😊 لبخند شهدایی 😊
سر به سر عراقی ها
هوس کردم با بی سیم عراقی ها را اذیت کنم. گوشی بی سیم را گرفتم، روی فرکانس یک عراقی که از قبل به دست آورده بودم، چند بار صدا زدم: صفر من واحد. اسمعونی اجب بعد از چند بار تکرار صدایی جواب داد: الموت لصدام
تعجب کردم و خنده بچه ها بالا رفت. از رو نرفتم و گفتم: بچه ها، انگار این ها از یگان های خودمان هستند، بگذارید سر به سرشان بگذاریم. به همین خاطر در گوشی بی سیم گفتم:انت جیش الخمینی
طرف مقابل که فقط الموت بلد بود گفت: الموت بر تو و همه اقوامت
همین که دیدم هوا پس است، عقب نشینی کرده، گفتم: بابا ما ایرانی هستیم و شما را سر کار گذاشته بودیم. ولی او عکس العمل جدی نشان داد و اینبار گفت:مرگ بر منافق! بالاخره شما را هم نابود می کنیم. نوکران صدام، خود فروخته ها..." دیدم اوضاع قمر در عقرب شد، بی سیم را خاموش کرده و دیگر هوس سر به سر گذاشتن عراقی ها نکردیم.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
⚠️ نهایت تبرج...
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :6⃣6⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
مقاومت که کردیم با کابل و باتوم به جانمان افتادند. مقاومت بیفایده بود. تعداد کمی لخت شدند. وقتی دکتر مؤید گفت: تنها راه علاجتون لخت شدن و نشستن زیر نور خورشید است، باور کردیم. دکتر مؤید آدم راستگو و باصداقتی بود. مؤید گفت: شما فکر میکنید من دوست دارم شما لخت بشید، من اصلاً دلم نمیخواد شما را عریان ببینم، انسان شخصیت و کرامت داره. بعد با شوخی و جدی گفت: تو این یه قلم دکتر جمال راست میگه، حرفشو باور کنین! بچهها از من خواستند به اتاق سرنگهبان بروم و از دکتر جمال بخواهم مدتی را که مجبوریم در حیاط کمپ لخت باشیم، آنها از اتاقشان بیرون نیایند. رفتم. دکتر مؤید هم تشویقم کرد. وارد اتاق سرنگهبان شدم. دکتر جمال و دیگر نگهبانهای کمپ مشغول میوه خوردن بودند. با احترام به دکتر جمال گفتم: دکتر! من از طرف بچهها یه خواهشی داشتم! هیچ راهی نداره ما لخت نشیم؟ دکتر گفت: مگه عیبی داره لخت بشید؟! از لحنش معلوم بود حرفهایم برایش اهمیتی ندارد. با تکبر و غرور با اسرا برخورد میکرد. حرفم را ادامه دادم؛ دکتر ! عیب که داره، بالاخره ما هم شخصیت داریم، این طوری شخصیتمون له میشه! دکتر گفت: ناصر استخباراتی یه سؤالی ازت میپرسم، راستشو بگو؛ اگه میدونستی میای جنگ، روزی اسیر میشی و تو اردوگاه اسرای جنگی مجبور میشی لخت بشی، میاومدی جبهه؟ گفتم: دکتر! ما این جا اسیر شما هستیم، شما هم تو ایران اسیر دارید، جنگ که تموم شده، به نظرم تو ایران خواهش وخواستهی یه اسیر عراقی اهمیت داره! گفت: حاشیه نرو، دلم میخواد جواب سؤالم رو بدی. با خودم گفتم این دکتر جمال آدم بد قول و دمدمی مزاجی است. روی حرفش نمیشد زیاد حساب کرد. برای این که لخت نشوم، حاضر بودم در جواب سؤالش بگویم دکتر! من اگه میدونستم تو اسارت مجبور میشم لخت شم صد سال جبهه نمیآمدم. حتی اگر به او میگفتم آقای دکتر! من غلط کردم اومدم جبهه، اما اجازه بدید لخت نشم؛ دکتر جمال فقط میگفت: گال دارید، باید لخت بشید و جلوی خورشید بنشینید!
