eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
704 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5886363356180252022.mp3
3.41M
🔊فایل صوتی #کوتاه 🔰ارتباط قلوب شیعیان با اهل بیت🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سَر جُدا 🎙 روایت حاج حسین یکتا از راز داستان تولد شهید همت در كربلا و امانت حضرت زهرا(س) به مادر شهید 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔹مادرگفت: نرو🚷بمان! دلم میخواهد #پسرم عصای دستم باشد. گفت:هرچه توبگویی فقط یک سوال! میخواهی پسرت عصای این دنیایت باشد یا #آن_دنیا⁉️ مادرش چیزی نگفت و با اشک😢 #بدرقه اش کرد. 🔺جوان #هجده ساله ای از لشگر #فاطمیون و در حالیکه #یاعلی یاعلی میگفت سر از بدنش جدا کردند. 😭😭 قیمت این لحظات چند⁉️⁉️ اولین شهید بی سر مدافع حرم #شهید_رضا_اسماعیلی🌷 #شهید_مدافع_حرم @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
حسن بن جهم می گوید: بر حضرت موسی بن جعفر(ع) وارد شدم، دیدم خضاب فرموده است. گفتم: رنگ مشکی به کار برده اید؟ فرمود: بلی، خضاب و آرایش در مرد موجب افزایش پاکدامنی در همسر اوست. برخی از زنان به این جهت که شوهرانشان خود را نمی آرایند عفاف را از دست می دهند. 📚اصول کافی، ج٥، ص ٥٦٧ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷🇮🇷 ✫⇠# قسمت 6⃣ 📖 📻 مصطفی قرآن را جلویش باز کرده بود. ضبط روشن بود و او داشت همراه شحات انور قرائت می کرد. یکهو صدای شحات گم شد و صدای دیگری شروع شد. صدای محسن بود! داشت از شحات تقلید می کرد. 😡 اخم های مصطفی رفت توی هم. کارد می زدی خونش در نمی آمد. توی سرش این فکر ها دور برداشت : 🔻این بچه نمی دونه این نوارها رو با هزار سفارش و دوندگی گیر میاریم؟ صدای خودش رو روی صدای شحات انور ضبط کرده که چی؟؟!... همین چیز ها داشت توی دلش قُل می زد که کم کم اخم هایش باز شد . تازه فهمید محسن عجب قرائتی کرده! بچه سه ساله همه قواعد تجوید و صوت و لحن را رعایت کرده بود! بی آنکه از کسی یاد گرفته باشد! 🌺 بعد که از محسن علت کارش را پرسید، فهمید او اصلا نمی دانسته دکمه را اشتباه زده و صدایش ضبط شده. بد هم نشد. سالها بعد که محمود شحات انور، پسر استاد شحات مهمان خانه شان شد با شنیدن این نوار، از استعداد عجیب محسن حیرت کرد. اما آن وقت دیگر محسن نبود ... ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷🇮🇷 ✫⇠# قسمت7⃣ 🌻هفته ای یک بار مهمان ها توی طبقه بالای خانه جمع می شدند برای قرائت قرآن. محسن می رفت کنار بابا و برادر هایش می نشست و به تلاوت ها گوش می داد. 💖 کم کم به گوش جمع رسید که پسر کوچک آقای حاجی حسنی هم بلد است قرآن بخواند. یک شب، استاد ِ جلسه از محسن خواست که برود پشت بلندگو و تلاوت کند. محسن دلش هُـرّی ریخت. 🔺 تا به حال توی هیچ جمعی تلاوت نکرده بود. سریع بلند شد و از پله ها رفت پایین. 🌼 محسن آقا! جماعت منتظر تلاوت شما هستند! تشریف بیارین بالا! . 🔮 تسلیم شد. پله ها را با تردید بالا رفت و اولین قرائت خودش را در جمع اجرا کرد. استاد، صورتش را بوسید و یک نوار قرآن بهش هدیه داد. روی نوار، عکس استاد مورد علاقه اش بود؛ شحات محمد انور. 🎁 محسن پایش را که گذاشت طبقه پایین، دویید طرف مامان و جایزه اش را نشان داد. مامان پیشانی بلندش را بوسید. پرسید: اضطراب نداشتی؟ محسن بادی به غبغب انداخت: نه! نمیخوام اضطراب داشته باشم! ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#سلام_بر_شهدا صبح؛ هجوم چشم‌های شماست وقتی ناگهان ؛ در من شعری می‌شوید به وسعت طلوع یک زندگی ، صبح را دوست دارم وقتی ؛ سرآغازش شما شھیدان باشید... #ســــــلامــ #صبحتون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷فرازی از وصیت نامه🇮🇷 🔹همسرم ! راه خدا را انتخاب کن که جز این راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد. 🔸ملیحه جان همانطوری که میدانی احترام مادر واجب است . اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادراست که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد. . . 🔹ملیحه جان اگر مثلا نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتما از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می خواهی بگو. البته درباره هر چیزی اول فکر کن . 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
