#سلام_بر_ابراهیم 🕊
#قسمت201
اسـارت
نمی دانستیم چه كار كنيم. دست و پايمان را گم كرديم.
سريع رفتيم سراغ ديگر بچه ها، حاج علی صادقی با صليب سرخ نامه نگاری كرد.
رضا هوريار رفت خانه آقا ابراهيم و به برادرش خبر داد. همه بچه ها از زنده بودن ابراهيم خوشحال شدند.
🌹🌹🌹
مدتي بعد از طريق صليب سرخ جواب نامه رسيد.
در جــواب نامه آمده بــود كه: من ابراهيــم هادی پانزده ســاله اعزامی از نجف آباد اصفهان هستم.
فکر کنم شما هم مثل عراقی ها مرا با يكی از فرماندهان غرب كشور اشتباه گرفته ايد!
هر چند جواب نامه آمد، ولی بســياری از رفقا تا هنگام آزادی اســرا منتظر بازگشت ابراهيم بودند.
بچه ها در هيئت هر وقت اســم ابراهيم می آمــد روضه حضرت زهرا(علیها السلام)ميخواندند و صدای گريه ها بلند ميشد.
🌿راوی:امـیر منجر
زنـدگۍنامھشهیـدابࢪاهیمهادۍ💜
●➼┅═❧═┅┅───┄
با #کانال_کمیل همراه باشید 🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
@canale_komail