#غریبانه💔
ای کاش
وقتی خدا
در
صحرای محشر بگوید
چه کردی؟🙃
یوسف زهرا پاسخ دهد؛
منتظر من بود....✋❤️🍃
#جانمآقا
#الهمالعجلالولیکالفرج
🖊 @chaadorihhaaa
|🎈🍃
#چادرانھ 🌸
آرے...
#چادر دسٺ و پاگیر استـ ...
این چادر❤️
جاهایے دستــ✋🏻
مرا گرفتہ استـ ڪہ😍
فکرش را همــ نمیڪنے 😌✌️🏻
🖊 @chaadorihhaaa
هدایت شده از حرم
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
📖🕋📖🕋📖
🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی⬅️ صلوات محمدی ( اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم )در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو
میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️فرصت خواندن تایکشنبه شب ۱۸/ ۹/ ۹۷
❇️ جهت تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد صلوات را که می فرستید به آیدی زیر بفرمایید تا آمار در حرم مطهر امام رضا( ع )ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️ آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد صلوات در ختم دسته جمعی ⬇️⬇️
🆔 @ZZ3362
#چند_خط_کتاب 📚
تیر خلاص را زد. دستش را انداخت داخل شبکه های ضریح وگفت:من همه محسنم رو به این بی بی دادم. اگه بگی یه ناخن یا یه تارمو موش رو اوردی برای من کافیه!!
نفسم را به زور دادم بالا.سرم را انداختم پایین وگفتم:سر که نداره هیچ...بدنش رو هم مثل بدن علی اکبر اربا اربا کردن...💔
#سر_بلند
#محمد_علی_جعفری
#چند_خط_کتاب 📚
#بیشنهاد_مطالعه
🍁 @chaadorihhaaa
✨✨
✨
📝 #پارت_سی_و_دوم
#فرشته
تمام مدت بیهوشی ذکر می گفت. قسمتی از کبد و روده و معدش رو برداشته بودن. تا چند روز قدغن بود کسی بیاد ملاقاتش. اما زخمش عفونت کرد. تا دو هفته نمی تونست چیزی بخوره. یواش یواش مایعات می خورد. منوچهر باید شیمی درمانی می شد. ازآزمایش مغز استخوان، پیش رفت سرطان رو میسنجن و بر اساس اون شیمی درمانی می کنن...
دکتر شفاییان متخصص خونه که دکتر میری برای مداوای منوچهر معرفیش کرد. روز آزمایش نمی دونم دردی که من کشیدم بدتر بود یا دردی که منوچهر کشید....
دلم میسوزه. میگم ای کاش یه بارداد می زد. صدای نالش بلند می شد. دردش رو بیرون می ریخت. همین صبوری و سکوت ها، پرستارها و دکترها رو عاشق کرده بود.
هرکاری از دستشون بر میومد دریغ نمی کردن...
تا جواب آزمایش آماده شه، منوچهر رو مرخص کردن.
روزایی که ازبیمارستان میومدیم، روزای خوش زندگیم بود. همه از روحیم تعجب می کردن. نمی تونستم جلوی خنده هام رو بگیرم. با جمشید زیر بغلش رو گرفتیم تا دم آسانسور. گفت میخوام خودم راه برم.
جمشید رفت جلوي منوچهر، رسول سمت راستش، برادر دیگرش، بهروز، سمت چپش و من پشت سرش که اگر خواست بیفته نگهش داریم. سه تاماشین اومده بودن دنبالمون. دم خونه جلوی پای منوچهرگوسفند کشتن. مادرش شربت می داد.
علی و هدی خونه رو مرتب کرده بودن. از دم در تا پای تخت منوچهر شاخه های گل🌹🌷 چیده بودن و یه گلدون پر ازگل گذاشته بودن بالای تختش...
جواب آزمایش که اومد، دکتر گفت: باید زودتر شیمی درمانی شه. با هر نسخه ی دکتر کمرم می لرزید که اگه داروها گیر نیان چی؟...
دنبال بعضی داروها باید توی ناصرخسرو می گشتیم صف های چند ساعته ی هلال احمر و سیزده آبان و داروخونه های تخصصی که چیزی نبود.
دوستای منوچهر پروندش رو بیرون کشیدن و کارت جانبازی منوچهر رو از بنیاد گرفتن. اما این کارا طول کشید...
برای خرج دوا و دکتر منوچهر خونمون رو فروختیم و اجاره نشین شدیم.
منوچهر ماهی سه روز شیمی درمانی می شد. داروها رو که می زدن گر می گرفت...
می گفت: انگار من رو کردن توی کوره بدنم داغ میشه...
تا چند روز حالت تهوع داشت. ده روز دهان و حلقش زخم می شد. آب دهانش رو به سختی قورت می داد و به خاطر شیمی درمانی موهاش ریخت....
