eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
677 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🍂 همسرم عاشق سیدالشهدا بود ، هر سال ماه محرم لباس مشکی به تن می‌کرد و نسبت به ائمه اطهار(ع) تعصب داشت. وقتی می‌شنید تکفیری‌ها به حرم حضرت زینب‌ (س) نزدیک شدند ، می‌ گفت غیرتم اجازه نمی‌دهد تحمل کنم به ناموس اهل بیت (س) تعرض شود. اواخر خیلی وابسته حضرت زینب ‌(س) بود ، حشمت خیلی صبور و با گذشت بود و آرامش خاصی داشت. او مانند یاری صدیق و مهربان بود ، بعد از شهادتش هم هر وقت به مشکلی برمی‌خورم از روح بلندش مدد می‌طلبم و به فرموده قرآن که شهدا زنده‌اند خیلی زود مشکلم حل می‌شود..... مدافع حرم 📕 نیمه پنهان ماه 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
9.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•|🌿🌹 #کلیپ 🎥 نماهنگ زیبای کبوترانه با تصاویر دیده نشده از حلب 🔹نوشته به بالم رهایی و عشـــق 🔸ببین که چه بی مرزه پرواز من 🔹شدم کفتـر جَلد این آسمـــــون 🔸شدم پاســـــدار حریم حـــــرم 🔺تقدیم به #شهدای_مدافع_حرم 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
ایت الله خامنه ای:برخورد حکیمانه ی اسلام با مساله حجاب... #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 هرچقدر اصرار کردم قبول نکرد که بمونہ و رفتیم خونہ ما... جاشو تو اتاق انداختم.هنوز حالش بد بود و زود خوابش برد😴 بالا سرش نشستہ بودم و بہ حرفایے کہ زده بود راجب مصطفے فکر میکردم🤔 بیچاره زنش چے میکشہ هییی خیلے سختہ خدایا خودت بهش صبر بده ...😔 دستمو گذاشتم رو سرش، باز هم تب کرده بود دستمال و خیس کردم و گذاشتم رو سرش🤕 دیگہ داشت گریه‌ام میگرفت تبش نمیومد پاییݧ🤒 بالاخره گریم گرفت و همونطور کہ داشتم اشک میریختم😭 پاشویش کردم بهتر شد و تبش اومد پاییݧ . اذاݧ صبح و دادݧ یہ بغضے داشتم چادر نمازمو برداشتم و رفتم اتاق اردلاݧ بغضم بیشتر شد یہ ماهے بود رفتہ بود سجادمو پهݧ کردم و نماز صبح و خوندم🍃 بعد از نماز تسبیح📿 و برداشتم و شروع کردم بہ ذکر گفتݧ دلم آشوب بود، یہ غمے تو دلم بود کہ نمیدونستم چیہ بغضم ترکید، چشمام پر از اشک شدو صورتمو خیس کرد😭 با چادرم صورتم و پاک کردم و رفتم سمت پنجره پرده رو زدم کنار تو کوچہ رو نگاه کردم حجلہ‌ے یہ جوونے رو گذاشتہ بودݧ و کلے پلاکارد ترحیم عجیب بود اومدنے ندیده بودم یاد حرفے کہ اردلاݧ قبل رفتݧ زد افتادم "شهید🌷 نشیم مییریم" قلبم بہ تپش افتاد اصلا آروم و قرار نداشتم💓 رفتم اتاق خودم علے با اوݧ حالش بلند شده بودو داشت نماز میخوند🍃 بہ چهارچوب در تکیہ دادم و تماشاش میکردم نمازش کہ تموم شد برگشت کہ بره بخوابہ چشمش👀 افتاد بہ مݧ باصدایے گرفتہ گفت: إ اونجایے اسماء آره تو چرا بلند شدے از جات ؟؟؟ خوب معلومہ دیگہ واسہ نماز🍃 خیلہ خوب برو بخواب ،حالت بهتره؟؟؟؟؟ لبخند کمرنگے🙂 زدو گفت مگہ میشہ پرستارے مثل توداشتہ باشم و خوب نباشم؟؟عالیم خیلہ خوب صبر کݧ داروهاتو💊 بدم بهت بعد بخواب داروهاشو دادم ،پتو رو کشیدم روشو با اخم گفتم بخواب وگرنہ آمپول💉 و میارمااااا خندیدو گفت چشم تو هم بخواب چشمات قرمز شده خانم😳 سرمو بہ نشونہ تایید تکوݧ دادم خیلے خستہ بودم تا سرمو گذاشتم رو بالش خوابم برد😴 ساعت نزدیک ۱۲ظهر بود کہ با تکوݧ‌هاے ماماݧ بیدار شدم ماماݧ اسماء بیدار شو ظهر شد.. بہ سختے چشمامو باز کردم و ب جاے خالے علے نگاه کردم👀 بلند شدم و نگراݧ از ماماݧ پرسیدم علے کو؟؟؟؟؟ علیک سلام دو ساعت پیش رفت بیروݧ کجا⁉️ نمیدونم مادر ،نزاشت بیدارت کنم گفت خستہ‌اے بیدارت نکنم گوشے📱 و برداشتم و شمارشو گرفتم مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد چند بار پشت سر هم شمارشو گرفتم اما در دسترس نبود اعصابم خورد شد گوشے و پرت کردم رو تخت و زیر لب غر میزدم😖 معلوم نیست با اوݧ حالش کجا رفتہ اه ماماݧ همینطور با تعجب😯 داشت نگاهم میکرد سریع لباسامو پوشیدم ،چادرمو سر کردم و رفتم سمت در ماماݧ دنبالم اومد و صدام کرد🗣 کجا میرے دختر؟؟ دست و صورتت و بشور صبحونہ بخور بعد ݧه ماماݧ عجلہ دارم امروز میخوام برم خونہ اردلاݧ پیش زهرا تو نمیاے؟؟؟ ݧه ماماݧ شما برو اگہ وقت کردم منم میام درو بستم و تند تند پلہ‌هارو رفتم پاییݧ وارد کوچہ شدم اما اصلا نمیدونستم کجا باید برم😳 گوشیمو از کیفم برداشتمو دوباره شماره ے علے و گرفتم📱 ایندفعہ دیگہ بوق خورد اما جواب نمیداد تا سر خیابوݧ رفتم و همینطور شمارشو میگرفتم دیگہ ناامید شده بودم بہ دیوار تکیہ دادم و آهے کشیدم هنوز خستگے دیشب تو تنم بود😔 چند دیقہ بعد گوشیم📱 زنگ خورد صفحہ ے گوشے و نگاه کردم علے بود سریع جواب دادم الو علے معلوم هست کجایے؟؟ علیک سلام اسماء خانم .مݧ تو راهم دارم میام پیش شما😊 کجا رفتہ بودے با اوݧ حالت؟؟؟ خونہ‌ے مصطفے اینا بعدشم حالم خوبہ خانوم جاݧ خیلہ خب کجایےدقیقا؟؟ دارم میرسم سر خیابونتوݧ مـݧ سر خیابونمونم اهاݧ دیدمت دستم✋ و بردم بالا و تکوݧ دادم تا منو ببینہ سوار ماشیݧ🚙 شدم و یہ نفس راحت کشیدم نگاهم کردو گفت :کجا داشتے میرفتے؟؟ اخم کردم و گفتم دنبال جنابعالے مگہ میدونستے مـݧ کجام؟؟؟ ݧه ولے نمیتونستم خونہ بمونم نگراݧ بودم😯 ببخشید عزیزم کہ نگرانت کردم ،خواب بودے دلم نیومد بیدارت کنم رفتم خونہ لباسامو عوض کردم و رفتم خونہ مصطفے اینا ببینم چیزے نمیخواݧ مشکلے ندارݧ؟ خب چیشد ؟؟؟ خدارو شکر حالشوݧ بهتر بود⁉️ علے کاش منو هم میبردے میرفتم پیش خانم رفیقت بعد از ظهر میبرمت دستم و گذاشتم رو سرش ݧه مثل ایݧ کہ خوبے خدارو شکر تبت قطع شده بریم خونہ ما برات سوپ🍜 درست کنم إ مگہ بلدے؟؟؟؟ اے یہ چیزایے باشہ پس بریم 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
کلام شهید : من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند خیلی چیزها رو از دست میده. چشم گنهکار لایق #شهادت نیست. #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅سخنرانی #کوتاه ✅ "حاج آقا عالی" 🔰ماجرای زیبای روضه میرزا حبیب‌الله 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#برگی_از_خاطرات 🔴 درسی که "آبشناسان" به صدام داد ◽️مردم دشت عباس به او لقب «شیر صحرا» داده بودند. این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام می‌بردند. ◽️او که نامش لرزه بر پشت دشمن می‌انداخت و جسارتش شهره خاص و عام بود. فرمانده شهیدی که با وجود خلق حماسه‌های بسیار، آنچنان که شایسته اوست به نسل امروز معرفی نشده است. ◽️در روزهایی که عراق اکثر شهرهای ایران را موشک باران می‌کرد، این فرمانده شجاع ایرانی نامه‌ای به صدام نوشت: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد» #امیر_سرلشکر #شهید_حسن_آبشناسان 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ناگفته_های_حاج_قاسم روایتی از نقش شهید عماد مغنیه در ابتدای جنگ 33 روزه 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
