فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درمان_بیماری_آرال_اس (پای بی قرار)
استاد ضیایی
📣لطفا نشر دهید🏵🌹
http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
بدانیم سالم بمانیم 🍏
#پازل_شیطان_داریم_بازی_میکنیم 📣لطفا نشر دهید🏵🌹 http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
❌ داستانی که بیشترین بازدید را داشته است👌😭😭😭😭
خواهش میکنم حتما داستان زیر رو بخونید خواهش میکنم😔
😔من هم میتونم....
😔 آغاز سقوط گفتن کلمه (من) است
🎽 #پازل_شیطان_بازی_نکنیم
❌ رفیق من علی که خیلی مذهبی بود زبون زد عام وخاص بود همیشه میگفت من هم میخوام مثل ابن سیری مثل #یوزارسیف تو مکان گناه با یه #زن_زیبارو تنها باشم ولی این کارو انجام ندم ببینم واقعا خدا بهم یه ویژگی خیلی خاص میده?
❗️این ماجرا گذشت و منو علی بخاطر کارمون مدتی همدیگرو ندیدیم تا اینکه.....
🔴 خواب بودم ساعت 1 شب گوشیم زنگ خورد گیج خواب بودم دیدم یه شماره ناشناس چندین بار بهم زنگ زده تا باز زنگ زد جواب دادم دیدم علیِ برگشت بهم گفت آرش جان مادرت پاشو بیا فلان جا دارم بدبخت میشم توروخدا زود بیا فقط زود بیا لعنتی😭.
ماهم با هزار بدبختی راه افتادیم کجا ?
نمیدونم فقط اسم محله رو گفته بود..
قدیم کوچه پشتی علینا یه زن به ظاهر معمولی (از لحاظ اعتقادی) بود که خیلی زیبارو وزبون باز بود خیلی...
گفتم شاید علی اونجاس نزدیکای محله شدم زنگ زدم به علی با هزار بدختی جواب داد یه دفعه دیدم داره نعره میزنه به زنه میگه توروخدا سمیرا من اونیکه فکر میکنی نیستم بیا از دوستم بپرس منم که گیج گیج بودم اصلا نمیدونستم درمورد چی داره صحبت میکنه یه دفعه گوشی رو داد به زنه الو کرد منم سلام دادم گفت این پسره عوضی میخواسته آبروی منو ببره داشت فیلممو میگرفت الانم داره میگه میخواستم یادگاری نگهدارم ...
آقا پسر علی اگه نمیخواسته آبروی منو ببره یا تهدید کنه ??چرا منو برهنه.. چراجوری برنامه چید که من نفهمم داره فیلم میگیره?
منم با بدبختی برگشتم سیر تا پیاز قضیه رو بهش گفتم ..
گفتم این میخواسته خدارو امتحان کنه حالا نمیدونم چرا تا اون مرحله پیش رفته....
ولی قرار گذاشته بود که با یه زن تو خونه خلوت کنه کاری نکنه بیاد بیرون بگه خدایا بخاطرت ازین گناه دست کشیدم.....
تا جملم تموم شد سمیرا گفت گمشو بابا به روباه گفتند شاهدت کیه گفت دمم این قرار بود اگر این اتفاق بین خودش و خداش باشه پس تو برای چی میدونستی????
بعد گوشی رو قطع کرد هرچی زنگ زدم جواب ندادن..😭😭
من تا روشنایی هوا منتظر موندم دلم داشت مثل سیرو سرکه میجوشید چون میخواستم برم سرکار مجبور شدم برم....
ازون روز گذشت من هر روز زنگ میزدم جواب نمیداد یا خاموش بود...
چندین بار رفتم خونشون اخرین بار بعد چند بار پیچوندن مادرش گفت علی رفته مشهد....
مادرش ازم پرسید چیزی شده?? منم نمیدونستم مادرش واقعا چیزی نمیدونه یامنو داره سیاه میکنه....
گفتم نه حاج خانوم راستیتش یه نامردی در حقش کردم ازم دلخوره نمیدونم چطور از دلش در بیام...
مادرش برگشت گفت عموی علی تو خیابون امام رضا نزدیک حرم زندگی میکنه میخوای برو اونجا فرداش تعطیل بود پسفرداشم جمعه من یه تاییدیه زدم ازش تشکر کردم ادرس گرفتم خدافظی کردم...
اومدم خونه کلی فکر کردم بالاخره تصمیم گرفتم برم مشهد......
