🌼 سیره شهدا 🌼
اخلاق و رفتار سیف الله خیلی محمدی بود. همیشه متبسم بود و در سخت ترین لحظات هم خندرو و بشاش بود. هرگز او را گرفته و ناراحت نمی دیدی. در اوج لحظات سخت هم لبخند به لب داشت. خنده ها و لبخند هایش معروف بود. محال بود او را عبوس و گرفته ببینی. بسیار کریم و بخشنده هم بود. مخلص و بی ادعا. همه کارهایش، همه افعال و اقوالش برای رضای خدا بود... خیلی کم عصبانی می شد و همان عصبانیتهای بسیار کم او عینا مصداق «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بود. هر چقدر که با خانواده اش و با پاسدارها و بسیجی ها مهربان و متواضع و خوش برخورد بود، با دشمنان انقلاب و امام، خشن و شدید و سخت گیر بود.
#شهید_سیف_الله_مقدسی
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهيد ناصر ضيغمي
تاریخ و محل شهادت
20/6/65 جزيره مجنون
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
در سال 1341 درشهر «کبودرآهنگ» از توابع استان همدان چشم به جهان گشود، پدر و مادر ناصر شادي حضورش را جشن گرفتند و با عشق و علاقه او را در دامان خويش پروراندند.از همان آغاز در دوران کودکي حلاوت ايمان بر کام جانش ريخته شد. ناصر در دوران نوجواني در کنار درس و تحصيل به پدر و مادرش کمک ميکرد همزمان با اوجگيري مبارزات مردم عليه رژيم شخصيت الهي و حماسي او باعث شد که حتي لحظهاي در دفاع از اسلام از پاي ننشيند. ناصر پس از اخذ ديپلم به مرکز تربيت معلم رفت و در آنجا مشغول تحصيل شد. پس از پيروزي انقلاب به شغل معلمي در مناطق دورافتاده پرداخت، همزمان با آغاز جنگ تحميلي سنگر تدريس را رها نمود و لباس جهاد بر تن کرد و به صف رزمندگان اسلام پيوست، مدتي بعد، سمت مسئوليت تبليغات تيپ انصارالحسين (ع) را بر عهده گرفت.ناصر ضيغمي سردار سپاه اسلام پس از سالها مبارزه در تاريخ 20/6/1365در جزيره مجنون به شهادت رسيد و در کنار ديگر عاشقان درگاه حق تعالي در ضيافت کروبيان شرکت کرد.
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🌹سردار شهید حاج حمزه کاظمی🌹
🌷سیره شهدا🌷
💠با همه به مهربانی رفتار میکرد💠
بین دوستان به مهمان نوازی معروف بودن، همیشه در مهمانی ها اول به بچه ها غذا میدادن بعد به بزرگترها، در کارهای خیر بخصوص ازدواج جوانان همیشه پیشقدم بودن و تا جایی که امکان داشت کمکشان میکرد، تاکید زیاد در نماز اول وقت داشتند، ارادت بسیار زیادی به رهبر عزیزمان داشتند و همیشه پیرو خط امام و رهبری بودند.
راوی: همسر شهید
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_حمزه_کاظمی
➖🔺➖🔹🔹➖🔺➖
🌷 @byadshohada🌷
➖🔺➖🔹🔹➖🔺➖
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد.
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهيد محمد خياباني
تاریخ و محل شهادت
21/6/1299بريز
گروه
شهيد قبل از انقلاب
زندگینامه
روحاني مجاهد، شيخ محمد خياباني در سال 1259 ش (1297 ق) در خامنه در نزديكي تبريز متولد شد. وي پس از فراگيري علوم مقدماتي، از محضر حضرات آيات سيد ابوالحسن انگجي و ميرزا عبدالعلي، فقه و اصول و هيئت و نجوم را آموخت و پس از مدتي به تدريس پرداخت. زندگي شيخ محمد خياباني پس از پيروزي مشروطه در سال 1285 ش، با تأسيس انجمن ايالتي در تبريز، وارد مرحله تازهاي گرديد و در جريان محاصره تبريز، در دفاع از شهر نقش مهمي ايفا كرد. در زمان خياباني اوضاع جهان اسلام و به ويژه ايران، به خاطر دخالتهاي بيگانگان از جمله روسيه، انگليس و آلمان، بسيار آشفته و تأسفانگيز بود. پس از خلع محمدعلي شاه از سلطنت، خياباني در سي سالگي به عنوان نماينده مردم تبريز راهي مجلس شوراي ملي گرديد. او با اولتيماتوم روسيه در مجلس دوم مخالفت كرد و همچنين با قرارداد استعماري وثوقالدوله با دولت انگلستان (قرارداد 1919) نيز به مبارزه برخاست. شيخ محمد خياباني، از آنجا كه حكومت مركزي را ضعيف و وابسته ميديد، ايجاد يك تحول اساسي در سيستم حكومت ايران و احياي آزادي را گام نخست براي خانه تكاني ايران و بيرون راندن اشغالگران خارجي ميدانست. ولي برداشتن گام اول