به رگهای درونی انسان
پاره گوشتی آویخته،
که شگرف ترین اعضای درونی اوست،
و آن قلب است...
》
اگر در دل امیدی پدید آید
طمع آنرا خوار گرداند،
واگر طمع بر آن هجوم آورد
حرص آنرا تباه سازد...
》
واگر نومیدی برآن چیره شود
تاسف خوردن آنرا از پای درآورد،
اگر خشمناک شود،
کینه توزیِ آن فزونی یابد و آرام نگیرد...
》
اگر به خشنودی دست یابد
خویشتن داری را از یاد بَرَد،
و اگر ترس آنرا فرا گیرد،
پرهیز کردن آنرا مشغول سازد...
》
واگر مصیبت ناگواری به آن رسد،
بیصبری رسوایش کند
واگر به تهیدستی مبتلا گردد،
بالاها او را مشغول سازد...
》
واگر گرسنگی بیتابش کند،
ناتوانی آنرا از پای درآورد
واگر زیادی سیر شود،
سیری آنرا زیان رساند...
》
پس هرگونه کندروی برای آن زیانبار،
وهرگونه تندروی
برای آن فساد آفرین است...
_حکمت۱۰۸نهجالبلاغه
پخته نخواهی شد
مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی،
ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی.
_جبرانخلیلجبران
فهمیدهام که همه بدبختی انسانها،
ناشی از این است که
به زبان صریح و روشن حرف نمیزنند.
_آلبرکامو
یکی از بهترین روزهای زندگی هرانسانی روزیست که میگوید: "دیگر کافیست" و به پا میخیزد تا برای چیزی که آنرا واقعا میخواهد با تمام وجود بجنگد...
پس از ساعتها تحقیق و تفکر به این نتیجه رسیدم که فایده نداره به کسی بگم دلم برات تنگ شده چون این مشکل منه نه اون.
ابوبکر عیاش گوید: به حجره داوود رفتم، اورا دیدم پارهیی نان خشک در دست داشت و میگریست. گفتم: یا داوود! چه بودهاست تورا؟
گفت: میخواهم که این پارهی نان را بخورم و نمیدانم که حلال است یا نه؟
_ذکرداوودطائی، تذکره الاولیاء