#تلنگر
بدحجابي چهار پيامد ويرانگر دارد:
الف) تنزل شأن والاي زن به ابزاري براي خوش گذراني مرد يا تبليغ كالا.
ب) به هم خوردن تعادل رواني و فكري قشرهاي گوناگون جامعه.
ج) نابساماني، آشوب و حتي جنايت در عرصه هاي زندگي اجتماعي.
و) سست شدن پايه هاي استحكام و پيوند خانواده.
* هيچ باغباني را سرزنش نمي كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده اي.
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :5⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
با این بی کسی چطور می توانم از پس این همه کار و بچه بربیایم. خدایا لااقل چاره ای برسان.
برای خودم همین طور حرف می زدم و گریه می کردم. وقتی خوب سبک شدم، رفتم خانه. بچه ها خانه خانم دارابی بودند وقتی می خواستم بچه ها را بیاورم، خانم دارابی متوجه ناراحتی ام شد. ماجرا را پرسید. اول پنهان کردم، اما آخرش قضیه را به او گفتم. دلداری ام داد و گفت: « قدم خانم! ناشکری نکن. دعا کن خدا بچه سالم بهت بده.»
با ناراحتی بچه ها را برداشتم و آمدم خانه. یک راست رفتم در کمد لباس ها را باز کردم. پیراهن حاملگی ام را برداشتم که سر هر چهار تا بچه آن را می پوشیدم. با عصبانیت پیراهن را از وسط جر دادم و تکه تکه اش کردم. گریه می کردم و با خودم می گفتم: «تا این پیراهن هست، من حامله می شوم. پاره اش می کنم تا خلاص شوم.» بچه ها که نمی دانستند چه کار می کنم، هاج و واج نگاهم می کردند. پیراهن پاره پاره شده را ریختم توی سطل آشغال و با حرص در سطل را محکم بستم.
خانم دارابی، که دلش پیش من مانده بود، با یک قابلمه غذا آمد توی آشپزخانه. آن قدر ناراحت بودم که صدای در را نشنیده بودم. بچه ها در را برایش باز کرده بودند. وقتی مرا با آن حال و روز دید، نشست و کلی برایم حرف زد.
✫⇠قسمت :6⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
از فامیل و دوست و آشنا که هفت هشت تا بچه داشتند، از خانواده هایی که حسرت یک بچه مانده بود روی دلشان، از کسانی که به خاطر ناشکری زیاد بچه سالمی نداشتند. حرف های خانم دارابی آرامم می کرد. بلند شد سفره را انداخت و غذا را کشید و با اصرار خواست غذا بخورم. می گفت: «گناه دارد این بچه ها را غصه نده. پدرشان که نیست. اقلاً تو دیگر اوقات تلخی نکن.»
چند هفته ای طول کشید بالاخره با خودم کنار آمدم و به این وضع عادت کردم.
یک ماه بعد صمد آمد. این بار می خواست دو هفته ای همدان بماند. بر خلاف همیشه این بار خودش فهمید باردارم. ناراحتی ام را که دید، گفت: «این چیزها ناراحتی ندارد. خیلی هم خوشحالی دارد. خدا که دور از جان، درد بی درمان نداده، نعمت داده. باید شکرانه اش را به جا بیاوریم. زود باشید حاضر شوید، می خواهیم جشن بگیریم.»
خودش لباس بچه ها را پوشاند. حتی سمیه را هم آماده کرد و گفت: «تو هم حاضر شو. می خواهیم برویم بازار.»
اصلاً باورکردنی نبود. صمدی که هیچ وقت دست بچه هایش را نمی گرفت تا سر کوچه ببرد، حالا خودش اصرار می کرد با هم برویم بازار. هر چند بی حوصله بودم، اما از اینکه بچه ها خوشحال بودند، راضی بودم. رفتیم بازار مظفریه همدان.
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#امام_خامنه_اے
✍️نهم دے ماه،
تجلے دست قدرت خدا
و حرڪتے ماندگار
در تاریخ انقلاب است...
#نه_دی_گرامے_باد
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
📌۸۰ درصد مردم ایران گرسنه و نیمه گرسنه هستند!!!
روزنامه اطلاعات ۲۱ تیر ۱۳۴۱
رضاشاه روحت شاد⁉️
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔸شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃شب زیارتی
❤️بیا پادر میونی کن میخوام برگردم...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قول میدهم بدون تو وارد بهشت نشوم
نامه سوزناک حاجقاسم خطاب به یارهمیشگیاش
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#عاشقانه_های_حجاب
حجاب را باید بفهمی❤️
حجاب تنها پوشش نیست❌
باید بفهمی برای این تکه پارچه ی مشکی
چه خون هایی ریخته شده💔
چه چفیه ها خونی شده
چادر تو یک تکه پارچه نیست
این پارچه حرمت دارد✨
این پارچه عشق یک دختر چادری است
تکه ای از وجود اوست🥰
بال های پرواز او به سوی خداست
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
#پویش_حجاب_فاطمے
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :7⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
برای بچه ها اسباب بازی و لباس خرید؛ آن هم به سلیقه خود بچه ها. هر چه می گفتم این خوب نیست یا دوام ندارد، می گفت: «کارت نباشد، بگذار بچه ها شاد باشند. می خواهیم جشن بگیریم.» آخر سر هم رفتیم مغازه ای و برای من چادر و روسری خرید. یک پیراهن بلند و گشاد هم خرید که گل های ریز و صورتی داشت با پس زمینه نخودی و سفید. گفت: «این آخرین پیراهن حاملگی است که می خریم. دیگر تمام شد.»
لب گزیدم که یعنی کمی آرام تر. هر چند صاحب مغازه خانمی بود و ته مغازه در حال آوردن بلوز و دامن بود و صدایمان را نمی شنید، با این حال خجالت می کشیدم.
وقتی رسیدیم خانه، دیگر ظهر شده بود. رفت از بیرون ناهار خرید و آورد. بچه ها با خوشحالی می آمدند لباس هایشان را به ما نشان می دادند. با اسباب بازی هایشان بازی می کردند. بعد از ناهار هم آن قدر که خسته شده بودند، همان طور که اسباب بازی ها دستشان بود و لباس ها بالای سرشان، خوابشان برد.
فردا صبح وقتی صمد به سپاه رفت، حس قشنگی داشتم. فکر می کردم چقدر خوشبختم. زندگی چقدر خوب است. اصلاً دیگر ناراحت نبودم. به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بی حوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم. آبگوشتم را بار گذاشتم. بچه ها را بردم و شستم.
✫⇠قسمت :8⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
حیاط را آب و جارو کردم. آشپزخانه را شستم و کابینت ها را دستمال کشیدم. خانه بوی گل گرفته بود. برای ناهار صمد آمد. از همان جلوی در می خندید و می آمد. بچه ها دوره اش کردند و ریختند روی سر و کولش. توی هال که رسید، نشست، بچه ها را بغل کرد و بوسید و گفت: «به به قدم خانم! چه بوی خوبی راه انداخته ای.»
خندیدم و گفتم: «آبگوشت لیمو است، که خیلی دوست داری.»
بلند شد و گفت: «این قدر خوبی که امام رضا(ع) می طلبدت دیگر.»
با تعجب نگاهش کردم. با ناباوری پرسیدم: «می خواهیم برویم مشهد؟!»
همان طور که بچه ها را ناز و نوازش می کرد. گفت: «می خواهید بروید مشهد؟!»
آمدم توی هال و گفتم: «تو را به خدا! اذیت نکن راستش را بگو.»
سمیه را بغل کرد و ایستاد و گفت: «امروز اتفاقی از یکی از همکارها شنیدم برای خواهرها تور مشهد گذاشته اند. رفتم ته و توی قضیه را درآوردم. دیدم فرصت خوبی است. اسم تو را هم نوشتم.»
گفتم: «پس تو چی؟!»
موهای سمیه را بوسید و گفت: «نه دیگه مامانی، این مسافرت فقط مخصوص خانم هاست. باباها باید بمانند خانه.»
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
وصیت نامه حاج قاسم سلیمانی
🔹خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم.
🔸خدایا ثروت دستانم وقتی است که سلاح برای دینت به دست گرفتم.
🔹خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است.
🔸خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان فاطمه(س) بهرهمند نمودی.
🔹سپهبد قاسم سلیمانی خطاب به علما: حضرت آیتالله خامنهای را مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی شماست.
🔸خدایا سپاس که سرباز خمینی کبیر شدم.
🔹خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام، خامنه ای عزیز قرار دادی.
🔸امام، اسلام را پشتوانه ایران کرد.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
⭕️ فلسفه آخوندها
✍️ توی یکی از پیج های معاند اینستاگرام نوشته بودن هر شغلی یکسری منفعت هایی داره، مثلا: پزشک ها، کارگرها، کشاورزها و... اگه نباشن یه خللی به جامعه وارد میشه اما این آخوندها بود و نبودشون فرقی نمیکنه!!؟
👌 منم رفتم قسمت کامنت ها(نظرات) دیدم دارن داغ بحث می کنن.
🔸 گفتم آقایون و خانوم ها الکی به هم روحیه ندید!
👈 اگه این آخوندها نبودن که الان باید سوپ لاک پشت و کباب قورباغه میل می کردید!!
📌 این آخوندها بودن که حلال ها و حرام های الهی رو به شما آموختند و پدر و مادرتون رو به هم محرم کردند.
👈 #پزشکی که الان دارید؛ ثمرات زحمت های آخوند بوعلی سیناست.
👈 #الکلی که روزانه چندبار استفاده می کنی تا کرونا نگیری ثمرات تلاش آخوند شیمی دان زکریای رازی بود.
👈 #ریاضی دان و #جغرافی دانتون هم آخوند خوارزمی بود.
👈 #فیلسوف و #ستاره شناس و #معمارتون هم آخوند خواجه نصیرالدین طوسی بود.
👈 #شعرای بنامتون هم آخوند حافظ و سعدی و فردوسی و...بود.
همین جور مینوشتم و ارسال می کردم اونا هم منو با ایموجی ها همراهی می کردن.
گفتم کوو... اینا تازه اولشه!!
اگه شغل های دیگه برای همین چند سالی که در دنیا زنده هستید و زندگی می کنید، تلاش می کنند؛
👈 این آخوندها برای زندگی آخرتی شما تلاش می کنند که بعد مرگ شروع میشه اما پایان نداره.
⭕️ گفتم اگه الان هم می بینید امثال آمریکا و کشورهای مزدور منطقه کشورمون رو خلوتگاه شون نکردن و دارن از کشور ما با تمام مشکلاتی که داریم حساب می برن بخاطره اینه که رهبرش یک آخونده با غیرته
✍️ اونا فهمیدن نقاط قوت شما کجاهاست و همون جاهارو میزنن اما شما...
به اینجا که رسیدم دیدم هرچی نوشته بودم پرید! نامرد همه رو حذف کرده بود.
لینک مطلب 👇👇
https://btid.org/fa/news/157375
📎 #اعتقادات
📎 #لباس_پیغمبر
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت بغضآلود رهبر انقلاب از انتظار حاجقاسم پشت درب اتاق عمل جراحی و همراهی با خانواده دوست شهیدش
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