eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
719 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
😊 لبخند شهدایی 😊 ریا نشه. 😂😂 پاشو برادر پاشو وقته نماز شبه. اینو نادی می‌گفت و پاهای بچه‌ها را لگد می‌کرد، می‌رفت آن سنگر و برمی‌گشت. همه رو از خواب بیدار کرده بود. هر‌کسی چیزی می‌گفت؛ یکی فحش می‌داد، یکی ثب و یکی... نادی داشت با سرعت می‌رفت که اکبر کاراته پتو را از زیر پاهایش کشید. نادی رفت توی هوا و با کمر اومد روی زمین. اکبر کاراته پرید پتویی انداخت روشو و گفت: هورا بچه‌ها، هورا! کوهی از رزمنده ریخته بودند روی نادی که حاج‌آقا با یک فانوس داخل سنگر شد و گفت چه خبره؟ اکبر کاراته گفت: هیچی، نادی داره نماز شب می‌خونه. طاهری گفت: آره ما ریختیم روش. کسی نبینه؛ که ریا نشه! 🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 بهاران از کجاست کہ روح روییدن و سبز شدن ناگاه در تن خاک مرده پدید مے آید؟ و از کجاست کہ روح شکفتن ناگاه از تنِ چوب خشک چندین برگ هاے سبز و شکوفہ هاے سفید و آبےو زرد و سرخ برمے آورد بهاران رازدار رستاخیز پس از مرگ است 🇮🇷 @byadshohada 🇮🇷
🇮🇷 سیره شهدا. 🇮🇷 ✍رضایت خدا ملاک کارتان باشد: یه روز دیدم شهید باقری با سر و وضع خاکی و گلی از در اومدن داخل اتاق گفتم فرمانده چه خبر کجا بودید که این طور خاکی و گلی شدید لبخند ملیحی زد و رفت نشست میدونستم داره از گفتن موضوع خودداری میکنه چند روزی تکرار شد تا اینکه ی شب که شیفت بودم گاه و بی گاه خوابم میبرد و چرت میزدم یک لحظه متوجه شدم سایه ای از جلوی چشمام رد شد وسوسه شدم و سایه رو تعقیب کردم ببینم چکار میکنه دنبالش رفتم دیدم ایشون مشغول نظافت حیاط و سرویسهای بهداشتی هستند خجالت کشیدم ودویدم سمتشون و از ایشون خواستم ادامه کار رو به من بسپرن ✍گفتم شما فرماندهی این کارا وظیفه ماست که نیروی شما هستیم ایشون جواب دادن کاری که واسه رضای خدا باشه جایگاه انسان رو تغییر نمیده من این کارو دوست دارم و انجام میدم چون میدونستم بچه ها نمیذارن انجام بدم قبل از نمازصبح و تو تاریکی انجام میدم. از خودم خجالت کشیدم سرمو پایین انداختم وگفتم به خدا قسم شما خیلی بزرگواری. 🌷 @byadshohada 🌷
😊 لبخند شهدایی 😊 در یکی از عملیاتها امیر رفته بود یک مین را خنثی کند که این مین منفجر می شود و شدت انفجار ایشان را بلند می کند می گفت: تا مین منفجر شد با خودم گفتم به به الآن است که بیفتم روی دامن حور ولی یک دفعه خوردیم روی تخته سنگ تیزی به نحوی که فریاد ما بلند شد می گفت: این هم از نحوه شهادتش ما که می خواستیم شهید شویم. 🌷 @byadshohada 🌷
💢💢بیایید مثل شیطان شویم!💢💢 ◀️مرد دست فروش مشغول فروش آلوچه بود. مرد زیرکی نزد او آمد و از او پرسید: آیا می توانم یک عدد از آلوچه هایت را بخورم؟ فروشنده جواب داد: خواهش می کنم یک عدد که قابلی ندارد، بفرمایید. مرد زیرک بعد از خوردن یک آلوچه باز درخواست آلوچه دیگری کرد و مرد فروشنده باز به او اجازه داد که یک آلوچه ناقابل دیگر بردارد. وقتی مرد زیرک برای بار سوم درخواست قبلی را تکرار کرد، مرد فروشنده متوجه نیرنگ مرد زیرک شد و به او گفت که این دیگر آخرین آلوچه ای است که به او می دهد و اما اگر به همین ترتیب پیش برود، جمع آلوچه های ناقابل مقدار قابل توجهی خواهد شد.‼️ ⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️ 🔴شگردی که مرد زیرک برای تاراج سرمایه مرد فروشنده به کار برد، همان است که شیطان درمورد ما انسان ها به کار می برد. هر بار که در معرض گناهی قرار می گیریم و وسوسه می شویم، شیطان به سراغمان می آید و به ما وعده می دهد که همین یک بار است و یا یک بار که هزار بار نمی شود و هر بار همین وعده را با جدیت مطرح می کند تا هر بار مثل دفعات گذشته، قانع شویم که همین یک بار است. و در این بین تنها ساده لوح ها هستند که حرف شیطان را باور می کنند و گام به گام شیطان را همراهی می کنند.🔴 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🌺"ولاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین" شیطان را گام به گام تبعیت نکنید که او دشمن آشکار شماست. بقره 168🌺 💠راه مقابله با این شگرد شیطان این است که همین شگرد را علیه خودش به کار ببریم. کافی است هر بار که در معرض گناهی قرار می گیریم، با خودمان بگوییم «همین یک بار گناه نمی کنم، فقط همین یک بار»، به این ترتیب برای مقابله با شیطان کافیست مثل شیطان شویم، به همین سادگی!😊 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
