24.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - چرا بعد از اینکه به اهدافمان میرسیم از آنها لذت نمی بریم؟
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️شما هم فرو می پاشید؛ اگر ...
مجله ی فوربز یکی از معتبرترین مجلات کسب و کار، موفقیت، کارآفرینی و ثروته. سال 2007 مجله فوربز عکس روجلد مجله ش رو به نوکیا اختصاص داد و براش یه تیتر جنجالی نوشت: «آیا کسی می تواند نوکیا را با یک میلیارد مشتری از تخت پادشاهی به زیر بکشد؟».
فک کنم شما هم مثل من و خیلی های دیگه توی این زمین خاکی، موبایل و ارتباطات موبایلی رو از طریق نوکیا شناخته باشید. یه زمانی وقتی دوربین های گوشی های نوکیا عکس میگرفتن، برای یکی دو مگاپیکسلش خیلی هامون کف و خون قاطی میکردیم!!
هیچ کس فکرش رو هم نمیکرد که نوکیا یه روزی ممکنه زمین بخوره! اما نوکیا زمین خورد اونم به زمین گرم! سیزده سال طول کشید که سهام بازار نوکیا از رتبه ی اول به رتبه ی دهم برسه و ارزش سهامش از 250 میلیارد یورو به 4 میلیارد یورو برسه سقوط کنه.
بعدها یه گروه تحقیقاتی طی 120 فقره مصاحبه از کارکنان معمولی گرفته تا اعضای هیئت مدیره و مدیران ارشد این شرکت به سه راز سقوط این امپراطوری بلامنازع پی بردن.
اما چی بود این رازها؟
1️⃣ خفه کردن صدای دیگران: اوضاع جمود فکری بین مدیران ارشد نوکیا به حدی بود که هیچ کس جرأت انتقال تهدیدات اپل و گوگل به بالادستی ها رو نداشت. پس اصلا نمی فهمیدن چه آتیشی داره به انبار پنبه شون میفته، پس برنامه ای هم براش نداشتن!
2️⃣ تعصب: اندروید تازه تازه پا گرفته بود و داشت به عنوان یه سیستم عامل متن باز و رایگان، با قابلیت های خوب و انعطاف بالا پاشو به همه ی شرکت های تولید گوشی باز میکرد. اما مدیران نوکیا به دلایل نامعلومی به سیستم عامل ضعیف (در مقایسه با اندروید) سیمبین تعصب خاصی داشتن و حاضر نبودن به هیچ عنوان رهاش کنن. احساس می کردن مشتری هاشون حتی با ورود اندروید بازم به اونا وفادار خواهند بود؛ اما زهی خیال باطل... وقتی هم سال 2012 نوکیا دچار تغییر مدیریت شد، متأسفانه دیگه برای این کارا خیلی دیر شده بود و کشتی به گل نشسته ی نوکیا دیگه نتونست لنگر بکشه و به دل دریای رقابت بزنه...
3️⃣ تحلیل های سطحی و احساسی: مدیران نوکیا به جای بررسی و تحلیل بر اساس داده های واقعی، به احساسات خودشون تکیه میکردن و حتی نقل شده وقتی تصمیم به تغییر سیستم عامل سیمبین کردن، اکثر مدیران نوکیا تصمیم داشتن برن سمت ویندوز فون؛ در حالی که آینده ی ویندوز اصلا روشن پیش بینی نمیشد و همه ی آمارها در مقابل اندروید زانو زده بودن! اما در نهایت با این که به سمت ویندوز رفتن، تو سال 2013 نوکیا شد یکی از خاطره های شیرین نوجوانی و جوانی خیلی از ماها!
🌑⭕️ خب که چی؟
نوکیا یه ماکت از شکسته که هر کدوم از ما می تونیم بازطراحی اون ماکت بشیم تو هر مرحله از زندگی مون.
نوکیا صدای انتقادات رو خفه میکرد و اجازه نمیداد از مزایای برندهای دیگه چیزی به گوشش برسه و یه تکونی به خودش بده و سر و گردنش رو بالاتر بکشه که نکنه سر و گردنای دیگه برسن بهش. اگه نوکیا همون سال های اول ورود اندروید دست از این مقاومت در برابر تغییرش میکشید، شاید الان خیلی از ما به جای برندهای مختلفی که دستمون داریم، نوکیا دستمون بود و داشتیم نوستالژی های 1100 رو با گوشی های هوشمند خفن جدیدش تجدید تجدید می کردیم.
