آشغال» را خوب و هنری ادا میکرده! به همین سادگی!
💢ادامه دارد💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بصیرت یعنی در فتنه، در غبار راه را گم نکنید.
امروز عده ای مدعی انقلاب و نظام هستند که در فتنه ۱۴۰۱ در سکوت بودند.
به آنها باید گفت بصیرت خود را بالا ببرید تا اعتقادات شما آنقدر قوی گردد که فتنه باعث سکوت شما نشود.
با ما همراه شوید👇
☫ تبیین مسائل روز👇
@drhosseinrezazadeh
سلبریتی در ترازوی قیاس با نظام؟!
هـرگز! _ ۲
🖌مهرداد توکلی
سلبریتی، کسی که این شانس را داشته که چهرهاش برای مردم شناخته شود، دنبالکننده دارد، برای لباسش، عطرش، یا حتی آدامس جویده شدهاش، مزایدهها برگزار میشود و دلارها خرج میشود برایش.
که چه؟ که او سلبریتی ماست. ماجرا حتی به دنبالکردن لباس و کلاه و کره صبحانه ختم نمیشود، ماجرا ادامهدار است. ادامه تعجببرانگیزی هم دارد اتفاقاً.
اینکه: سبک زندگی، پوشش، حرفها، شعارها، افکار، عقاید و جهانبینی سلبریتی هزاران هزار دنبالکننده مسحورشده دارد! به همین سادگی!
کسی که در صحنه تئاتر قدرت صدایش به ما لذت داده، امروز بدون اینکه بدانیم جریان از چه قرار است، برای خریدن کتاب مورد علاقهاش
سر و دست میشکنیم.
اینهم یک مثال حتی قابل قبولتر.
اینکه کسی که در زمین فوتبال خیلی تند و قشنگ و تکنیکی میدویده به ما میگوید در دستمان پرچم کدام شعار را ببندیم با کلاستر است! به همین سادگی!
و ماجرا آنجایی جالبتر میشود که برای راه درست نشان دادن بازیگر تیزر هزار بار دیده شده لواشک فلان، به نوع و تعداد کتابهایی که آن در کتابخانهاش دارد کاری نداریم، ما فقط با پاپیون خیلی خارجکی بسته شده او نخ را میگیریم و میرویم تا کنج داستان و دیگر سحر شده شعارهای انتخاباتیاش را با تعصب تکرار میکنیم! به همین سادگی!
از عارضههای زندگی در عصر رسانه این است. «سلبریتیزدگی باچاشنی نفوذ».
ریاضیوار هم که نگاه کنیم اگر افراطی و تفریطی پیش برویم، دیر یا زود آنچه به ما خواهد داد، پوچگرایی است.
از نگاه جامعهشناسانه و تحلیلی و آماری و پژوهشگرانه اگر بگذریم که آنهم اتفاقاً همین جواب را میدهد، این اتفاقی است که در کف خیابانهای جامعه ما در حال افتادن است. تلخ و واقعی. و تلختر آنجاست که آن سلبریتی از دماغ فیل افتادهای که در بساط خانهاش کتابخانه ندارد، مطالعه ندارد، خبر از فقر ندارد، خبر از همدلی و همبستگی مردم در کوچه پسکوچههای پایین شهر ندارد، حق و باطل را تشخیص نداده، حق اظهارنظر درباره آخرین دستاورد موشکی کشور را چنان بر خود مسلم میداند، و موضع نگرفتن را ننگ و عار و ترسو بودن اظهار میکند.
تمسخر نکردن آخرین ابداع دانشمندان کشور برایش ننگ است، اما فرار از پاسخ درباره دو سؤال ساده جامعهشناسانه، سؤالشونده را میکند بازجو خبرنگار، ایشان را میکند مبارز راه آزادی!
و باز هم اشاره میکنم، روی صحبتم اقلیت سلبریتیها یا سلبریتینماهایی است که خود را اکثریت میدانند نه کسانیکه مردم را در مقابل خود مردم و مسئولان قرار میدهند و تخم دوقطبیسازی را در زیربنای جامعه میکارند..
اصلاً حتی اگر همهاش را هم رها کنیم، قانون که در تمام دنیا وجود دارد! یک سؤال فقط همین و بس؛ بروید خودتان ببینید در دنیا در همان مدینه فاضله دوستداشتنی به اصطلاح، سلبریتیها برای اظهارنظر درباره چه چیزهای سادهای توبیخ و جریمه شدند.
در ایران اما سلبریتینماها علیه ایران، بر منبرهای ساخته شده حکومتش مینشینند و در حالی که یک پایشان دراز میشود برای شکستن نمکدان، بر صندلی آزادی بیان جلوس کرده و افاضه فضل مینمایند که ما در ایران حتی کمترین حق بشر را نداریم! نکند منظورتان اعمال بیشتر حقوق بشر آمریکاییاست؟!
و وای به حال کسی که به آنها بگوید بالای چشمت چیست...
به همین سادگی!
* مدیر هنر و رسانه بسیج دانشجویی
و دبیر جشنواره ققنوس
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
اهم اقدامات شاخص دولت سیزدهم در دو سال گذشته
#اینفو_افسران
@Afsaran_ir
💠انتشار برای نخستین بار | دستخط شهید مصطفی صدرزاده
🔹عملیات نظم در خانواده!
۱_با اعضای خانواده تمام احترام رعایت شود (در اوج محبت)
۲_باید حدقل هفته یک مرتبه برای همسر گل خریده شود
۳_ساعت خوابیدن و بیدار شدن همیشه باید یکی باشد
۴_لباس های شخصی خود را حدقل بشورم
۵_ظرف های داخل آشپزخانه به محض رویت باید شسته شود
۶_هرگونه ریخته و پاش در منزل باید به سرعت جمع آوری شود
۷_باید در خانه همیشه نان تازه باشد
۸_وضعیت لباس فرزند وهمسر باید کنترل شود و زمانی برای خرید ماهانه یا سالانه مشخص شود
۹_بخشی از حقوق به خود همسر داده شود
۱۰_به هیچ وجه سر همسر و فرزند نباید داد کشید
۱۱_دیدار پدر و مادر و فامیل بسیار حساب شده و طی زمان بندی باشد
۱۲_باید برنامه های منزل از یک هفته قبل تنظیم شود
۱۳_باید زمان تفریح همسر و فرزند کامل منظم و مشخص شده باشد
🆔@Isaar_Mag
🟡⚪️🟣مروری بر زندگی و سوابق ابراهیم گلستان؛ از مستندسازی برای دولت فخیمه تا اقامت در قصر اختصاصی ساسکس/ آیا پدرخوانده روشنفکران فیلمبردار تیم ضربت تیمور بختیار بود؟ +فیلم و عکس
۱
این مساله، جای تعمق و تامل بسیار دارد که چطور «بازنمایی» و «تصویر برساخته» توسط رسانه، می تواند از انسانها اسطورههایی بسازد که شاید نسبت چندانی با حقیقت و واقعیت خود آن فرد نداشته باشد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- روز سهشنبه(۳۱ مردادماه)، خانم لیلی گلستان، مترجم و گالریدار معروف، با انتشار عکسی از پدرش ابراهیم گلستان در شبکهی اجتماعی، نوشت:
"پدر رفتی. خداحافظ. "
سیدابراهیم تقوی شیرازی، معروف به گلستان(زادهی ۱۳۰۱ در شیراز)، نویسنده، مترجم و فیلمساز ایرانی بود که با وجود این که چند دهه(حتی پیش از پیروزی انقلاب) از کشور خارج شده بود و تقریبا هیچ اثر هنری از او منتشر نشد، همچنان یکی از معروفترین نامها در فضای «روشنفکری» ایران است. چنان که با انتشار خبر فوت او در قصر گوتیک معروفش در ساسکس در جنوب انگلستان، شبکههای اجتماعی پر شد از دریغگویی و افسوس و دلنوشتههای عاطفی-رمانتیک (همراه با نقل قول یا قطعهای تصویر و گفتار مرحوم گلستان و گزینگویههایش) و جالب این که بخش اعظم این واکنشها از سوی کسانی صورت گرفت که سن ایشان از سن آخرین اثر هنری منتشر شدهی آقای گلستان بسیار کمتر بود!