این دنیا، دنیاےآزمایش است و همہ می‌دانید کہ هیچ کدام ماندگار نیستیم و همگےخواهیم رفت،فقط مواظب باشیم کہ پرونده ماسفید باشد. 🌷 @byadshohada 🌷
✍بہ یاد آنان کہ ادعا ندارند... بہ یاد صورت هاے یخ زده... بہ یاد آن قلب هاے گرم... کہ در این سرمای استخوان سوز براے ایران و مردمش مے تپید... 🌷 🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷 نام شهید دکتر داریوش رضایی نژاد تاریخ و محل شهادت تهران - 1/5/90 زندگینامه شهید دکتر داریوش رضایی نژاد در صبح پنج شنبه 20 بهمن سال1356 در شهرستان آبدانان از شهرستانهای استان ایلام به دنیا آمد . ایشان از همان اویل کودکی در سخن گفتن و دیگر اعمال خود ،نبوغ خود را به اطرافیان نشان داد.وی همچنین به واسطه ی اینکه جثه اش ظریف تر و کمی ریزتر از هم سن و سالانش بود همراه با متولدین 1357وارد دوره ابتدائی شد و همیشه با هوش و توانایی خود معلم و دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می داد.ایشان کلاس سوم ابتدائی را طی تابستان گذراند و دیگر سالهای دوره ابتدائی شاگرد اول و نماینده کلاس بود. در دوره راهنمایی با توجه به ظرفیت هوشی بسیار بالای داریوش ،مقطع دوم را نیز در تابستان گذراندو با توجه به این سرعت بالا در کسب مدارج علمی توانست پیش از همکلاسی های خود دوره متوسطه را به پایان رساند و در تیرماه1373دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت نمود. .دکتر داریوش رضایی نژاد چندین بار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب کرد. وی همچنین در مهر ماه 1373در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه پذیرفته شد.ایشان به وجود پذیرش در بسیاری از رشته های مهندسی در دانشگاه های معتبر تهران ،اصفهان ،شیراز و..........بنابر انتخاب خود وارد دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان شد. شهید والامقام دکتر داریوش رضایی نژاد با وجود نبوغ ذاتی در امور کارگاهی و آزمایشگاهی که از ویژگی های تمامی نوابغ و مخترعان است در تحصیل و پذیرش و اجرای آکادمیک نیز بسیار منظم و کوشا بود.ایشان ضمن فراگیری و کسب تجربه در رشته خود ،در زمینه استفاده از رایانه و علوم کامپیوتری بسیار توانا بود.با داشتن چنین توانایی های ،داریوش بزرگ توانست در مدت هفت ترم وبا رتبه اول و به عنوان دانشجوی برتر دانشگاه، از دانشگاه خود فارغ التحصیل شود. شهید دکتر داریوش رضایی نژاد به محض فارغ التحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشورمشغول به کار شد .در عرصه ای که فعالیت داشت توانایی فراوانی داشت و نبوغ وتلاش خود را در مسیر خدمت به وطن خویش قرارداد .در همان نخستین سال شروع به کار ،در آزمون کارشناسی ارشد سال1378 در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه دولتی ارومیه پذیرفته و مشغول به ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد شدند. ایشان در تیر ماه سال 1379 ازدواج نمود و صاحب یک فرزند دختر به اسم آرمیتا گردید که؛ قبل از 5سالگی و در برابر دیده گانش شاهد پرپر شدن پدر عزیزش بود. شهید گرانقدر در طول خدمت پربار خود چندین مقاله در حوزه تخصیصی خود نگاشت و بسیاری ازطرح های تحقیقاتی را رهبری و اجرا نمود. در پی همین فعالیت های علمی از دانشگاه های متعدد اروپایی جهت ادامه تحصیل و فعالیت پژوهشی از وی دعوت به عمل آمد.