شما نمی تونید خودتون رو از بیرون ببینید، چون شما بیرون از خودتون نیستید، شما سرشارید از قضاوت های مختلف در مورد خودتون، اجازه بدید یه منتقد منصف و آگاه هر از گاهی از بیرون شما رو به چالش بکشه و بدون تعصب نقدهاش رو بپذیرید و اگه تونستید بوسه ای به پیشانی مبارکش بزنید برای این پیکرتراشیش...
و در پایان تو هر کاری که هستید، اولا باید رقبای خودتون رو بشناسید و به قوّت هاشون احترام بذارید و ازشون یاد بگیرید؛ ثانیا باید تمام سعی تون رو بکنید به حد اون ها برسید و ضعف هاتون رو بپوشونید؛ ثالثا باید نسبت به اونا یه "مزیت رقابتی" ایجاد کنید. یه دلیل که دیگران سراغ شما بیان نه اونا!
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdana_ir
🎯 @cdana_ir
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ از زیر کار در رو هستید یا نه؟
اگه بخوام خیلی کوتاه فرق یه آدم مسئولیت پذیر و مدیر زمان رو با یه آدم از زیرکار در رو بگم؛ باید بگم که فرقشون تو استفاده از کلمه ی «اما» یا «و» توی جمله بندیشونه!!
اگه از «اما» استفاده میکنید پس باید یه اصلاحیه به خودتون بزنید وگرنه امیدی به موفقیت های بعدی نداشته باشید.
اما اگه از «و» استفاده میکنید، باید به شما تبریک بگم، چون شما یه مدیر زمان خوب هستید.
اما این دو تا کلمه کجا باید چطور استعمال بشن یا نشن؟
«من میخوام زمانم رو مدیریت کنم "اما" .... این مشکلات رو دارم»
«من میخوام زمانم رو مدیریت کنم "و" ... این مشکلات رو هم دارم»
«اما» مانع شماست. وقتی میگی «اما» یعنی می خواما، ولی نمی تونم که!
«و» کمک شماست. وقتی میگی «و» یعنی میخوام، این مشکلات رو هم دارم، ولی با همه ی مشکلات براش راه حل پیدا میکنم. «و» به شما کمک میکنه که دنبال راه حل بگردید، حتی تو سخت ترین شرایط...
فراموش نکنید: یا راهی خواهیم ساخت، یا بهانه ای خواهیم یافت...
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️سندروم بیزاری از باخت!
یکی از ترس های بزرگ ما اقرار به اشتباهه. خیلی وقتا میدونیم که مسیری که توش پا گذاشتیم و تا وسط این مسیر رو اومدیم، آخرش به یه پرتگاه میرسه و ادامه دادن این راه اصلا منطقی نیست. اما بازم میریم. میریم چون میترسیم که خودمون یا دیگران به این نتیجه برسیم که اشتباه کردیم و تو مسیرمون شکست خوردیم!
به خاطر این بیزاری از باخت گاهی تا سقوط داخل پرتگاهِ آخرِ مسیرمون میریم و هر چی داریم و نداریم رو به باد میدیم.
فرض کنید یه نفر یه تراول 50 هزار تومانی رو به مزایده گذاشته. پیشنهاد با هزار تومان شروع میشه و جذابیتش بالاست. نفر دومی پیدا میشه و پیشنهاد دو هزار تومانی رو فریاد میزنه. همین طور با گام های هزار تومانی بالا میریم تا برسیم به خود 50 هزار تومان. تا قبل از این قیمت خرید این اسکناس منطقی به نظر میاد؛ اما شاید باورتون نشه گاهی برای این که از باخت بیزاریم، ممکنه تا 500 هزار تومان هم بالا بریم.
زندگی مون سرشار از این مزایده هایی هست که برای رسیدن به 50 هزار تومان، 500 هزار تومان پرداخت کردیم.
یه بار کمی بالا برید و از بیرون یه نگاه به سیر زندگی خودتون بندازید. ببینید تو چند تا مزایده شرکت کردید که از قیمت خود جنس بالا زدید و هی دارید پیشنهاد بالاتر میدید که خدایی نکرده کسی فکر نکنه شما باختید!!!
بذارید بعد از پیشنهاد نفر دوم (که معمولا همکار فروشنده اصلیه و قصدش کلاه برداریه) دیگه شما پیشنهادی ندید و پولتون رو نبازید.
