🖤 #یا_صاحب_الزمان
که ما روضهها را میشنویم؛
ولی شما میبینید...
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
🏴📖 #کافه_کتاب
📚«فصل فیروزه» رمانی است که به قلم محبوبه زارع در قالب یک اثر داستانی عاشقانه با محور زندگی #حضرت_معصومه(سلاماللهعلیها) به رشته تحریر درآمده و انتشارات کتابستان معرفت آن را در سال ۱۳۹۷ منتشر کرده است.
💠 داستان «فصل فیروزه» در واقع روايت عاشقانهای از دختری ايرانی و زرتشتی، اهل یزد به نام «سیندخت» است، كه كاروان تجاری پدرش در مسير حجاز گرفتار راهزنها شده و همگی كشته شدهاند. او در جستوجوی «کیارش»، پسر فيروزهتراش اهل نیشابور و همکیش خود كه پيش از سفر عاشق هم شدهاند، با كاروان حضرت معصومه(علیهاالسّلام) در دل بيابان همراه میشود.
┄┅═✧❁✧═┅┄
💠 «سیندخت» كمكم از طريق خادمهی بانو، به درک مقام ايشان میرسد تا اينكه كاروان مورد حمله حكومت قرار گرفته و همسفران شهيد و زخمی میشوند. در ادامه دختر شاهد استقبال مردم قم از بانو و اقامت و مناجات ايشان در بيتالنور قم و سپس شهادت ايشان است.
💠 از آنسو پسر فيروزهتراش كه در نيشابور شاهد حديث سلسلهالذهب امام رضا (علیهالسّلام) بوده و مشتاقانه در پی ايشان به طوس رفته، خبر شهادت خواهر امام را شنيده و با اشاراتی از سوی امام به هدف جستوجوی دختر به او میرسد.
💠 این داستان با زبان یکدست و پخته به نگارش درآمده و در نهایت اثر خوشخوانی را به دست مخاطب داده است.
به مناسب #وفات_حضرت_معصومه🖤 مطالعه این کتاب را به شما توصیه میکنیم.
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
6⃣ زمانبندی
شاید بشه گفت مهمترین قسمت برنامهریزی همین مرحله است.
اینکه چطور مهارت لازم رو تو زمانبندی به دست بیاریم، به اینه که زیاد تمرین کنیم، مدام برنامه بریزیم و هیچ وقت خسته نشیم.
آفتی که وجود داره اینه که وقتی یه بار زمانبندی میکنیم تو برنامههامون و به هر دلیلی انجام نمیشه، بیانگیزه میشیم و رها میکنیم.
در حالی که هرچه بیشتر ادامه بدیم، مهارت بیشتری رو کسب میکنیم.
باید به خودمون مهلت بدیم تا بتونیم به عملکرد مطلوب برسیم.
🪐 واسه خوندن بقیه قسمتها، بزن روی هشتگ 👈🏻 #برنامه_ریزی
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🩹 فیض قبر مادری از قبر دختر میرسد...
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
💡#کافه_اندیشه
✏️ استاد صفایی حائری درباره زیارت امامرضا علیهالسلام میگفتند:
من همه این زیارتها را به نیابت از حضرت معصومه سلاماللهعلیها میروم.
شما احساس کنید که خواهر امام، در یک مسیر طولانی از عراق حرکت میکند تا به برادرش برسد.
برادری که امام هشتم است.
یعنی هم برادر است و هم امام اوست.
اما از ملاقات برادرشان محروم شدند.
🥀 آقای صفایی دقت داشتند که این محرومیت، به زیبایی جبران شود ولذا نائبالزیاره #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها بودند.
#وفات_حضرت_معصومه
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
enc_16675813844588570845333.mp3
4.5M
از سر مأذنهها اذون میدن
کبوترها دل به آسمون میدن
دونه دونه تابلوهای تو مسیر
حرم مطهرو نشون میدن
🗣 علی اکبر حائری
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی ستون های خوشبختی چیه؟؟
#انگیزشی🌱
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل
#حس_خوب یعنی اینکه همسایهی شما هستیم 🥲
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کافه_سینما
فیلم داستانی #حوالی_حریم، از معدود آثار داستانی، پیرامون کریمه اهل بیت، حضرت معصومه سلاماللهعلیها را امروز ببینید🔻
💢 زائران برای «سعید» که حوالی حرم دستفروشی میکند حکم کیسههای زر را دارند! او امروز دختری مستأصل و درمانده را نشان میکند، غافل از اینکه وارد بازی خطرناکی شده...
📺 تماشا در لینک زیر:
🌐 b2n.ir/h-hram
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧✨ #کافه_آرامش
آیا وقتش نشده جلوی «خدا» سر خم کنیم؟ 🙂
💫 شبتون آروم و قشنگ.
#شب_بخیر #قرآن_جان
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
جوان گفت:
امامزمانترا میشناسے؟
پیرمرد:
بلہ میشناسم!
جوان:
پس سلامش کن:)
پیرمـرد:
السلامعلیڪیاصاحبالزمان
جوان لبخندے زد و گفت:
و علیکم السلام:)
آخ خدا تورو به بهترینات!
همچینروزے رو..
نصیبمونکن🌱
#اللّـهُمَعَجِللِوَلِیِڪالفَرَج
#سلام_فرمانده #امام_زمان
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
.
بچه تر که بودم ، هربار که قم می آمدیم... برای حرم آمدن این پا و اون پا میکردم از بابا اصرار و از من بهانه تراشی های جور واجور ..
بابا که میدید حریف تنبلیم نمیشود، خرید ساق دست و سوغات را وعده میکرد و بهقول خودش اینجوری توفیق اجباری نصیبم میکرد...
از خانه مادر بزرگ تا حرم راهی نبود و بابا اغلب ما را پیاده میبرد؛
از برکات این پیاده روی ها، همینقدر را بگویم که جیب بابا و گاهی هم ظرف حوصله و صبرش را خالی میکردیم...
اما باز هم دفعه بعد ما را با خودش میبرد
اصرارش را نمیفهمیدم،
مگر آنجا چه داشت...!
بابا جوری برای حرم رفتن با شوق قدم برمیداشت که انگار مریدی به مرادش برسد یاعابدی به معبودش...
آنوقت ها حس بابا برایم عجیب بود
هربار از خاطراتش میگفت،
این جمله تلخ را که «فکر میکردم هیچ وقت قم را رها نمیکنم...» میان صحبت هایش میشنیدیم...
وباز هم علامت سوال هایی که با درک اندک آن موقعمان پاسخی برایش نبود و نیافتیم...
پس زمینه ذهن ام از حرم شده بود مشتی نقل و نبات و عروسک و ساق دست و البته سوهان های هل دار معروفش...
انگار حرم برایم جایی بود که خستگی های بازارگردی هایمان را آنجا ببریم و تحویل در و دیوار و کاشی های صحن هایش بدهیم...
پاهای داغ کرده مان را روی کاشی های سردش بکشیم و تصور کنیم در چشمه خنک و زلال قدم میزنیم...
ریه های پر شده از دودِ موتورسیکلت های خیابان ها را با هوای معطر اطراف ضریح پر کنیم و بعد هم تکه نخی دور ضریح ببندیم که از تقلید کردن ها جا نمانیم...
آب خوری های حرم هم که جای خود داشت
سر...
صورت...
اگر جا داشت پاهایمان را هم زیرش میگرفتیم...
بچه تر که بودم، حرم برایم ایستگاهی بود که قدری بنشینم و اگر خوش شانس بودم همبازیای برای خراب کردن زحمت خادمین حرم پیدا کنم و با مهر حرم برج هایی بسازیم که مهندس های تخیلیمان تحسینش کنند...
بچه بودم و نمیدانستم روزی همین ایستگاه ساده بچگی هایم، برایم خانه امنی میشود که ده ها ایستگاه را برای رسیدن به آن رد میکنم...
من بزرگ شدم!
اما بانوی خانه امنم باز هم از نقل و نبات اطراف حرمش تعارفم کرد و گاهی هم با حلیم داغ و چای لبسوزش پذیرایم بود
درست عین مادری که فرزندش را بعد مدت ها ببیند و در آغوش بگیرد، حضورش را حس میکردم...
مهر مادریش را زمانی فهمیدم که سلام را نگفته دلت را دست میکشید که آرام باش «می دانم💔 ...»!
این روزها دیگر لازم نیست بابا دستم را بگیرد و سر سفره کرامت بانو بنشاندم ...
این روز ها مثل بابا شده ام
مثل همان وقت ها که انگار چیزی در وجودش را گم کرده بود و در حرم پیدایش میکرد...
این روزها
این روزها بزرگ شده ام اما بانو به قدر کودکی هایم، مهربان است💚
✍کوثر سادات المسلینی
#خودنوشت
#حضرت_معصومه
#وفات_حضرت_معصومه
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
تو تعاملاتت وقتی با کفار یا آدمایی که خدا و پیغمبر سرشون نمیشه روبرو میشی و پیروزی های ظاهری ازشون میبینی👀
با نا امیدی و احساس شکست ❌ نگو: این که از دین خارجه، دشمنه اسلامه چه خوشه و ... اینم اوضاع منه 😕
✅ قانون خلقت خدا رو بفهم
✅ بدون موفقیت اصلی چیه
✅ و باید روی چه اصولی پیشبری تا به موفقیت اصلی برسی
#تعامل_در_قرآن📖
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئول رسانهای حزبالله 😉👌
بیش از ۴۰ حمله به اسرائیل و صدور بیش از ۴۰ بیانیه درباره عملیاتهای روزانه حزبالله 😁💪
#وعده_صادق #سید_حسن_نصرالله
#حزب_الله_زنده_است
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببخشید 🙏🏻
یه خواهشی داشتم 🙂
لطفاً به دیگران
#حس_خوب بدین 🪴
و این کار رو جزو وظایف فراموش نشدنی هر روزتون بدونین.
🌹 با تشکر
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