eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
726 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
: هُنر ... آن است که بمیری پیش از آنکه بمیراندت مبدأ و منشأ حیات آنانند که چنین مُرده‌اند... زنده ترین .... روزهای زندگی یک مرد روزهایی است که در مبارزه می‌گذراند... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔰چگونه می توانم شکر خدای را بجا آورم ، چرا که اگر تمامیِ وجودم به ذکر خدا بپردازد ، عظمت رحمت ، آنچنان بزرگ است که ذره ای از آن را نمی توان پاسخ گفت . 🔰بار الها ،هرچند بر خود لیاقت شهادت و انتخاب شدن را بخاطر گناهان و نافرمانی ها از دستوراتت نمی بینم ، اما لطف و گذشت تو ، مرا تا حدی امیدوار کرده است . 🔰پروردگارا ،چگونه خواهم توانست زمانیکه بزرگترین نعمت الهی نصیبم می گردد ، آنگاه که لباس مقدس پاسداری ام از اسلام به خون گلگون می شود ، سپاسگزارت باشم ، ولی اگر چنانچه چنین سعادتی نصیبم شد و جانِ بی ارزشم را توانستم در راه اسلام فدا کنم ، سخنی دارم ، هر چند که کوچکتر از آن هستم که برادرانِ عزیز پاسدارم را تذکر دهم ، فقط و فقط آنها را به حفظِ حرمتِ لباسشان سفارش می کنم و از آنان می خواهم ، اکنون که پاسداران الگویی از برای مردم می باشند ، آنها هم با رعایتِ اخلاق اسلامی آنگونه نمونه ای از برای مردم باشند . 📎معاون اطلاعان‌عملیات تیپ امام‌جعفرصادق(ع) 🌷 ●ولادت :۱۳۴۱/۱/۱ مشهد ‌●شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۳ شرهانی 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
۷ اردیبهشت ماه ای که توسط اوباش شد ، گرامی باد . 🥀 شهید "مصطفی قاسمی" متولد روستای "میهمله علیا" در شهرستان بهار، طلبه ساده‌ای در مدرسه علمیه آیت‌اللّه آخوند ملاعلی معصومی بود که درس خارج می‌خواند. مدتی در اداره کتابخانه مدرسه آیت‌الله دامغانی نزدیکی آستان مقدس امامزاده عبدالله (ع) همکاری می کرد؛ ظهرها امامت جماعت امور شعب بانک تجارت همدان را به‌عهده داشت و ۱۸ سال هم پیش‌نماز (مغرب و عشا) در مسجد "حاج کربعلی" همدان بود. مسجدی ساده و قدیمی در یکی از محله‌های قدیمی همدان که علمای بزرگی چون شیخ محمدعلی دامغانی در آن اقامه نماز کرده‌اند و معنویت و نورانیت در آن موج می‌زند. ماجرای جالب و البته تأثربرانگیز شهادت 🌷 او خبر داغ رسانه‌ها شد. قاتل "بهروز حاجیلویی" از اشرار سابقه‌دار بود که تصاویر منتشرکرده از خودش با نقش‌ونگارهای حاصل از خال‌کوبی و تمرین با اسلحه، معرف شخصیتش بود. قاتل نه‌تنها در روز روشن و ملأعام هنجارشکنی کرد؛ بلکه عمل ناجوانمردانه خود را به‌عنوان سند افتخاری در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و ظاهراً پیش از این هم تصاویری با اسلحه‌های متفاوت از خود منتشر کرده بود. قاتل فرار کرد و کمتر از ۲۴ ساعت به دام افتاد، اما جان سالم به‌در نبرد و انگیزه او از قتل روحانی ساده همدانی در هاله‌ای از ابهام باقی ماند. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
○ نماز شب علی هرگز ترک نمی‌شد، تا طلوع آفتاب نمی‌خوابید. می‌گفتم:«علی‌جان! بخواب خسته‌ای!» می‌گفت:«کراهت دارد.» هیچگاه نمی‌توانم حالات سیدعلی را هنگام نماز خواندن توصیف کنم. ●او همچون فردی ناتوان و فقیر به روی قبله می‌نشست، با گردنی کج با خشوع با خدای خویش راز و نیاز می‌کرد. سجده‌های طولانی،‌حالات عرفانی و روحانی خاصی داشت. گاهی که نماز می‌خواند از پشت به او نگاه می‌کردم، می‌گفتم:«خوش به حالت سیدعلی! قامتت چون حضرت ابوالفضل (ع)، مظلومیت و ایثارت چون جدت امام حسین (ع) و سجده‌هایت چون امام سجاد (ع) است.» ○روضه‌ی حضرت زینب خیلی در من تاثیر می‌گذاشت و تنفر مرا نسبت به یزیدیان بر می‌انگیخت، گفت: همیشه این تصور را داشتم که اگر در زمان امام حسین (ع) بودم حتما به یاری ایشان می‌رفتم. ●وقتی سیدعلی 15 سالش نشده بود و می‌خواست به جبهه برود من مخالفت می‌کردم و می‌گفتم:«نه؛ امکان ندارد، تو بچه‌ای جلوی دست و پای رزمندگان را می‌گیری». ○سیدعلی از این حرفم ناراحت و افسرده شد، گفت: لحظه‌ای به یاد روزهایی افتادم که آرزو داشتم در زمان امام حسین (ع) بودم و به آنان یاری می‌دادم. حس و حال علی هم برای شرکت در جبهه و یاری امام زمان خویش همین بود. اما من اجازه این کار را به او نداده بودم. لحظه‌ای به خودم آمدم، پسر من که از علی‌اکبر (ع) امام حسین(ع) بالاتر نبود. ●برای همین با رفتنش به جنگ موافقت کردم. فقط برای این رفتن شرط گذاشتم که سیدعلی من تا شهادتش به آن عمل کرد.به او گفتم: «علی جان دوست دارم تا آنجا که می‌توانی به کشورت خدمت کنی، تا آنجا که در توان داری از خاک و ناموست دفاع کنی و هر چه در توان داری از بعثی‌ها بکشی، دوست ندارم خودت را بی‌جهت به کشتن بدهی و مفت کشته شوی. آنجا بچه‌گانه رفتار نکن. ○علی نگاهی به من کرد و بعد متوجه منظورم شد که هدفم خدمت بیشتر او به خلق خدا بود و گفت:«من تمام سعی خودم را می‌کنم که انشاالله هرچه در توان داشته باشم برای حفظ اسلام انجام بدهم. سعی من برای خدمت به دین اسلام است.  ✍به روایت مادربزرگوارشهید 📎جانشین گردان مسلم‌ابن‌عقیل لشگر ۲۵کربلا 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۶/۱۰/۲ ساری ، مازندران ( ۲۱ رمضان) ●شهادت : ۱۳۶۷/۲/۱۸ شلمچه ، ( ۲۱ رمضان) 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فرازی از وصیت نامه 🇮🇷 از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید 26 بهمن 1393 - سامرا 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
همسر گرامی! من و تو می دانیم که انقلاب اسلامی که همان اسلام است اکنون در زمان و مکانی واقع شده است که برای پیروزی آن نباید از هیچ کمکی دریغ کرد. باید به دیگران بفهمانیم که اسلام، قربانیان بزرگی از آغاز تاکنون داده و راحت به دست ما نرسیده و باید برای آن، طبق وظیفهای که داریم و خدا از ما خواسته کوشش کنیم. سستی ما در این زمان باعث میشود تا در روز قیامت مورد مؤاخذه و بازخواست خدا قرار گیریم و آن وقت است که پاسخی برای گفتن نداریم. اکنون که سعادت این را یافته ام که در جبهه ستیز با کفار به مصاف با آنها برخیزم و اکنون که خداوند با ناسپاسی های بسیارم بر من منت گذارده و این نعمت بزرگ را به من عطا فرموده ، بر خود فرض   می دانم که هر آن به درگاه خدا استغاثه کنم که ای خدای بزرگ ، من بیگناه نیستم که معذور باشم و نیرومند نیستم که غلبه کنم و گریزگاهی ندارم که بگریزم پس تو مرا بیامرز. سفارشی به شما امت رزمنده ... این را بدانید که ابرقدرتهای چپاولگر ، سلطه جو، خموشی شما را می خواهند . حضور خود را در صحنه همچنان حفظ کنید و در برابر مصائب چنان استواری از خود نشان دهید که آهن از خجلت به آبی مبدل گردد. . به سراغ وصیت نامه های شهدا بروید که سرچشمه گرفته از اسلام و وصیت نامه های ائمه معصومین . 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۸/۸/۱۰ یزد ●شهادت : ۱۳۶۶/۵/۱۴ سردشت ، عملیات نصر۷ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
