eitaa logo
ڪافونھ🇵🇸
216 دنبال‌کننده
252 عکس
183 ویدیو
1 فایل
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم کافونه: ‏ "حرکت دادن نرم انگشتان میان موهای کسی که دوستش داری..." اینجا سیو مسیج منه که به اشتراک میذارمشون. می‌رسد به دستم: https://harfeto.timefriend.net/17325426019955 تبادل ندارم.
مشاهده در ایتا
دانلود
یه کلمه‌ی گیلکی هست به نام "تاسیان" به معنای حجم زیادی از غم و اندوه درحدی که مغز پاسخ منطقی برای کنترل شرایط نداره و قلب، از شدت اندوه زیاد، احساسات درستی ارائه نمیده.
وگفت: اندوه، تن را باز دارد از طرب. _ذکرابوعبدالله‌محمدبن‌خفیف،تذکره الاولیاء
وگفت: هرکه وحشت غفلت نچشیده باشد حلاوت انس نیابد. _ذکرابوعثمان‌حیری، تذکره الاولیاء
احیانا یبکی فیک کل شیء الا عینیک. گاهی تمام وجودت می‌گرید، به‌جز چشمانت.
بلند ترین گریه ها اغلب بی‌صدا هستند...
ڪافونھ🇵🇸
بلند ترین گریه ها اغلب بی‌صدا هستند...
دردی که اشکی براش ریخته نمیشه زودتر به استخون میرسه.
خدا چند گناه را به سختی می‌بخشد که یکی از آن‌ها آبرو بردن است. حدیثی از امام باقر(ع) است که می‌فرماید: کسی که از ریختن آبرو و حیثیت مردم چشم پوشی کرده و آبروی آن‌ها را نریزد، خداوند در روز قیامت از گناهان او صرف نظر خواهد کرد. روایت داریم که می‌فرماید: اغلب جهنمی‌ها، جهنمی زبان هستند! فکر نکنید همه شراب می‌خورند و از دیوار مردم بالا می‌روند. یک مشت مومنِ مقدس را می‌آورند جهنم به سبب اینکه آبرو می‌برده‌اند! عزیزان من اسلام می‌خواهد آبروی افراد حفط شود؛ آنقدر راحت آبروی دیگران را نبریم. این گناهِ آبرو بردن آنقدر نحس است که صاحبان آن گاهی موفق به توبه نمی‌شوند! _حاج‌آقافاطمی‌نیا
وان کسرت فلا تبالی یجیرالله القلوب. اگر شکستی، اهمیت نده که خداوند مرهم دل‌های شکسته است.
کوهی فرو می‌ریخت و ملتمسانه صدا می‌زد: یا فاطمه کلمینی انا علی‌ابن‌ابی‌طالب...
ڪافونھ🇵🇸
کوهی فرو می‌ریخت و ملتمسانه صدا می‌زد: یا فاطمه کلمینی انا علی‌ابن‌ابی‌طالب...
از همه‌ی روایات و زخم‌ها و روضه‌ها که بگذریم؛ فاطمیه داستان یک جدایی عاشقانه هم هست... فقط به تمنای خفته در کلام علی(ع) به یارِ خود در آخرین لحظات توجه کنید...: کَلِمینی..."بامن حرف بزن".
اَبکی مَخافَه اَن تَطُولَ حَیاتی... گریه می‌کنم از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم... _ازعاشقانه‌های‌مولاعلی(ع)برمزارتمامِ‌خویش، فاطمه‌اش...
آن آتش که عصر عاشورا به خیمه‌ها افتاد مبداش خانه‌ی علی بود. _کشتی‌پهلوگرفته