سعی کردم از این سؤالش طفره بروم. جوابش را ندادم. دکتر جمال خواست به بازداشتگاه برگردم. به عنوان آخرین خواسته به او گفتم:
دکتر! اگه ناراحت نمیشی، یه خواهش دیگهای داشتم! حالا که میفرمایید باید حتماً لخت بشیم، باشه، چون زوره لخت میشیم، ولی خواهش میکنم به نگهبانهای کمپ بگید تو این پنج ساعتی که ما مجبوریم لخت باشیم، نیان تو حیاط کمپ. از حرفم خندهاش گرفت و گفت: نگهبانهای این کمپ باید تو هر شرایطی مواظب اسرا باشند تا فرار نکنن!
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فــــرازےازوصیتنـــــامہ 🇮🇷
خدایـــــا؛
از تو بےاندازه ممنونم
ڪہ در دلــــــــــ❤️ ما
محبت "سیــدعلیخامنهای"
را انداختے
تا بیاموزیـــــم⇩⇩
درس ایستادگے را
درس اینڪہ یزیدهاے
دوران را بشنـــــاسیــــــــــم
و جلوے آنها ســـــرخـــــم نڪنیم..
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیـد_مصطفی_صدرزاده
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : قاعده مهم الهی در ازدواج
⬅️ چیکار کنم تا یک همسر خوب نصیبم بشه ؟
👤 #حجت_الاسلام_سعیدی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
بارها به او میگفتم ،
میخواهی کاری کنيم که برگردی تهران و در رأس هرم سپاه ، با توجه به ویژگی هایی که داری ، از تو استفاده شود؟
می گفت ، می خواهی مرا هدر دهي؟ ، مگر چه اشکالی دارد که اینجا کار کنم ؟ ، ديگران در تهران هستند و کارشان را انجام میدهند.
گفتم ، خوب ، تو اگر بیایی تهران ، به عنوان الگوی مقاومت ، الگوی تقوا ، الگوی خاص مديريت مطرح می شوی.
ميگفت ، اینجا هم با برادرها کار میکنم ، جمعی هستيم که مشغول فعاليتيم ، هر جا باشی ، اگر برای رضای خدا کار کنی ، همان جا الگو خواهی بود....
#سردارشهیدمحمد_بروجردی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷
مال مردم
چشم ساخته شده برای نگاه کردن، اما نه نگاه کردن به هر کسی و هرچیزی. یکی از چیزهایی که چشم نگاه میکنه مال و اموال مردمه. یه ماشین مدل بالا میاد رد میشه، طرف بدون این که متوجه بشه بهش خیره میشه و افسوس میخوره. یا خونههای آن چنانی رو میبینه و غصه میخوره. نمیدونه خودش خیلی چیزها داره که به چشم نمیاد، خوش قلبه، مهربونه، اهل کار خلاف نیست. خدا میگه به مال مردم خیره نشو!
لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ
به چیزهایی که به گروههایی از آنها دادیم چشم ندوز
(بخشی از آیه 88 حجر)
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :7⃣6⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
ناراحت بودم. هیچ وقت به لخت شدن در اسارت فکر نکرده بودم. حاضر بودم کابل بخورم، اما با لخت شدن این طوری تحقیر نشوم. عذاب آور بود که لخت مادر زاد در برابر ایرانی و عراقی قرار بگیریم. با این که میدانستم بیهوده آب در هاون میکوبم، به دکتر جمال گفتم: دکتر! شما مطمئن باشید، اگر در این زندان باز بشه، نگهبانی هم نداشته باشه، هیچ آدم لختی حاضر نمیشه فرار کنه! از قیافه دکتر مؤید پیدا بود از این صحبتم خوشش آمده. جمال در حالی که انگور میخورد، گفت: من دارم میرم بغداد، ولی این انتقام خداست که دشمنان عراقی باید لخت و ذلیل و خار بشن! گفتم: دکتر آدم پیش خدا خار و ذلیل نشه! با ناراحتی و بدون خداحافظی به بازداشتگاه برگشتم. بچهها فکر میکردند دکتر جمال و نگهبانها قبول کردهاند یا لخت نشویم یا اگر شدیم آنها در جمع اسرای گالی حاضر نشوند. صحبتهایی را که بین من و دکتر جمال رد و بدل شده بود، برای بچهها گفتم. زور بود و هیچ راهی جز اجرای دستور نبود. وقتی همگی لخت مادر زاد در حیاط کمپ زیر گرما نشستیم، احساس کردم صحرای محشر است. آن صحنه نزدیکترین صحنه به قیامت بود. توی دنیا هیچ چیز به اندازهی این صحنه قیامت را جلوی چشمانم مجسم نکرد. همه از یکدیگر خجالت میکشیدیم، تنها چیزی که باعث شده بود، کمتر خجالت بکشیم، این بود که همه لخت بودیم! حسن بهشتی پور به بچهها گفت: این هم یک نوع امتحانه، مهم اینه که تو این امتحان ناشکری خدا رو نکنیم، شاید با این لخت شدن خدا بخواد تابلویی از محشر رو نشونمون بده تا همیشه به یاد قیامت باشیم؛ روزی که همه بندگان خدا به امر خدا لخت و عریان محشور میشن! بهشتی پور به کسانی که به خاطر عریان شدن ناشکری میکردند و به مسؤلین ایران بد و بیراه میگفتند، گفت: اگه این لخت شدن و این تحقیر شدن یه ذره باورها و اعتقادمون رو به خدا و روز قیامت بیش تر کنه، باید به فال نیک بگیریمش.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 وصیتنـــــامہ 🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
《ایاک و نعبد و ایاک نستعین》
◽️تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم، ای خداوند متعال سرنوشت من فقط در دستان توست پس ای خداوند سرنوشتم را به گونهای رقم بزن تا در پیشگاه تو و اهل بیت (ع) شرمنده نباشم.
◽️ای مردم پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.
◽️اخلاق نیکو در پیش گیرید که پسندیده ترین رفتار در نزد خدا است. ببخشید تا خداوند ببخشد شما را، بپوشانید گناهان یک دیگر را تا خداوند بپوشاند گناهان شما را.
《والسلام علیکم و رحمه الله برکاته》
#شھید_حســـــن_رجاییفر
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
1.62M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰شروع ولایت شیطان...❗️🔰
#استاد_مسعود_عالی
🌷حداقل برای یک نفر ارسال کنید
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔻اهمیت نماز اول وقت نزد شهید جوانی
◽️سعی میکرد نمازهایش را اول وقت بخواند و روی واجبات شدیدا حساس بود.
◽️گاهی که به خانه میآمد میگفت که خیلی گرسنه است.
میگفتم: پسرم بیرون که قحطی نیست, هر وقت گرسنه شدی چیزی بخر و بخور تا گرسنه نمانی!
میگفت: مامان گشنه بمونم بهتر از اینکه که نمازمو دیر بخونم.
◽️پول غذا رو میدم پارکبان تا ماشینم و پارک کنم و نمازم و تو نزدیکترین مسجد بخونم.
مـــــدافــــــع حـــــرم
#شھید_حامــــد_جوانـــــی
راوی 👈 مادر شهید
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷
سربلند
معلم به شاگرد تنبل میگه: اینو که ننوشتی، اینم که نصفه حل کردی، سراغ این درسم که اصلاً نرفتی، حالا خودت بگو چی کارت کنم!؟ این جور وقتها شاگرد سرشو میندازه پایین و هر چی معلم بگه قبول میکنه. اون دنیا هم خدا یه کتاب میده دستمون و میگه اینا کارایی که باید میکردی ولی نکردی، اینا هم کارایی که نباید میکردی ولی کردی، حالا خودت بگو چه کارت کنم؟ ما هم مثل شاگرد تنبل کلاس سرمونو میندازیم پاییم. خدایا مارو تو اون دنیا سربلند کن.
اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً
و به او میگوییم کتابت را بخوان، خودت امروز برای حسابرسی کافی هستی
(14 اسراء)
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷🔹🔹
#ڪلیپ
📌اگر لایق شهـــ🕊ــادت باشی
شهادت خودش پیدایت میکند
شهـــــادت زمان دارد....
هر که با خدا باشد ،خدا با اوست....
#هدایت_تا_شهادت
#مهر_شهادت_پای_دلاتون
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#پویش_حجاب_فاطمے
مرد شوید تا زن خوبی باشید😏....
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
✫⇠قسمت :8⃣6⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
دلم میخواست میتوانستم از عراقیها انتقام بگیرم. با مبتلا شدن به گال بد جوری تحقیر شده بودم. لخت شدن در برابر دوستان سخت و در برابر دشمنان سختتر بود. آن روزها در کنار بیماری گال، رشکها و شپشها همدست عراقیها شده بودند تا خونمان را بمکند. به علت شرایط غیر بهداشتی کمپ، تمام لباسهایمان پر از شپش و رشک بود. آخرهای شب، اوقات فراغت بچهها شده بود کشتن شپشها. از بس شپشها خونمان را مکیده بودند که چاق و چله شده بودند. شکمشان پر از خون بود و به سختی از سر وصورتمان بالا میرفتند. لای درزهای پیراهن و شلوارمان جا خوش کرده بودند. هر چقدر از آنها میکشتیم، فردای آن روز تعدادشان بیشتر میشد. روزهای بعد رشکها تبدیل به شپش میشدند. بچهها چنان شپش در در سرشان رخنه کرده بود که از زیر پوست سر بچهها شپش و رشک و عفونت بیرون می زد. نیمههای شب که از خواب بیدار میشدم، بیشتر اسرا مشغول کشتن شپش بودند. بعضیها در خواب دستشان در حرکت بود و لحظهای از خاراندن غافل نمیشدند. شب بچهها لباسهایشان را وارونه میپوشیدند تا برای ساعتی از شر شپشها راحت باشند. اقرار میکنم مقابل نگهبانهای عراقی کم نیاوردیم، اما مقابل شپشها چرا! صبحها که میخواستیم صبحانه بخوریم، به خاطر کشتن شپشها ناخنهایمان که تنها ابزار قتل شپشها بود، خونآلود بود. ترجیح میدادیم آبی را که میخواهیم دستهایمان را با آن بشوییم، بخوریم. با همان دستهای کثیف غذا میخوردیم. دلم میخواست از عراقیها انتقام میگرفتم. قضیه را به جلال رحیمیان ارشد بازداشتگاه گفتم، استقبال کرد. از عاقبت کار میترسید. جلال گفت: عراقیها میفهمن و حالمون رو میگیرن! جلال! شاید خدا از این کارمون راضی نباشه، ولی یه حالی از عراقیها بگیریم ضرر نداره. نزار بچهها بفهمن. حواسم هست، فقط به اونی که قراره این کارو انجام بده میگم. تعدادی شپش توی پلاستیک ریختیم. با مجید قربانی که مسئول نظافت اتاق سرنگهبان بود، صحبت کردم. از مجید خواستم درو از چشم نگهبانها، شپشها را لابهلای پتوی عراقیها خالی کند. مجید میترسید لو برود. گفت: اگر بفهمن دمار از روزگارم در میارن! برای این کار انگیزهی کافی نداشت. مجبور بودم برایش صغری و کبری بچینم: ....مجید! تو بحث بیماری گال مجبور شدیم مقابل ایرانی و عراقی لخت بشیم. اونا مثل یه برده با ما برخورد می کنن. اسرای اونا تو ایران چلو مرغ میخورند و ما فقط خواب چلو مرغ میبینیم. این شپشهایی که خون ما را میمکند! بخاطر بی توجهی عراقیاست! سعی کردم انگیزهی کافی را در او به وجود آورم. چون قضیه با او مطرح شده بود، عقل حکم میکرد خودش این کار را انجام دهد. میتوانستم سراغ فرد دیگری که روزهای بعد مسئولیت نظافت اتاق سرنگهبان را بر عهده میگرفت، بروم، صلاح نمیدیدم. اگر او این کار را انجام نمیداد، روزهای بعد توسط فرد دیگری انجام میشد، عراقیها مجید را سین جیم میکردند. چون خودش مرتکب چنین کاری نشده بود، احتمال این که به عراقیها بگوید، فلانی گفت این کار را انجام دهم و من قبول نکردم وجود داشت. اما اگر دستش توی این جرم شریک می شد، خودش را لو نمیداد. بعد از صغری و کبری چیدنهای فراوان قانع شد شپشها را لابهلای پتوی عراقیها خالی کند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
انسان به هر مقامي كه برسد، اگر آن مقام براي رضاي خدا و براي خاطر راه الله نباشد هميشه پيش وجدانش و پيش همه افراد خجل و ناراحت است امروز خوشحالم كه تحت رهبري امام اين انقلاب اسلامي كه تداوم بخش راه انسانيت به پيروزي رساند، و اين انقلاب به ياري خدا تا نهضت مهدي (عج) ادامه خواهد داشت، و ملت مسلمان و مؤمن ايران هيچگاه از اين نهضت سر باز نخواهند زد، چونكه راه خود را شناخته اند....
