کیف ٵقلع بالیل ألیک
لاسطو علی نومک؟
کیف أرتدی الغابه
وٵستولی علی نافذتک بالاشجار
وأقول لک احبک؟
چگونه شب هنگام به سوی تو به پرواز در آیم
تا به خوابت شبیخون بزنم؟
چگونه جنگل را به تن کنم
و پنجره ات را با درختان تصرف کنم
و به تو بگویم دوستت دارم؟
غاده السلمان، فارسیِ محمد حمادی
یکی دیگر از هراس های ما این بود که مبادا زندگی شبیه ادبیات از کار در نیاید!
_درک یک پایان،جولین بارنز
این نامه فقط به رسم استقبال از توست
برای اینکه به تو بگوید یک روز بدون تو
روزی ست که تمام نمی شود،
شهری ست بدون باغ،
زمینی ست بی آسمان
و برای اینکه به تو بگوید
هرگز هیچ چیز مارا از هم جدا نخواهد کرد؛
در این دنیا به هم گره خورده ایم.
شب خوش
قلبت را می بوسم.
_آلبرکامو
اگر خدایی داری
او آگاه است که حاضرم
تمام هستی و دارایی ام را بدهم؛
تا باز دستت را روی صورتم حس کنم
من از چشم انتظاری و دوست داشتنت دست بر نمی دارم
حتی در میانه ی برهوت.
_آلبرکاموخطاب به ماریاکاسارس
معانقه یعنی در آغوش گرفتن؛
عنق به معنای گردن است، معانقه یعنی گردن به گردن. آغوشی چنان عمیق و درهم فرو رفته که گردن به گردن تماس پیدا کند...
احب العباد الی الله الاتقیاء الاخفیاء.
محبوبترین بندگان در پیش خدا پرهیزگاران گمنامند.
_پیامبر اکرم(ص)
_ایام شهادت امام حسن(ع)و پیامبرمهربانی
سوال کردند که: طبیبی که بیمار بود، دیگران را چگونه علاج کند؟ تو نخست خود را علاج کن، پس دیگران را.
_ذکرحسن بصری،تذکرة الاولیاء
لا تکن عیابا ولا مداحا ولا طعانا ولا مماریا.
نه عیب جو باش و نه ثناگو، نه زخم زبان زن و نه مجادله گر.