eitaa logo
بدانیم سالم بمانیم 🍏
44.9هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
43 فایل
🔮تبلیغات 👇🏽 https://eitaa.com/hajbaba2 ‌❣️⁩ارتباط با تیم استاد حاج بابا👇 @timhajbaba 🔮صرفاحضورثابت شما باعث میشه انگیزمون ۱۰برابر بشه پس لطفا لفت ندین🥰🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ #میخوای_فشار_قبر_کمی_داشته_باشی؟بداخلاقی با زن و بچه رو کنار بزار 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. @bualii
#ترک_زیر_پوست #ترک_شکم_زن_باردار #ترک_پوست #ترک_ناشی_از_تغییر_حجم_بدن #ترک_ران #ترک_بازو #روغن9 #روغن_گرم #روغن_گرمی_بخش #روغن۹ روغن زیتون 3/4 لیوان موم زرد عسل اندازه یک گردوی درشت 1️⃣ موم را داخل یک شیشه درب دار ، روی بخار سماور قرار دهید تا ذوب شود به محض ذوب شدن موم ، شیشه درب دار را از روی بخار بردارید 2️⃣ روغن زیتون را داخل ظرف شیشه ای که موم ذوب شده داخل آن است بریزید 3️⃣ با یک قاشق محتویات داخل شیشه را آنقدر بهم بزنید تا سرد شده و بصورت یک کرم رقیق درآید 4️⃣ هر شب قبل از خواب محل مورد نظرتان را چرب نمائید ( چنانچه عمل روغنمالی در صبح هم اضافه گردد نتیجه بهتری دیده میشود ) 5️⃣ محل روغنمالی شده را زودتر از چهار روز ، با شویندههای صنعتی نشوئید ♦️ افزودن روغنهای دیگر به ترکیب ، با نظر کارشناس خبره ، مجاز است ♦️ افزایش مقدار موم برای سفت تر شدن روغن ، با نظر کارشناس خبره مجاز است 📣لطفا نشر دهید🏵🌹 http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روغن_نباتی 💠خواهش میکنم روغن نباتی نخورید 💠سن سکته رسیده به سی ، چهل سال 💠به اعتراف خود مسوولین ببینید @bualii
‼️ #گاف_تاریخی_خبرنگار_رادیو_فردا عکس نماز شب خوندن آقای رئیسی تو حرم حضرت معصومه رو گذاشته و گفته ایشون بخاطر اینکه شبیه رهبر انقلاب بشه عمامه مشکی میبنده و قنوت یک دستی میگیره! 😕 احمق نه میدونه نماز شب قنوتش یک دستیه، نه میدونه عمامه همه سادات مشکیه! 😂 بماند که خود رهبر انقلاب با وجود جانبازی تو نمازای واجب دو دستی قنوت میگیرن... @bualii
#کمر_درد ✍ #استاد_تقوایی_ (حاج بابا) 📣لطفا نشر دهید🏵🌹 http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
#پاسخ_تست_هوش ۹ خرس در تصویر وجود دارد. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸 📣لطفا نشر دهید🏵🌹 http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
#تست_هوش #تقویت_ذهن در تصویر بالا، کدام مخزن زودتر از بقیه پر میشود ؟ ☝️ 📣لطفا نشر دهید🏵🌹 http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715
ادامه داستان یکی از اعضا کانال👇👇 شماهم اگر داستان خوبی دارید برامون بفرستید بزاریم کانال 10 نفر هم آگاه بشن از داستانتون درس بگیرند برا اخرتتون بسه😊
اونم گفت: 👱انگشتر رو من به شما هدیه دادم شماهم هدیه بدید به یکی دیگه‍♂ فقط خواهش میکنم بهتون اس میدم جوابمو بدید😔 فکر کنید یکی میل به زندگی نداره خیلی مشکل داره کل زندگیش گره خورده به جواب دادن اس ام اس شما.....😔😢😢😢 🙍منم نوشتم به من مربوط نیست و این حرفا که رسید حرف به اینجا گفتم واقعا راس میگید یا میخواید گولم بزنید ???🙇‍♀🙇‍♀🙇‍♀ 🙍‍♂ برگشت گفت بابا اگه قرار بود هدفم چیز دیگه باشه انقدرخواهش تمنا نمیکردم اجازه بدید یکبار بیام خاستگاری??? وگرنه پیشنهاد دیگه ای میدادم...