به عبارت دیگر، نسلی به دریغگویی و آه حسرت کشیدن درباره درگذشت او پرداختند که به طور طبیعی، تقریبا هیچ علقهای با فرآوردههای هنری و تالیفی نه چندان پرحجم مرحوم گلستان ندارند. خود این مساله، جای تعمق و تامل بسیار دارد که چطور «بازنمایی» و «تصویر برساخته» توسط رسانه، می تواند از انسانها اسطورههایی بسازد که شاید نسبت چندانی با حقیقت و واقعیت خود آن فرد نداشته باشد.
تاریخنگاری سینمای ایران که وابسته به جریان شبهروشنفکری است، شروع «موج نوی» سینمای ایران را به فیلم «خشت و آینه» ایراهیم گلستان (تولید سال ۴۳) و «شب قوزی» (فرخ غفاری/۱۳۴۳)) نسبت میدهد.
ابراهیم گلستان نمونهی جالبی برای بررسی جریان شبهروشنفکری در فرهنگ و هنر ایران معاصر است و شاید اغراق نباشد که او را «نماد» این جریان شبه روشنفکری بخوانیم. با اینکه آخرین کارهای سینمایی و ادبی او مربوط به اوایل دهه ۱۳۵۰ شمسی است و بیشتر از ۴ دهه که در یک «قصر» در ساسکس انگلستان زندگی میکرد و در این مدت حتی یک بار هم به ایران نیامد، سایه سنگین او بر جریان شبه روشنفکری همچنان حس می شود.
قصر سبک گوتیک ابراهیم گلستان در ساسکس انگلستان
وقتی در سال ۸۴، یکی دیگر از «آیکن» های جریان شبهروشنفکری (یعنی بهمن فرمان آرا) که بر سر نفوذ در محافل فرهنگی و هنری بین و او گلستان در پیش از انقلاب رقابت وجود داشت، فیلمی با عنوان «یک بوس کوچولو» را با گرتهبرداری از شخصیت و زندگی ابراهیم گلستان ساخت، لشکری از ارادتمندان «استاد»، در نشریات و محافل فرهنگی و هنری جریان شبهروشنفکری به فرمانآرا و فیلمش تاختند و جسارت او را به «استاد» نکوهش کردند.
شخصیت «محمدرضا سعدی» در فیلم یک بوس کوچولو ملهم از شخصیت گلستان بود
این رویداد به خوبی نشان داد که ابراهیم گلستان (که بیش از یک قرن عمر کرد) با وجود دوری نزدیک به نیم قرنی از ایران، لشکری از مریدان و ارادتمندان در داخل کشور دارد. البته وقتی به کارنامهی لاغر گلستان چه در مقام فیلمساز و چه در مقام نویسنده نگاه میکنیم، آن وزن و فخامتی را نمیبینیم که چنین لشکری از مریدان (که دامنهای از مرحوم عباس کیارستمی تا مسعود بهنود را در برمیگرفت) را صرفا به «آثار» او نسبت دهیم.
او در عمر تقریبا ۱۰۲ ساله خود در کل دو فیلم سینمایی به نامهای «خشت و آینه» (۱۳۴۳) و «اسرار گنج دره جنی» (۱۳۵۳) (هر دو به شدت ناموفق در گیشه)، ۵ مجموعه داستان و یک داستان بلند و هفت فیلم مستند (عمدتا به سفارش شرکت نفت ایران و انگلیس و دیگر نهادهای حکومت پهلوی) تالیف و عرضه کرده است که تقریبا نسل بعد از انقلاب هیچ کدام از آنها را نمی شناسد. اما جایگاه او در میان «انگلوفیل» های وطنی آن اندازه نافذ است که همزمان با نمایش فیلم «یک بوس کوچولو»، یک خبرنگار وقت رادیو زمانه و بی بی سی به نام «پرویز جاهد»، تحقیرها و کجخلقیهای به شدت توهینآمیز «استاد» را به جان میخرد تا در کاخ گلستان در ساسکس از او مصاحبهای بگیرد.
⚪️🟡🟣
۲
عدسی را از خارج از کشور برایش بیاورند.
محمد قائد در همان متن خود درباره خاطرات شفاهی گلستان، کنایهای به روابط او با اشرف پهلوی می زند:
" رفتار آقای ابراهیم گلستان که وقتی پهلبد (وزیر فرهنگ وقت) ایستاده حرف میزند، ایشان روی مبل ولو میشود حتی در همان زمان که وزیر فرهنگ و هنر داماد شاه بود، نشان از هوشمندی و شجاعت نداشت، تا چه رسد که بعد از سی سال کتاب شود... د. اما توانایی او برای در افتادن با امثال پهلبد عاریتی بود و تماماً به تشخّص خودش برنمیگشت. پهلبد هم در دستگاه قدرت دشمنانی داشت که آقای گلستان به آنها تکیه میکرد. مطلقاً امکان نداشت فیلمسازی که دیشب جزو مهمانان خواهر شاه نبوده است بتواند امروز صبح به اتاق کار وزیر فرهنگ و هنر و همسر خواهر دیگر شاه برود و او را مچل کند (خودش میگوید در مهمانی اشرف پهلوی از او استدعا کرد اجازۀ فیلمبرداری در مراسم حج برای فیلم خانۀ خدا را از دولت سعودی بگیرد). خوانندگان این چاخانها باید ادعاها را در متن تاریخی قرار دهند و بعد قضاوت کنند. "
به هر حال همه این زحمات و خرجهای گلستان برای ساخت فیلمی بود که در زمان اکران آنقدر کمفروش بود که در کمتر از دو هفته از پرده برداشته شد. البته تمکن مالی گلستان و پیوندهایی که او با حکومت و به ویژه اشرف پهلوی پیدا کرده بود، جایی برای دغدغه فروش در گلستان نگذاشته بود و او اصولا برای تفنن فیلم می ساخت.