یه دونه چارتر گرفتم شبی راه افتادم ...
اخرای شب بودو منم آلاخون بالاخون خلاصه یه مکانی پیدا کردیم خوابیدیم
فرداش کله صبح بود رفتم جلو در خونه عمو علی حقیقت روم نشد زنگ بزنم گفتم خوابن روز تعطیلی زنگ بزنم چی بگم ..... خلاصه منتظر موندم زن عموش بادخترعموش تقریبا ساعت 9 بود در و باز کرد داشت میرفتن بیرون من رفتم جلو سلام دادم گفتم سلام ببخشید خانوم شما زن عموی علی ...ش هستید گفت بله شما ?
گفتم الان علی اینجاس گفت بله تعجب کرده بود...
گفتم من رفیقشم اینجا اومدم زیارت قرار بود با علی بریم جایی بعدم بریم هیئت علی گوشیشو جواب نمیده فکر کنم خوابه میشه صداش کنید.....
در صورتی که علی خطش خاموش بود....
زن عموش برگشت گفت باشه الان میرم صداش میکنم دخترش خدافظی کرد با مادرش عجله داشت منم یه لحظه دیدمش واقعا به چشم خواهری خیلی نجیب و خانوم بود....حالا بماند...
قلب منم داشت از جاش در میومد گفتم اگر نیاد یا یه چیزی بگه کلا بد میشم آبرومون میره حالا فکر میکنند چی شده ازین حرفا...
یه خورده منتظر موندم دیدم زن عموش اومد پایین گفت بهش گفتم گفت شما برو منم سر و صورتمو بشورم میرم پایین زن عموهم از من خدافظی کرد البته تعارفم کرد که بفرمایید خونه منم دارم میرم بیرون فقط هادی خونس(پسرعموش) منم گفتم نه ممنون مرسی منتظر میمونم باید بریم دیر شده.
خلاصه بعد نیمساعت علی اقا تشریفش رو آورد تا رودر رو شدیم عوض معذرت خواهی و این چیزا کلی بدوبیرا بهم گفت😢
گفت اینجا چه غلطی میکنی کدوم.... ادرس اینجارو بهت داده واین چیزا....
منم شوکه شده بودم گذاشتم حرفاش تموم شد گفتم رفیق کلی راه بخاطر تو اومدم بخاطر امام رضاهم نیومده بودم این رسمش نیستا..
😔بدجور دلم شکست تصمیم گرفتم خدافظی کنم برگردم خونه ولی باز شیطون رو لعن کردم نشستم تو کوچه تو زمین ....
دیدم علی اومد پیشم نشست گفت آرش میگی برای چی اومدی???
@bualii
منم نتونستم جلوی خودمو بگیرم بهش گفتم مرتیکه هوس باز انگار یادت رفته کجا بودی چه غلطی کردی من و افسرده کردی یه شب خوب نخوابیدم حد اقل میگفتی حالم خوبه صدسال سیاه هم سراغتو نمیگرفتم فکر کردی عاشقه چیتم من.....
یه دفعه علی گفت آفرین اَنگ هوس بازی هم رو که بهمون زدی دمت گرم داش ...
حالا که اینجوری شروع کردی باشه میگم چیشد.....
بعد اینکه گوشی رو قطع کرد گوشی رو انداخت کنار گفت فکر کردین من خرم...
میخواستید کاری بکنید منو بدبخت کنید.... تو اگه ریگی به کفشت نداشتی، واقعا این تصمیمت بود،گوه خوردی بدن منو دیدی... اومدی چایی تو داشتی میخوردی آب از دهنت داشت خارج میشد میزاشتی میرفتی رسالتت رو انجام داده بودی دیگه حااجااقااا...
گفتم سمیرا خانم بخدا تا اونموقع عادی بودم میخواستم تودل گناه اینکارو انجام ندم هدف داشتم کلی حرف زدم ...
قبول نکرد داشت زنگ میزد پلیس باهزار بدبختی نزاشتم.... فقط نمیدونم اصلا چرا خواستم فیلم بگیرم... که چی مثلا??
اونم گیرداده بود ب همین فیلم گرفتنم.....
گذشت و گذشت گفت تا صبح میمونیم پیش هم من گوشیتو چک میکنم کلا زیرو روتو در میارم بعد صبح تصمیم میگیریم....
من رو زمین خوابیدم اون روی تخت..
در اتاقم بست خودشم موند تو اتاق...
