#روشنگرانه
#ریحانہ
امروز چادر بانواݩ،
از عباے منݩ با ارزشٺراسٺ!
بانواݩ با حفظ حجاݕ برٺر خود، مروج
دیݩاسݪامهسٺند.
♧|آیتا..گلپایگانی|♧
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙شب زیارتی
کنار ضریح تو، اشکای نم نم، بارون میشه...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
⛔️شبهه:
سلام اخيرا آيت الله صانعي کليپي پخش کردند که برخي افراد ميگن کمبود بارندگي به خاطر بد حجابي وگناه مردم است (ايت الله علم الهدي گفته)اما اقاي صانعي ميگه در زمان شاه که مردم بي حجاب بودند بارندگي بيشتر بود چي جواب بديم
❇️پاسخ:
جدای از صحت انتساب مطالب به افراد خاصی که نام بردید به جواب سوال شما می پردازیم:
عالم دنيا بر اساس سنت هاي الهي طراحي شده و جريان دارد شناخت سنت هاي الهي کمک مي کند که بتوانيم پديده ها و اتفاقاتي که در عالم رخ مي دهند را بهتر تحليل کنيم .
اما نکته مهم اين است که سنت هاي متعددي در يک پديده دخيل است و نمي توان با مد نظر داشتن يک سنت و از نظر انداختن ديگر سنت ها به تحليل درستي از علت و چرايي اين پديده ها دست يافت.
مهم اين است ک انسان ضمن شناخت اين سنت ها و به کار بستن آنها زندگي سعادتمندي در دنيا و آخرت داشته باشيم.
يکي از سنت هاي جاري در عالم دنيا بحث تاثير منفي معصيت در طبيعت و تاثير مثبت عمل نيک در آن است.
در دعاي كميل حضرت امير(ع) ميفرمايد: اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل النقم، اللهم اغفرلي الذنوب التي تغيّرالنعم ؛ خدايا گناهاني را كه نقمت را نازل مينمايد بر من ببخشاي، خداوندا گناهاني را كه نعمتها را دگرگون ميكند بر من ببخشاي.
رسول خدا (ص) مي فرمايد: هميشه امتم در خوشى و خوبى باشند تا زمانى كه با هم دوستى كنند و بهم هديه دهند و امانت را بپردازند و از حرام دورى كنند و از مهمان پذيرائى كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بدهند، چون انجام ندهند گرفتار قحطى و خشكسالى شوند.
علاوه بر برخي از روایاتی نيز در اين زمينه وجود دارد.
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» و اگر اهل شهرها و آبادىها ايمان مىآوردند و پرهيزكارى پيشه مىكردند، يقيناً [درهاىِ] بركاتى از آسمان و زمين را بر آنان مىگشوديم.
اين يکي از سنت هاي الهي است در کنار ده ها سنت ديگر که بايد آنها را هم شناخت و در تحليل هاي خود از پديده هاي عالم وجود آنها را نيز دخيل دانست .
يکي از از سنت هاي ديگر عالم دنيا بحث علي و معللي است برخي از مناطق جداي از افرادي که در آن زندگي مي کنند داراي اکو سيستم دارای باران زياد و برخي داراي باران کم تر است.
ویا مسائل جوی که در هر چند ده سال یک بار رخ می دهد و چند ده سالی برخی از مناطق دچار کم آبی می شوند جدای از این که کافر باشند یا مسلمان. و یا آن چند ده سال در زمان حکومت عدل باشد یا حکومت جور.
يا در بررسي همين سنت علي و معلولي اگر يک عده اي از افراد(چه مومن و چه کافر ) در عوامل طبيعي دخالت کنند مثلا ابري را بارور کنند و يا با امواج ماهواره اي ابري را از سرزميني برانند و يا در سرزميني متوقف کنند و يا ... اين کار چون علت متناسب با خود را داشته معلولش که بارش يا عدم بارش باران باشد محقق خواهد شد.
آيه 15 و 16 سوره هود مي فرمايد: كسانى كه زندگى دنيا و زيور و زينتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور كامل در [همين] دنيا به آنان مي دهيم و چيزى از آن كاسته نخواهد شد. اما اينان كسانى هستند كه در آخرت، سهمى جز آتش برايشان نيست.
يکي ديگر از سنت هاي الهي سنت امهال و استدراج است
قرآن می فرماید: آيا اينان گمان مىكنند كه اگر در مدت مهلت، مال و فرزندان [و يا هر نعمتي که] به ايشان داديم، از اين جهت بوده كه دوستشان داشتهايم و يا نزد ما احترام داشتند لذا خواستهايم خيرشان را زودتر به ايشان برسانيم؟(مومنون 56)
یک سنت هم سنت امتحان است.