را از طريق مذاكره سياسي امكانپذير نميشمرد و تنها راه را در قيام و مقاومت دليرانه در برابر استبداد و دخالت خارجي ميدانست. از اين رو، بعد از قبول قرارداد 1919 م از سوي دولت ايران، در تبريز دست به قيام زد. وي در جريان اين قيام كه از 17 فروردين 1299 شمسي، آغاز شد، نهادهاي دولتي تبريز را به تصرف خود درآورد و شهر را از دست دولتيان خارج ساخت. قيام پيروزمندانه مردم تبريز به رهبري شيخ محمد خياباني، بيش از پنج ماه ادامه داشت اما به دليل خيانت كساني كه قول همكاري داده بودند، كم بودن نيروها و حضور قواي قزاقخانه در كنار شهر تبريز و همكاري آنها با حكومت مركزي، اين قيام به شكست منجر شد. سرانجام با ورود نيروهاي دولتي، قزاقان به فرمان مُخبرالسلطنه فرستاده ويژه مشيرالدوله، صدراعظم وقت، شيخ محمد خياباني را در 21 شهريور 1299 برابر با 29 ذيحجه 1338ق در چهل سالگي به شهادت رساندند و او را در گورستان سيد حمزه تبريز به خاك سپردند. بعدها، آن گورستان به مدرسه تبديل شد و پس از ويراني مدرسه، مقبره خياباني هم از بين رفت.
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🌻 کلام شهدا 🌻
در پاک کردن نفس خود جدیت به خرج دهید که وقت تنگ است.
شهيد محمد رضا حسيني
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌼 سیره شهدا 🌼
پیش از به كارگیرى نیروهاى رزمى در عملیات طریق القدس، هشتصد نفر نیرو براى جانفشانى و ایثار برگزیده شدند. این نیروها از پرتوانترین، مجربترین و مشهورترین نیروهاى جمهورى اسلامى بودند. رزمندگان اسلام، ساعت 4 صبح از عقبه دشمن، وارد عمل شدند. پیش از عملیات، یك روحانى، همراه 50 نفر از نیروهاى شهادت طلب، خود را روى مینها انداختند و راه عبور رزمندگان را باز كردند. من شاهد شیرجه رفتن آن روحانى عزیز بودم كه خود را روى مین انداخت. دیگر نیروهاى شهادت طلب هم روى مین رفتند و همگى به فیض شهادت نایل شدند.
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊
😜لگد بر یزید!
بعد از نوشیدن آب، یکی یکی، لیوان خالی را به سقا میدادیم. او اصرار داشت عبارتی بگوئیم که تا حالا کسی نگفته باشد و برای همه هم جالب باشد. یکی میگفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر یزید»
دیگری میگفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر صدام»
اما از همه بامزه تر عبارت: «سلام بر حسین (ع)، لگد بر یزید» بود که برای همه بسیار جالب بود.
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهيد ميرزا ابراهيم خويي
تاریخ و محل شهادت
22/6/1286 خوي
گروه
شهيد ترور / قبل از انقلاب
زندگینامه
آيتاللَّه حاج ميرزا ابراهيم بن حسين خويي معروف به علامه خويي در حدود سال 1210ش (1247ق) در شهر خوي به دنيا آمد. وي پس از طي مقدمات و سطوح، راهي حوزه علميه نجف اشرف شد و در محضر عالماني همچون شيخ مرتضي انصاري و سيدحسين كوه كمرهاي، به مدارج والايي در علم دست يافت. علامه خويي همچنين از استادان نامآوري همچون شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ مهدي نجفي كاشف الغطا، روايت ميكرد. او داراي جود و بخشش و علوّ طبع و مناعت نفس و انفاق في سبيلاللَّه بود و ثروت قابل توجهي كه از پدرانش به او رسيده بود در راه خدا انفاق كرد. از اين عالم رباني آثار متعددي بر جاي مانده كه حاشيه بر رسائل شيخ انصاري، شرح نهجالبلاغه موسوم به الدُّرَّةُ النّجفيه و شرح چهل حديث از آن جمله است. علامه خويي در زمان خود، به عنوان مجتهد بزرگ شهر، مورد احترام فوقالعاده مردم بود و افراد در مسائل گوناگون به ايشان رجوع ميكردند. حاج ميرزا ابراهيم خويي سرانجام در بيست و دوم شهريور 1286ش برابر با ششم شعبان 1325ق در جريان مربوط به حوادث مشروطه در هفتاد و شش سالگي در خوي به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕
🌻 کلام شهدا 🌻
خداوندا، انجام دادن حسنات چقدر آسان است و نگه داشتن آن چقدر مشکل. خداوندا آنقدر فرصتم نده تا این جهادی که به کمک تو در راه تو انجام داده ام، با ریا و دورویی از بین ببرم.