اگه الان تو راهی هستید و سلول سلول تون شهادت میده که دارید اشتباه میرید، سرتون رو بالا بگیرید یه نگاه به دور و برتون بندازید، جاده رو تا ابتداء برگردید و یه مسیر جدید رو انتخاب کنید.
هیچ وقت فراموش نکنید زندگی شما یه زندگی والیبالیه نه یه زندگی فوتبالی... ممکنه امروز اولین روز از ست دوم زندگی شما باشه...
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ پنجمین فصل زندگیت رو کی شروع میکنی؟!
خانم پورتیا نلسون، بازیگر، آهنگساز، و نویسنده آمریکایی شعر کوتاهی نوشته که فوق العاده اس. انگار زندگی نامه خیلی از ما رو فشرده کرده. اسم شعر کوتاهش اینه: زندگی نامه من در پنج فصل.
فصل اول
در خیابان قدم می زدم، یک چاه عمیق پیش رویم قرار گرفت. در آن میافتم، گم شدهام و هیچ کاری از دستم برنمیآید
اصلاً تقصیر من نیست، پیداکردن راهی به بیرون، انگار تا ابد طول کشيد!
فصل دو
دوباره در طول همان خیابان راه می روم.
یک چاه عمیق پیش روست. وانمود میکنم آن را نمیبینم
دوباره در آن میافتم. باورم نمیشود که دوباره همانجا هستم!
اما این تقصیر من نیست. بازهم زمان زیادی طول میکشد تا بتوانم بیرون بیایم.
فصل سه
در طول همان خیابان قدم میزنم. یک چاه عمیق در پیادهروست. آن را میبینم. باز هم در آن میافتم، دیگر عادت کردهام.
چشمهایم باز است. میدانم کجا هست. تقصیر من است، فورا بیرون میآیم.
فصل چهار
دوباره همان خیابان را طی میکنم. یک چاه عمیق روبروی من است. آن را دور میزنم و از کنارش می گذرم.
فصل پنج
از یک خیابان دیگری میروم.
👈 تو متن بالا ترجمه زندگی خیلی هامون در پنج فصل ذکر شده بود.
خیلی وقتا میدونیم مسیری که داریم با اصرار توش طی مسیر میکنیم به چاه میرسه و بازم میریم.
وقتی هم میخوایم تغییر ایجاد کنیم بازم تو همون خیابونه.
به نظرتون وقتش نرسیده فصل پنجم زندگی مون و ست دوم زندگی والیبالی مون رو شروع کنیم؟!
زودتر وارد خیابون جدید بشید.
لطفا!
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ برای مشاهده ویدئوی فوق در کیفیت های مختلف به کانال آپارات مراجعه کنید:
https://www.aparat.com/cdana
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ اگه شلخته ای و دوس داری منظم بشی این متن رو بخون؟
🔥یکی از اصول مدیریت زمان، نظم در چینش وسایلمونه!
🔥شاید به نظرتون عجیب باشه، اما خیلی مهمه. اگه اتاق شلوغ و شلخته ای دارید، خیلی به پایبندی تون به مدیریت زمان تون اطمینان نداشته باشید.
🔥تو این متن میخوام تو 5 گام به شما کمک کنم که نظم رو تو زندگیتون جاری کنید:
🔥قول میدم با رعایت این اصول اولیه بهره بریتون به طرز قابل شاخ درآری افزایش پیدا میکنه و احساس بهتری خواهید داشت:
👈گام اول: گودبای آت و آشغال!
☄تو این گام شما باید وسائل اضافی تون رو دور بریزید. اگه وسیله ای خرابه و بهش نیاز دارید، تعمیر بشه و یه تمیزی کلی از محل کار یا اتاقتون داشته باشید.
👈گام دوم: هر آشغال جایی و هر وسیله مکانی دارد!
☄بعد از اینکه آت و آشغالا (ممکنه یه وسیله با ارزش باشه اما برای شما آت و آشغال حساب بشه چون کارایی نداره و فضا اشغال کرده) رو دور ریختید و یه نظم کلی رو حاکم کردید، حالا وقتشه که طبق تعریف خودتون از محل هر وسیله ای، وسایلتون رو سر جاش قرار بدید. ملاک تون برای این نوع نظم این باشه که اگه برق رفت و همه جا تاریک بود، بازم بتونید با چشم بسته پیداش کنید. یا یه ملاک دیگه این که اگه به کسی آدرس وسیله رو دادید که براتون پیداش کنه به راحتی بتونه پیدا کنه!