من تقریبا داشت خوابم میگرفت از بس گریه😭 کرده بودم چشام باز نمیشد....
نمیدونم چیشد فقط فهمیدم گفت بیا برو رو تخت من دارم میرم حال بخوابم گفتم برم خونه گفت صبح..
رفتم رو تخت مثلا بخوابم بعد چند دقیقه باز برگشت در اتاق رو هم بست گفت نترس کاری ندارم واین حررفا نمیدونم چیشد...... بعد از چند ساعت به خودم اومدم دیدم همون کاری ک ادعاش رو کرده بودم انجام دادم....😔😔
صبحش که اصلا تو خودم نبودم تا از خونشون درومدم بیرون زری خانم همسایمون که شوهرشم فرش فروشی داره.. منو دید 😭
یه جوری شوکه شد که انگار جن دیده دیگه اونجا شکستم واقعاچشام سیاهی رفت پاهام سست شد😭
🔴 اومدم خونه تصمیم گرفتم چند روز تو محل نباشم یه تصمیمی بگیرم اومدم مشهد به امام رضا بگم یه راهی برام انتخاب کنه بدبخت شدم اومدم بگم من نمیدونم فقط کاری بکنه آبروم نره کسی نفهمه😭😭😭
🔴 منم نمیدونستم چی بگم به علی فقط الکی بهش دلداری دادم گفتم خدا میبخشه آخرش اینه یه داستانی درست میکنیم حلش میکنیم
اونم احیانا اگر کسی فهمید...
🔴 خلاصه ماهم تا غروب باعلی اقا بودیم حرم رفتیم بازار رفتیم گشت زدیم اومدیم علی رفت خونه عموش منم برگشتم...
🔴 علی بعد یکماه اومد هیچکسم چیزی نفهمیده بود خداروشکر اون خانومه به هیچکس چیزی نگفته بود یا اینکه مادر علی رو نکرده بود خلاصه اصلا حرفش زده نشد بعد دوسال علی بخاطر کارش به یه شهر دیگه رفتند خونه خیلی لوکس گرفتند
کلا این ماجرا از یاد علی هم رفته بود منم تقریبا هر ازگاهی تو فضای مجازی گذرم ب علی میخورد...
🔴 بعد دو سال یا سه سال دقیق نمیدونم فهمیدم علی آقای ما افتاده تواین خط حتی خونه برا خودش مستقل خریده و عقیدشم کلا عوض شده ظاهرش دیدگاهش کلا چپه شده...
🔴 ای کسانیکه ادعای پیغمبری دارید...
🔴 ای کسانیکه به اسم فضای مجازی هر کاری میکنید....
🔴 آی بچه مثبتایی که زید بازی مذهبی راه انداختید با این شرط که گناه نمیکنید یا بعدا قراره زن و شوهر بشید...
مواظب باشیم👇👇
#پازل_شیطان_داریم_بازی_میکنیم
#حاج_بابا
@bualii
May 11
بدانیم سالم بمانیم 🍏
#سزارین_و_کورتاژ_در_طب_اسلامی💎 📣لطفا نشر دهید🏵🌹 http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
💎 #سزارین_و_کورتاژ_در_طب_اسلامی💎
⬜️روایات وارد درخصوص سزارین و کورتاژ:
☑️الف) صحیحه على بن یقطین درکافى با این سند: حمید بن زیاد از حسن بن محمد بن سماعه ازمحمد بن ابوحمزه از على بن یقطین :
ازعبد صالح (امام کاظم علیه السلام ) درمورد زنى پرسیدم که با داشتن فرزند سالم در شکم، مرده است؟فرمود: شکم آن زن باید شکافته و طفل او خارج شود.
☑️ب) درکافى از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیراز برخى از اصحاب:
درمورد زنى که جان باخته و طفل درشکم او درجنب وجوش است از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد:آیا جایز است براى بیرون آوردن بچه، شکم مادر شکافته شود؟ امام فرمود: بله، جایز است و شکم مادر «پس از بیرون آوردن طفل باید» دوخته شود.
☑️ج) روایت وهب بن وهب از امام صادق(علیه السلام):
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: هرگاه زنى بمیرد و فرزندش درشکم مادر درجنب وجوش باشد « که بدین وسیله به حیات او یقین حاصل شود» و برجان فرزند بترسند، شکم مادر شکافته شده و آن طفل خارج مى شود.