حقیقت آن است که «خشت و آینه» یک فیلم کسالتبار، پیش پاافتاده اما گزافهگو و پرمدعاست و اصولا به نوعی «ضدسینما» محسوب می شود. این تکلف و پرمدعایی در سبک گفتگونویسی مندرآوردی و بی سر وته گلستان (که میان نثر منشات قائم مقام و گلستان سعدی و محاورات کوچه بازاری تهران قدیم سرگردان است) خود را نشان میدهد. خط داستانی کوتاه و ساده فیلم به سبک سینمای سرد و عبوس و نیهیلیستی فرانسوی با سکانسهای گشت و گذار راننده تاکسی و گپ و گفت کافهای پر میشود.
اما در کمال تعجب، همین ساختار کسالتبار و همین سبک روایتگری کند و کشدار و فضای سرد و افسرده، تبدیل به الگوی یک نوع سینمای به اصطلاح «روشنفکری» میشود که عملا «ضد-سینما» ست. شاید بزرگترین مقلد سبک جعلی و ضدسینمایی گلستان، مرحوم عباس کیارستمی بود که بعد از انقلاب با همین سبک فیلمسازی(که به شدت مورد پسند محافل شبه روشنفکری فرنگی است) به جشنوارههای خارجی راه پیدا کرد و خود تبدیل به الگویی برای سینمای ایران شد که به سینمای جشنوارهای بدون تماشاگر معروف گردید. بیجهت نبود که مرحوم کیارستمی بعد از دریافت نخل طلای کن در سال ۹۷ (به طور مشترک با فیلم مارماهی از سینمای ژاپن)، بلافاصله بعد از خروج از مراسم، با اولین کسی که تماس گرفت، ابراهیم گلستان در بریتانیا بود.
این فضای سیاه، سرد و به شدت ناتورالیستی که در آن آدمیان درگیر پستترین حوائج حیوانی و اسیر غریزیترین مکانیسمها و روابط هستند و هیچ نوع نور امید و معنویتی در آن دیده نمیشود، به شدت یادآور سینمای «موج نو» فرانسه و «بت» آن نوع سینما در ذهن منتقدان وطنی یعنی فرانسوا تروفو بود. «نهیلیسم» جاری و ساری در این فیلم، که بعدها به وفور در سینمای نحلهی شبه روشنفکری وطنی تکثیر شد و حتی تا به امروز ادامه دارد، عامل اصلی سردی، تاریکی و کسالت غیرقابلتحمل چنین فیلمهایی است که البته باب دل کافهنشینان پاریسی و دنبالهروان ایرانی آن (از جمله بخش بزرگی از نویسندگان سینمایی آن دوره) بود.
اما دربارهی ماهیت «سیاسی» مرحوم گلستان، علیرغم همه دعاوی «آزاداندیشِ» و «مستقلبودن» و «جسارت و تهور»، باید توجه داشت که گلستان آن اندازه به دستگاه دولت کودتایی سپهبد فضلالله زاهدی نزدیک بود که به همراه شاپور ریپورتر، شاهمهره اطلاعاتی انگلستان در ایران، در دادگاه نظامی دکتر مصدق حضور داشت و به صورت اختصاصی از دادگاه عکسبرداری کرد.
حیرتآور این که خود او اذعان داشت که به همراه گروههای ضربت فرمانداری نظامی دولت کودتا (در پی سرنگونی دولت مصدق) در دستگیری گروههای سیاسی ضدشاه حضور داشت که بسیاری از اعضای این گروههای دستگیرشده در دادگاه نظامی محکوم به اعدام و تیرباران شدند. گلستان در مصاحبهای با شماره ۶۳ هفتهنامه «شهروند امروز» (۱۶ دی ماه ۸۶) چنین گفته است:
" ...زمانی که چاپخانه مخفی...را در داوودیه کشف کردند... فکر کنم سال ۱۳۳۴ بود... من آنجا رفتم، فوق العاده بود. وارد یک اتاق می شدی که خلا (توالت) بود، سنگ خلا (توالت) را درمی آوردی، پله بود، پلهها را پایین می رفتی و می دیدی آنجا چاپخانه است. آدم های جالبی هم بودند. مثلا من به تیمسار بختیار گفتم، خبر می دادید وقتی به اینجا حمله می کنید، من بیایم، عکس و فیلم بگیرم. گفت: حالا نشد دیگر.
⚪️🟡🟣
۳
محتوای این کتاب با عنوان «نوشتن با دوربین» چنان لبریز از رفتار متفرعنانه، لحن تحقیرآمیز، مگالومانیا(خودبزرگبینی) و تخفیف و توهین به دیگر وابستگان به جریان شبهروشنفکری (شاملو، اخوان، دریابندری... ی.) بود که «محمد قائد» (نویسندهای از همین جریان) در مقاله تفصیلی با عنوان «ایرونیبازی در تاریخ محاورهای و نوستالژی دهۀ چهل»، از خجالت گلستان درمی آید و او را پیرمردی متفرعن و تاریخ مصرف گذشته میخواند که برای فراموشنشدن دست و پا میزند. او در بخشی از این مقاله، بخشی از دلایل مطرح شدن و مطرح ماندن گلستان را اینگونه شرح میدهد:
"در دهههای ۴۰ و ۵۰، ابراهیم گلستان مخالفان بسیاری داشت. کسانی به موفقیت او رشک میبردند. در شرایطی که استخدام دائم در جایی که فرصت کار آزادانۀ فرهنگی به شخص بدهد برای بسیاری از اهل فکر و هنر و قلم آرزو بود، او میتوانست دیگران را به استخدام در آورد، هرچه دوست دارد بنویسد، هر جا میل دارد برود، هر فیلمی دوست دارد بسازد، حتی اگر به نمایش در نیاید، و برای دولتها کارهای نانوآبدار کند بیاین که مستخدم دولت باشد. در جامعهای که داشتن دوربین عکاسی هنوز تجمل به حساب میآمد، به عنوان یکی از نخستین فیلمبرداران ایرانی تلویزیونهای خارجی، به ارز حقوق میگرفت. کار کردن با خارجیان مجال میداد ارتباطهایی گسترده با قدرتمندان برقرار کند ـــ شبیه موقعیت مجتبی مینوی: در شرایطی که بسیاری فضلای دانشگاه از شاهعبدالعظیم دورتر نرفته بودند، مینوی در لندن زندگی میکرد و به گنجینۀ کتابهای فارسی موزۀ بریتانیا، که برای ادیب ایرانی خوابوخیال بود، دسترسی داشت. "
و البته هر کسی که ذرهای با فضای «روشنفکری ایرونی» (به تعبیر آقای قائد) آشنایی داشته باشد، می داند که بخش عمدهی ماندگاری گلستان در فضای رسانهای ایران و حس «کنجکاوی» که بعد از چند دهه دوری از کشور، حول نام او می چرخد، به روابط شخصی او با زندهیاد فروغ فرخزاد، شاعرهی توانمند(که در اوج جوانی و شکوفایی هنری در تصادف جوانمرگ شد و سرنوشت تراژیک او نیز به شعر او لعابی اسطورهای زد)، بازمی گشت. رابطهی مرحومه فرخزاد با مرحوم گلستان، به واسطهی متاهل بودن آقای گلستان نتوانست به سرانجامی برسد، لیکن این ناکامی، در کنار سرنوشت تراژیک فروغ و البته علاقهی ذهنیت عمومی به رازهای مگوی زندگی افراد مشهور، یکی از سوختهای اصلی شهرت و تداوم ابراهیم گلستان در فضای رسانهای فارسی بود.
فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان
در این زمینه، شاید روایت مرحوم «کاوه گلستان»، پسر ابراهیم گلستان، دربارهی خاطراتش از حضور فروغ در خانهی انها و محل کار پدرش و تاثیرات آن رابطه بر زندگی او و مادرش و خواهرش تا حدی روشنگر سرشت تراژیک آن باشد. این دیگر ماجرای معروفی است که مرحوم ابراهیم گلستان چندان اهل بروز عاطفه حتی نسبت به فرزندان خود نبود.
دعای مهرداد فرهمند، خبرنگار بی بی سی، از واکنش گلستان نسبت به خبر مرگ فرزندش
پدربزرگ سیدابراهیم گلستان یکی از روحانیون به نام فارس به نام آیتالله سید محمد شریف تقوی است و پدرش جزو حلقهی بوروکراتهای عصر پهلوی اول و به نقلی اولین شهردار شیراز بود. او در جوانی به مانند اکثریت قریب به اتفاق وابستگان جریان شبهروشنفکری (از جمله جلال آل احمد که او هم روحانیزاده بود و بعدا از حزب رفت و مسیری کاملا مجزا از جریان شبه روشنفکری برگزید) عضو حزب توده و در شهر شاهی(قائمشهر) در استان مازندران مسوول تبلیغات حزب بود.
اما او ظاهرا در شناخت جهت وزش بادهای سیاسی خبره بود و خیلی زود، حساب خود را از حزب جدا کرد و با شبکهی انگلوفیلهای وطنی پیوند خورد. گلستان از بابت همکاری با شرکت هلندی-بریتانیایی «رویال داچ شل» که یک غول در حوزه نفت و انرژی بود، به تمکن مالی حیرتآوری دست پیدا کرد. در جریان رویدادهای ملی شدن صنعت نفت و بعد کودتای ۲۸ مرداد، او از طرف کمپانی مسوول تهیه فیلم از اتفاقات بود. بعد از کودتای انگلو-امریکن ۲۸ مرداد ۳۲، او رسما کارمند کنسرسیوم نفتی شد. با پولی که از این همکاری به دست آورد، زمینهای وسیعی را در شمال تهران (دروس و قلهک) خرید و با به روزترین امکانات، استودیوی فیلمسازی «گلستان فیلم» را تاسیس کرد.
او از همان همکاری کوتاه مدت خود با شرکت نفت ایران و انگلیس در قضایای ملی شدن صنعت نفت و کودتا، چنان متمول شد که با هزینه شخصی فیلم خشت و آینه را ساخت. برای نمونه خود او روایت میکند که در جریان فیلمبرداری این فیلم (که ساخت آن سه سال طول کشید) در سکانسی که در کاخ دادگستری فیلمبرداری می شد، عدسی سنگین و گرانقیمت «سینماسکوپ» که در ایران آن زمان وجود نداشت و به تعبیر خود گلستان، مثقال به مثقال از طلا گرانتر بود، به زمین افتاد و خرد خاکشیر شد، و او بلافاصله سفارش داد که یک نمونه دیگر از این
⚪️🟡🟣
۴
گفت: خب حالا بیایید با یک دسته، مثل دیشب برویم در آن محل دوباره انگار همان هجوم دیشب است تا من فیلم بردارم، تا من برای خبر از شما عکس و فیلم بگیرم..."
«تیمسار بختیار» با همان سپهبد تیمور بختیار، اولین رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) یک شخصیت مخوف و بیرحم در دستگاه پهلوی بود و در دوران سیاه پسا-کودتا، کابوس گروههای حامی مصدق محسوب میشد. نقطهچینی که در متن اصلی مصاحبه در مقابل «چاپخانه مخفی...» آمده، احتمالا مربوط به «حزب توده» است و دستاندرکاران مجله شهروند امروز برای افشا نشدن ابعاد وابستگی گلستان و نقش او در لو رفتن عوامل آن حزب، آن را حذف کردهاند.
اعدام وابستگان حزب توده بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲/ آقای گلستان تا چند سال قبلتر از این تاریخ مسوول آموزش حزب در شاهی(قائمشهر) بود
ابراهیم گلستان چه پیوندی با دستگاههای امنیتی دولت کودتا داشت که اجازه عکسبرداری و فیلمبرداری از عملیات جوخههای ضربت فرمانداری نظامی را داشت؟ او چه اطلاعات دیگری از احزاب مخالف (به ویژه حزب توده) در اختیار تیمور بختیار گذاشته بود؟
جالب اینجاست که امروز جریانهایی در حوزه فرهنگ در داخل کشور، کمر به «اسطورهسازی» و «سفیدنمایی» امثال گلستان بستهاند، که خود را «ملیگرا» و ارادتمند مصدق میدانند، ولی عوامل همکار رژیم کودتایی و آمریکایی بعد از دولت مصدق را هر روز به بهانهای مطرح میکنند و «یادنامه» و «جشننامه» برای ایشان به راه می اندازند.
هدایت شده از کانال قزوین سلام 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 هله بالزوار
صدایی که همه جا شنیده میشود.
#اربعین
#کربلا
🟧 ⃟ٖٖٜٖ ⃟ٖٖٜٖ ⃟🔷️قزوین سلام 🔷️
@qazvinsalam
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
🟢⚪️🟡«خانم دیپلمات» چگونه در دام صهیونیستها افتاد
۱
بحران داخلی رژیم صهیونیستی، کاری کرده که نتانیاهو، هر بار به دنبال منفذ جدیدی برای صدور تنش می گردد.
به گزارش مشرق، در شرایطی که بحران سیاسی و تظاهرات صهیونیستها علیه کابینه نتانیاهو ادامه دارد، این رژیم به دنبال ماجراجوییهای جدید است و این بار، لیبی را انتخاب کرده تا از آن به عنوان منفذ جدید صدور تنش استفاده کند.
انتشار خبر برگزاری نشست محرمانه وزرای خارجه لیبی و رژیم صهیونیستی در رم ایتالیا، بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را متحیر کرد. چرا که انجام چنین دیدار مخفیانه ای، برای دولت دبیبه چالش به وجود آورده و علاوه بر آن، سوالاتی را در مورد پیامدهای بالقوه و چشم انداز روابط دوجانبه ایجاد میکند.
در این گزارش، به این موضوع میپردازیم که بهانههای اصلی برای برقراری ارتباط بین لیبی و رژیم صهیونیستی کدامند و با توجه به واکنش تند مردم لیبی در قبال این خطای آشکار، عواقب و پیامدهای آن برای عبدالحمید الدبیبه و رفقای او چه خواهد بود. فعلاً که در گام نخست، عبدالحمید الدبیبه، نخست وزیر دولت وحدت ملی لیبی ناچار شده در راستای تدابیر احتیاطی و انجام تحقیقات، برای خانم نجلا المنقوش وزیر خارجه، حکم تعلیق از کار صادر کند.
همچنین پارلمان لیبی خواهان برگزاری نشست فوق العاده در شهر بنغازی برای بررسی این مساله شد.
واکنشهای مردمی، دولت را وادار به عقب نشینی کرد
لیبی هنوز هم به ثبات و آرامش نرسیده و بخش اعظم مردم این کشور، برای تأمین نیازهای اولیه دچار مشکل هستند. اما با این وجود، لیبیایی ها نشان دادند که حتی در شرایط نامطلوب معیشتی؛ راضی نیستند که دولت آنها با صهیونیستها پشت یک میز بنشیند.
معترضان لیبیایی دیدار پنهانی المنقوش را محکوم کردند و در مقابل ساختمان ریاست شورای وزیران دولت وحدت ملی در طرابلس پایتخت این کشور، پرچم اسرائیل را آتش زده شعارهایی در حمایت از آرمان فلسطین سر دادند. تظاهرکنندگان در طرابلس، خواهان برکناری وزیر امور خارجه شده و اعلام کردند که دولت لیبی نباید تحت هیچ شرایطی با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کند.
تظاهراتی نیز در شهر زاویه در غرب طرابلس برگزار شد و فعالان لیبیایی، تلاش عادی سازی با رژیم اشغالگر را محکوم کردند.
همچنین در منطقه تاجوره، در شهر زلیتن در شرق طرابلس و شهر مصراته در شمال غرب لیبی، معترضان خیابانی، هم علیه المنقوش و هم علیه صهیونیستها شعار سر دادند.
به دنبال واکنشهای مردمی، وزارت خارجه لیبی با صدور یک بیانیه، یک بار دیگر، بر پایبندی کامل به آرمان ملی و مسائل امت عربی و اسلامی و مساله فلسطین تاکید کرده و حمایت از قدس به عنوان پایتخت ابدی فلسطین را به عنوان آرمان بزرگ ملت لیبی قلمداد کرد.
در این بیانیه تلاش شده تا دیدار نجلاء المنقوش وزیر خارجه لیبی با طرف صهیونیستی، به عنوان یک دیدار غیر رسمی و برنامه ریزی نشده توصیف شود که دربردارنده هیچ گونه مذاکره یا توافق خاصی نبوده است. وزارت خارجه لیبی، همچنین اعلام کرده که محکومیت شهرک سازی و حملات مکرر به اردوگاههای فلسطینی و مسجد الاقصی نشان دهنده موضع واضح لیبی و وزیر خارجه این کشور درباره فلسطین است. دستگاه دیپلماسی تحت امر الدبیبه همچنین به شکل صریح اعلام کرده «ما با عادیسازی روابط با اسرائیل مخالفیم. مانند همیشه بر حمایت از آرمانهای ملی درباره مساله فلسطین تأکید می کنیم». اما در طرف مقابل، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی، دیدار با المنقوش در رم را به عنوان یک «نشست تاریخی» و «اولین گام در جهت از سرگیری روابط دوجانبه» توصیف کرده است.
پیامدهای ارتباط با صهیونیستها برای لیبی
با توجه به زمینه تاریخی و حساسیتهای جهان اسلام پیرامون جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین، هر گونه تعامل بین مقامات صهیونیستی و کشورهای عربی، به طور طبیعی با واکنش دولتها و ملتها روبرو میشود. اغلب کشورهای جهان اسلام، تعامل لیبی را به عنوان خیانت و لطمه زدن به آرمان فلسطین تلقی کردند. در نتیجه، چنین اقدامی به طور بالقوه میتواند روابط لیبی را با سایر کشورهای عربی تیره کند و در کوتاه مدت منجر به چالشهای دیپلماتیک شود. ولو اگر در شرایط فعلی، کنشگرانی همچون مصر و امارات متحده عربی، خود را به صهیونیستها نزدیک کرده باشند.
از لحاظ تاریخی، لیبی همواره از جنایات اسرائیل انتقاد کرده و موضع تندی در قبال سیاستهای این رژیم داشته است. با این حال، این نشست رم، نشان دهنده یک تمایل اولیه برای گفتگو و کشف راههای همکاری است. اما با توجه به واکنشهای مردمی و مخالفت قاطعانه نهادهای دینی و سیاسی، قطعاً ادامه این مسیر، میتواند بقای قدرت تیم الدبیبه و همراهان او را به خطر اندازد.
🟢⚪️🟡
۲
رژیم صهیونیستی، به دنبال آن است که ارتباط با لیبی را به عنوان پروندهای پیش ببرد که ظرفیتهای ایجاد تغییر دومینو وار در قاره آفریقا را ایجاد کند. این رژیم ادعا میکند که بهبود روابط، میتواند پیامدهای مثبتی برای ثبات منطقه داشته باشد.
لیبی به عنوان یکی از قدرتهای نفتی مهم جهان در شمال آفریقا و جنوب مدیترانه، موقعیت ژئوپولیتیک ویژه ای دارد و پیداست که صهیونیستها همواره به دنبال فرصتی برای استفاده از ظرفیتهای لیبی بوده و هستند. آنان گمان میکنند که اگر قرار باشد لیبی روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کند، چنین تحولی میتواند به طور بالقوه راه را برای سایر کشورهای عربی هموار کند.
این امر به صهیونیستها احساس مشروعیت و پذیرش بیشتری در خاورمیانه میدهد و در نتیجه جایگاه سیاسی آن را افزایش میدهد. حالا که خیال اسرائیل از مصر راحت شده، قصد دارد لیبی و همسایگانش، یعنی تونس، نیجر، چاد و سودان را هم یکی یکی به سوی خود بکشاند. بنابراین لیبی برای رژیم اسرائیل اهمیت راهبردی دارد.
موقعیت جغرافیایی لیبی، این کشور آفریقایی را به یک بازیگر مهم در تحولات منطقه تبدیل میکند. علاوه بر این، ذخایر عظیم نفت لیبی این کشور را به شریکی جذاب برای همکاری انرژی تبدیل کرده است. رژیم صهیونیستی، با وجود برخی پیشرفتهای تکنولوژیکی، هنوز هم به شدت به واردات انرژی متکی است. برقراری روابط با لیبی به طور بالقوه میتواند راههایی را برای مشارکت در انرژی باز کند و تأمین پایدار و قابل اعتماد نفت برای رژیم را تضمین کند. این نه تنها امنیت انرژی صهیونیستها را افزایش میدهد، بلکه به رشد و توسعه اقتصادی رژیم نیز کمک میکند.