این دانشمند مهین پرست به رغم همه این فرصت ها به واسطه عشق به این آب وخاک و روحیات خاص خود که همیشه خود را نمونه یک ایرانی وطن پرست می دانست،به همه آنها نه گفت . شهید داریوش رضایی نژاد در چند سال اخیر ضمن تدریس و انجام فعالیتهای تحقیقاتی مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه های تهران،شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی بودند. لازم به توضیح است شهید رضایی نژاد با قبولی در تمام مراحل آزمون دکترا سال 1390در دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی پذیرفته شد ،اما با تأسف بسیار فرصت به پایان رساندن این مقطع تحصیلی نشد و در تاریخ 1/5/1390 توسط سرویس جاسوسی اسرائیل((موساد)) که؛ نتوانتستند این دانشمند هسته ای پر توان و وطن پرست را تحمل کنند،به شهادت رسید و در جوار بهترین های عالم بشریت در نزد خداوند جای گرفت. 🌷 @byadshohada🌷
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 «مردم از گناه دوری کنید چرا که هیچ نفعی از ارتکاب آن برای شما بوجود نمی‌آید. کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید. هر شب قبل از خواب مقداری از اعمالتان را که در روز انجام دادید مرور کنید و سعی کنید فردایتان از دیروزتان بهتر باشد. 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 وی بارها دستگیر و توسط شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری می‌گوید: در زندان به قدری جای ما بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم…. ما را شکنجه می‌کردند….. همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردند چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینه‌ام و یکی هم سیلی می‌زد و می‌گفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم... یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می‌زنیم رنگش تغییر نمی‌کند. می‌گفتند: ترا می‌کشیم، می‌گفتم: …… به دهانم می‌زدند هر که می‌گفتند: پدر سوخته دندانهایش دارد می‌ریزد و کسی را لو نمی‌دهد... 🌷 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊 🍹 شربت صلواتی 🍹 دو تا از بچه‌ها اسیری را همراه خودشون آورده بودند و های های می‌خندیدند گفتم: این کیه؟ گفتند: عراقیه گفتم: چطوری اسیرش کردید؟ می‌خندیدند!!! گفتند: از شب عملیات پنهان شده بود تشنگی فشار آورده بهش با لباس بسیجی‌های خودمان اومده بود ایستگاه صلواتی می‌خواسته شربت بگیره، پول داده و اینطوری لو رفته و هنوز می‌خندیدند…. 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
✅از خدا پروا کنید تا پَر، وا کنید. 🔶۳۱ خرداد؛ سالگرد به ثمر رسیدن یک عمر مجاهدت‌ دکتر مصطفی چمران با شهادت در منطقه‌ی دهلاویه‌ی خوزستان گرامی باد. 🌷 @byadshohada🌷
🌷 نمےدانم این شهیـد را چگونه مےشود توصیف ڪرد گاهے عارفـ ، گاهی فیلسوفــ گاهی دانشمند، گاهے فرمانـده گاهی عاشـــق... ولے هر ڪہ بـود، دیگر ماننـدش نخواهد آمد.. ☘ 🌷 @byadshohada🌷
طرح تغیير عکس پروفایل به مناسب سالروز تخریب قبور ائمه بقیع درهشتم شوال ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🌹دیشب که ما فوتبال می‌دیدیم آنها به شهادت رسیدند ؛ دفاع مان فقط در زمین فوتبال قوی نبود 🙏 گرامی می‌داریم یاد مدافعان گمنام و مظلوم وطن را 😔 @byadshohada
🔸شهید مهدی زین الدین : 🌹هر گاه شب جمعه را یاد کردید، آن‌ها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد می‌کنند. 🌷 @byadshohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای شنیدنی از زیارت شب جمعه کربلا از راه دور. اشکتون جاری شد شهدا رو یاد کنید 🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷 نام سردار شهید علی اکبر قائمیان تاریخ و محل شهادت آزاد سازی پادگان حاج عمران - 2/5/62 گروه دفاع مقدس زندگینامه سردار شهید علی اکبر قائمیان در سال 1341 درجهرم چشم برابیآسمان گشود وباشکفتن اوّلین گل لبخند برگونه های آفتابیش ، بوستان آغوش پدر و مادری دلسوخته بر وی گشوده شد ودردامان عطوفت این دو بزرگوار پرورش یافت . از همان اوان کودکی اوّلین آیات نوربرزبان مبارک او جاری شد و روح لطیفش در چشمه سار قرآن و نماز تطهیر یافت . وی از شش سالگی قدم در راه کسب علم دانش گذاشت و پس از گذشت چندین سال ، با دریافت مدرک دیپلم اقتصاد از تحصیل فراغت یافت . 