2.35M
🔊فایل صوتی #کوتاه 🔰 حق شکر خدا چیست⁉️🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔸هر زمان #ابراهيم در جمع رفقا در هيئت🏴 حاضر مي شد شور عجيبي بر پا مي كرد. در سينه زني و مداحي🎤 براي #اهل_بيت سنگ تمام مي گذاشت. اما عادات خاصي👌 در هيئت داشت. 🔹توي مداحي داد نمي زد🔇 صداي بلندگو را هم اجازه نمي داد زياد كنند. وقتي هنوز #هيئت شروع نشده بود، سر بلندگوها را به سمت #داخل محل هيئت مي چرخاند تا همسايه ها اذيت نشوند❌ 🔸اجازه نمي داد رفقاي #جوان، كه شور و حال بيشتري دارند💗 تا دير وقت در هيئت عمومي عزاداري را ادامه دهند. مراقب بود #مردم به خاطر مجلس عزاي اهل بيت اذيت نشوند. به اين مسائل توجه خاص داشت✅ 🔹همچنين زماني كه هنوز چراغ روشن نشده بود💡 هيئت را ترك مي كرد. علت اين كار او را بعد ها فهميدم وقتي كه شاهد بودم دوستان هيئتي، بعد از هيئت مشغول شوخي و #خنده و ...مي شدند و به تعبيري بيشتر اندوخته ي معنوي خود را از دست مي دهند😔 📚سلام بر ابراهيم ٢/ ص ٢٢٩ #شهيد_ابراهيم_هادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دختر! چشم میخوری، وَر می‌پری... 🎙 نهی از منکر به روش حاج حسین یکتا 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊 به کوری چشم دشمن چایخانه سرپاست در هر مکان و وضعیتی که بودیم چای را آماده می کرد. به شوخی می گفت: هر خطی که چایی در آن درست شود، سقوط نمی کند. او پیرمرد خوش مشرب و دوست داشتنی بود… حتی در عملیات والفجر ۸، قند و چایی را در پلاستیکی گذاشته و زیر کلاهش جاسازی کرده بود و آن سوی رودخانه که باور نداشتیم دیگر چای بنوشیم، با روشن کردن آتش بساط چای را فراهم کرد… هواپیماهای دشمن ما را بمباران کردند و چایخانه حاجی هم مورد اصابت قرار گرفت و زیر و رو شد. مدتی بعد حاجی از زیر خاکها بیرون آمد و بی اعتنا به آنچه اتفاق افتاده بود گفت: بچه ها غمتون نباشد، به کوری چشم دشمن چایخانه سرپاست 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
وقتی "حضرت سکینه" سلام الله علیها روز یازدهم در گودال قتلگاه خود را روی بدن پدر انداخت و عدّه ای از اعراب، با ڪعب نی و تازیانه او را از بدن پدر جدا کردند😔 نگفت : پدر؛ مرا می زنند!!! بلکه اشک می ریخت و فریاد می زد: پدر!برخیز و ببین که از سرِ ما کشیدند☝️ پنجم ربیع‌الاول سالروز وفات بنت‌الحسین تسلیت باد🏴 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷🇮🇷 ✫⇠# قسمت8⃣ 😊 مصطفی وقتی اشتیاق محسن را دید، شروع کرد چیزهایی را که بلد بود با زبان کودکانه به او یاد داد. محسن شد اولین و بهترین شاگرد مصطفی. هوش موسیقیایی خوبی داشت. کافی بود مصطفی تلاوتی را یک بار با او تمرین کند، بلافاصله آن را به شکل خوبی ارائه می کرد. استاد، دست داداش خردسالش را می گرفت و می برد به محافل حرفه ای که خودش پای ثابتشان بود. اساتید وقتی صدای محسن را می شنیدند، همگی می گفتند : _ آینده اش درخشان است. مامان تا ساعت یک شب، چشم کشان بچه ها بیدار می ماند تا برگردند. سرسفره شام با حوصله کنارشان می نشست و از اتفاقات جلسه می پرسید. برایش مهم بود بچه ها کجا رفتند و چه کرده اند و پیشرفت داشته اند یا نه. وضع مالی شان متوسط بود. گاهی پایین تر از متوسط. ولی بابا هزینه تمام کلاس ها و دوره های بچه ها را با جان و دل جور می کرد. محسن سریع پیشرفت کرد. دوازده ساله که شد، رتبه اول کشوری را گرفت. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷🇮🇷 ✫⇠# قسمت9⃣ استاد راغب مصطفی غلوش آمده بود مشهد. محسن شش سال بیشتر نداشت. همراه مصطفی آمده بود حرم که غلوش را از نزدیک ببیند و قرائت زنده اش را بشنود. 🔅 اما چیزی که در آن محفل چشم محسن را گرفته بود، قرائت غلوش نبود! قرائت غلوش در "حرم امام رضا علیه السلام" بود. 😍 حرم آقا آنقدر در نگاه محسن بزرگ بود که روی بزرگی غلوش سایه می انداخت. خانه شان، خیابان طبرسی بود .کوچه جوادیه .نزدیک حرم. صدای تلاوت قاری های حرم تا خانه آنها می آمد. پیش خوانی اذان که شروع می شد گوش های محسن هم تیز می شد سمت قرائت ها. 📢می دانست بلندگوی حرم مال قاری های اسمی است. آن روز در محفل غلوش آرزویی که خیلی وقت توی دلش داشت یک دفعه آنقدر بزرگ شد که به زبانش آمد. به مصطفی گفت: 🔸 داداش! من خیلی دوست دارم حرم امام رضا علیه السلام قرآن بخونم. مصطفی از بلند پروازی محسن خوشش آمد. گفت: 🔺هرچی می خوای از خودش بخواه! محسن خواست و آقا پذیرفت. 💖دوسال بعد، صدای نازک ِ هشت ساله اش توی صحن ها و رواق ها پیچید. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فرازی از وصیت نامه🇮🇷 🔸هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی . مثلا وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو درباره اش فکر کن ببین آیا واقعا این حرف درسته یا نه . البته بوسیله ایمانی که به خدا داری. 🔹ملیحه جان به خدا قسم مسلمان بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد . اما برگردیم سرحرف اول اگر دوستت تو را ناراحت کرد بعد پشیمان شد و به تو سلام کرد و از تو کمک خواست حتما به او کمک کن . تا میتونی به دوستانت کمک کن و به هر کسی که می شناسی و یا نمی شناسی خوبی کن. نگذار کسی از تو ناراحت بشه و برنجه. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
1.59M
🔊فایل صوتی #کوتاه 🔰 تذکرات و تلنگرها ‼️🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊 یا حضرت عباس خاطره ای که از جلسات مشترک با ارتش…دارم، این است که در یک قرارگاه تاکتیکی مشترک، نماز جماعت می خواندیم. یک روز از یکی از سرهنگهای ارتش خواستند که پیشنماز شود. پای سرهنگ به شدت آسیب دیده بود. وقتی از او خواستند امام جماعت شود، رد کرد. چندتا از فرماندهان ما از جمله بروجردی اصرار کردند. هرچه سرهنگ گفت نمی تواند نماز بخواند، قبول نکردند. او هم مجبور شد برود جلو(ی) صف نماز. رکعت اول را خواندیم. وقتی می خواست برای رکعت دوم از جا بلند شود، گفت: یا حضرت عباس! همه زدند زیر خنده و نماز به هم خورد. او برگشت و گفت: بابا من که گفتم من رو جلو نفرستید. او از شدت درد پا نتواسته بود جلو خودش را بگیرد و گفته بود یا حضرت عباس. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 بعد از عملیات رمضان ، بین بچه های گردان های اراک و قم اختلاف پیش آمد . بعضی می گفتند ، آقا مهدی قمی است و طرف دار قمی هاست !! ، تا جایی که چند نفر دستور آقا مهدی را اجرا نکردند و در عملیات تخلف کردند . آقا مهدی نامه ای به دادستان نوشت و افراد متخلف را به قرار کربلا فرستاد و گفت ، هر حکمی دادند ، اجرا کنید . در میان محکومان یکی بود که نه تنها قمی بود یلکه از نزدیکان آقا مهدی بود ، ولی ایشان حاضر نشد از او طرفداری کند . من شاهد اجرای عدالت آقا مهدی بودم..... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
