#ریحانهـ
زنــے با روسرے آب رفتـه ...
پیرزنـے با ڪفش پاشنه هفت سانتـے ...👠 دختـر جوانـے با لباس هاے تنگ ...👗
جالـب است میان این همـہ رنگ ولعاب ...
چشم آدم بـہ دخترے می افتد...
کـہ رنگ ندارد اما بیشتر می درخشـد. ...😇
هے فکر مے ڪنم این آدم علاوه بر ایمان ,
یڪ چیز دیـگر هم دارد ڪـه بقیه ندارند
وآن فقط ڪمے اعتماد به نفـس است ...😉
#عفت
#حیا
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼═══
دلم رفاقتی می خواهد ✨
که سربند یازهرایم را ببندد❣
که دلم را حسینی کند🌷
که...
که خاکی باشد💫
دلم رفاقتی می خواهد🌹
که ❤️شهیدم❤️کند...!!!
❤️✨❤️✨❤️✨❤️
@chaadorihhaaa
❤️✨❤️✨❤️✨❤️
💠 ❁﷽❁ 💠
📚رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
📚 قسمت #اول
رژ لب قرمز را بر لبانش کشید
و نگاه دوباره ای به تصویر خود در آیینه انداخت با احساس زیبایی چند برابر خود لبخندی زد
شال مشکی را سرش کرد
و چتری هایش را مرتب کرد...باشنیدن صدای در اتاق خودش را برای یک جروبحث دوباره با مادرش آماده کرد...
زود کیفش را برداشت و به طرف در خروجی
خانه رفت
«مهلا خانم» نگاهی به دخترکش کرد
ــ کجا میری مهیا
ــ بیرون
ــ گفتم کجا
مهیا کتونی هایش پا کرد نگاهی به مادرش انداخت
_گفتم کہ بیرون
مهلا خانم تا خواست با اون بحثی کند با شنیدن صدای سرفه هاے همسرش بیخیال شد
مهیا هم از فرصت استفاده کرد و از پله ها تند تند پایین آمد
در خانه را بست که با دیدن پسر همسایه
(ای بابایی) گفت...
نگاهی به آن انداخت
پسر سبزه ای که همیشه دکمه اخر پیراهنش بسته است و ریشو هم هست نمیدانست چرا اصلا احساس خوبی به این پسره ندارد
با عبور ماشین پسر همسایه از کنارش به خودش آمد
🍃ادامہ دارد....
✍#فاطمه_امیری
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