eitaa logo
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
2.2هزار دنبال‌کننده
867 عکس
288 ویدیو
2 فایل
• مَـنْ مـاٺَ عَـلے حُـبِّ حَسَـــنْ ..(:¹¹⁸ @Yasine133 @Sobhan_118 - اگه کآری داشتین ... - اتاقِ‌روضه: [ @hazine69 ] - رحمت‌ به پدرُ‌ مادرِ‌ اونی‌ که‌ کپی‌ نمیکنه ! * ساکن‌مشهدُالرِّضا ، دانشجو‌ زبان‌خارجی 📚📍
مشاهده در ایتا
دانلود
آخ آخ یه چیزی خوندم قلبم آب شد از چشمام ریخت ....
روضه‌خون میگفت: عمه‌سادات دید یه دختر بچه داره از دور میاد .. به خرابه که رسید هی نگاه میکنه انگاری دنبال کسی میگرده ، حضرت‌عَقیله جلو رفت .. + دنبال کسی میگردی اینجا..؟ دختر‌بچه گفت: کجاست..؟! عمه‌جان رو کرد بهش گفت با رقیه چیکار داری؟ گف اومدم باهاش بازی کنم دیشب این بچه ها بازی راهش ندادن من دلم سوخت امشب عروسکمو آوردم باهم بازی کنیم اشکای عمه جاری شد +دیر اومدی دختر ؛ باباش اومد دنبالش رو با خودش بُرد ..💔:)!
با پای پُر وَرَمم ... دردِ سرِ حَرمم ... حالا دیگه خیلی بابا شبیهِ ...🥀(:!
از شرح‌ِ رنج بعد تو این نکته بس بُوَد دیوار میکند کمکم راه می‌روم…
" @hazine69 " روضه هایی که بعدِ ..:۱۲ گذاشتم رو گوش نکنید ضرر کردید ‌.
با دستاش اشکای باباش رو پاک میکرد... بابایی خوبم.. فقط یکم سرو صورتم ریخته بهم.. چیزی نیست که فقط پهلو به پهلو شدنم سخت شده..💔(:
من خیلی وقته از دخترت یاد گرفتم هرلحظه و هرجا؛ هرچی شد بگم
جآنِ منو ؛ لحنِ پدر گفتنِ او (؛!
رُقیه‌جآن.. اشکِ غَمِتو‌ ازم نگیر جآنِ من آن لحظه که غمگینِ تو باشد (:
عرب فاصله بین نجف تا کربلا رو ۲ منزل میدونه‌‌‌(هر ۴۰ کیلومتر _یک منزل) خب..؟
هیچی‌دیگه.. سری منزل به منزل داشت می‌رفت دلی محمل به محمل ؛ داشت می‌سوخت....💔(:!
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
#خداحافظ‌بابا‌عَلی..
‌ باید علی برایِ ظهورت دعا کند؛ حرفِ پدر، به روی پسر می‌کند اثر... ‌
بچه‌ همیشه تو خونه‌بابا احساس امنیت میکنه ... وَ من : من بَچّه‌ی این خآنه‌امُ تو (:
یادم میاد ؛ حرمشو ، شلوغیاشو‌ ، قشنگیاشو ، زائراشو ...
شبِ‌جمعه وُ حضورِ مآدرشو ...
ولی این شبِ جمعه مآدرش اول میره بعد با چآدرِ خاکی میاد (:
میخونه...
کاش مانند برادر حَرمی داشت
به گنبدِ خیره میشه : کاش مانند برادر کَفنی داشت
ولی امشب برا من ؛ فاطمیه‌س .
بعدِ حیدر نیمه‌های شب که میرفت بالا سرِ قبر خاکیِ بی‌بی ، از بچه‌ها میگفت برا‌ خآنوم.. فآطمه‌‌ی‌من: نیستی ببینی زینبت چقدر خآنوم شده ... تو نیستی ولی من مثل تو هر شب بالا سرِ آب میزارم ... برا هرکدوم یه چیزی میگفت برا امام‌حَسَن میگفت : زَهرآ جآنم .. نیمه‌های‌ شب بود دیدم که حَسَن بیداره ، با گریه میگفت زیرِ لب ، نزن نآمرد‌ مآدرم بارِ داره 💔(:!!
مُغیره از کوچه رد میشد ؛ بلند بلندُ با خنده به امام‌حَسَن سلام میکرد . ... .💔🚶‍♂