فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها فیلم به یادگار مانده از مرحوم علامه امینی رضوان الله تعالی علیه:
باید متحد شد باید متفق شد...
اهل سنت برادرهای ما هستند هیچ اختلافی نیست در این برادری...
#هفته_وحدت
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عکسهای کمتر دیده شده حضرت آقا در دفاع مقدس .آنهایی که ادعا دارند چنین عکسهای دارند یا از ترسشان پا تو جبهه نگذاشتند
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم 🌹
#کانون_جهادی_بانوان_خانواده 🌹
در صورت تمایل با لینک زیر وارد شوید👇
@canoonjahadibanovanvakhanevade
هدایت شده از رنگ خدا
💌 #کــلامشهـــید
🌹شهـــید ابراهیم هادی:
عظمت در چشمان کسیست که نگاهش را کنترل میکند.
🔻@range_khodaa🔻
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از عاشقان امام زمان عج
🔴 لازم نیست در پی دیدن امام زمان باشیم
🔵 آیت الله بهجت قدس سره :
🟢 لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه الشریف تشرف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه علیهمالسلام بهتر از تشرف باشد؛ زیرا هرکجا که باشیم، آن حضرت میبیند و میشنود؛ و عبادت در زمان غیبت، افضل از عبادت در زمان حضور است.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص ١٨٧
#امام_زمان
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
@emamzaaaman
.
💢 فرق فشفشه و بمب
♦️فشفشه بازی و آتش بازی، اتفاقی متداول در بسیاری از ورزشگاه های دنیاست.
🔹حتی چند برابر آنچه امروز در ورزشگاه شهید بهشتی اصفهان دیدیم، در بازی های مهم اروپا و آمریکای جنوبی رخ می دهد، بی آن که تیمی بهانه کند و از بازی جا بزند. فیفا هم این شور و هیجان را پذیرفته است.
♦️اما از فوتبال که فراتر برویم، باید از سعودی ها پرسید آیا صدای ترقه و فشفشه ترس دارد، اما آوار شدن هزاران بمب و موشک بر سر خانواده های یمنی و کشتار ده ها هزار کودک، طی هشت سال تجاوز نظامی، نه ترس دارد و نه ننگ؟!
🔹شما که از ترقه و فشفشه -بلکه شور و هیجان تماشاگران- می ترسید و از مسابقه جا می زنید، غلط کردید آن بمب ها را بر سر کودکان یمن ریختید و از جنایات تروریست ها در سوریه و عراق و افغانستان و پاکستان، پشتیبانی مالی و اطلاعاتی کردید!
♦️بله ما با هم فرق داریم. شما بزدلانه تروریسم را در منطقه پروراندید و ما شجاعانه، ریشه اش را سوزاندیم. پس از این پیروزی مقاومت بر جبهه جنگ و ترور هم بود، که واسطه فرستادید برای کاهش تنش ها.
🔹حالا هم دوباره به جاهلیت کور و ناکام خود که جز هزینه های هنگفت برای تان داشت، بر نگردید.
✍ محمد ایمانی
هدایت شده از کانون جهادی بانوان وخانواده
🔰پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): ازدواج کنید و دارای نسل گردید و زیاد شوید؛ به راستی که من در روز قیامت به وجود شما، حتی به فرزندان سقط شدهتان، بر سایر امتها میبالم و مباهات میکنم!
📚جامع الاخبار، ج۱، ص۱٠۱
#احادیث
#فرزندآوری
12.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢خبرنگار و تحليلگر سياسی آمريكایی: من آمریکایی هستم و برخلاف توصیهها از آمدن به ایران خوشحالم
فيورلا ايزابل:
🔹خيلی خوشحالم كه به ايران آمدم با وجود اينكه خيلیها گفته بودند كه به ايران نرو، اين ايده درباره ايران وجود دارد كه مورد ظلم واقع شده است و مردم از اين موضوع ناراحتند اما در مدت زمانی كه بودم و ٢ شهر را ديدم همه اين حرف ها را متناقض با واقعيت ديدم
🔹من زنان ايرانی را افتخارآفرين، توانمند، با ذكاوت و آزاد برای تعيين سرنوشت خودشان ديدم، زنانی كه نه به واسطه جنسيت و ظاهر بلكه به واسطه توانمنديهای فردیشان ارزشگذاری میشوند و اين چیزی است كه بايد به آن افتخار كرد.
ــــــــــــــــــــــ
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#شهیدانه
#یاد_یاران
#السلام_علیک
#یا_قاسم_بن_الحسن_ع
#سیزده_نوجوان_شهید
اهل جهرم که روز عاشورای 1362
#تشنه_شهید شدند
اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچهها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی مینوشتند.
شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم.
بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله میکردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن میشد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز میشد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن میکرد.
روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش میرسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچهها میگرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود.
نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچهها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظهای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان چهارده پانزده ساله با آن جثه کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند.
سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و میگفت خیلی دلم شور میزند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی بوس ویک سواری کنار جاده ایستاده بودند.
فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آرپیجی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کومولهها هستند، کومولهها هستند.»
شوکه شده بودم، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آنها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است.
آنان تمام وسایل بچهها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آنها را گرفتند. همه آنها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم.
نمی دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینیبوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آنها سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد.
تمام حواسم پیش بچهها بود، خدایا چه بر سر بچهها میآورند. جرأت نمیکردم از سرنوشت بچهها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بیتاب کرده بود با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیکترین مقر سپاه حرکت کردم.
فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت ترین صحنه عمرم را آن جا دیدم. بدن بیجان و تیرباران شده 13 جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشهای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال 1362 به جمع شهدای کربلای 61 هجری قمری پیوستند.
راوی:
#غلام_رشیدیان
📚 کتاب خاطرات دردناک
#ناصرکاوه
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
باسلام و عرض ادب و احترام و تبریک به مناسبت میلاد باسعادت رسول مهربانی ها حضرت محمد مصطفی(ص) و آقا امام جعفر صادق(ع) ، خدمت شما بزرگواران عرض کنم که بچه های جهادی هلال احمر در مصلی رشت خدمات رایگان دندانپزشکی( کشیدن دندان و پرکردن و عصب کشی و گرفتن عکس از دندان) و ویزیت پزشک عمومی و ویزیت مامایی به صورت رایگان انجام می گیرد.زمان خدمات از امروز سه شنبه لغایت ظهر جمعه می باشد.
ساعت پذیرش سه شنبه الی پنج شنبه ۸ صبح الی وقت اذان مغرب
جمعه از ۸ صبح الی نماز ظهر به اتمام می رسد
لطفا اطلاع رسانی بفرمایید.
*