🌪توصیه میکنم وسایلتون رو تو سه محور تقسیم بندی کنید:
1️⃣ وسایل پر استفاده: وسایلی که هر روز بهش احتیاج داریم و اگه نباشن کارمون لنگه.
2️⃣ وسایل کم استفاده: وسایلی که هر از چندگاهی بهشون نیاز داریم. استفاده شو کمه ولی موقع خودشون حسابی گره باز میکنن از گیر و گورمون.
3️⃣ وسایل بی استفاده: وسایلی که بودن و نبودنشون مثل نقش گوشت آهو تو خاگینه اس! با دست و دل باز و گشاده بریزید دور این گوشت آهوهاتون رو! یه جمله رو بهتون یادآوری میکنم که هر وقت در مورد هر وسیله ای این جمله رو گفتید، لحظه ای درنگ نکنید و بندازیدش تو سطل آشغال: «شاید یه روزی به یه دردی خورد!!!»
🔘 یه نکته ی دیگه تو همین گام:
🚀 میتونید یه لیست از مکان هایی که اشیاء مختلف رو توش قرار میدید تهیه کنید. مثلا کشوی سوم میزتون مختص به خلاصه نویسی های شماست.
🔥میتونید داخل خود همون میز هم یه یادداشت مخصوص تهیه کنید به این شکل که: پوشه های قرمز رنگ، خلاصه کتاب های روان شناسی، پوشه های آبی رنگ، خلاصه کتاب های تاریخی و…
🔥یا زونکن داشته باشید که داخل هر زونکن پوشه بندی شده باشه و با دیدن یکی دو برگه ی راهنما به راحتی میتونید بفهمید این همه کاغذ دقیقا هر کدوم متعلق به چه موضوعیه و چه تاریخی نوشته شده و کلی اطلاعات دیگه.
🔥پس پیدا کردن هر چیزی تو دم و دستگاه شما نهایتا یک دقیقه از شما وقت میگیره که این یعنی یه مدیریت فوق العاده زمان.
⌛️💪گام های بعدی رو تو پست های بعدی ببینید....
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdana_ir
🎯 @cdana_ir
📎 www.cdana.ir
✅⬅️ اگه شلخته ای و دوس داری منظم بشی این متن رو بخون؟
تو مطلب قبلی دو گام از پنج گام رسیدن به نظم روگفتم. اینجام سه گام بعدی رو مینویسم. باشد که استفاده کنید :)
👈گام سوم: پاکسازی:
این گام رو تو گام قبل توضیح دادم.
فقط تأکید میکنم که تو دور ریختن این مدل وسائل دست و دلتون نلرزه.
نکته ی بعدی این گام اینه که هر وسیله ای رو که به طور منظم از سرجاش برداشتید، بلافاصله بعد از انجام کارتون، اون رو به جای قبلیش منتقل کنید. خیلی وقتا ما نظم رو خوب شروع میکنیم، اما با به هم زدنش به مقدار زیاد، دیگه حوصله ی ایجاد مجدد نظم رو نداریم.
👈گام چهارم: قاعده سازی:
تو این گام قراره برای نظم و انضباط مون یه سری قاعده و قانون و استاندارد تعیین کنیم.
برای این گام یه قلم و کاغذ داشته باشید.
لازمه دقت کنید که یه سری کار هست که به صورت روزمره انجام میشه.
یعنی شما هر روز به انجام اون کارها مشغولید. پس یه چک لیست داشته باشید که هر کدوم از این کارها توش درج شده باشه و در صورت انجام، یه تیک به معنای تأیید انجام بگیره.
یه قسمت از کاغذتون هم به کارهایی که به صورت روزانه و دفعی رخ میده اختصاص داره.
اون ها رو هم یادداشت کنید و بعد از انجام اونا یه تیک بزنید.
میتونید برای خودتون یه معیار و نمره هم در نظر بگیرید که هر روز به خودتون و مقدار نظم تون نمره بدید و در طول یک ماه کامل خودتون رو بسنجید.
👈گام پنجم: مشهور به نظم بشید:
این گام ثمره ی تعهد مدت دار به گام های پیشین خودشه.
انقدر به گام های قبل متعهد باشید که هر کسی که شما رو میشناسه به عنوان یه فرد منظم از شما یاد کنه.
👈هدف:
هدف از این نوع نظم اینه که به جایی برسید که با چشم بسته هم بشه به هر چیزی که میخواید دسترسی داشته باشید.
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - چطورکاری کنیم که همیشه برنده باشیم؟
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir