eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
702 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷#نامه_عارفانه_شهید_به_خودش 🇮🇷 🔹مصطفی! بالاترین لذّتی که می‌توانی در زندگی کسب کنی، سوز و گدازهای عرفانی است؛ نغمه‌های عشق و سرورِ اشک نیمه‌شب است. آنجاست که به سر‌منزل بابُ‌‌القلوب رسیده،‌‌‌‌‌‌‌ راه مکاشفات بر تو باز می‌شوند و به حریم خانه قدس و ملکوت راه می‌یابی، دیگر دل را به این خانه تار دنیا بند نمی‌کنی و به دنبال حقایق، رهنمون می‌شوی. خودت را از نعمتِ آهِ نیمه‌شب، محروم مکن. 🔹مصطفی! بیشترین لذّت، در محبّت است و نشانه محبّت، این است که آنچه را دوست، خوش دارد، انجام بدهی و در آن تعجیل کنی و آنچه را خوش نمی‌دارد، رها کنی؛ چه دوست حقیقی که خدای تبارک و تعالی باشد و چه دوستِ مجازی؛ نتیجتاَ مستحبات را عمل کنی و مکروهات را دوری کنی. 🔹مصطفی! ساعت به ساعت و در هر پیشامد، خود را موعظه کن. چون کسی عیبهای نفسانی و عیبهای اعمالت را به غیر از خدا نمی‌داند. 🔹مصطفی! تا نَفْست (نفس امّاره) به مطمئنّه تبدیل نشده، همواره در خطر دام شیطان هستی. (نفس امّاره‌ات، همیشه امر به بدیها می‌کند) اگر خودت را به حال خودت واگذاری و احاطه بر نفست نداشته باشی و فرماندهی تن به دست عقلت نباشد، هیچ ارزشی نداری و هوای نفس و آرزوها، تو را به طرف خودش می‌کشاند و از حیوان هم پست‌تر می‌شوی. ‌نقاش و خوشنویس #شهید_مصطفی_انجـم‌افروز 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
🔸شهید مهدی زین الدین : 🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آن‌ها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد می‌کنند. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#اطلاعیہ 📜 جشن #غدیر علوے و #حجاب فاطمے {🎉🎁💝🎈} سلام رفقاے غدیرےجاݧ😊🍃 خوبین ڪہ الحمدالله؟ رفقا ما قصد داریم براے عید غدیر یہ کار #قشنگ و #بابرکت انجام بدیم هرکسے ڪہ میتونہ حتے در حد یڪ کیک خونگے [🎂] کلوچه [🍪🍩] شکلات (🍬🍭🍫) چند شاخه گل (🌹💐) و هرچیزے ڪہ،میدونین این کار رو قشنگ تر میکنه به همراه نوشته هاے ناب پویش در مورد #حجاب رو بهش ضمیمه کنین🖇📌 و بین افرادے که حجاب درستے ندارن پخش کنین وحتما هم تاکید کنین که عیدے عید #غدیر از طرف امام علے{ع} هستش و کسایے ام ڪہ بیان شیرینے دارن بگن که به مناسبت این روز قشنگ بخاطر مولا روسریتونو جلو بکشین 🙂 اینم از کانال نمونه محتواها پرازایده هاے جذاب براے این روز بزرگ ان شاءالله بازم تکمیل میشہ محتواها↓ 📩 || @nimeshaebanfatmi شاغل و غیر شاغلم نداره ها همه میتونین جانمونے رفیق☺️ این عکسے روهم کہ میبینید یہ تصویر جدید و جذاب هستش پیشنهادے براے پروفایل خودتون یا کانالتوݧ 🌟براےاحیاےغدیر کلے ام ڪہ ثواب داره 😉 #لبخندامیرالمومنین_نصیبتون {♥} #پویش_حجاب_فاطمے
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕تشنه ی دیدار 💕: وقت آن است کمی تشنه لب آب شویم روبه خورشید نماییم و چومهتاب شویم دست بر سینه گذارید سلامی بدهیم تا شب جمعه همه زائر ارباب شویم السلام علیک یااباعبدالله الحسین 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#سلام_امام_زمانم❤️ یا رب چه شود زان گل‌نرگس خبرآید آن یار سفر کردهٔ ما از سفر آید شام سیه غیبت کبری به سر آید امید همه منتظران منتظر آید #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #فرازی_از_وصیتنامه 🇮🇷 ◽️خدايا! تو می‌دانی كه من چيزی عزيزتر از جانم نداشتم كه فدای تو كنم. ◽️خدايا! تو می‌دانی كه اين انقلاب بزرگ اسلامی حاصل زحمت انسانهايی است كه خون‌هايشان نهال تازه اسلام را زنده كرده است اين انقلاب برای ما نقطه شروع حركتی است كه ابتدا و انتهايش همان است كه تو در قرآن وعده داده‌ای و من اميد دارم كه با نثار خونم اين نهال تازه را جان دهم. سرلشكر خلبان #شهید_جعفر_مهدوی_ملك‌كلائی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅سخنرانی تصویری ✅ "حاج آقا عالی" 🔰ماجرای بیعت عبدالله بن عمر با حجاج بن یوسف ثقفی 🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 خاطرات شهدا 🇮🇷 هميشه می گفت: "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..." هواپيمای سوخو را حاج احمد وارد نيروی هوايی سپاه كرد مراسم افتتاحيه‌اش را همه انتظار داشتيم در تهران باشد، ولی سردار گفت: ميخوام مراسم افتتاحيه توی مشهد باشه... پايگاه هوايی مشهد كوچیك بود كفاف چنين برنامه‌ای رو نميداد بعضيها همين را به سردار گفتند؛ ولی سردار اصرار داشت مراسم توی مشهد باشه با برج مراقبت هماهنگيهای لازم شده بود خلبان، بر فراز آسمان، هواپيما را چند دور، دور حرم حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله عليه طواف داد اين را سردار ازش خواسته بود خيليها تازه دليل اصرار سردار را فهميده بودند خدا رحمتش كند؛ هميشه ميگفت: "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..." #شهید_حاج_احمد_کاظمی #شهید_عرفه 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
😊 لبخند شهدایی 😊 آب یخ حاج محسن دین شعاری معاون گردان تخریب لشگر، تو ردیف اول نشسته بود. یکی از نیروها، یک لیوان آب یخ رو از پشت سر ریخت تو یقه حاج محسن حاجی مثل برق گرفته ها از جا پرید و آخش بلند شد. برگشت و به سوی کسی که این کار را کرده بود، انگشتش را به علامت تهدید تکون داد بعدش، یک لیوان آب یخ از پارچ ریخت و برای پاشیدن، به طرفش نیم خیز شد. حاج محمد که متوجه سر و صدای حاج محسن و خنده های بچه ها شده بود، یک دفعه برگشت و به پشت سرش رو نگاهی کرد حاج محسن که لیوان آب یخ را به عقب برده و آماده بود تا اون رو به سر و صورت اون برادر بپاشه، با دیدن حاج محمد، دستپاچه شد و یک دفعه لیوان را جلوی دهانش گرفت و سر کشید. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشد، گفت: یا حسین(ع) با این کار حاج محسن، صدای انفجار خنده بچه ها، سنگر رو پر کرد و فرمانده لشگر، بی خبر از اون چه گذشته بود، لبخندی زد و برا حاج محسن سری تکون داد 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
📸 تصویری از حج امسال که مورد توجه رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی قرار گرفت 🔸مردان ترکیه برای حفاظت از زنان کاروانشان در حج دیوار انسانی ساختند. #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :5⃣0⃣1⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور با عصا پشت تریبون رفتم و این اولین سخنرانی من در ایران بود: به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. سلام بر امام بت‌شکن. خمینی عزیز. امامی که آرزو داشتیم وقتی برمی‌گردیم وطن، برای دیدنش به جماران برویم. ما اومدیم، امام رفته بود... شاید به قول دوستم هادی گنجی امام از ما ناراحت بود. شاید ما در جنگ بسیجی‌های خوبی برای او نبودیم... امام عزیز! من به عنوان یک مسافر جامانده از قافله‌ی شهدا در حضور این مردم عرض می‌کنم، فرزندان شما در جزیره‌ی مجنون تا آخرین گلوله جنگیدند. بچه‌ها تکه‌تکه شدند. عراقی‌ها با ماشین روی جنازه‌ی شهدای خندق تاختند... فقط خدا می‌داند چه قدر بچه‌ها را توی زندان الرشید می‌زدند که به امام توهین کنند و نکردند. شلاق‌ها، گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، فحش‌ها و باتوم‌های دژبان‌های بعثی ما را از عشق به امام جدا نکرد. ما به امام وفادار ماندیم. من به عنوان یک مسافر جامانده به خانواده‌های شهدای خندق عرض می‌کنم، فرزندان شما تا آخرین گلوله مردانه ایستادند و عاشورایی دیگر خلق کردند. جنازه‌ی شهدا در دست دشمن ماند، تا یک وجب از خاک ایران در دست دشمن نماند. بنده سخنران نیستم و عذرخواهی می‌کنم که در محضر بزرگان حرف می‌زنم. این روزای آخر که اسرا به ایران برمی‌گشتند، فرمانده اردوگاه ما برامون سخنرانی کرد و گفت اگه رفتید ایران دیگه از جنگ چیزی نگید. اگه رفتید ایران به خانواده‌هاتون نگید تو اردوگاه چه گذشت. این جا هرچه بود تمام شد. می‌گفت قلب خانواده‌هاتون رو با حرف‌های تلخ ناراحت نکنید. حرف‌های خوب بزنید. شاد باشید و بگید و بخندید. به جان رئیس‌القائد صدام حسین دعا کنید که شما را آزاد کرد! یادآوری خاطرات جنگ خوبش هم تلخه. همون موقعی که او این حرف‌ها را می‌زد، با خودم گفتم این هم یک ظلم دیگه. ظلم اول عراقی‌ها جنگ هشت ساله‌ای بود که بر این ملت تحمیل کردند. ظلم دومِ بعثی‌ها همین صحبت‌های فرمانده اردوگاه بود که دوست داشت خانواده‌های اسرای ایرانی و شما مردم عزیز ندانید بر اسرای ایرانی در اردوگاه‌های تکریت چه گذشت. می‌خوان مردم ایران ندونن فرزندان‌شان چه قدر زجر کشیدند. سال‌ها ما را از چشم صلیب‌سرخ جهانی مخفی کردند. بچه‌ها تو اسارت به شوخی و جدی می‌گفتند ما زنده‌زنده شناسنامه‌هامون تو ثبت احوال شهرمون باطل شده! خود عراقیا هم می‌گفتند هیچ کس نمی‌دونه شما زنده هستید، ستوان فاضل می‌گفت جان شما به اندازه‌ی یک‌مرغ برای ما ارزش نداره. ولید می‌گفت ما جوری به شما غذا می‌دیم که فقط زنده بمونید، نفس بکشید تا در آینده شما رو با یه اسیر عراقی مبادله کنیم. وقتی خبر مذاکرات آقای دکتر ولایتی و طارق عزیز رو در روزنامه‌های عراقی می‌خوندم، از ستوان قحطان یکی از معاونین اردوگاه پرسیدم: ستوان! ما کی آزاد می‌شیم؟ می‌دانید ستوان قحطان چه گفت؟ گفت: هر وقت دیدید مردی حامله شد، آن وقت شما هم آزاد می‌شوید! یعنی هیچ‌وقت آزاد نمی‌شوید. دلم می‌خواست امروز ستوان قحطان صدایم را می‌شنید تا به او می‌گفتم: ستوان! دیدی بدون این که مردی باردار شود، ما آزاد شدیم... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#سݪام_بر_شھـــــدا ما که از آب هراسان و ولی بی‌قایـــــق چشمِ تــو دیده و دل راهی دریا کردیم #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 ◽️شهادت نوع #مرگ را عوض میکند وقت مرگ را عوض نمی‌کند ... ◽️از مرگ نترسید؛ جوری در زندگی حرکت کنید که خداوند #شهادت را نصیبتان کند و از دنیا ببرد. °•{مدافع حرم #شهید_جواد_محمـــــدی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
✨ز سوی عرش رحمان، نوید شادی آمد بشارت ای محبان، امام هادی آمد ✨کجایی یابن زهرا بده عیدی ما را که روح عشق و ایمان امام هادی آمد 💠سالروز ولادت با سعادت امام هادی(ع) مبارک باد. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅سخنرانی ✅ "حاج آقا عالی" 🔰یاران امام زمان 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی گرامی باد. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
رهبرانقلاب: زن اگر برای فرزندان آذوقه‌های فرهنگی مثل قصص و حکایتهای قرآنی فراهم کرد، نسلها در آن جامعه بالنده خواهند شد. ۷۵/۱۲/۲۰ #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :6⃣0⃣1⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور در کنار خواهرانم ماهتاب، نرجس، فیروزه، پروانه، لاله، سیما، و هنگامه بهترین روزهایم را سپری می‌کردم. پدرم نگاهم می‌کرد و گریه می‌کرد باور نمی‌کرد، آزاد شده‌ام. برادرم سید قدرت‌الله گفت: می‌دونی دیروز پدر چه گفت؟ گفتم: نه. گفت: دیروز که بی‌بی ماهتاب خبر آمدن شما رو بهش داد، باورش نشد. هرچه قسم می‌خورد باز می‌گفت دروغه که ناصر زنده باشه. آخر سر وقتی داشتیم چادر می‌زدیم، گوسفند می‌کشتیم و مقدمات اومدن شما رو فراهم می‌کردیم، پدر گفت: اگه ناصر اومد من هم می‌رم سر قبر سید منصور، می‌گم تو هم پاشو بیا خونه. شب پسر عمویم سید غلام بلادی خبر شهادت احمد فروزان را بهم داد. نتوانستم گریه نکنم. با این‌که حیاط مملو از مردمی بود که به دیدنم آمده بودند بلند شدم رفتم تو اتاق تا یک دل سیر گریه کنم. احمد عزیزترین دوستم بود. در عملیات مرصاد شهید شده بود. برادرم سید شجاع‌الدین نامه‌ای را که احمد درباره من به او نوشته بود، نشانم داد. چه روزگار عجیبی است. آن روزها احمد زنده بود و من مفقودالاثر. امروز احمد از من جلو زده بود. هر چقدر هم می‌دویدم به او نمی‌رسیدم. من بعد از سال‌ها مفقود بودن و از نگاه احمد شهید بودن، از زندان عراق آزاد شدم، زنده هستم و احد شهید شده؛ با خودم گفتم: یاد روزهایی بخیر که از نگاه احمد شهید بودم، ای کاش شهید می‌ماندم. احمد آدم شوخی بود. شاعر بود. خوش‌خط بود و ذوق ادبی خوبی داشت. بیشتر وقت‌ها که شوخی‌اش گل می‌کرد، به بچه‌های تخریب می‌گفت: ننم می‌گه جبهه نرو. جبهه می‌ری تخریب نرو، تخریب می‌ری رو مین نرو، رو مین می‌ری هوا نرو! امروز تعدادی از بچه‌های گروهی که سال‌ها قبل تشکیل داده بودم به دیدنم آمدند. فائز، جمشید، عیسی، ابراهیم، داریوش و... آن روزها فائز مسئول پرسنلی گروه بود. جنگ و اسارت تمام شده بود. وقتی خاطرات آن روزها برایم تداعی می‌شد، دلم می‌گرفت. آن روز برای اعضای دسته تشکیل پرونده دادم. برای تک‌تک‌شان پوشه خریدم و گزارش آموزش هر روزشان را در فرمی که طراحی کرده بودم ثبت می‌کردم. با پوشه رنگ روشن برای‌شان کارت درست کردم. کارت‌ها دست‌نویس و مشخصات شناسنامه‌ای و آموزش افراد روی دوطرف آن نوشته بود. پائین کارت‌ها را با عنوان فرمانده آموزشی نظامی گروه امضا می‌کردم. استامپ خریدم و با پلاستیک سر شیشه‌های پنیسیلین کارت‌ها را مهر می‌زدم. به بچه‌ها گفته بودم این کارت‌ها برای رفتن به جبهه به درد می‌خورد! بچه‌ها عکس پرسنلی نداشتند. پول‌مان نمی‌رسید برویم عکاسی و عکس سه در چهار بگیریم. یک روز رفتم سراغ آقای صادقی که دوربین عکاسی داشت و گفتم: برادرم سید قدرت‌الله سلام رسوند و گفت: دوربین عکاسی تو برای چند روز بهم امانت بده. صادقی هم این‌طوری دوربینش را به کسی نمی‌داد مخصوصاً به بچه‌ها. بعدها که صادقی فهمید که از نام برادرم سوء استفاده کردم عصبانی شد و خیلی دری وری بارم کرد. با دوربینش از بچه‌ها یک عکس دسته‌جمعی گرفتم، طوری که همه توی عکس افتادند؛ از روی عکس دادند چاپ کردم، با قیچی بریدم، یکی برای پرونده و دیگری برای چسباندن روی کارت. این دنیای کودکی‌های من بود که تمام آن در آرزوی رفتن به جبهه می‌گذشت. امروز بچه‌های گروه که به دیدنم آمدند، همه‌ی آن خاطرات که عمری بیشتر از خاطرات جنگ و اسارت داشتند برایم مرور می‌شد. در بین برادرانم خبری از سید نصرت‌الله نبود. نمی‌دانم چرا به دیدنم نیامده بود. با خودم گفتم شهید شده و به من نمی‌گویند. سید نصرت‌الله فرمانده اطلاعات لشکر ویژه سقز بود. سید قدرت‌الله می‌گفت مجروح شد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
