❤️❣❣❣❤️❣❣❣❤️ #سه_شنبه_های_مهدوی ❣#سلام_امام_زمانم 🌺اَلسَّلامُ عَلَیکَ یاصاحِبَ الزَّمان عج أَدْرِکنی وَلا تُهلِکْني 🌺 ❤️آقـــــــــا جانـــــــــ جهــــان حاشـــیه ی جــــذابی اســـت در حــــوالی تـــــــــو... 🌺اَللّهُمَّ عجِّل لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌺 🌺❤️❣❤️🌺❤️❣❤️🌺 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#احکام 🌱 💢 جبران خسارت هایی در زمان کودکی ⁉️ سوال: 👈جبران خسارت هایی که کودک به دیگران وارد کرده، بر عهده کیست؟ ✍🏻 پاسخ: ❇️ اگر به گونه ای باشد که خسارت زدن منتسب به کودک می شود، خود او ضامن است و پدر می تواند از مال او خسارت را بپردازد 👌 اما اگر پدر حتی از اموال فرزند پرداخت نکرد بعد از بلوغ، 👈باید خودش جبران کند و یا از شخص خسارت دیده، طلب حلالیت نماید. 💢 استفتا از سایت آیت الله خامنه ای منبع:احکام_دین 👇 https://eitaa.com/ahkam_din _🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀____ گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#سخن_گوهربار 👈اینطوری برای اموات خیرات بفرستیم... 🕯🕯🕯🍂🕯🕯🕯 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

🌳🌲🌳 طرح #تلاوت چند آیه✨ پنجشنبه هدیه به شهدا و در گذشتگانمون 🎁 🌸#تلاوت آیة الکرسی __🕯️🕯️🕯️ گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#بیشتر_بدانیم 🌺ضرب المثل های زیبای قرآنی📖 🍃🌺 « اَللّهُمَّ نَوِّر قُلوبَنا بِالقُرأن »🌺🍃 🌺🍃🌺🌺🌺🍃🌺🍃🌺🌺🌺🍃 🌺 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#با_شهدا مشهور به شیخ نمر، عالم شیعه در عربستان، منتقد سیاست‌های حکومت سعودی بود و بارها بازداشت و به زندان افکنده شد 📚از جمله فعالیت های این شهید بزرگوار: 🥀تلاش برای بازسازی قبور ائمه بقیع بود. 🌹نمر باقر النمر تلاش‌هایی جدی برای بازسازی قبور ائمه مظلوم در بقیع انجام داد. او از سال 2004 تا 2007، هرساله خواستار برگزاری بزرگداشت سالروز تخریب قبور ائمه بقیع می‌شد اما هر بار رژیم عربستان سعودی با آن مخالفت می‌کرد. اما با وجود ممنوعیت از سوی دولت عربستان، این مراسم از سال 2007م (1428ق) برگزار شد. بالاخره رژیم آل سعود خبیث، 🌹این عالم مجاهد را، 🍂پس از سالها اسارت به شهادت❤️ رسانید. 🍃🌹🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🌹🍃 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

🌹🌹🌹❤️🌹🌹🌹❤️🌹🌹🌹 #داستان #دنباله_دار #عاشقانه_ای_برای_تو 😍 قسمت شانزده : اسیر و زخمی😥 از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ... مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... . وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... . هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... . اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... . بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... . چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... . اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ... ادامه دارد... ✍🍁| #شہیــدسید‌طاها‌ایمــــانے ❤️❤️❤️🌹🇮🇷🌹❤️❤️❤️ گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#شب_جمعه #زیارت ❤️هرکه در ذهنش زیارت را تجسم می کند 😭گاه گریه می کند گاهی تبسم می کند ❤️هرشب جمعه دلم سمت حرم پرمی کشد 🕊کفتر جلدت همیشه میل گندم می کند ❤️درد دلها میکنم با گنبد و گلدسته ات ❤️عشق تو عشاق را گرم تکلم میکند #شب_جمعه 🌹🌹🌹🕯🌹🌹🌹🕯🌹🌹🌹 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#مناجات 🌳🌳🌳 🌸#سلام_امام_زمانم ❣ امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ 🌸السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ 🌸السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ 🌸وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ 🌸السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ 🌸السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ 🌸السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸 #امام_زمانم #جمعه ___🌳🌳🌳 گل های باغ سعادت👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#درمحضر_استاد #استاد مجتهدی تهرانی رحمةالله 🦋اَللهم عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🦋 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#استوری ❤️❣❣❣❤️❣❣❣❤️ #شعر #امام_زمانم ❣آقا جان یابن الحسن❣ گفتی که شرط دلشدگی سَر نهادن است این سَر چه قابل است وجودم فدای تو بازار مصر جمع شود چون تو پا نهی صد یوسف و هزار زلیخا بهای تو گویند دل، اسیر همان شد که دیده دید این دل شنید وصف تو، شد مبتلای تو 😭هر صبح منتظرت ندبه می کند یابن الحسن کجاست محلِ لقای تو... ____🌺🍂🌺🌸🌺🍂🌺____ گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

