-بعضی حرفا یه جوری ته دل آدم رو خالی میکنن که همینجوری فقط سقوط میکنی و سقوط میکنی و دور میشی ازش، انگار که الان دقیقا پیشش وایساده بودی و یک لحظه بعدش فرسنگها ازش دور شدی
یه آدمایی هم هستن که «باید» باشن!
اصلا نبودشون انگار برای دنیای هر کدوممون تعریف نشده..
دلت میخواد ساعت ها بیخیال از همه چیز بشینی کنارشون و از هر دری باهاشون حرف بزنی..
بدون اینکه نگرانِ چیزی باشی؛فقط کافیه بشینن و گوش بدن به حرفات...!
این آدما میتونن دنیای خاکستری ما رو رنگی کنن! دقیقا مثل تو :)
اعتماد کردن مثل یه برچسب میمونه
وقتی که از جاش کنده شد،
ممکنه دوباره بچسبه...
اما هرگز به محکمی اولین بار که
ازش استفاده کردی نمیشه...!
یه احساسی هم تازگیا خودم پیدا کردم؛ اینکه یه وقتایی نیاز دارم از همه ی آدمایی که میشناسم و نمیشناسم دور شم و برم تو خلوت خودم جایی که کسی کاری باهم نداشته باشه تا بتونم یکم آروم تر شم؛ ریلکس تر شم و بعد باز بتونم ادمارو تحمل کنم :)
من اگه مادر بشم
هیچ وقت اشک دخترم رو در نمیارم:))
هیچ وقت محدودش نمی کنم
هیچ وقت جلو پاش سنگ نمیندازم :))
از اینکه پیشرفت میکنه تو درساش خوشحال میشم:))
دلشو نمیشکنم:))
بهش محبت می ورزم
شادش میکنم:))
『ڪاکٺوس🌵』
من اگه مادر بشم هیچ وقت اشک دخترم رو در نمیارم:)) هیچ وقت محدودش نمی کنم هیچ وقت جلو پاش سنگ نمیندا
کاری نمیکنم که آرزو کنه ای کاش پسر بود
ای کاش من مادرش نبودم
من اگه مادر بشم عاشقانه مادری میکنم :)
یاد روزای خوب بخیر:))
روزایی که دغدغه هیچی رو نداشتیم
روزایی که دلمون تنگ نبود
روزایی که پر آرامش بودن
شبامون طولانی نبودن
دلگیر نبودن
یادش بخیر اون روزا خوب بودن
یاد من قبلی بخیر:))
دلم برات تنگ شده:))
دلم میخاد تنها باشم واسه همیشه
میخام تنهایی رشد کنم تنهایی قدم بزنم
تنهایی زخمام رو ترمیم کنم
من میخام تنها باشم
اما اگه تو بیای
اره اگه تو بیای
من از عمیق ترین لایه تنهایی خودم رو به تو میرسونم
اما اگه تو بیای:))
دوست دارم:)
گفتنش به اونی که دوسش نداری خیلی سخته
انگار کلمات نمیخوان از گلوت بالاتر بیان
چشات خیس میشن
نمیخوان بگن
دلت راضی به گفتنش نمیشه
اما مجبوری
باید بگی
نمیدونم چند نفر اینو میفهمن:))
کاش میدونستی
چقد دلگیر و ناراحتم
این خنده ها ،این لبخند همه دروغه:)
کاش یه روز بهت بتونم بگم که هیچ وقت عاشقت نشدم
کاش بتونم بگم
این دروغ بزرگیه
میدونم
ولی منو مجبور به گفتن این دروغ کردید🚶♀
از دمای اطرافم یاد گرفتم تنها باشم
برای خودم باشم ساعت ها بشینم یک جا به یک نقطه خیره شم و به تمام زندگیم فکر کنم مرور کنم ببینم چی شد که این شد