حجاب‌دوران‌ساسانے ڪنت‌گوبینو در کتاب سه‌سال‌در‌ایران می نویسد: "حجاب شدید دوره ساسانی، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند... آنجه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است، بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است... خودسری موبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بود که اگر کسی زن خوشگلی در خانه داشت نمی گذاشت کسی از وجودش آگاه گردد و حتی الامکان او را پنهان می کرد زیرا اگر معلوم می شد چنین خانم خوشگلی در خانه اش هست دیگر مالک او و احیانا مالک جان خودش هم نبود." 📚مسئله حجاب، شهید مطهری، ص 24 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 بعد از ظهر آماده شدم کہ بریم پیش خانم مصطفے روسرے مشکیمو سر کردم کہ علےگفت : اسماء مشکے سر نکݧ ناراحت میشݧ😔 خودشوݧ هم مشکے نپوشیدݧ روسرے مشکیمو در آوردمو و سرمہ‌اے سر کردم کہ هم مشکے نباشہ هم اینکہ رنگ روشݧ نباشہ.. جلوے درشوݧ بودیم علے صدام کرد و گفت :اسماء رفتیم تو، تو برو پیش خانم مصطفے پیش مݧ واینسا رفتنے هم مݧ میام بیروݧ چند دیقہ بعد پیام میدم📲 تو هم بیا با تعجب😳 نگاهش کردم و گفتم:چرااااا؟؟؟ سرشو انداخت پاییݧ و گفت نمیخوام مارو باهم ببینہ...😔 حرفشو... تایید کردم و رفتیم داخل خونہ باورم نمیشد یہ خونہ ۸۰‌مترے و کوچیک باساده تریݧ وسایل خانمها داخل اتاق بودݧ، رفتم سمت اتاق خانم مصطفے بہ پام بلند شد.🍃 بهش میخورد ۲۳سالش باشہ صورت سبزه و جذابے داشت آدمو جذب خودش میکرد😍 کنارش نشستم و خودمو معرفے کردم دستمو گرفت، لبخند کمرنگے زد🙂 و گفت :خوشبختم تعریفتونو زیاد شنیده بودم اما قسمت نشده بود ببینمتوݧ چهره‌ے آرومے داشت اما غم و تو نگاهش احساس میکردم😔 از مصطفے برام میگفت از اینکہ از بچگے دوسش داشتہ😍 و منتظر مونده کہ اوݧ بیاد خواستگاریش از ایݧ کہ چقد خوش اخلاق و مهربوݧ بوده ،از ۶ماهے کہ باهم بودݧ و خاطراتشوݧ🍃 بغضم گرفت و یہ قطره اشک😢 از چشمام جارے شد سریع پاکش کردم و لبخند زدم حرفاش بهم آرامش میداد اما دوست نداشتم خودمو بزارم جاے اوݧ.😔 موقع برگشت تو ماشیݧ🚙 سکوت کرده بودم چیزے نمیگفتم علے روز بہ روز حال روحیش بهتر میشد اما هنوز مثل قبل نشده بود زیاد نمیدیدمش یا سرکار بود یا مشغول درس خوندݧ📖 واسہ امتحاناش بود اخہ دیگہ ترم آخر بود تا اربعیـݧ یہ هفتہ مونده بود و دنبال کارهامون بودیم.... تا اربعیݧ یہ هفتہ مونده بود و دنبال کارهاموݧ بودیم... دل تو دلم نبود خوشحال بودم کہ اولیݧ زیارتمو دارم با علے میرم اونم چہ زیارتے ...🍃 یہ هفتہ‌اے بود ارلاݧ زنگ نزده بود زهرا خونہ‌ے ما بود، رو مبل نشستہ بود و کلافہ کانال تلوزیوݧ📺 و عوض میکرد ماماݧ هم کلافہ و نگراݧ، تسبیح بدست در حال ذکر گفتݧ بود📿 بابا هم داشت روزنامہ میخوند اردلاݧ بہ ما سپرده بود کہ بہ هیچ عنواݧ نزاریم ماماݧ و زهرا اخبار نگاه کنݧ زهرا همینطور کہ داشت کانال و عوض میکرد رسید بہ شبکہ شیش گوینده اخبار در حال خوندݧ خبر بود کہ بہ کلمہ‌ے" تکفیرے‌ها در مرز سوریہ "رسید😱 یکدفعہ همہ‌ے حواسها رفت سمت تلوزیوݧ📺 سریع رفتم پیش زهرا و با هیجاݧ گفتم: إ زهرا ساعت ۷ الاݧ اوݧ سریال شروع میشہ🎞 کنترل و از دستش گرفتم و کانال و عوض کردم بنده خدا زهرا هاج و واج نگام میکرد😳 اما ماماݧ صداش در اومد: اسماء بزݧ اخبار ببینم چے میگفت -بیخیال ماماݧ بزار فیلمو ببینیم -دوباره باصداے بلند کہ حرصو و عصبانیت هم قاطیش بود داد زد :میگم بزݧ اونجا😖 بعد هم اومد سمتم، کنترل و از دستم کشید و زد شبکہ شیش بدشانسے هنوز اوݧ خبر تموم نشده بود...😔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هروقت میخواست برای جوانان #یــادگاری بنویــسد مـےنوشت: «مـــــن ڪان لله ڪان الله له» هر که #باخدا باشد خدا بااوست رسم عاشـق نیست یڪ دل و دو دلبر داشتن. شهید محمدابراهیم همت 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
shahkelid-din.ali_.mp3
3.66M
🔊فایل صوتی #کوتاه 🔰 شاه کلید دین 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