#شهید_احمد_شیرخانی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
1.62M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰چشم روشنی در قیامت...❗️🔰
#استاد_مسعود_عالی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
🔻 #سجـــــده_خـــــون 🔻
◽️داشتیم براے عملیات آماده مےشدیم اذان صبح را گفتند، سریع آمدیم توے چادر تا نماز بخونیم و حرڪت ڪنیم، منطقہ شناسایـے شده بود و بمباران شروع شد.
◽️توے چادر مشغول نماز خواندن بودیم ڪہ دو سہ تا راڪت افتاد ڪنار چادر ما برادرے ڪہ در حال تشهد بود یهو بہ #سجده رفت و همانطور ماند ...
◽️دیدم از ڪنار پیشانےاش رگہ خونے بیرون زد یاد ضربت خوردن #حضرت_علے_ع افتادم.
◽️این بچہها بہ آقاے خودشان اقتدا ڪردند حتے #شهادتشان هم علےگونہ بود ...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷
هر کسی بار خودش!
این جا تا یه بار سنگین داری دو تا کارگر خبر میکنی و میگی برات ببرن، اصلاً نمیذاری به کمرت فشار بیاد. خودت میشینی تو خونه یا تو ماشین و کارگر برات بارتو میبره. اما اون دنیا از این خبرا نیست. هر چی بار گناه داری باید خودت ببری، نه کارگری هست نه وسیلهای! اون دنیا همه دارن بار گناهای خودشونو میبرن. پس سعی کنیم سبکبار بریم اون دنیا.
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری
هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد
(بخشی از آیه 15 اسراء)
(صفحه 98)
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊
وسط عملیات خیبر، احمدی خودش را آماده کرد تا🚁 هلیکوپتری را که از روبهرو میآمد، هدف بگیرد. 🚁هلیکوپتر که به خاکریز نزدیک شد، احمدی موشک 🚀را روی دوش گرفت و پس از نشانهگیری آن را شلیک کرد. موشک از کنار هلیکوپتر رد شد. خوب که نگاه کردم دیدم هلیکوپتر شروع کرد به شلیک موشک. احمدی که دود حاصل از شلیک موشک ها را دید، به خیال اینکه موشک خودش به هلیکوپتر اصابت کرده، کف دست هایش را به هم کوبید وتوی خاکریز بالا و پایین پرید و با خوشحالی گفت:
ـ زدم زدم... زدم زدم...
ولی تا موشک های هلیکوپتر روی خاکریز خورد و منفجر شدند، احمدی که 😂😂😂😂دید بدجوری خراب کرده، برای اینکه ضایع نشود و خودش را کنترل کند، باهمان حال شادی و خنده و در حالی که دست میزد ادامه داد:
ـ زدم زدم... نزدم نزدم... نزدم نزدم...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم | صحنه هایی خاطره انگیز از دوران #دفاع_مقدس
سالها گذشته، اما!
هنوز عادت نکردهایم به دردِ دوری!،
هنوز عطرِ خاکریزها و سنگرها
مشاممان را مینوازد...
🌈 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