بنا بر اين بايد همه سنت هاي الهي را در کنار هم ديد تا يک پديده اي را درست بتوان تحليل کرد.
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#خاطرات_شهید
💠خط شکنی از جنس علم
●در یک مسأله علمی پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمیکردیم. گفتیم رضایینژاد میتواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم.
●بیتوجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم میخوره؟
ما هم گفتیم: نه، به دردی نمیخوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل میکنه.
داریوش گفت:
●من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچگوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ کس مثل اون رو نداره یا مسألهای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده.
✍راوی: همکارشهید
#شهید_داریوش_رضایی_نژاد
#شهید_علم_و_ترور
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔴🌀📣 امر به معروف فرهنگی؛ سهم ما برای وضعیت زردی که در راه است!
⚠️ نشر حداکثری
✍️ عبدالله ناصری
🔻 از جمعه قراره سریال انقلابی طنز و جذاب #وضعیت_زرد برای مخاطب عام، در شبکه سه پخش بشه: «داستان یک دانشمند جوان هستهای تازهنامزدکرده که میخواد با تأهل خونهی سازمانی بگیره ولی یهدفعه متوجه میشه قراره با اخراج، تأهلش رو هم از دست بده!» توی فیلم با زبان هنر، پدیدههایی مثل اشرافیت، باندبازی سیاسی، غربزدگی، چشموهمچشمی، حیوانسالاری، آقازادهها و... بهچالش کشیده شدن.
🔻 چه کسی سریال رو ساخته و چرا؟
یک تهیهکننده انقلابی با حداقل هزینه (سریال رو ببینید متوجه میشوید) اینو ساخته تا به صداوسیما اثبات کنه برای جذابیت، لازم نیست از محتوا و روح انقلابی سریالها عقبنشینی کنه.
ترکیب سازندگان سریال رو ببینید:
- تهیهکننده منطقه پرواز ممنوع
- کارگردان مستند عابدان کهنز
- با بازیگردانی یکی از انقلابیترین طنزپردازها
- نویسنده سریال زیرخاکی
- بازیگرهایی که یکیش زینالعابدین تقیپور و یکی دیگهاش بازیگر نقش شیخ احلام هست و...
🔻 خب حالا چیکار کنیم؟
اگه جنگ فرهنگی برامون مهمه؛
اگه از سریالهای نامناسب تلویزیون ناراضی هستیم؛
اگه خطر نمایش خانگی بیبندوبار رو حس میکنیم؛
اگه دوست داریم توی سریالهای تلویزیون بیشتر از آدمهای ضعیف و حقیر، شخصیتهای موفق و قهرمان ببینیم؛
اگه توی خونه یا فامیل نوجوانی داریم که گرفتار اینستاگرام هست و براش محصول فرهنگی جایگزین نداریم؛
اگه خودمون مدتهاست خانوادگی پای یک سریال ننشستیم؛
اگه دوست داریم وقتی پای یک سریال مینشینیم سرمون بالا باشه و افتخار کنیم؛
اگه میخوایم توی سرعتگیری اصلاح تلویزیون بهسمت #تلویزیون_جوان_حزباللهی! نقش داشته باشیم؛
بدونیم که فقط پای یک فیلم خوب در میان نیست، ماجرای یک نقطه عطف هست که میتونه باعث تحول بشه، یک مسئولیت تاریخی.
باید دستبهکار بشیم و #بیاییم_به_میدان و کمک کنیم به موفقیت این حرکت مبارک.
🔻 دقیقا یعنی چه کار کنیم؟
- اولاً جمعه و شنبه قسمت اول و مخصوصاً دوم سریال رو ببینید تا از صحت ادعای این متن مطمئن بشید
- کمک کنیم خانواده، اقوام، دوستان و آشناهامون بیخبر نمونند و فیلم رو ببینند. مهمه که بهزبان خودمون دعوتشون کنیم. من که از دیروز هرکسو میبینم بهش میگم.
- توی کانال یا صفحه فیلم عضو بشیم و اقلام تبلیغاتی فیلم رو ببینیم و برای اطرافیان بفرستیم
- به ۱۶۲ زنگ بزنیم و نظرمون رو درباره سریال بگیم. همینطور از تلویزیون بهخاطر جسارتش در پخش سریال تشکر و تداوم این جسارت رو مطالبه کنیم.