● مرتضی درتحمل سختی زبانزد هم قطارانش بود. تحمل سختی برای او دوره خودسازی بود‌.در عملیات آبی خاکی شمال کشور در هوای به شدت گرم ناگزیر می شود چند بار یک عملیات را تکرار کنند. ●وقتی این عملیات سخت تمام شد، همه برای جرعه ای آب له له می زدند ولی اوبه همراه دوستش اکبرشهریاری که بهمن ۹۲ درحوالی حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید سقا شده،وخود بدون نوشیدن جرعه ای آب به پادگان باز می گردند. ● مرتضی درجریان عملیات حلب نیز روزه بود و در همان حال مسئول اطلاعات به تنهایی برای شناسایی موقعیت تروریست های تکفیری خطر می کرد و آخرشب باز می گشت. ●یک شب زمستانی وقتی از شناسایی بازگشت به شدت گرسنه بود پرسید غذاهست گفتیم مقداری عدس داشته ایم که تمام شده وکمی نان مانده. تکه کوچکی از نان را روی بخاری گذاشت پس از آنکه کمی گرم شد دولقمه ازآن را خورد وخدا شکر کرد و خوابید. ●از مال دنیا هرچه داشت انفاق می کرد. مرتضی سن زیادی نداشت اما سرپرستی دو یتیم و یک بدسرپرست را برعهده داشت و از حقوق کمی که دریافت می کرد، کمک خرجی آنان را هم پرداخت می‌کرد. ● او یک بار زندگی اش را در واقع حراج کرد تا بتواند شش خواهر دم بخت یکی از دوستانش را راهی خانه شوهر کند و دست آخر ماشین خود را فروخت تا یک دوست نیازمندش را سرپناه بدهد! از او پرسیدم: «خودت چی؟» جواب داد: «ماشین که کمبود نیست این همه ماشین عمومی مال منه دیگه!» 📚کتاب فرمانده نابغه 🌷 ولادت : ۱۳۶۴/۶/۳۰ شلمان ، لنگرود ، گیلان شهادت : ۱۳۹۶/۵/۱۶ دیرالزور ، سوریه 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
ای خواهرانم! شمارانیزبه خدامیسپارم و می گویم مارفتیم وکارحسینی کردیم شماهم کارزینبی کنیدوپیامرسان خون شهداباشیدوحجابتان راحتما رعایت کنید. وصیتم به ملت ایران این است که راه شهدا را ادامه داده واز امام امت اطاعت کنید و ای مسئولین امورمملکت، خون شهدا شمارابه این مقام رسانده وای برشمادرکاراین مردم کوچکترین کوتاهی نکنیدکه در روز جزا جلوی شما راخواهند گرفت... والسلام. ✍برشی ازوصیت نامه شهید 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: فراموش نڪنید . . . كہ راہ راست از هـر كجا كج شد بیراهـہ و بہ سوی هـلاڪت است 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
●حسين در كردستان فرمانده‌ي محور دزلي بود، هميشه كومله‌ها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربه‌هاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند. يك روز سر راه حسين كمين گذاشتند. او پياده بود، وقتي متوجه كمين كومله‌ها شد، سريع روي زمين دراز كشيد و سينه خيز و خيلي آهسته خودش را به پشت كمين كشيد و فردي را كه در كمينش بود به اسارت درمي‌آورد. ●و به او گفت : حالا من با تو چكار كنم؟ كومله در جواب گفت : نمي‌دانم، من اسير شما هستم. حسين گفت: اگر من اسير بودم،‌با من چه مي‌كردي؟ كومله گفت:«تو را تحويل دوستانم مي دادم و بيست هزار تومان جايزه مي‌گرفتم. حسين گفت:«اما من تو را آزاد مي‌كنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش كرد. آن شخص، فرداي آن روز حدود سي نفر از كومله‌ها را پيش حسين آورد و تسليم كرد آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلي شدند. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