درباره زنى که فرزندش درشکم او از دنیا رفته باشد و برجان مادر بترسند، فرمود: هرگاه زنان طاقت انجام چنین کارى را نداشته باشند باکى نیست که مردى دست خود را داخل کرده با قطعه قطعه کردن طفل، آن را بیرون کشد(کورتاژ طبیعی)
☑️د) کشى درکتاب رجال خود از حمدویه بن نصیر از محمد بن عیسى از ابن فضال از ابن بکیر:
زنى از محمدبن مسلم پرسید: دخترى دارم که تازه به خانه بخت رفته است و اسبى لجام گسیخته چنان پى در پى به او کوفت که جان باخت، اما فرزندى که در شکم دارد در جنب وجوش است چه کنم؟ محمد بن مسلم گفت:
نظیر چنین پرسشى از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد حضرت فرمود: شکم میت شکافته شده و طفل بیرون آورده مى شود.
☑️ه) درتهذیب از ابن ابى عمیر از ابن ابى اذینه آمده است:
مى بایست طفل خارج و شکم مادر دوخته شود.
روایات دیگرى نیز دراین باب رسیده است.
#سزارین برای «مادر مرده» با «فرزند زنده»
#کورتاژ برای «فرزند مرده» و «مادر زنده»
👌وجود کسی که در کورتاژ جنین و جراحی سزارین تجربه داشته باشد از مسلمات تاریخی است.
⬜️ کورتاژ (به فرانسوی: Curetage)
⬜️ سزارین (به انگلیسی: cesarean section)
📣لطفا نشر دهید🏵🌹
http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
🔵درمان #تپش_قلب
✍استاد #خیراندیش
شبی یک لیوان عرق بهارنارنج به همراه یک قاشق مرباخوری فرنجمشک و کمی عسل میل شود(۱۲۰ شب)
کاهش سردیها مخصوصا سرد و ترها
میوه هایی مثل سیب و به بسیار مفید است و خوبست که روزانه میل شود.
استشمام عطرگرم درحال خواب(۱۲۰ شب)
دمنوش زعفرون
دمنوش به لیمو هم موثره
📣لطفا نشر دهید🏵🌹
http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بواسیر_خونی
#استاد_ضیایی
📣لطفا نشر دهید🏵🌹
http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای سیاسی ترین سرود تاریخ انقلاب جلو چشم مسئولین😊☝️
سرود "آقازاده"
▪️حساب و کتاب این روزاتونو پس میدین/واسهی شماست اگه رو لب مردم آهه
✅ پیشنهاد دانلود استاد حاج بابا👌
🔴 @bualii ✅
بدانیم سالم بمانیم 🍏
#تست_هوش #تقویت_ذهن_کودکان ایا می توانید خرس قطبی را از میان ارواح پیدا کنید؟😜 📣لطفا نشر دهید🏵🌹 h
#پاسخ_تست_هوش
📣لطفا نشر دهید🏵🌹
http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
#کودک👦
☑️برخی کودکان تحمل باختن در بازی را ندارند چگونه تحمل آنان را بالا ببریم؟!
۱. دلیل این امر اینست که آنها خودباوری و اعتماد به نفس پایینی دارند و احساس منفی درباره خود دارند که باید تلاش نمود تا اعتماد به نفس شان را بالا ببرید.
۲. او را با خواهر و برادر و همسالانش مقایسه نکنید.
درباره برد و باخت و اینکه لازم نیست انسان همیشه برنده شود و برد و باخت نوبتی است به او توضیح دهید.
۳. هرگز به گونهای با کودک بازی نکنید که همیشه برنده شود
بگذارید گاهی باختن را هم تجربه کند.
و در آن زمان برد قبلیش را به او یادآوری کنید.
۴. بیشتر بازیهای غیر رقابتی را در لیست بازیهایش قرار دهید.
۵. رفتار والدین در مسئله برد و باخت نیز بسیار تأثیرگذار است.مثل اظهار ناراحتی یا اعطای جایزه و ... .
۶. بهتر است بیاهمیت بودن باختن را در روش الگویی بهصورت عملی به او بیاموزید.
@bualii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 #درمان_ریزش_موی_زنان
👈 #درمان_لاغری_اندام
#حکیم_خیراندیش
@bualii
بدانیم سالم بمانیم 🍏
#تست_هوش #تقویت_ذهن_کودکان در تصویر فوق، ستاره ای ( 5 پر ) پنهان شده است، آن را بیابید 📣لطفا نشر
#پاسخ_تست_هوش
📣لطفا نشر دهید🏵🌹
http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715