- بعد از پخش هر قسمت نظرمون رو با استوری و پست و... با بقیه بهاشتراک بگذاریم؛ مخصوصاً با نشر قسمتها و دیالوگهایی که خوشمان آمده.
- اگه تماشای فیلم از تلویزیون رو از دست دادیم حتما اونو از عماریار ببینیم
✌️⏰ از جمعه، یکم مردادماه، هر شب ساعت 20:00 از شبکه سه سیما
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
💚🌹💚
#ریحانہ....🌹
جانت را که بدهے در راه خدا
"شهیـد" مےنامند تو را
به گمانم اگر روحت را هم بدهےشاید...
و من احساس مےکنم
اینجا در این سرزمین
دختران زیادے هستند که هر روز،
پشتِ سنگر ِسیاه ِساده ےسنگینِ خود دفاع مےکنند از نجابتشان
و هر لحظه شهید مےشوند انگار...
پس" #شهیـد_زنده "
حواست به حجابت باشد...♡
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :2⃣1⃣
#فصل_سوم
خانواده خوب ندارد که دارد. پدر و مادر خوب ندارد که دارد. امسال ازدواج نکنی، سال دیگر باید شوهر کنی. هر دختری دیر یا زود باید برود خانه بخت. چه کسی بهتر از صمد. تو فکر می کنی توی این روستای به این کوچکی شوهری بهتر از صمد گیرت میآید؟! نکند منتظری شاهزاده ای از آن طرف دنیا بیاید و دستت را بگیرد و ببردت توی قصر رویاها. دختر دیوانه نشو. لگد به بختت نزن. صمد پسر خوبی است تو را هم دیده و خواسته. از خر شیطان بیا پایین. کاری نکن پشیمان بشوند، بلند شوند و بروند. آن وقت می گویند حتماً دختره عیبی داشته و تا عمر داری باید بمانی کنج خانه.»
با حرف های زن برادرم کمی آرام شدم. خدیجه دستم را گرفت و با هم رفتیم توی حیاط. از چاه برایم آب کشید. آب را توی تشتی ریخت و انگار که من بچه ای باشم، دست و صورتم را شست و مرا با خودش به اتاق برد. از خجالت داشتم می مردم. دست و پایم یخ کرده بود و قلبم به تاپ تاپ افتاده بود. خواهرم تا مرا دید، بلند شد و شال قرمزی روی سرم انداخت. همه دست زدند و به ترکی برایم شعر و ترانه خواندند. اما من هیچ احساسی نداشتم. انگار نه انگار که داشتم عروس می شدم. توی دلم خداخدا می کردم، هر چه زودتر مهمان ها بروند و پدرم را ببینم. مطمئن بودم همین که پدرم دستی روی سرم بکشد، غصه ها و دلواپسی هایم تمام می شود.
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
☆∞🦋∞☆
و شڪر بیپایان خدایے را ڪه
محبتـــــ شهدا و امامِ شهدا را در دلم انداختـــــ
و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا..!
از تو ممنونم بےاندازه ڪه در دݪِ ما
محبتـــــ سیدعلیخامنهاے را انداختے تا بیاموزد
درس ایستادگے را، درس اینڪه یزیدهاے دوران را
بشناسیم و جلوے آنها سر خم نڪنیم..:)
#شهید_مصطفےصدرزاده🌿
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
❗️وقتی امیرکبیر #واکسن را وارد ایران کرد
🔹سال ۱۲۶۴ قمری نخستین برنامه دولت ایران برای واكسن زدن به فرمان امیركبیر آغاز شد. در آن برنامه كودكان و نوجوانان ایرانی را آبله كوبی می كردند؛ اما چند روز پس از آغاز آبله كوبی به امیركبیر خبر دادند كه مردم نمی خواهند واكسن بزنند؛ چون چند تن از دعانویس ها و فالگیرها در شهر شایعه كرده بودند كه واكسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان می شود.
هنگامی كه خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته اند، امیر بی درنگ فرمان داد هر كسی كه حاضر نشود آبله بكوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می كرد كه با این فرمان همه مردم آبله می كوبند. شماری كه پول كافی داشتند پنج تومان را پرداختند و از آبله كوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می شدند یا از شهر بیرون می رفتند.روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند كه در همه شهر تهران و روستاهای پیرامون آن تنها ۳۳۰ نفر آبله كوبیده اند.