🙁🙁🙁 🙍 منم دیدم راس میگه خیلی نجیبه برگشتم بهش گفتم فقط آقا رسول من زیاد نمیتونم جوابتونو بدم اینستا بهم پیام بدین اونجا سر فرصت جوابتونو میدم فعلا در مورد خاستگاری فکر نکردم....🙇‍♀🙇‍♀ 🙍ولی بدونید اگر به هر طریقی که شده جواب منفی گرفتید چه از من چه از خونوادم برای همیشه باید منو فراموش کنیدااا...گفته باشم.... ‍♂رسول هم گفت باشه هرچی شما بگید... 👰 خلاصه چند روزی گذشت برام شعرهای ناب میفرستاد کلی از عکسام تعریف میکرد🤓☺️ واقعا یه حس خوبی داشتم😄 احساس میکردم هیچکس اندازه رسول دوسم نداره☺️ واقعا ازون حس ها تا حالا نداشتم.... 🙍گذشت و گذشت باز گذشت و گذشتتتتتت رابطه ما جوری شد چندین بار قرار گذاشتیم همدیگرو دیدیم دیگه باهم شوخی میکردیم☺️ خیلی چت میکردیم تقریبا یه زندگی مجازی تشکیل داده بودیم😁 تو تخیلاتمون حتی میرفتیم باهم خرید و تفریح‍♀🙈 دیگه جوری شده بود حتی به بعضی عکسای اینستامم گیر میداد میگفت سرسنگین عکس بزار یااینکه نماز خون شده بود و....😌😌😌 🙍ما همیشه قرارامونو تو قهوه خانه هایی که باغ تالاره میزاشتیم واونجورجااها میرفتیم تو باغ اتاق اتاق درست میکنند مردم مجردی یا متاهلی میان غذا میخورن قلیون میکشند گپ میزنن میرن... مکان امن و آرومیه....😌☺️ 🙍تقریبا 5ماه گذشت تو یکی از قرار هامون رسول بهم گفت الناز تو اگه واقعا یه کسی رو دوست باشی چیکار میکنی??🙄🤔 😧منم تعجب کردم گفتم نمیدونم.... 👨‍💼گفت مثلا خواهر زادتو خیلی دوست داری چیکار میکنیش گفتم بازی میکنم بغلش میکنم بوسش میکنم☺️ 😁 چطورحالا??????? بعد برگشت گفت خب منم تورو دوست دارم هیچ نیت دیگه ای ندارم آیا این اجازه رو ندارم که شما رو بغل کنم??😐😐😐 🙍منم گفتم رسول اَدا در نیار اون قضیه اش فرق میکنه ایشالا ازدواج کردیم عوضش رو درمیاریم☺️😌 گناه داره ما نامحرمیم باید حد و حدودارو رعایت کنیم😒😒😒.... 🙍 رسول کوتاه اومد بعدش شب تو چت هامون خیلی گیر داد و این چیزا قبول کردم یکبار در حد متعارف اینکار رو بکنه......😔😔😔😢😢 🙍 تو قرار بعدی این اتفاق افتاد در حد یه سلام علیک فامیلی😌.... 🙍 شبش قبل خواب یه حس بدی داشتم احساس گناه میکردم😔😔 دیگه تصمیمو گرفتم گفتم بگم بیان خاستگاری شاید ما به درد هم نخوردیم شاید بابام نزاشت.... 🙍 از فردا به رسول گفتم که رسول بیا خاستگاری ببینم خونوادم نظرشون چیه در مورد تو ..... شاید اتفاقای بدی افتاد... 🙍 رسول هم انقدر این ماه اون ماه کرد انقدر براش مشکل پیش اومد😏 که مشکلات اجازه نداد رسول خاستگاری بیاد ... منم همیشه منتظر بودم تا این مشکل جدیده حل بشه بعد بیاد بدبختی باز یکی دیگه میگفت....😒😒😒 🙍 رابطه ما دیگه تقریبا زن و شوهری شده بودمدت زیادی باهم بودیم دیگه جوری شده بود رسول خرجیمو میداد ...😌 پول نت کرایه ماشین و....😌 🙍یه شب همینجور داشتیم چت میکردیم عشق بازی میکردیم در حد لالیگا☺️محبتمون دیگه داشت خفه مون میکرد☺️ یه دفعه رسول گفت 🙍‍♂ الناز یکی از رفقام خونه خالی داره میای تولدت مراسم بگیریم ??من و تو یکی دونفر دیگه🤗 🙍گفتم نه دردسر میشه برگشت گفت 🙍‍♂چه دردسری به دخترخالم رویا هم میگم میاد ظهر میریم غروب برمیگردیم میخوام سوپرایزت کنم.....☺️ توروخدا نه نگوووووو😌 🙍منم خیلی خوشحال شدم بهش گفتم باشه فقط 6ساعت میتونم مادرمو پیچ بزنم😐 اونم قبول کرد... 🙍روز تولدم رسید آژانس گرفتم رفتم خونه ای که رسول آدرس داده بود... 🙍درو برام باز کرد کلی درو دیوار رو تزئین کرده بود😌 کیک خریده بود ☺️کادو خریده بود ☺️و.... تا دیدیم هنگ کردم👧😮...... 