صُبـح صدای توست در نوار دلتنگـی که خورشید پَخشش می‌کند ... #شهید_سردار_علی_تجلایی #صبحتون_شهدایی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فــــرازےازوصیتنـــــامہ 🇮🇷 ‌《هنگامی که پرواز می‌کنم احساس می‌کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می‌شوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیت‌آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم؛ چون احساس می‌کنم هنوز خالص نشده‌ام تا به سوی خداوند برگردم》 °•{امیـــــرخلبـــــان #شهید_علی‌اکبر_شیـــــرودی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
Geyrate_Yek_Mard_232760.mp3
1.65M
🔊فایل صوتی #کوتاه حجت‌الاسلام والمسلمین #عالی 🔰 غیرت یک مرد 🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 ◽️صفات اخلاقی خوبی را به‌ تدریج کسب کرده بود. سخت‌کوشی، مطالعه زیاد، پرستاری و خدمت به دوستان مجروح در بیمارستان و خانواده شهدا، بیشتر سکوت کردن و کمتر حرف زدن و حفظ ارتباط با روحانیت و فرار از دوربین ویژگیهایی است که بیشتر از مقدس بودن و تقید به نوافل از او در خاطرم مانده است. ◽️هر چند هم اهل نماز شب بود و هم حتی‌المقدور نماز جماعتش ترک نمی‌شد و از صفات عجیبش این بود که سر بر بالش و متکا نمیگذاشت گویا نمی‌خواست دنیا خیلی گرفتارش کند. #شهید_سیدمحمد_اسحاقی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نخستین مکالمۀ تلفنی شهید لشگری با همسرش بعد از ١٨ سال اسارت 🔹شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، در شهریورماه سال ٥٩ به اسارت نیروهای عراقی درآمد و سرانجام پس از ١٨ سال از اسارت در زندان‌های حزب بعث عراق آزاد شد، این نخستین مکالمۀ تلفنی این شهید با همسرش پس از آزادی است. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
از 8 سالگی برای داشتن حجاب برای دخترتان روزشماری کنید. مثلا بگید: 6 ماه دیگه دخترم بهش حجاب واجب میشه. وااااای چی میشه!☺ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :7⃣0⃣1⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور بیست و شش ماه از جنگ می‌گذشت و من و سید نصرت‌الله هنوز با عصا راه می‌رفتیم. من پای مصنوعی نداشتم و او سه ماه قبل، در ارتفاعات وزنه‌ی بانه توی درگیری با گروهک کومله از پا و شکم زخمی شده بود. شب سید حشمت‌الله موفق شد با او تماس بگیرد. حشمت‌الله در مخابرات شهر، سپاه سقز را می‌گرفت و نصرت‌الله از مرز خسروی مخابرات باشت را. خط روی خط می‌افتد و این دو برادر اتفاقی تماس‌شان برقرار می‌شود. از دو هفته قبل سید نصرالله با عصا رفته بود مرز خسروی در جستجوی من. قبل از این‌که سید حشمت‌الله از آزادی من به او چیزی بگوید، سید نصرت‌الله به او گفته بود: من فهرست سی و چهار هزار اسیر را دو بار دونه به دونه مطالعه کردم. اسم ناصر بین‌شون نبود. دروغ می‌گن زندست، اگه زنده بود تا حالا آزاد می‌شد سید حشمت‌الله بهش گفته بود: چه بهم می‌دی یه خبر خوب بهت بدم! گفته بود: اگه در مورد ناصر باشه، هرچی بخوای. سید حشمت‌الله گفته بود: سید ناصر اومده، الان دو روزه که خونست! طوری که سید حشمت‌الله می‌گفت سید نصرت‌الله پشت تلفن زده بود زیر گریه. شب وقتی نامه‌ی سید نصرت‌الله درباره‌ی مفقود شدن خودم را خواندم، اشکم در آمد. نامه‌ی عاطفی و حماسی بود. سید نصرت‌الله با ۱۲۳ ماه سابقه‌ی رزم پیش کسوت خانواده در جهاد بود. در جنگ هیج وقت نشد که با او در یک منطقه باشم. دسته‌ی ویژه‌ی ضربت مورد نظر شهید سید هدایت‌الله و برادرم سید نصرت‌الله، آش و لاش شده بود. جنگ تمام شده بود. اسرا به کشور برگشته بودند. از شش نفر دسته‌ی ویژه‌ی خانوادگی ما در جنگ که در پنج خط مختلف حضور داشتیم، یک شهید، یک آزاده در بند عراق، یک آزاده‌ی سیاسی و یک جانباز به یادگار مانده است. ◀️ تمام شد. التماس دعا 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