در همان روز پاره دوزی را كه فرزندش از بیماری آبله مرده بود به نزد او آوردند. امیر به جسد كودک نگریست و آنگاه گفت: ما كه برای نجات بچه هایتان آبله كوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند كه اگر بچه را آبله بكوبیم، جن زده میشود. امیر فریاد كشید: وای از جهل و نادانی. حال گذشته از این كه فرزندت را از دست داده ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور كنید كه هیچ ندارم. امیركبیر دست در جیب خود كرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حكم برنمیگردد. این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقیقه دیگر بقالی را آوردند كه فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیركبیر دیگر نتوانست تحمل كند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن كرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد.
او در كمتر زمانی امیركبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند كه دو كودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب! من تصور می كردم كه میرزا احمدخان، پسر امیر مرده است كه او این چنین های های می گرید. سپس به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن آن هم به این گونه برای دو بچه شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست؛ آنچنان كه میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک هایش را پاک كرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی كه ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نكوبیده اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. تمام ایرانی ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می گریم كه چرا این مردم باید اینقدر جاهل باشند كه در اثر نكوبیدن آبله بمیرند.
📚منبع: حکیمی، محمود. داستانهایی از زندگی امیرکبیر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سی و هفتم، 1384
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پرواز تا بی نهایت
🎙روایتی از شهادت شهید عباس بابایی
#حسین_یکتا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :3⃣1⃣
#فصل_سوم
چند روز از آن ماجرا گذشت. صبح یک روز بهاری بود. توی حیاط ایستاده بودم. حیاطمان خیلی بزرگ بود. دورتادورش اتاق بود. دو تا در داشت؛ یک درش به کوچه باز می شد و آن یکی درش به باغی که ما به آن می گفتیم باغچه.
باغچه پر از درخت آلبالو بود. به سرم زد بروم آنجا. باغچه سرسبز و قشنگ شده بود. درخت ها جوانه زده بودند و برگ های کوچکشان زیر آفتاب دلچسب بهاری می درخشید. بعد از پشت سر گذاشتن زمستانی سرد، حالا دیدن این طبیعت سرسبز و هوای مطبوع و دلنشین، لذت بخش بود. یک دفعه صدایی شنیدم. انگار کسی از پشت درخت ها صدایم می کرد. اول ترسیدم و جا خوردم، کمی که گوش تیز کردم، صدا واضح تر شد و بعد هم یک نفر از دیوار کوتاهی که پشت درخت ها بود پرید توی باغچه. تا خواستم حرکتی بکنم، سایه ای از روی دیوار دوید و آمد روبه رویم ایستاد. باورم نمی شد. صمد بود. با شادی سلام داد. دستپاچه شدم. چادرم را روی سرم جابه جا کردم. سرم را پایین انداختم و بدون اینکه حرفی بزنم یا حتی جواب سلامش را بدهم، دو پا داشتم، دو تا هم قرض کردم و دویدم توی حیاط و پله ها را دو تا یکی کردم و رفتم توی اتاق و در را از تو قفل کردم.
صمد کمی منتظر ایستاده بود. وقتی دیده بود خبری از من نیست، با اوقات تلخی یک راست رفته بود سراغ زن برادرم و از من شکایت کرده بود و گفته بود: " انگار قدم اصلاً مرا دوست ندارد. "
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#خاطرات_شهید
💠ﺷﻬﻴﺪﻱ ﻛﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺻﻴﺎﺩ ﺷﻴﺮاﺯﻱ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ را ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ
●از شناسایی منطقه عملیاتی والفجر ۲ بر می گشیتم. هلیکوپتر که روی زمین نشست. #شهیدصیاد شیرازی پیاده شد. پشت سرش هم کمال....
●کمال در بین فرماندهان عالی رتبه ای که حاضر بودند روی دو زانو نشست و شروع کرد به یک چوب موقعیت محوری که باید عمل می شد را به دقت تشریح کرد.
●کلامش که تمام شد. صیاد روی دوش او زد و گفت: باید درجه های من را بزنن رو دوش این کیهان فرد!!
●ادامه داد: چنین نیرویی را باید تو هفت سنگر پنهون کرد تا دست دشمن بهش نرسه!
قبل از رفتن به عملیات خواب دیده بود از هلیکوپتر سقوط می کند. توی هلیکوپتر بود که شهید شد.😭
#شهیدمحمدامین_کیهان_فرد
●ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ
●شهادت: ۱۳۶۲/۵/۲ عملیات والفجر ۲- حاج عمران
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