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
••••●❥JOiN👇
🆔 @chaadorihhaaa
✨
✨✨
✨✨
✨
📝 #پارت_سی_و_سوم
#فرشته
《منوچهر چشمهاش رو روی هم گذاشت و فرشته موهای سرش رو با تیغ زد. صبح که برده بودش حمام، موهاش تکه تکه می ریخت. موهای زیری که مانده بود توی سرش فرو می رفت و اذیتش می کرد. گفت:با تیغ بزندشان. حتی ریشهایش را که تنک
شده بود.
یک زیر حرف میزد. گاهی وقت ها حرف زدن سخت است اما سکوت سنگینتر و تلخ تر. آینه را برداشت و جلو ی منوچهر ایستاد...
( خیلی خوش تیپ شده ای. عین یول براینر. خودت را ببین.)
منوچهر همانطور که چشمهایش را بسته بود، به
صورت و چانه اش دست کشید و روی تخت دراز کشید.》
منوچهر رو با خودم مقایسه می کردم. روزایی که به شوخی دستم رو می بردم لای موهاش و از سر بدجنسی میکشیدمشون. و حالا که دیگه مژه هاش هم ریخته بود به چشم من فرق نداشت.
منوچهر بود، کنارمون بود، نفس می کشید..
همه ی زندگیم شده بود منوچهرو مراقبت از ازش انقدر که یادم رفته بود اسم علی و هدی رو مدرسه بنویسم...
علی کلاس اول راهنمایی می رفت و هدی اول دبستان...
جام کنار تختش بود شبا همون جا می خوابیدم، پای تخت....
یه شب از ( یا حسین ) گفتنش بیدار شدم...
خواب دیده بود....
خیس عرق شده بود. خواب دیده بود چل چراغ محل رو بلند کرده.
"چل چراغ سنگین بود. استخونونام می شکست. صدای شکستنشون رو می شنیدم. همه ی دندونام ریخت توی دهنم..."
آشفته بود. خوابش رو برای یکی از دوستاش که اومده بود ملاقاتش تعریف کرد.
برگشت گفت: "تعبیرش اینه که شما از
راهتون برگشتید. پشت کردید به اعتقاداتتون"
اون روزا خیلیا به ما ایراد می گرفتن. حتی تهمت می زدن. چون ریشای منوچهر به خاطر شیمی درمانی ریخته بود و من برای این که بتونم زیر بغلش رو بگیرم و راه بره، چادر رو میذاشتم کنار.
نمی تونستم ببینم این طوری زجر بکشه.
تلفن زدم به کسی که تعبیر خواب می دونست.
خواب رو که شنید دگرگون شد. به شهادت🌹 تعبیرش کرد، شهادتی که سختی های زيادی داره.....
حالا ما خوشحال بودیم منوچهر خوب شده. سر حال بود. بعدظهرا می رفت بیرون قدم میزد. روزای اول پشت سرش راه می افتادم. دورادور مراقب بودم زمین نخوره. میدونستم حساسه.
می گفت: "از توجهت لذت می برم تا وقتی که ببینم
توی نگاهت ترحم نیست."
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
••••●❥JOiN👇
🆔 @chaadorihhaaa
✨
✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿
#آیهای_از_حجاب
ای پیامبر به زنان ودخترانت بگو
پوششهای خودرا برخود فروتر گیرنداین
برای آنکه مورد آزار قرارنگیرندنزدیکتر
است وخداوند آمرزنده ومهربان است.
📖 احــــزابـ ۵۹
@chaadorihhaaa
. .
#لطفا_کپشن_و_بخونید
#حتی_اگه_فرصتتون_کمه_بعدا_بخونید ⚘
.
⚘ فرض ڪنید دختر یڪ خانواده یِ ثروتمنــد هستید در تبریز🤔
با یڪ طلبهِ ساده ازدواج میڪنیـــــــــد😳
و بخاطـر ادامه تحصیل همیـن طلبه یِ ساده راهے نجف مے شوید. 😱
گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیریــد
.
علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میڪنــد.
علامـه در جایے فرموده بودند : ایشان وقتے در #قم رو به #حضرت_معصومه سلام میدادنــد
من جواب خانــوم را میشنیــدم!
و همچیــن هنگامے ڪه #زیارت_عاشورا میخواندند من جواب #سلام #امام_حسین (ع) را میشنیــدم!
.
#همیشه_به_جایگاه_او_حسرت_میخورم_با_خود_فکر_میکنم
#وقتی_که_داشته_خانه_را_جارو_میزده
#میدانسته_در_آسمان_ها_انقدر_معروف_است؟
#میدانسته_در_پرورش_یک_مرد_بزرگ_انقدر_موثر_است؟
#کاش_کتابی_از_زندگی_نامه_اش_چاپ_شده_بود.
#علامه_طباطبایی
🌸🍃🌸🍃🌸
❣ #دختــران_چــادری
✅ ڪانال برتـــر حجابـــ
✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی👇
@chaadorihhaaa