شواهد نشان میدهد علاوه بر همه این موارد، رژیم صهیونیستی با نمایش و ادعای مشارکت در مبارزه با گروههای تروریستی و افراطی، به دنبال همکاری با لیبی در تبادل اطلاعات، همکاری نظامی و عملیات مشترک است.
بهانه تاریخی اسرائیل در لیبی
صهیونیستها بر اساس یک سنت سیاسی و امنیتی قدیمی، همواره عادت داشته اند که تاریخ اقامت یهودیان در کشورهای دیگر و حفظ حقوق و میراث آنان را به بهانهای برای نفوذ و مداخله تبدیل کنند. در این ماجرا نیز، علاوه بر اهمیت ژئوپلیتیک لیبی، بهانه حفظ امنیت یهودیان ساکن در لیبی برای اسرائیل را نمیتوان نادیده گرفت. حالا عملاً چیزی به نام جمعیت یهودی ساکن در لیبی وجود ندارد. اما قبل از تأسیس رژیم اسرائیل، لیبی محل زندگی یک جامعه یهودی با شماری در حدود ۳۸۰۰۰ نفر در سال ۱۹۴۸ بود. با این حال، پس از ایجاد رژیم جعلی، وضعیت یهودیان در لیبی به سرعت تغییر کرد.
جنایات صهیونیستها، باعث رشد احساسات ضدیهودی شد و اکثر آنان به تشویق آژانس یهود، به سرزمینهای اشغالی رفتند. گفته میشود بخشی از جامعه یهودی لیبی، نقش مهمی در شکل دادن به چشم انداز سیاسی رژیم صهیونیستی ایفا کرد و شمار قابل توجهی از فرزندان خانوادههای یهودی لیبی، در موساد جذب شدند. همچنین بسیاری از یهودیان لیبی در سیاست مشارکت فعال داشتند و مناصب تأثیرگذاری در دولت و ارتش داشتند.
تحولات پس از دیدار المنقوش در رم، نشان داد که با وجود گرایش برخی کشورهای مسلمان نظیر ترکیه، مصر، امارات و مصر به عادی سازی رابطه با رژیم صهیونیستی، مردم لیبی چنین گرایشی ندارند و به دولت نیز اجازه نمیدهند در چنین مسیری قدم بردارد.
منبع: مهر
🟥🟢🟦نظر وحید یامینپور درباره اساتید اخراجی
وحید یامینپور به توییت محسن برهانی درباره اخراج سریالی اساتید دانشگاه پاسخ داد.
انتخاب: وحید یامینپور به توییت محسن برهانی درباره اخراج سریالی اساتید دانشگاه پاسخ داد.
محسن برهانی حقوقدان در توئیتی در واکنش به اخراج اساتید نوشت:
مرحوم مرتضی مطهری در تقابل کامل با حکومت پهلوی بود اما هیچ مشکلی برای عضویت ایشان در هیأت علمی دانشگاه تهران ایجاد نشد؛ نه تعلیق شد و نه اخراج و نه تهدید به عدم تمدید قرارداد پیمانی.
یامین پور درجواب برهانی گفت: در همان دانشگاه امام صادق (ع) هم برخی اساتید در تقابل با جمهوری اسلامی بودند اما شرف داشتند، دروغگو و فاسد نبودند، دانشجو را علیه یکپارچگی کشور وامنیت ملّی تحریک نمیکردند، برای آدمکشها روضه نمیخواندند!
افزود: آیا کسی شبیه شهید مطهری از دانشگاه اخراج شده؟! شما شبیه شهید مطهری هستید؟!!!
بریکس در حال به چالش کشیدن نظم آمریکایی است
«کشورهای عربی در حال دور شدن از دنیای تک قطبی تحت تسلط آمریکا هستند و برای پیوستن به بلوک بریکس صف میکشند».
نشریه میدل ایست آی در این باره نوشت: با توجه به آن که بریکس از پیوستن ایران، عربستان سعودی، مصر، و امارات متحده عربی استقبال میکند به نظر میرسد این گروه مشترک متشکل از کشورهای عضو، در حال افزایش چشمگیر حضور در عرصههای بینالمللی میباشد. این تجدید سازمان احتمالا پیامدهایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد داشت و قدرت ایالات متحده را در این فرآیند تضعیف خواهد کرد.
بر اساس گزارشها تصمیمگیری برای درخواست عربستان سعودی برای عضویت دائمی در بریکس به طور خاص از سوی چین و پس از آن از سوی روسیه و برزیل بررسی شد. «آنا جیکوبز» تحلیلگر ارشد خلیجفارس در گروه بینالمللی بحران میگوید: «کشورهای حوزه خلیجفارس در حال تنوع بخشیدن به روابط سیاسی و اقتصادی خود با چند قطبی شدن نظم جهانی هستند. تنوع اقتصادی و سیاسی، ایجاد توازن در روابط بین قدرتهای جهانی و دوری از افتادن در دام رقابت قدرتهای بزرگ همگی از ارکان اساسی سیاست خارجی کشورهای حاشیه خلیجفارس هستند».
صادرات چین به طور فزایندهای به کشورهای در حال توسعه، بیش از مجموع صادراتش به اتحادیه اروپا، ایالات متحده و ژاپن است که تغییر مهمی در اقتصاد جهانی میباشد و سیاست بینالمللی را نیز شکل میدهد. جیکوبز میگوید: «ایالات متحده واقعا نمیتواند در مورد این موضوع کار زیادی انجام دهد. این امر تابعی از تغییر نظم جهانی چند قطبی است و کشورهای خلیجفارس به گونهای واکنش نشان میدهند که برای منافع ملیشان منطقی باشد».
برای امارات و عربستان این به معنای ایجاد روابط نزدیکتر با چین و روسیه در جایی است که منافع کشورها به یکدیگر نزدیک میشود، امری که باعث ناراحتی ایالات متحده شده است. بسیاری در جنوب جهانی بر این باورند که نظم بینالمللی به رهبری ایالات متحده از منافع غرب در سراسر جهان محافظت کرده و آن را ترویج داده و گسترش میدهد. برای برخی از جمله کشورهای خاورمیانه عضو گروه بریکس، این امید ایجاد شده که بتوانند منافع خود را در یک نظم چند قطبی در حال ظهور مطرح کنند.
جیکوبز میافزاید: «علیرغم آن که کشورهای حوزه خلیجفارس مشخص ساختهاند که آمریکا در حال حاضر شریک امنیتی خارجی اصلی آنان میباشد واقعیت آن است که کشورهای حوزه خلیجفارس و منافع اقتصادیشان به طور فزایندهای در شرق و در همکاری با کشورهای در حال توسعه تعریف شدهاند. تلاش برای پیوستن به بریکس همچنین نشاندهنده نگرانی در میان کشورهای خاورمیانه در مورد قدرتی است که ایالات متحده بر توسعه اقتصادی و سیاسی خود اعمال میکند. جی پی مورگان بزرگترین بانک ایالات متحده در ماه ژوئن هشدار داد که «برخی نشانههای دلارزدایی در حال ظهور است».
