🔴اللهم عجل لولیک الفرج
📍وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
(سوره انبیا آیه ۱۰۵)
📍ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺩﺭ ﺯﺑﻮﺭ ﻧﻮﺷﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻣﻰ ﺑﺮﻧﺪ .✳✳✳
📍 ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻛﻠﻤﻪ" ﺻﺎﻟﺤﻮﻥ" ﻛﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻭ ﻭﺳﻴﻌﻰ ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﻤﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻴﻬﺎ ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ؛ هنگاﻣﻰ که ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻴﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺯﻧﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﻛﻤﻚ ﻭ ﻳﺎﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻴﻨﻰ ﻣﺴﺘﻜﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﺑﻤﺎﻟﻨﺪ، ﺩﺳﺘﻬﺎﻯ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻛﻨﻨﺪ، ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﻣﻴﺮﺍﺛﻬﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩﻧﺪ.
ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎ" ﻣﺴﺘﻀﻌﻒ ﺑﻮﺩﻥ" ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ ﺑﺮ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺳﻮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻟﺎﺯم ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﺴﺐ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻴﻬﺎ، ﻭ ﻣﺴﺘﻀﻌﻔﺎﻥ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎ ﺩﺍم ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺭﺳﻴﺪ. ✴✴✴
#کلام_وحی
🇮🇷 #خاکریز_اسارت 🇮🇷
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_سیوپنجم
💢یادِ سیلی خوردن زهرای اطهر میکنیم
یه روز بعثیا ریختن توی آسایشگاهها و شروع کردن به تفتیش وسایل بچهها. از داخل یه آسایشگاه ۱۵ نفره تکه کاغذی پیدا شد و نوشتهای روی آن نوشته بود که توجه بعثیا رو به خودش جلب کرد.
شعری بود که به زبان فارسی نوشته شده بود. بسیار زیبا و پر محتوا و بگونهای زبان حال ما در اسارت بود. احمد چلداوی رو صدا زدن و بهش گفتن که اون شعر رو بخونه. احمد هم شروع کردن به خوندن شعر:
بسم رب العالمین دل را منور میکنیم*
صبر در رنج و الم را این چنین سر میکنیم*
گر نصیب ما نشد آن مرگِ سرخ با شرف*
در اسارت این چنین غوغا و محشر میکنیم*
گر به زیر چکمه دشمن شویم آزرده جان*
یادی از آن دردِ دندان پیامبر میکنیم*
گر دل ما را برنجانند به درد روزگار*
سر به چاه صبر چون سلطان حیدر میکنیم*
گر شود از ضربت سیلی کبود رخسار ما*
یاد سیلی خوردن زهرای اطهر میکنیم.*
بقیه ما رو فرستادن داخل آسایشگاه و اون ۱۵ نفر رو نگه داشتن وکابل بدست آماده کتک کاریشون شدن. یکی از نگهبانای بعثی گفته بود: اگه نویسنده خودش رو معرفی کنه با بقیه کاری نداریم و الّا همه شکنجه میشن. حتی تهدید کرده بود که می تونیم تعدادی از شما رو بکشیم. نادر دشتی پور که اون وقت مسؤل بند بود، مهلت خواسته بود تا با هم مشورتی بکنن. نادر به بچه های اون اتاق گفته بود یکی باید بلند بشه و به گردن بگیره ولی هر کسی که این کارو بکنه بدونه که احتمال داره زنده بر نمیگرده و زیر شکنجه شهید بشه.
🔅 حماسه ی علی ناصح فر قزوینی
یکی از بچه های قزوین بنام علی ناصح فر یه جوون ۲۰ ساله و پاسدار بود، سریع بلند شد و گفت من گردن میگیرم. علی بسیار آروم و صبور و خوش اخلاق بود. بچهها بهش میگفتن علی قزوینی. این فداکاری در واقع نوعی عملیات شهادت طلبانه برای نجات دادن بقیه بود. با برگشتن بعثیا برای گرفتن پاسخ، علی قزوینی مسئولیت رو به گردن گرفت و گفت من نوشتم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
✨“یکبار تلویزیون، تصاویر یکی از شهدای مدافع حرم را نشان میداد، بلند شد و گفت میخواهم بروم برای اعزام به سوریه.
✨به شوخی گفتم: «ول کن تو رو خدا مرتضی! حوصله داری؟» اما او جدی گفت: «نه باید بروم.»
✨یک شب هم گفت: «خواب دیدم که بی بی زینب(س) گفت: “در باز شده بیا”» گفتم: «مرتضی! تو دوباره خواب دیدی؟» خواب زیاد میدید و خوابهایش هم بیشتر صحت داشت.
✨هر وقت برای بچهها خواب میدید محال بود چیزی غیر از آن که میبیند، تعبیر بشود. چون رزمنده هم بود وقتی تلویزیون عکس شهدای دفاع مقدس را نشان میداد، همیشه گریه میکرد و میگفت: «ما جاماندیم. هر وقت دوباره دری باز شود من اولین نفر خواهم بود.»
✨من به او میگفتم: «خدا را شکر دیگر در ایران جنگی نیست که تو اولین نفر باشی.» از دنیا بیخبر بودم که سوریه و عراق جنگ است. ۱۱ ماه این در و آن در زد تا برود سوریه.
✍ راوی: همسر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_مهدی_بیدی🌷
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
مقایسه بودجه #حوزه و #دانشگاه
❌ هر سال موقع اعلام ردیف بودجهها، یک عده اعتراض میکنن که فلان بنیاد یا حوزه چرا انقدر بودجه میگیره
❗️اما یه حساب کتاب ساده ما رو به نتیجه متفاوتی میرسونه!😐☝️
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای گریه های یک خبرنگار و مصاحبه با حاج قاسم سلیمانی در حادثه سیل خوزستان
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔴نجات یک انسان نجات هزاران نفر است...
📍مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
(سوره مائده آیه ۳۲)
📍ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﺑﺮ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻟﺎﺯم ﻭ ﻣﻘﺮّﺭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻖ ، [ ﻗﺼﺎﺹ ] ﻳﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﻓﺴﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺑﻜﺸﺪ ، ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻪ ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﺮﻫﺎﻧﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ ، ﮔﻮﻳﻲ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺭﻭﺷﻨﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ [ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﺣﻖّ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ] ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ .✳✳✳
📍ﺍﻟﻒ: ﻗﺘﻞ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ، ﻛﻴﻔﺮﻱ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻗﺘﻞ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺏ: ﺣﺮﻣﺖ ﻗﺘﻞ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﻗﺘﻞ ﻫﻤﻪ ﻱ ﻣﺮﺩم ﻧﺰﺩ ﺷﻤﺎﺳﺖ.
ﺝ: ﻗﺘﻞ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ، ﺑﻲ ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﺍﻧﺴﺎﻧﻴّﺖ ﺍﺳﺖ.
ﻩ : ﻗﺘﻞ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ، ﺳﻠﺐ ﺍﻣﻨﻴّﺖ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻱ ﻣﺮﺩم ﺍﺳﺖ.
ﻭ: ﭼﻮﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﻱ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻚ ﭘﻴﻜﺮﻧﺪ، ﭘﺲ ﻗﺘﻞ ﻳﻜﻲ ﻗﺘﻞ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺯ: ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺩﻭﺯﺧﻲ ﻗﺎﺗﻞ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺎﺗﻞ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺡ: ﻗﺘﻞ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺳﺎﺯ ﻗﺘﻞ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﺖ.
ﻁ: ﻳﻚ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻱ ﻳﻚ ﻧﺴﻞ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺲ ﻗﺘﻞ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﻱ ﻗﺘﻞ ﻳﻚ ﻧﺴﻞ ﺍﺳﺖ. (ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ).
#کلام_وحی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
✅حجـاب مانع فعالیت زنان در اجتماع نیست...
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #خاکریز_اسارت 🇮🇷
✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی
#قسمت_دویست_و_سیوششم
💢حماسه علی ناصح فر قزوینی(۱)
یه سری علی رو بردن و مقداری کتکش زدن و بهش مهلت یه شبه داده بودن که همدستاش رو معرفی کنه و بگه چه کسانی از ماجرای این شعر خبر داشتن و تهدیدش کرده بودن که اگه اعتراف نکنه زیر شکنجه کشته میشه.
شبش اومد پیش من و گفت: آقا رحمان بنظرت من چه کنم؟ اینا از من کاری رو میخان که امکان نداره انجام بدم و من اهلش نیستم کسی رو معرفی کنم و از طرفی می ترسم زیر شکنجه طاقت نیارم و آخرش کاری رو که نباید بکنم انجام بدم. من علی رو خوب می شناختم و می دونستم اگه زیر شکنجه استخوناش رو هم خُرد کنن، اسم کسی رو نمیگه، احساس کردم فقط اومده که چیزی بشنوه و دلش آروم بگیره و با قوت قلب بیشتری با قضیه مواجه بشه. من فکر کردم چی بگم که به درد این جوون بخورده و دلش قرص تر بشه. حکایتی از توکلِ به خدا به ذهنم رسید و اونو براش تعریف کردم و گفتم علی جان بخدا توکل کن خودش مشکل گشایی میکنه و ما هم برات دعا می کنیم که سالم برگردی.
حکایت یونس نقاش
حکایت از این قرار بود که: «شخصی به نام یونس نقاش که کارش انگشترسازی و نقش و نگار آن بود و دوستان امام هادی علیه السلام بود، روزی با عجله و شتاب نزد امام وارد شد و پس از سلام اظهار داشت: یا ابن رسول الله! من تمام اموال و نیز خانوادهام را به شما میسپارم. حضرت به او فرمود: چه خبر شده است؟ یونس گفت: من باید از این دیار فرار کنم. حضرت در حالتی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: برای چه؟ مگر چه پیش آمدی رخ داده است؟! یونس جواب داد: چون که وزیر خلیفه - موسی بن بغا - نگین انگشتری را تحویل من داد تا برایش حکاکی و نقاشی کنم و آن نگین از قیمت بسیار بالائی برخوردار بود، که در هنگام کار شکست و دو نیم شد و فردا موعد تحویل آن است؛ و میدانم که موسی یا حکم هزار شلاق و یا حکم قتل مرا صادر میکند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تومنی صنّار فرق کرده!
🎙به روایت: حاج حسین یکتا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔴 صبر کن
📍فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا
(سوره معارج آیه 5)
📍پس صبر جمیل پیشه كن.✳✳✳
📍(صبر جمیل ) به معنى شكيبائى زيبا و قابل توجه است ، و آن صبر و استقامتى است كه تداوم داشته باشد، ياءس و نوميدى به آن راه نيابد، و تواءم با بيتابى و جزع و شکوه و آه و ناله نگردد و در غیر اين صورت جميل نيست . صبر جمیل از ویژگی های انسان های بزرگ است . توقعی است که خداوند از اولیاءش دارد. همان طور که در این آیه به پیامبر بزرگ اسلام دستور می دهد در برابر آزارهایی که از ناحیه مشرکان و دشمنانش می بیند و سختی هایی که با آن مواجه می شود صبر جمیل پیشه کند. یعنی صبر کند و دم بر نیاورد.
#کلام_وحی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔴 ارمغان فمنیسم
⚠️وضعیت زنان فمنیست در غرب از نگاه خانم فالاچی🔻
در درون ساختمانهای غرق در نور نئون، که هرگز نور خورشید به داخل آنها راه نمی یافت، هزاران تن از زنان، متحد و علیه مردان شرم زده، در تکاپو و مبارزه بودند و خود را نيرومند و فرمانروا ولی بسیار تنها احساس می کردند. هنگام ظهر که ادارات برای صرف ناهار خالی می شود، این زنان همچون آبشار پرخاشگر غم زده ای از اتاقهای خود فرو می ریختند و در "بارها" در مقابل یک همبرگر و مقداری سالاد قرار می گرفتند. در خلال یک لقمه همبرگر و یک برگ کاهو گاهی سر خود را می گرداندند تا با مردی در مقابل همبرگر و سالادش نشسته بود، سخنی مبادله کنند. در اثنایی که نور تمنای محبت از مردمک چشمشان ساطع بود، نوری که مرد با دیدگانش پاسخ نمی داد؛ زیرا از تقاطع تیر مژگان هراسان بود. بعد از جای بر می خاستند، به شتاب حساب میز را می پرداختند و از فروشگاه "ماسی" چند شیء مورد نیاز خود را با عجله می خریدند و لحظه ای هم به پیشبندهای مردانه می نگریستند که تابلوی بزرگی با این نوشته در بالای آنها جلب توجه می کرد:" یکی از این پیشبندهای مردانه را برای شوهرتان که در آشپزی به شما کمک می کند، خریداری کنید. " سپس به سرعت به ادارات غرق نور خویش بازمی گشتند تا بار دیگر آن #مبارزه_تمسخرآمیز خود را علیه جنس مرد، که خواهی نخواهی موفقیت آمیز بود، از سر گیرند.
📙دختران آفتاب، ص ١٣٦_١٣٧
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