عصر #جمعه تمام #جمعه هایمان به دلتنگی گذشت اما... هنوز هم نیامدی #امام_زمانم ❤️ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#بیشتر_بدانیم💡 ⏰ اندازه ورزش و زمان آن ⏰ 👌 *بزرگ‌ترین تدبیر حفظ سلامت، ورزش است* 💪 🌕 ورزش قبل از وعده‌ی غذایی باشد ⚾ پیاده‌روی و سوارکاری به اندازه توان و قدرت باشد ⚽ ایجاد اشتها در خوراک بکند 🏀 شخص شاداب و چالاک شود ⚾ ورزش را آهسته شروع کند ⚽اگر فرد چاق باشد با پارچه‌ای شکم را ببندد و از ورزش‌های بعد از غذا پرهیز کند. 🏀 هر اندازه که ورزش قبل از غذا نگهبان و حافظ تندرستی و سلامتی است‌، ورزش بعد از غذا عامل بیماری است 💠⚽🍃🏀🍃⚾🍃🏐💠 https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

🏴🏴🏴 #تسلیت سالروز وفات حضرت #ام_البنین 🖤🥀🖤🥀🖤 🕯️مادر بزرگوار حضرت عباس علیه السلام 🕯️همسر گرامی امیر مؤمنان علی علیه السلام 🕯️الگوی زنان عاشورایی تسلیت باد. 😔 🕯️🖤🕯️🖤🕯️ ________________ گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

🌹🌹🌹❤️🌹🌹🌹❤️🌹🌹🌹 #داستان #دنباله_دار #عاشقانه_ای_برای_تو 😍 قسمت شانزده : اسیر و زخمی😥 از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورت مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ... مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... . وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... . هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... . اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... . بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... . چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... . اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ... ادامه دارد... ✍🍁| 🌹 عاشقانه ای برای تو 😍 قسمت هفده : فرار بزرگ🍂 حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... هیچ کس ملاقاتم نیومد ... نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت ... حتی اجازه خارج شدن از اتاق رو نداشتم . دو ماه تمام، حبس توی یه اتاق ... ماه اول که بدتر بود ... تنها، زندانی روی یک تخت ... . توی دوره های فیزیوتراپی، تمام تلاشم رو می کردم تا سریع تر سلامتم برگرده ... و همزمان نقشه فرار می کشیدم ... بالاخره زمان موعود رسید ... وسایل مهم و مورد نیازم رو برداشتم ... و فرار کردم ... . رفتم مسجد و به مسلمان ها پناهنده شدم ... اونها هم مخفیم کردن ... چند وقت همین طوری، بی رد و نشون اونجا بودم ... تا اینکه یه روز پدرم اومد مسجد ... پاسپورت جدید و یه چمدون از وسایلم رو داد به روحانی مسجد ... و گفت: بهش بگید یه هفته فرصت داره برای همیشه اینجا رو ترک کنه ... نه تنها از ارث محرومه ... دیگه حق برگشتن به اینجا رو هم نداره ... . بی پول، با یه ساک ... کل دارایی و ثروت من از این دنیا همین بود ... حالا باید کشورم رو هم ترک می کردم ... نه خانواده، نه کشور، نه هیچ آشنایی، نه امیرحسین ... کجا باید می رفتم؟ ... کجا رو داشتم که برم؟ ... ادامه دارد... ✍🍁| #شہیــدسید‌طاها‌ایمــــانے ❤️🌹🌹🌹❤️🌹🌹🌹❤️ گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7

#مناسبت شب وفات حضرت #ام_البنین سلام الله علیها مداح:سید رضا نریمانی🎤 🏴🏴🏴🥀🥀🥀🕯🥀🥀🥀🏴🏴🏴 گلهای باغ سعادت ↪️ https://eitaa.com/joinchat/2193490054C7631f4e9e7