🟢⚪️🔴بیحجابی اجباری در فرانسه دانشآموزان دختر اجازه سر کردن چادر ندارند
۱
وزیر آموزش و پرورش فرانسه چند روز پیش از آغاز فصل بازگشایی مدارس در این کشور اعلام کرد: پوشیدن عبای اسلامی (ردای گشاد و تمامقد) برای دختران مسلمان در مدارس دولتی فرانسه ممنوع است.
همزمان با گسترش موج اسلامخواهی در جهان، اسلامهراسی و اسلامستیزی نیز شدت گرفته است و اروپا و آمریکا که لحظهای «آزادی» از دهانشان نمیافتد مسیر این اسلامستیزی را همواره و هموار میکنند. آنها میگویند، دختران مسلمان باید طوری پوشش داشته باشند که ما- دشمنان اسلام- میگوییم! طی روزها و هفتههای اخیر در چندین نوبت تحت حمایت دولتهای سوئد و دانمارک به اسم آزادی بیان قرآن کانونیترین مقدسات نزدیک به 2 میلیارد انسان در سرتاسر جهان مورد اهانت قرار گرفته است. جسارت به ساحت مقدس قرآن کریم بعضا با انتشار کاریکاتورهای موهن از وجود نازنین حضرت رسول همراه شده است تا فشارها علیه مسلمانان در غرب افزایش یابد. فرانسه از جمله کشورهای اروپایی است که در طول تاریخ اقدامات متعددی را علیه مسلمانان به کار بسته است. وزیر کشور فرانسه پیش از این نیز خبر داده بود که در دوره اخیر ۲۱ مسجد در این کشور بسته شده است. تصمیم برای تعطیلی مساجد، یکی از تصمیمهای متعدد دولت فرانسه برای تعطیلی مراکز اسلامی است. پاریس این اقدام را با بهانههایی نظیر مقابله با افراطیگری و تحریک برای خشونت و تروریسم انجام میدهد. به گفته وزیر کشور فرانسه، برای نخستینبار
در تاریخ این کشور است که این تعداد از مساجد در این کشور بسته میشوند.
اینجا محجبه بودن جرم است
از سوی دیگر در کشور فرانسه که از آن بهعنوان مهد آزادی نام برده میشود، ظاهرا محجبه بودن جرم محسوب میشود. در همین رابطه دیروز رسانهها گزارش دادند دولت این کشور در آستانه بازگشایی مدارس پوشیدن عبای اسلامی را برای دختران مسلمان در مدارس این کشور ممنوع کرده است. به گزارش رویترز، وزیر آموزش و پرورش فرانسه در مصاحبهای با شبکه تلویزیونی «TF1» با ادعای اینکه پوشیدن عبای اسلامی توسط دختران مسلمان ناقض قوانین فرانسه است، اعلام کرد: «از فصل جدید تحصیلی پوشیدن عبای اسلامی توسط دختران مسلمان در مدرسه امکانپذیر نخواهد بود... وقتی وارد یک کلاس درس میشوید، نباید بتوانید فقط با نگاه کردن به دانشآموزان، دین آنها را تشخیص دهید.» براساس این گزارش این اقدام پس از ماهها بحث و جدل میان جناحهای مختلف در فرانسه درباره آن صورت میگیرد، در جریان این بحث و جدلها جناحهای راست و راست افراطی برای این ممنوعیت فشار آورده بودند ولی جناحهای چپ معتقد بودند که این ممنوعیت، آزادیهای مدنی را زیر پا میگذارد ولی در نهایت این جناحهای راست افراطی بودند که حرف خود را بر کرسی نشاندند. براساس قانونی که مارس ۲۰۰۴ (اسفند 1382) در فرانسه به تصویب رسید پوشیدن لباسهایی که وابستگی ظاهری مذهبی دانشآموزان را نشان میدهد در مدارس فرانسه ممنوع شده بود و با تصویب این قانون دختران مسلمان از استفاده از روسری در مدارس این کشور منع شدند اما آنها برای پوشیدن ردای اسلامی تا به حال با هیچ ممنوعیتی مواجه نبودند. به گزارش ایرنا، مسئله حجاب زنان مسلمان یکی از مهمترین چالشهای مسلمانان با جوامع غربی است. در ۱۵ مارس ۲۰۰۶ (اسفند 1384) ژاک شیراک رئیسجمهور وقت فرانسه قانونی را به تصویب رساند که در آن هرگونه علامت خاص دینی در مدارس عمومی ممنوع شد. این علامت شامل صلیب، حجاب اسلامی و کلاههای مخصوص است. پیشتر در سال ۲۰۱۹ (1397) نیز نمایندگان مجلس سنای فرانسه لایحهای را به تصویب رساندند که مادران دارای حجاب را از همراهی فرزندانشان در برخی فعالیتهای بیرونی مدارس منع میکند. این لایحه توسط گروهی از نمایندگان حزب راستگرای جمهوریخواهان ارائه شد و با ۱۶۳ رای موافق در مقابل ۱۱۴ رای مخالف و ۴۰ رای ممتنع به تصویب رسید.براساس این قانون، مادران دانشآموزان در مدارس دولتی فرانسه تنها در صورتی میتوانند فرزندان خود را در فعالیتهای جانبی خارج از مؤسسات آموزشی همراهی کنند که هیچگونه نشانه مذهبی از جمله پوشش حجاب به همراه نداشته باشند. فرانسه از جمله کشورهای اروپایی است که بیشترین جمعیت مسلمان را در خود جای داده است. آخرین قانونی که (پیش از اعلام ممنوعیت پوشیدن ردای اسلامی) درخصوص حجاب در این کشور به تصویب رسیده بود، به سال ۲۰۱۰ (1388) میلادی و دوره ریاستجمهوری «نیکلا سارکوزی» بازمیگردد که براساس آن داشتن پوشش کامل برای زنان ممنوع اعلام شد.
🟢🟢🟢توییت بازی و حمایت از اغتشاش توسط استاد دانشگاه شریف
شریفی زارچی که امروز چهره اپوزیسیون به خود گرفته است، در زمان همهگیری کرونا، در وزارت بهداشت دولت روحانی حضور داشت و به عنوان «رئیس مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت» آمار کرونا را دستکاری میکرد.
فارس پلاس؛ روایت روز
در روزهای اخیر، با ادامه حضور علی شریفی زارچی، استاد پیمانی دانشگاه شریف در این دانشگاه، موافقت نشد. نام شریفی زارچی در ماههای اخیر به دلیل حمایتهایش از اغتشاشات و حتی دعوت به اغتشاش، بر سر زبانها آمده بود.
سابقه زارچی را باید در دولت روحانی جستوجو کرد. او که امروز چهره اپوزیسیون به خود گرفته است، در زمان همهگیری کرونا، در وزارت بهداشت دولت روحانی حضور داشت و به عنوان «رئیس مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات وزارت بهداشت» مشغول به کار بود.
دو مورد ساده از وظایف زارچی در دوران حضورش در وزارت بهداشت، اعلام «رنگبندیهای کرونایی» و «مدیریت سامانه واکسیناسیون» بود. زارچی در ویدئویی اعتراف کرده است: «تمام رنگبندیها و اینکه کجا را قرمز کنیم، کجا را زرد کنیم، در چند ماه گذشته توسط شخص من، انجام میشده است. من در چند ماه گذشته، با همین آن و آف کردن، تصمیم میگرفتم که کدام امام جمعه نماز بخواند، کدام نخواند. من تصمیم گرفتم کدام شهر بسته یا باز شود.»
زارچی در ادامه اعترافات خود در خصوص آمارسازیهایش اشاره کرده است که بدون هماهنگی، ۴۳ شهر را بدون هیچ دلیل منطقی، سیاه کرده و وزارت بهداشت و ستاد کرونا را به این نتیجه رساند که این شهرها را قرنطینه کنند.
در فضای مجازی امروز از شریفی زارچی به عنوان «نخبه» یاد میکنند؛ این درحالی است که در زمان حضورش در وزارت بهداشت، انتقادات شدیدی به سامانه واکسیناسون و رنگبندیهای کرونا تحت مدیریت زارچی، در رسانهها مطرح بود.
روزنامه اعتماد که امروز در گزارشی با عنوان «اخراج نیروهای نخبه» به حمایت از زارچی پرداخته، در گذشته در گزارشی با عنوان «دستکاری در ماسک»، انتقادات شدیدی را به سامانه رسمی رنگبندیهای کرونایی وارد کرده بود.
یا به عنوان نمونه سادهای دیگر، یک کاربر توییتری که از حامیان اصلاحطلبان است و با بازنشر توییت زارچی از او نیز حمایت کرده، در زمانی که رنگبندیهای کرونا اعلام میشد، صحت آنها را زیر سوال برده بود
نکته قابل توجه دیگر آنکه براساس تصویری که شریفی زارچی از کارتابل خود در سامانه دانشگاه شریف منتشر کرده است، درخواست او برای «تغییر وضعیت استخدامی» در اواخر اسفند ماه ۱۴۰۰، یعنی حدود ۷ ماه پیش از شروع اغتشاش، ثبت شده بود، اما مورد بررسی قرار نگرفت.
این مسئله، به دروغ محسن برهانی، شباهت دارد. برهانی درحالی عدم موافقت با ادامه حضورش در دانشگاه را به اظهاراتش در موضوع برخی احکام اعدام مرتبط میدانست، که براساس نامه رسمی دانشگاه تهران، از حدود ۲ ماه پیش از شروع اغتشاش 1401، با ادامه حضور او مخالفت شده بود.
جریان اصلاحات برای حمایت از زارچی، دروغهای عجیبی را مطرح کرده است. به عنوان مثال، روزنامه اصلاح طلب اعتماد گفت: «روزی نیست که خبر اخراج و تعلیق اساتید برجسته دانشگاهی مانند تیری در قلب افکار عمومی ایرانیان فرو نرود و حسرتی نیافریند.» اگر این ادعا درست باشد، باید در یک ماه گذشته، حداقل ۳۰ استاد دانشگاه اخراج شده باشند!
این روزنامه اصلاح طلب در ادعایی نوشت: «بلافاصله پس از اخراج اساتید برجسته دانشگاهی در شریف، اعضای جبهه پایداری جایگزین آنها شدهاند.» منظور اعتماد را میتوان این دانست که امیرحسین ثابتی را جایگزین شریفی زارچی کرده اند. این درحالی است که اگر روزنامه اصلاح طلب اعتماد ذرهای از دانشگاه بداند، میدانست که اساسا رشته و حوزه ثابتی و زارچی یکی نیست که بخواهد جایگزین او شود. یکی در حوزه فنی و دیگری در حوزه علوم انسانی است.
جریانهای برانداز و اصلاحطلب درحال از زارچی به عنوان نخبه یاد میکنند که او علاوه بر حامی اغتشاش و دروغگو بودن، همانگونه که در توییتهایش مشاهده کردید، فردی هتاک است. جدای از موضوعات دیگر، چگونه فردی هتاک میتواند بر جایگاه مهم و ارزشمند استادی بنشیند؟
پایان پیام/.
بسمه تعالی.سلام علیکم.
کانال گام دوم انقلاب جهت آگاهی، دریافت و نشر حداکثری تحلیل و محتواهای روشنگرانه، افشاگرانه از چهره ها و جریانات نفوذ و نفاق و فتنه و در راستای تبیین روایتهای واقعی و مستند است. 👈کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/869073078C29271ed308
و گروه گام دوم جهت مشارکت در نشر و دریافت این محتوا و روایتهاست. 👈 گروه👇
https://eitaa.com/joinchat/1198194870Cc4637fb806
همراهی در نشر این روشنگری جهاد ماست. اسکندری
🚨انیس محمدی همسر حسین ماهینی به علت ترویج فساد و تبلیغ علیه نظام بازداشت شد/صابرین نیوز
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز
♦️ایشون هاکان شوکور اسطوره تیم ملی ترکیه است.
✅بعد از آنکه در ترکیه توسط رئیسجمهور این کشور رجب طیب اردوغان به حمایت از کودتاچیان کودتای نافرجام ترکیه متهم شد، کارزاری همهجانبه توسط دولت ترکیه علیه او به راه افتاد به گونهای که برای گذران زندگیاش در آمریکا مجبور شده به مسافرکشی رو بیاورد.
🔘 اردوغان همه چیز او را گرفته است، نه تنها همه چیزش را از دستش گرفت و از کشور اخراج کرد، هرکس هم کمترین ارتباط را باهاش داشت به خاک سیاه نشست.
🔷مگه ترکیه الگوی این عزیزان نیست؟ به روش ترکیه با یکی از اینا برخورد کنید ببینید بقیه چجوری ادب میشوند.
♦️ با مردم عادی باید با رحمانیت برخورد کرد چون مردم حق دارند اعتراض کنند، حتی حق دارند عصبی بشوند چندتا فحش هم به من بدهند ولی این سلبریتی ها که بهترین زندگی را در همین حکومت دارند، حق ندارند مظلوم نمایی کنند و باید به شدت با این ها برخورد شود چون این افراد اون جوون بی گناه را تحریک میکنند و اعتراض مردمی را به اغتشاش تبدیل میکنند و موجب برادرکشی میشوند پس حساب اینا با اون مردمی که مشکل دارد و کم آورده است چندتا فحش هم میدهد جداست.
🔷این فقط یک نمونه است، هیچجای دنیا سلبریتی ها جرات نمیکنند علیه حکومت کنش براندازانه داشته باشند، در مورد فرانسه مفصل مطلب کار کردیم و گفتیم زیدان با ۴۰ میلیون فالور یک استوری اعتراضی نتونست بذاره چون میدونه همه زندگیش به فنا میرود.
🔶 درد و درمان مشخص است. خوددانید. یاعلی...
💢کانال #شیخ_فرهاد_فتحی👇❌
http://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
🏷️ عضو شوید☝️💢