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 قبل از آن كه به نماز بايستى، بايد نماز در تو بايستد. بايد اذان در تو فرياد شود. و وضو در تو جريان يابد. تا به خلوت حضور پر بكشى. وقتى دل پر از وضو است و فاصله ‏اى ميان خود و خدا حس نمى‏كنى، نماز را به جا آور. 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🌻 سیره شهدا 🌻 همیشه با محاسن شانه کشیده، تمیزو لباسهای مرتب در جامع حاضر می شد. می گفت: این فکر غلط است که ما نباید آراستگی ظاهر داشته باشیم. حزب الهی بودن یعنی نظم و انضباط باطن و ظاهر. 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊 بخورید و بیاشامید اگر دیدید سال 66 در منطقهٔ ماووت، عراق ماشین غذا را زده بودند. داغ شکم جداً سخت است، خدا برای هیچ‌کس نیاورد! وقت غذا شد، مثل بچه‌های مادر ازدست‌داده، هر کس گوشه‌ای زانوی غم بغل گرفته بود. شعار آن روز ما این بود:«بخورید، بیاشامید اگر دیدید و دستتان به آن رسید!» 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷 نام شهید حجت الاسلام سید حسن بهشتی نژاد تاریخ و محل شهادت منزلش - 3/5/60 زندگینامه حجت‏الاسلام سيد حسن بهشتي‏نژاد در سال 1332ش در اصفهان به دنيا آمد و پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي براي فراگيري علوم اسلامي راهي قم شد. وي در قم از محضر استاداني همچون حضرات آيات: حسين نوري همداني، محمد فاضل لنكراني، يوسف صانعي و مرتضي حائري يزدي استفاده برد و سطوح عالي حوزه را طي كرد. اين شهيد گرانقدر، پس از پيروزي انقلاب اسلامي به تبليغ و تدريس در نهادهاي انقلابي همچون جهاد سازندگي و سپاه مشغول شد و در نهايت از طرف مردم اصفهان به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي انتخاب گرديد. شهيد بهشتي‏نژاد سرانجام در سوم مرداد ماه سال 1360 ش برابر با روز شهادت امام علي(ع)، در 21 رمضان سال 1400 ق توسط تروريست‏های گروهك منافقين در خانه‏اش ترور شد و به شهادت رسيد. 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 ڪاری که انجام میدهید،حتی نایستید ڪه ڪسی بگوید خسته نباشید! ازهمان در پشتی بیرون بروید. چون اگر تشڪر کنند،تو دیگر اجرت را گرفته و چیزی برای آن دنیایت باقے نمیماند #شهید_حسن_تهرانی_مقدم @byadshohada
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 صداقت و دوری از غیبت، مهمترین خصوصیت اخلاقی شهید کاوه بود و هرگاه که صحبتهای اطرافیانش بوی غیبت داشت پدرم با نگاهش آنها را متوجه اشتباهشان می‌کرد و هرگز به‌صورت لسانی به این افراد تذکر نمی‌داد؛ حتی در طول مدت جنگ هم فقط 1 ماه در مشهد بود که برای مداوا آمده بود، اما به‌جای پرداختن به امورات درمانی خود اقدام به جمع‌آوری نیرو می‌کرد و مدام در حال مطالعه و برگزاری جلسات بود تا با همفکری یاران خویش بتواند دشمن را شکست دهد. 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊 مُرده و چوپان منصور توی تاریکی سنگر قصه ی مُرده و چوپان می گفت و اکبر کاراته هم هی به خودش می‌پیچید. اسماعیل گفت: چته؟ می‌ترسی؟ اکبر کاراته گفت: نه، دست‌شویی دارم. - خب برو دست‌شویی. - می‌ترسم. از مُرده می‌ترسم. منصور گفت: خب پاشید تا با هم بریم. توی راه بقیه‌شو می‌گم. همه رفته بودند داخل توالت‌ها و فقط اکبر کاراته مانده بود بیرون. داشت به قصه‌ی مُرده فکر می‌کرد که کسی با لباسِ سرتاپا سفید درو باز کرد و اومد بیرون. اکبر کاراته نگاهش کرد و جیغ زد و گفت: یا اباالفضل مُرده منو خوردم! بچه‌ها مُرده! و بعد پا گذاشت به‌فرار. می‌دوید و جیغ‌وداد می‌کرد، که همه طهارت نکرده از توالت‌ها پریدیم بیرون و پا گذاشتیم به‌فرار. جیغ‌وداد می‌کردیم و می‌دویدیم که کسی گفت: اکبر کاراته! بچه‌ها! منم حاج‌آقای مقر. حرفش تمام نشده بود که پخش زمین شدیم و از خنده ریسه رفتیم. می‌خندیدیم که منصور از داخل توالت گفت: خاک‌‌برسرا! همه‌ی قصه‌ام دروغ بود. من گفتم: خاک بر سر تو که آب‌روی ما رو بردی پیش حاج‌آقا! 🌷 @byadshohada🌷 بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد