eitaa logo
کافه تاریخ
297 دنبال‌کننده
162 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ مدرن شدن زن ایرانی یا شبه مدرن شدن او در ایران مدرن شدن عمدتا به شکل ظاهری بوده است. به این معنا که فرد در ظاهر مدرن بود و در باطن همان فرد سنتی و یا بدتر؛ چرا که در تناقضی شدید به سر می برد. بنابراین مدرن شدن مردم جوامع سنتی، دربردارنده فواید مدرنیته نیست؛ بلکه نقاط ضعف آن را در خود دارد. این مسئله درباره زنان این ممکلت نیز صادق است. بنابراین آنها نه مدرن که شبه مدرن شدند: «بعد از و ظاهر شدن تدریجی زن در صحنه اجتماع وضع یکباره دگرگون شد و عدم تعادلی آشکار میان پیدا و نهان قضیه به وجود آمد. بیشتر زنها از زیر چادر بیرون آمدند و همان طور که سیاق کار طبقه نسوان است، گروهی از آنها هر روز در خودآرایی و خودنمایی گامی فراتر نهادند، فرنگی باب و فرنگی ماب شدند، پاره ای از آنها از فرنگی ها هم سر ]جلو[ زدند، اما باطن قضیه خلق و خو و طرز تفکر آنها همان بود که بود، ماند....»1 1-حسین شهید زاده، راه بی بازگشت، تهران، انتشارات اطلاعات، 1390، ص 248 👇 را به دوستانتان معرفی کنید👇 www.cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ درخواست نیروی نظامی برای اجرای قانون #کشف_حجاب رونوشت نامه ای مبنی بر درخواست اعزام مامورین نظامی به #مراغه بدلیل کمبود نیرو جهت کنترل معابر عمومی و کنترل بانوان در اجرای قانون کشف حجاب ، نامه ای به پیوست مبنی بر صدور دستور اعزام نیرو به آن منطقه cafetarikh.com @cafetarikh
✳️ بیکاری مردان به دلیل مقاومت همسرانشان در برابر قانون کشف حجاب گذشته از آنکه باعث نارضایتی بسیاری مردان و زنان گردید، موجب خانه‌نشین شدن نیمی از زنان نیز شد. از آنجا که بسیاری از زنان به دلیل تقید به چادر و پوشش اسلامی، حاضر نبودند بدون حجاب در محافل عمومی حاضر شوند، خانه‌نشینی و انزوا را به بیرون رفتن ترجیح دادند. این موضوع، گاه به از دست دان شغل همسران این زنان نیز منجر می‌شد: «خانم قهرمانی نخستین معلم زبان فارسی و دوست من از جمله افراد بسیار بصیری بود که به سؤالات فراوانم درباره فرهنگ با دقت پاسخ می‌داد. او در حالی که چشمانش برق میزد اظهار داشت که غیرقانونی کردن حجاب به وسیله رضاشاه ناراحتی فراوانی ببار آورد. پدر این خانم وکیل مجلس بود. رضا شاه دستور داده بود که تا بازگشائی مجلس هیچیک از اعضای دولت حق ندارند همسر خود را در چادر نگاه دارند. خانم قهرمانی میگفت طی دو ماهی که به باز شدن مجلس مانده بود در خانه آنها حالت هیجان زده ای حکمفرما بود. ضمن گفت و شنود و خنده، برای مادرشان لباس غربی تهیه می‌کردند. سرانجام روز موعود فرا رسید، مادرش لباس خود را پوشیده درشکه‌ای هم دم در حاضر شد. ولی به هیچ وجه قادر نبود بدون چادر از درگاه خانه قدم بیرون بگذارد. پدرش یکساعت زانو بر زمین زد و با زنش محاجه نمود، چون میدانست که اگر راضی نشود کار خود را از دست می‌دهد. ولی خانم راضی به رفتن نشد و آقای قهرمانی دو ماه بعد استعفا کرد.»1 1-سینیا هلمز، خاطرات همسر سفیر، ترجمه اسماعیل زند، تهران، نشر البرز، صص 135- 136 cafetarikh.com @cafetarikh