🌸فرا رسیدن عید سعید غدیر خم بر تمامی مسلمانان و عاشقان اهل بیت( علیه السلام) تبریک و خجسته باد.
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_پیام_نور_کرمانشاه
@Bso_P_N_U_O_K
واحد رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور کرمانشاه
گوشه ای از دست آورد های
شهید جمهور:
🔹رفع قطعی برق با بهره برداری از ۶نیروگاه
🔸مهارکرونا، تامین واکسن مورد نیاز کشور
🔹افتتاح بزرگترین پروژه ریلی جنوب وجنوب شرق
🔸فروش روزانه یک تا یک و نیم میلیون بشکه نفت
🔹شفاف سازی صورت های مالی
بانک ها و شرکت های دولتی
🔸رشد قابل توجه صادرات
#عکس_نوشته
#تولید_محتوا
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_پیام_نور_کرمانشاه
@Bso_P_N_U_O_K
واحد رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور کرمانشاه
18.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تولید_محتوا
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ❤️
امروز که دین مصطفی شد تکمیل
با آیه ی اکملت لکم در تنزیل
بر ختم رسالت و ولایت صلوات
رفتن به بهشت جاودان شد تسهیل
🌷عید سعید غدیر خم مبارک باد🌷
@Bso_P_N_U_O_K
عید غدیر.mp3
5.87M
#پیشنهاد_دانلود
#عید_غدیرخم
🔖الْحَمْدُ الِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَم
📌سپاس خدا را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و ائمه او تمسک می جویند.»
🎞 تدوینگر: ساحل اکبری
📝 نویسنده : ساحل اکبری
🎙 گویندگان(به ترتیب):
- زهرا قادری
- احسان بخش
- زهرا گهرمهر
«کاری از واحد رسانه وپادکست بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور استان کرمانشاه»
@Bso_P_N_U_O_K
36.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تولید محتوا
🎥 علی مولا، علی سرور
« مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ »
🌸
عید سعید غدیرخم، عید ولایت وامامت تبریک وتهنیت میگوییم. #عیدغدیر #بسیج_دانشجویی_دانشگاه_پیام_نور_کرمانشاه 🆔 @Bso_P_N_U_O_K
مسابقه خطبه غدیر💚🌱:
https://digiform.ir/w07d25097
19.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیدر شده مولا
مبارک حضــرت زهــرا✨
#عید_غدیر
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_پیام_نور_استان_کرمانشاه
@Bso_P_N_U_O_K
واحد رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور استان کرمانشاه
#گپ_روز
#موضوع روز : «او اولین بابای «مهربان نرمو» بود به گمانم»
✍️ نُه سالم بود، شام خانهی آقاجان بودیم.
آقاجان کارگری بود که در زمینهای مردم، کشاورزی میکرد!
گرگ و میش غروب بود که آقاجان از سرکار آمد.
پاهایش را لب حوض شست و آمد روی ایوان، بیسکوییت پتی بورِ پنج تومنیاش را داد به ما و نشاندمان روی پایش تا بیسکوییتمان را بخوریم. من همانموقع حس میکردم که آقاجان یک جاییاش درد میکند امّا فقط یک احساس بود.
• برادرم چهار سالش بود، گفت : آقاجان «شترسواری» بازی کنیم؟
آقاجان بیمکث خم شد و منتظر شد تا او روی شترش جاگیر شود.
خوب که مطمئن شد کج و کوله نیست بچه، حرکت کرد و دور اتاق را صدای شتر درمیآورد و میچرخید. پادشاه هر چند دقیقه یکبار از روی شترش سقوط میکرد و صدای غش غش شان بالا میرفت و دوباره از اول ...
• این کارِ همیشهی آقاجان بود، روزها میخندید و ما تمام شادی و امنیتمان را از او میگرفتیم. ولی من در فضولیهای سحرگاهیام میدیدم که آقاجان روی ایوان حافظ میخواند، مثنوی طالب و زهره میخواند و فقط گریه میکند!.
• آن شب برخلاف همیشه اصلاً دلم نمیخواست بازی کنم.
نشسته بودم لب طاقچه و آندو را تماشا میکردم و به یک عالَمه سوال فکر میکردم.
• چرا آقاجانِ «مهربانِ نرمو» با همه اینقدر فرق داشت؟ چرا بقیه نرمو نیستند؟
و من آن موقع نمیدانستم آدمها کِی و چگونه نرمو میشوند...
یک لحظه از ذهن کودکانهام گذشت اگر آقاجان برود پیش خدا، چی ؟ این یک فکر بود فقط ....
✘ فردا حوالی ظهر مشغول تمرین تاتر بودیم که مربیمان آمد و زیر گوشم گفت : مامان تلفن کرده و گفته بروی خانهی آقاجان.
گفتم :الآن ؟ گفت : بله
گفتم : تمرین تمام شود میروم ! گفت میخواهم تعطیل کنم، زودتر برو.
من با یک عالمه سوال از این کار زشت آقای خلیلی، به سمت خانه آقاجان راه افتادم.
• وقتش بود «آقاجانِ مهربانِ نرمو» را برای بار آخر ببوسم.
آقاجان چشمانش را بسته بود، و دیگر باز نکرده بود. به همین راحتی....
تابوت آقاجان را که از در بردند بیرون، همه دنبالش رفتند، من اما نرفتم.
گریهام نمیگرفت، برخلاف تصورم اصلاً غصه نداشتم، من آقاجان را داشتم کنار خودم درحالیکه او را برده بودند.
• باز نشستم روی ایوان و فکر کردم : که من یک روزی میفهمم چرا آقاجان با بقیه فرق داشت؟
امروز آمدم گپ روز بنویسم: دیدم موضوعی که بچهها برای امروز انتخاب کردهاند «هنر شاد کردن دیگران» است. که یکی از اعمال «عید غدیر» به حساب میآید.
• به خودم آمدم دیدم همان کودک نُه ساله لب طاقچهام که دارد آقاجانش را تماشا میکند و به کلمهی «مهربانِ نرمو» فکر میکند!
و دیدم جواب سوالم را بلدم :
آدم همنشینیاش که با کسی زیاد میشود: فکر کردنش، نگاهش، حرف زدنش، حرکاتش هم به او شبیه میشود!
آقاجان هر سحر با کسی مینشست و دم به دمِ هم میدادند و نجوا میکردند و این عشق گریهاش را درمیآورد که من نمیدیدمش! ولی این بیداریها و همنشینیها اثرش را میگذاشت! او هم مهربان شده بود و هم نرم! ولی نه مثل بقیه... مثل خدا!
حالا میفهمم چرا «علی علیهالسلام» برای یتیمان کوفه با همه فرق میکرد!
او اولین بابای «مهربان نرمو» بود به گمانم.
@Bso_P_N_U_O_K
#گزارش_تصویری
🌸مَـنکُنــــتمُـــولاهفهٰــــذاعَلـــیمَـــولاهُ🌸
🌱ضیــــــــــــافـــــــــــــتعلـــــــــــــــوی🌱
🔸امامصادقعلیهالسلام:
غذا دادن به یک نفر در روز غدیر مانند،
غذا دادن به همهی پیامبران و صدیقان است.
پخت و توزیع غذا در روز عید غدیر
به همت گروه جهادی شهید گودینی بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور استان کرمانشاه
#عید_غدیر
#عید_ولایت_و_امامت
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
@Bso_P_N_U_O_K
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_پیام_نور_کرمانشاه