eitaa logo
چـــادرےهـــا |•°🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
74 فایل
﷽ دلـ♡ـمـ مےخواھَد آرام صدایتـ کنم: "ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ‌ ﯾاﺷاﻫِﺪَ کُلِّ ﻧَﺠْﻮۍ" وبگویمـ #طُ خودِ خودِ آرامشے ومن بیـقرارِ بیقـرار.♥ |•ارتباط با خادم•| @Khadem_alhoseinn |°• ڪانال‌دوممون •°| 🍃 @goollgoolii (۶شَهریور۹۵) تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
بـرسرش هربار✨ چـ♡ـاڋر میڪند قـاب چـشمان👀 مرا پُرمیڪند آنـقدر پاڪ🌺ـست حـتے☝️پیش او... چـ♡ـادر احساس تـفـاخر میڪند☺️ #چـ♡ـادرش_بال_عروجست🌺 ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼══
📸 ✨🌈 ●•●🍭•●•🌸●•●🎈●• 📬📨📮 ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══
زنــے با روسرے آب رفتـه ... پیرزنـے با ڪفش پاشنه هفت سانتـے ...👠 دختـر جوانـے با لباس هاے تنگ ...👗 جالـب است میان این همـہ رنگ ولعاب ... چشم آدم بـہ دخترے می افتد... کـہ رنگ ندارد اما بیشتر می درخشـد. ...😇 هے فکر مے ڪنم این آدم علاوه بر ایمان , یڪ چیز دیـگر هم دارد ڪـه بقیه ندارند وآن فقط ڪمے اعتماد به نفـس است ...😉 ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══
#پروفایل📸 #‌دخترونه✨🌺 ●•●🍭•●•🌸●•●🎈●• #درخواستے📬📨📮 #چادرۍها ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══
#ریحانه 🌺به_خودٺ_بيآ🌺 خواهرم چآدر تو تلافي غروبي🌒 اسٺ که در آݩ روز به زور چآدر از سر زناݩ حرم حسيݩ(ع)کشيدند.😥😥 #حجاب #محجبه #چادر_خاکی ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم رفاقتی می خواهد ✨ که سربند یازهرایم را ببندد❣ که دلم را حسینی کند🌷 که... که خاکی باشد💫 دلم رفاقتی می خواهد🌹 که ❤️شهیدم❤️کند...!!! ❤️✨❤️✨❤️✨❤️ @chaadorihhaaa ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
☝️بد حجابی دزدیست... وقتی چشم مردی را به دنبال خود بکشی و تو را زیباتر از همسر خودش بیابد، بدان که از زندگی زنی دیگر دزدی کرده ای.... بدحجابی دزدیست...دزدی از #خدا وقتی ذهن فردی رو مشغول میکنی و به گناه میندازیش... #پویش_حجاب_فاطمے
عشق جگر می خواهد...
♥️بِـسْــمِ الله الـرَحْـمٰـن ِالـرَحیــٖم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠 📚رمـــــان 📚 قسمت رژ لب قرمز را بر لبانش کشید و نگاه دوباره ای به تصویر خود در آیینه انداخت با احساس زیبایی چند برابر خود لبخندی زد شال مشکی را سرش کرد و چتری هایش را مرتب کرد...باشنیدن صدای در اتاق خودش را برای یک جروبحث دوباره با مادرش آماده کرد... زود کیفش را برداشت و به طرف در خروجی خانه رفت «مهلا خانم» نگاهی به دخترکش کرد ــ کجا میری مهیا ــ بیرون ــ گفتم کجا مهیا کتونی هایش پا کرد نگاهی به مادرش انداخت _گفتم کہ بیرون مهلا خانم تا خواست با اون بحثی کند با شنیدن صدای سرفه هاے همسرش بیخیال شد مهیا هم از فرصت استفاده کرد و از پله ها تند تند پایین آمد در خانه را بست که با دیدن پسر همسایه (ای بابایی) گفت... نگاهی به آن انداخت پسر سبزه ای که همیشه دکمه اخر پیراهنش بسته است و ریشو هم هست نمیدانست چرا اصلا احساس خوبی به این پسره ندارد با عبور ماشین پسر همسایه از کنارش به خودش آمد 🍃ادامہ دارد.... ✍ ✍لطفا فقط با ذکر و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