احساس رقابت، احساس حقارت است.
بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند.
من از آنکه دو انگشت بر او باشد انگشت بر میدارم.
رقیب، یک آزمایشگر حقیر بیشتر نیست.
بگذار آنچه از دست رفتنیست از دست برود.
تو در قلب یک انتظار خواهی پوسید.
من این را بارها تکرار کردم هلیا!
- بار دیگر شهری که دوست میداشتیم
#نادر_ابراهیمی
تـا بود در عـشٖـق آن دلـبــر گـرفـتـاری مرا
کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
#انوری
یوقتی به یجایی میرسی
که وسط دستو پا زدنِ دل کندن ازش،،
آرزو میکنی کاش از اول تو زندگیت نبود
و اون لحظه خیلی دردناکه !!
🙃🍂✨
یادم هست روزی مصرّانه، به تو میگفتم: " ما هرگز خسته نخواهیم شد...هرگز"
اما مدتی است، پی فرصتی میگردم شیرینم،
تا به تو بگویم، ما نیز
خسته میشویم... و خسته شدن، حق ماست؛
این که خسته میشویم و از نفَس میافتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم، مسألهای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی، کنار جوی آبی،
روی تخته سنگی، "در کنار هم" بنشینیم،
و خستگی از تن و روح بتکانیم
خسته نشدن، خلافِ طبیعت است
همچنان که، خسته ماندن...
دیگر نمیگویم که ما تا زندهایم، خسته نخواهیم شد،
بلکه میگویم: ما هرگز، خسته نخواهیم ماند...
#نادر_ابراهیمی
[أمانی]
آرزوهای باطل و ناممکنی که امکان تحققشون وجود نداره.
مثل تو واسه من(:
-ریشه عربی
#لفظ
رنگُ لعابت را که همه میخواهند کسی را پیدا کن که صورت رنگ پریده ات را به صد قلم آرایش ترجیح دهد،کسی که چشم های ساده و زیبایت راه به چشم هایی سرشار از رنگ ترجیح دهد،کسی که خستگی هایت را به جون بخرد،غمت بیشتر از آنکه غمِ تو باشد غمِ او باشد کسی که زمین و زمان را بهم بدوزد فقد برای یک لبخندِ ساده ات،آنکه بلدت باشد و تورا به همه ترجیح دهد،گویی در دنیا فقد تو هستی و خودش و ختم کلام اینکه اگر داری اورا قدرش را بدان اگر هم هنوز پیدایش نکردی حتما دنبالش بگرد.
#فآطِم