ســــــــــــــــــــلام ...🌻 روزتون پُر از حال خوب رفقای عزیزم😍 هَمراهـــِـــــــمون باشـــــید ...📲 که قراره اتفاقا خیلی خوبی رو درکنار هم رقم بزنیم ...❤️😎

💟اعضای جدیدِ دوست داشتنی خیلللـــی خوش اومدید ...🤩🤩 بــــــــــــــــــــه #کافــــه_کتــــاب_رهتــــآب❤️😎 @Caffeerahtab

●|🫐🧊🍨|● 😍فعلا بفرمایید از خودتون پذیــــــــــرایی کنید😍 ❇️کدوم استیکر های پایینو میپسندی؟؟😃 بزن روش، خودت متوجه میشی🥰😉 __________________________________ 🫐 🍨 🍔 🍇 🍒 🧋 🥝 🥤 🍧 ‌ 🍩 🍊 ☕️ 🍰 🍍 __________________________________

بریم سراغ برنامـــــه‌ی امشبمون🌱 📆طبق روال هر هفته قراره چند دقیقه‌ای وقت بزاریم⏳ برای مطالعه‌ی کتاب ...🥰 🔸کتابی پُرطرفـــــدار و جـــذااااب😍 ♦️در طرح ویژه‌ی #رمانک♦️

🟣اگه میخوای بیشتر با این طرح آشنا بشی ... بزن روی متن آبی👇 ●|مطالـــ📚ــعه کتاب یعنی استحمام مغز🧠🌱|●

#عکس_نوشت📸

📚رویای نیمه شب 5⃣2⃣قسمت بیست و پنجم نمی دانم چه چیزی بین ما و شیعیان، فاصله ایجاد می کرد. آنها هم مثل ما نماز می خواندند، روزه می گرفتند، قرآن می خواندند و به حج می رفتند. اگر راهی بود می توانستم پدربزرگ را راضی کنم که ریحانه را برایم خواستگاری کند. سیاه تنومندی به من تنه زد. پیرمرد دست فروشی، طبقی تخم مرغ جلویش گذاشته بود. ریسه های سیر از دیوار بالای سرش آویزان بود. تنه که خوردم نزدیک بود پایم را روی تخم مرغ ها بگذارم. فرش فروشی که سوی بازار، روی قالی ها و گلیم هایش لمیده بود و قلیان می کشید، با دیدن این صحنه، خنده اش گرفت. وقتی مرا شناخت، دستش را روی عمامه اش گذاشت و مختصر تعظیمی کرد. سعی کردم حواسم را بیشتر جمع کنم. به حمام رسیده بودم. اگر پدر بزرگ هم راضی می شد ابوراجح هرگز اجازه نمی داد. او و دخترش شیعه بودند و من و پدربزرگم، سنی و نمی دانستم چه چیزی بین ما که مسلمان بودیم فاصله انداخته بود... #رمانک #کافه_کتاب_رهتاب @Caffeerahtab

•••🌌 شَبـِــــتون غـَــࢪق دَر آࢪامــِـــش ...🌱✨ #شبانہ #کافه_کتاب_رهتاب @Caffeerahtab

•••✨ بــہ وَقـــتِش خــــُـــدآ دَستِـــتو میگـــیره ...🌱💛 #عصࢪ_جمعہ⛅️ #کافه_کتاب_رهتاب @Caffeerahtab

🏞عصر قشنگتون بخیر😍 آخر هفته‌تون سرشار از اتفاق های خوب و خوش ...🌱 برای اطـــــلاع از آدرس دقـــ🚗ــیق و ساعـــ⏰ــت کاری کافه کتاب رهتاب، بزن روی متـــــن آبــــــــــی😍👆

🔴رفقای عزیزی که به آیدی کافه پیام دادن و هنوز پیامشون پاسخ داده نشده👇👇 باتوجه به تعداد بالای پیام ها، متاسفانه ایتا بهمون خطا میده و پیام ها با تاخیر ارسال میشه🤦‍♀🥲 💟مطمئن باشید تا آخر امشب ، همه‌ی پیام ها پاسخ داده میشه🌱❤️

•••🍨 صرفاً جهت بازی با روح و روان😜😁 در این هوای گـــــرممم ...🥵🧊 #کاسه‌_بستنی #کافی_شاپ #کافه_کتاب_رهتاب @Caffeerahtab

همراهمون باشید ...📲 کـــــــه در هفته‌ی پیش رو :👇👇 ❇️مسابقه حدس کتاب داریم و به ۳ نفر از عزیزان به قید قرعه هدیه می‌دهیم🎁 ❇️ این هفته میزبان مهمان ویژه🎗هستیم😎 ❇️ پست کافیشاپ خوشـــمزه داریم🍒 ❇️ رونمایی از منویِ جدید کافی‌شاپ🥰 و ...

منتظــــــــر باشــــــــــید♥️🌱

•••⭐️ چقــدر اَمـــــن است🌱 آغوش خـــدایــے کہ بدون هیچ مِنَّــتے دوستَت دارَد💖 ‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #انگیزشی #عصرانہ🌤 #کافه_کتاب_رهتاب @Caffeerahtab

ســــــــــــــــــــلام حآل دلتون عالـــــی ، رفقای رهتابی😍❤️ ❇️از همین الان بگم چون پیگیر هستین☺️ مسابقه حدس_کتاب روز چهارشنبه برگــــــــــزار میشه ...🤩 📲حواست به کانال باشه😉 هدیــای زیبایــی داریم🎁😍

فعلا بیاین این محتوای قشنگی که براتون بارگزاری میکنم‌و باهم ببینیم ...😍😍 که بقیه برنامه ها تو راهه😎✌️

•••☕️ میگفت ...☺️ قهوه یه‌چیز خوب بهمون یاد میده🌱 #ریلز_انگیزشی #کافه_کتاب_رهتاب @Caffeerahtab

📆امروز در کافه کتاب رهتاب🌱 میزبان دخترای قشنگی بودیم که یکی از زیـــــباتــرین لحــظات رو✨ درکنار ما خاطره سازی کردند ...😍❤️ #رزرو🎂 #حال_خوب #کافه_کتاب_رهتاب @Caffeerahtab

🔴اگه شرایط ویژه‌ی رزرومون رو نمیدونی ...🤔 📌حتماااا پیام سنجاق شده کانال رو بخون👆 💟بیاین امشب یه کتاب فوق العاده بهتون معرفی کنم ...😍😍 میدونَمَم خیلی منتظـــرش بودید🥰

●|📖🌱📚|●

¦↫• #پیشنهاد_کتاب ..! °●♡ آن‌قدر غذا خورده بودم که مثل ماری که یک حیوان بزرگ را بلعیده باشد، تا صبح به خود پیچیدم تا غذا کمی پایین برود.👀 صبح، وقتی از خواب بیدار شدم، به‌خاطر تشنگی، زبانم به‌اندازۀ همبرگر شده بود و توی دهانم جا نمی‌شد. نباید زیاد غذا می‌خوردم.فکر اشتباهی است که آدم برای اینکه گرسنه نشود، سحری زیاد بخورد و غذا را در کوهان‌هایش ذخیره کند.🤤 البته این نظریه مال بعد از خوردن سحری است و قبل از خوردن سحری، دوباره اعتبارش را از دست می‌دهد.😁🌱 °●♡ ●° آب نبات پسته‌ای🍭🍬⇉|📖 #کافه_کتاب_رهتاب @CaffeeRahtab