چهار جهنم‌ دنیایی که انسان بی حیا برای خودش درست می کند🔻 🔸جهنم حسرت 🔸جهنم ترس از افشا شدن 🔸جهنم سوءظن و بی اعتمادی 🔸جهنم مقایسه 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷🇮🇷 ✫⇠# قسمت0⃣1⃣ 😍 هفت سالش که بود، دبستان جوادالائمه علیه السلام ثبت نامش کردند. نزدیک همان کوچه جوادیه. یک ماه که گذشت مامان را برای انجمن اولیاء و مربیان خواستند. 💕 پدر و مادرها که همگی جمع شدند و روی صندلی ها نشستند، معلم ِ محسن بلند شد. دفتری را در دست گرفت و جلوی چشم همه ورق زد. همه نگاه کردند به خط خوش دفتر و دهان معلم. گفت: 💖 محسن حاجی حسنی کارگر با همه شاگردام فرق می کنه. نگاه کنید دفتر دیکته اش رو! یک نوزده نمی بینید! ... . 🕊انگار یک دسته کبوتر توی دل مامان باهم شروع کردند به بال زدن. هنوز یک ماه نگذشته محسن اینطور گل کرده بود. وقتی فهمیدند محسن قاری قرآن است، بلندگوی روی سکو هر روز انتظارش را می کشید. 🌸 تلاوت های سر صف، فرصت خوبی بود برای پس دادن درس هایی که از مصطفی و بقیه اساتید می گرفت. 🔻مسابقات دانش آموزی که راه افتاد، محسن بارها برای مدرسه اش افتخار کسب کرد. مامان دلش می سوخت. بهش می گفت: 💎 از این ور مدرسه می ری، از اون ور شهرستان می ری برای قرائت، درس قرآنت هم که هست. از پا در میای خب! جواب محسن فقط یک چیز بود: ✅ من مال قرآنم! ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷🇮🇷 ✫⇠# قسمت1⃣1⃣ 😍 👏 خانواده و مخصوصا استادش مصطفی، تشویقش می کردند. می خواستند درسش را خوب بخواند و قرائت را هم با قوت پی بگیرد. 💖 محسن، از همان بچگی شش دانگ حواسش را جمع کرده بود و اوضاع را مدیریت می کرد. ماه رمضان، از مدرسه که بر می گشت، بدو می رفت سر درس و مشق. همه را زود می نوشت و کاری باقی نمی گذاشت. 👕 عصر که می شد آب و شانه می کرد لباس می پوشید و منتظر می نشست. آقای سجادی از طرف اوقاف می آمد دنبالش. می بردش شهرستان برای تلاوت. یک شب محسن از خستگی در راه برگشت خوابش برد. آقای سجادی از توی ماشین برش داشت و آورد درِ خانه. مامان دید محسن، مثل یک تکه ماه روی دست های آقای سجادی خوابیده. 😘❤️ دلش غنج رفت از داشتن پسری که نگفته بود من صبح مدرسه بودم و ظهر مشق نوشته ام و حالا چطور این همه راه را بروم شهرستان که قرآن بخوانم؟! 🌺 ده ـ یازده سال بیشتر نداشت که یک روز در خانه را زدند. مرد جا افتاده ای آمده بود و با محسن کار داشت. گفته بود جلسه قرآنی دارند و می خواهد محسن آن را اداره کند. 🍁 همان وقت ها یک روز از مامان اجازه گرفت: _ برام کلاس گذاشتن. گفتن برم قرآن درس بدم. کلاسش چهار راه خواجه ربیع بود. جایی دور از کوچه جوادیه. 😢 مامان گفت: _ می خوای این مسیر رو هی بری و بیای؟! دلواپس می شم! محسن گفت: _ من دیگه مــرد شدم! 😌😉 ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا ◽️روزت را با سلام و توسل برشهیدان بیمہ ڪن، باور ڪن شهدا زنده اند و دست گیرند عجیب.. ◽️فقط کافے اسٺ بخواهے... #ســــــلامــ #صبحتون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فرازی از وصیت نامه🇮🇷 🔹ملیحه جان در این دنیا فقط پاکی، صداقت ،ایمان ، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن، عبادت باقی می ماند. تا می تونی به مردم کمک کن . حجاب ، حجاب را خیلی زیاد رعایت کن . اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت ، فامیلت را که چیزی نداره، کسی که بیچاره است او را از بدبختی نجات بده. تا میتونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی فکر کن. همیشه سنگین باش. زود از کسی ناراحت نشو از او بپرس که مثلا چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن فکر کن و تصمیم بگیر. . . 🔸به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد . هرگز اشتباه فکر نکند . همیشه فقط راه خدا را انتخاب بکند . چون جز این راه راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد . 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
1.95M
🔊فایل صوتی #کوتاه 🔰 عمل بدون بسم الله....‼️🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