#شهيد_حامد_فتح_اللهی
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌼 سیره شهدا 🌼
در خانه با بچهها مثل پدر رفتار ميكرد. به همه ميگفت: لباسهايتان را خودتان بشوييد و اتو كنيد تا مادر فقط برايتان غذا درست كند. او مسئول انجام كارهاي شما نيست. خسته ميشود. در درس دادن و كمك علمي در خانه هم زبانزد بود. برادر دومش وقتي كه تا كلاس ششم خواند، ديگر نميخواست ادامه تحصيل دهد و پدرش او را به مكانيكي فرستاد. يك روز كه با لباس روغني به خانه آمد، گفت كه دوستانش با او سرسنگين هستند و ناراحت شد و تصميم گرفت دوباره به مدرسه برگردد. وقتي علي متوجه اين موضوع شد، به برادرش دلداري داد كه ناراحت نباشد. آن زمان خودش در حال ورود به دانشكده افسري بود و سه ماه از ثبت نام كلاسهاي دبيرستان گذشته بود، ولي او به برادرش قول داد كه برادرش را براي امتحان ورودي آماده كند.
#شهید_صیاد_شیرازی
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊
😜طومار
اوضاع تدارکات بد جوری به هم ریخته بود، آه در بساط نداشتیم و پاسخ مسئولان بالاتر همیشه بردباری، امید به فردا و توکل بود.
فرمانده مقر ما آدم اهل شوخی و مزاحی بود، یک روز گفت: « میخواهم به عنوان گزارش کار سیاهه ای از اجناس موجود در تدارکات تهیه کنم و برای مقامات لشگر بفرستم.»
طوماری تهیه شد، همه امضا کردیم، شرح بعضی اقلام چنین بود: «نخود، چهار عدد، لوبیا پنج عدد، روغن نباتی جامد یک گرم، برنج دم سیاه فرد اعلا دو مثقال، و به همین ترتیب تا آخر، بعضی از بچهها در محل امضا یا اثر انگشت خود گوشه و کنایههایی نوشته و طرح و تصویرهای زیبایی کشیده بودند و طومار به یاد ماندنی شد.
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 زندگی نامه شهدا 🇮🇷
نام
شهيد منصور كاويان پور
تاریخ و محل شهادت
23/6/64هور العظيم
گروه
دفاع مقدس
زندگینامه
درسال 1342 در روستاي كاسگرمحله از توابع شهرستان نور استان مازندران چشم به جهان گشود.او همچون سايركودكان روستا با طنين آواي پرندگان و حركات موزون شاخسار درختان و جاري شدن نهرآب و كشتزار و هواي پاك مأنوس شد وقتي پاي در كوچهپس كوچههاي محل نهاد دست دوستي در دستان كودكان محل گذاشت. كمكم او نيز با بازيهاي مختلف آشنا شد به ويژه فوتبال كه خيلي علاقه داشت. با گذشت ايام منصور نيز راهي مدرسه شد روزهاي خوش تحصيل و كسب دانش براي او نيز مانند ساير دانشآموزان خاطرات تلخ و شيريني را به همراه داشت. منصور تا كلاس سوم راهنمايي درس خواند و همزمان با اوجگيري مبارزات مردمي او نيز با شركت در راهپيماييها و مراسم مذهبي و با پخش اعلاميه فعاليتهاي مذهبي و ديني خودش را آغاز نمود و عليرغم سختگيري خانواده لحظهاي ترديد به خود راه نداد و استوار و محكم در مسيري كه انتخاب كرده بود كوشا و مصصم قدم برميداشت. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به خلعت سبزپوش نهاد مقدس سپاه ملبس شد. منصور فردي بسيار خوشاخلاق، متعهد، و مسئوليتپذير بود. به پدر و مادرش با توجه به تفاوت نظرات فكري بسيار احترام ميگذاشت و چهره او از سربزيري و مظلوميتش هميشه براي همه آشكار بود. منصور در سن 20 سالگي ازدواج كرد و فقط2 سال با شريك زندگياش هم خانه بود و در همين مدت كوتاه نيز اغلب در جبهههاي نبرد حضور داشت. آخرين باري كه براي مرخصي به منزل آمده بود گويا مي دانست كه بايد وداع كند صحبتهايش با همسرش سفري بيبازگشت را توصيف ميكرد سرانجام منصور كاويانپور در ساعت 21 مورخ 23/6/1364 در جزيرة مجنون در حاليكه سوار برقايق بود بر هودجي از نور نشست و در درياي شهادت بر ساحل امن وصل قرارگرفت. امروز تنها يادگارش انشاالله زنه نگهدارنده ياد و خاطره او خواهد بود.
🌷 @byadshohada🌷
باماباشهدابمانید🖕🖕🖕