🙍به رسول گفتم رسول پس بقیه کوشن? برگشت گفت 🙎‍♂ ترسیدم شلوغ بشه دردسر بشه برامون گفتم زود خودمون یه مراسم لاو بگیریم بریم ما شانس نداریم بابا😊 🙍 منم دیدم راس میگه گفتم آررره بابا ول کن .... ولی ته دلم خیلی استرس داشتم😔😔 🙍خلاصه کیکُ خوردیم عکس گرفتیم کادومو داد واقعا رو هواااا بودم 😌☺️انقدر خوشحال بودم که نگووووووو.... 🙈☺️ آهنگ گذاشته بودیم داشتیم شادی میکردیم وسطای شادیمون رسول گفت: 👨‍الناز یه چیزی بگم گفتم بگووو گفت ما مگه زن و شوهر نیستیم???‍♂
🙍منم گفتم هنوز که عقد نکردیم گفت : 🙍‍♂بابا کی میخواد من و تورو ازهم جدا کنه??? مگه من چمه که تورو بهم ندن... مگه من از تو بهتر پیدا میکنم.... آسمون و زمین جاشونم عوض بشه نمیزارم غیر من کسی تورو بگیره☺️ 🙍‍♂خودتم میدونی ما زن و شوهر میشیم بالاخره.... دیر یا زود داره سوخت وسوز نداره....😌😌 🙍‍♂میشه امروز که روز تولدته زن واقعیم بشی???? 🙄 🙍منم گفتم نه من میترسم اونم انقدر اصرار کرد بالاخره راضی شدم در حد 5 دقیقه یه بغلم کنه .....🚶‍♀🚶‍♀ 😔 نمیدونم چیشد چند دقیقه گذشت رسول عوض شد اخلاقش عوض شد😔 داشتم باهاش برخورد میکردم دیدم زورم بهش نمیرسه واقعا کاری نمیتونستم بکنم😔 بخاطر آبروم متاسفانه اتفاقی که نباید میوفتاد افتاد😭😭 😔خیلی تلاش کردم از دستش فرار کنم ولی تهدیدم کرد گفت 🙍‍♂خربازی در نیار آبرومونو نبر کاری ندارم.... 🙍 غروبی با بدختی ماشین گرفتم رفتم خونه خیلی حالم بد بود خونه همه شک کرده بودن بهم رفتم اتاقم فقط گریه میکردم.....😭😭😭
🙍 4روزی گذشت نمیخواستم جواب رسول رو بدم ولی طاقت نیاوردم جوابشو دادم فقط میخواستم هرچی دهنم میاد بهش بگم...😭😭 🙍 از بلاکی درش آوردم نوشتم تو حیوونی این همه مدت منو گول زدی منو بخاطر نیازت میخواستی کلک زدی آدم شدی تو همون حیوون همیشگی هستی😭😭 🙍 اگه راس میگی چرا نمیای خاستگاریم لعنتی😭😭😭 بعد که کلی چت کردیم رسول در حد یه چت کوتاه برگشت بهم گفت 👨 من دختری میگیرم که حتی یک روزم زید نداشته باشه نه تویی که خیلی راحت خودتو وا دادی.....😏😏 🙍 وایی خدااا منو نمیگی داشتم منفجر میشدم😭😭😭 بخدا داشتم سکته میکردم اصلا انگار تو شوک بودم باورم نمیشد رسول این حرف رو بهم بزنه 😭😭منم هرچی فحش اینا بود بهش دادم منو از همه جا بلاک کرد خطشو نامرد عوض کرد... ولی من باز دوسش داشتم بهش علاقه مند بودم احساس میکردم اگه با این ازدواج نکنم خدا نمیبخشه اصلا به کس دیگه نمیتونستم فکر کنم😔😔😭😭 🙍 الان خیلی وقته ازون ماجرا میگذره یه چند وقتی گذشت فراموشش کردم ازدواج کردم😔 ولی شب نشده به خطایی که کردم فکر نکنم😭 بدجور داره اذیتم میکنه😭😭 همش میگم باید به شوهرم میگفتم من بزرگترین خیانت رو بهش کردم اونجور که این فکر میکنه من خوب نیستم.....😭😭 😔😭 بخدا ازون روز به این ور یک روز خوش ندیدم همش افسرده ام همش خیالات واهی میاد تو سرم... میبینی تو اوج خوشحالیم یه دفعه اون صحنه مثل فیلم میاد تو ذهنم پخش میشه😭😭 😭 خانوما این داستانم رو نوشتم تا هروقت یک مردی بهتون پیشنهاد داد بدونید آخرش چاه عمیقیه.... 🔴 مواظب باشید بازیچه دیگران قرار نگیرید.... من هیچ وقت اصلا فکرشو نمیکردم با یه نامحرمی چت معمولی داشته باشم..... 🔴ولی آهسته آهسته کشیده شدم توراه... ✅هر پیشنهادی دادن داستان من رو تو ذهنتون بیارید تا ازتون سوء استفاده نکنند.... ✅ اینو بدونید هر مردی هر مردی هر پاک_ترین_زن_باشه