چــاڋراݩہ•{♡}•
دختر باید جورۍ لباس بپوشد
ڪه در مقابل هر نگاه نامناسبۍ
یڪ سپر محافظۍداشته باشد...
خواهرم
لباس پوشیدن تو نشانهٔ این است
ڪه⇩⇩
⇦آیا همه لیاقت دیدن تو را
دارند!؟
همه میتوانند هر جورۍ ڪه
بخواهند نگاهت ڪنند؟
خواهرم
تووقتۍچادر دارۍنشانهٔ این
است ڪه ⇩⇩
⇦من به هر ڪسۍاجازه دیدن
الماس وجودم را نمیدهم
من دختر حضرت زهرا(س)هستم
و دخترحضرت زهرا بودن همچون
ملڪه ها ارزشی دارد ڪه تو
نمیتوانۍ به آن دسترسۍ داشتہ
باشۍو من باچادرم یعنۍملڪه👸...
#چادرم_ارثیه_حضرت_زهرا
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
اگه افتخارشما اینه ڪه طرف یه
تیڪه پارچه رو زده رو چوب و
ده دقیقه وایساده،
باید بگم ڪه افتخار ما اینه اون
موقع ڪه بعداز گرفتن خرمشهر
بعثی هاجنازه یه دخترایرانی
برهنه رو زدن روۍ تیرڪ سه نفر
شهید شدن تا تونستن پیڪر اون
دختر رو بیارن و خاک کنن.
#شرافت و #غیرت چیزیه که شماها عاجزیداز درڪش
نوشته ی خانم "مطهره"
حسین قدیری
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
*~موقعہــ ےدلبــــــرےوپــچ پچ ونــازاسٺـ اذان مےگوینـد😍~*
عـــــــاݜـڨاڹ وڨٺـــــــ ݩݦــــــازاسٺـــــ😍اڋاݩ مےڱۅيݩد...
الٺمــــــــاس دعـــــا
مخصوصــاً
*~ـشّٖٓهِّاٰـَٖدـتـْٖٓ~
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
علامه مجلسی فرمودند :
شب جمعه مشغول مطالعه بودمـ, به این دعـا رسیدم🍃
(بِسمـ اللہ الرحمـٰن الرحیم)
"اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها
وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه, وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمین"َ 🌍
بعد یڪ هفته مجدد خواستمـ, آنـرا بخوانمـ, ڪہ در حالت مکاشفه از ملائڪہ ندایی شنیدمـ, ڪہ مـا هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فـارغ نشدهایمـ ...✨🍃
قصصالعلماء, ص80♥️
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب💚✋
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
🌺 رسول خدا (ص) فرمودند:
« إنَّ فاطِمَةَ اَحصَنَت فَرجَها فَحَرَّمَ اللهُ ذُرَّیَّتَها عَلَی النّارِ »
همانا فاطمه دامن عفت خويش را به شدت حفظ كرد، درنتيجه خداوند فرزندانش را بر آتش حرام نمود
(بحار الانوار ج 43 صص 230،231،232)
نمونه ای از عفاف گرایی شدید حضرت زهراء (س) : وقتی براساس تقسیم کار بنا شد کارهای بیرون از خانه به امیرمؤمنان علی (ع) و کارهای داخل خانه به ایشان واگذار شود حضرت زهراء (س) بسیار مسرور شدند زیرا بر اساس این تقسیم کار، از معاشرت با مردان جهت خرید کالا و ... معاف گشتند.
#پویش_حجاب_فاطمے
هدایت شده از چـــادرےهـــا |•°🌸
♥️بِـسْــمِ الله الـرَحْـمٰـن ِالـرَحیــٖم♥️
💠 ❁﷽❁ 💠
📚رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
📚 قسمت #هفدهم
در سالن بیمارستان گوشه ای نشسته بود نیم ساعتی می شد که به بیمارستان آمده بودند و شهاب را به اتاق عمل برده بودند
با صدای گریه ی زنی سرش را بلند کرد با دیدن مریم همراه یه زن و مردی که حتما مادر و پدر مریم بودند حدس زد که خانواده ی شهاب راخبر کردند
با اشاره دست پرستار به طرف اتاق عمل،
مریم همراه پدرومادرش به سمت اتاق امدند...
مریم با دیدن مهیا آن هم با دست و لباسای خونی شوک زده به سمت او آمد
_ت... تو اینجا چیکار میکنی
مهیا ناخواسته چشمه ی اشکش جوشید و اشک هایش بر روی گونه هایش ریخت
_همش تقصیر من بود
مادر و پدر شهاب به سمت دخترشان امد
_همش تقصیر من بود
مریم دست های مهیا رو گرفت
_تو میدونی شهاب چش شده؟؟ حرف بزن
جواب مریم جز گریه های مهیا نبود مادر شهاب به سمتش امد
_دخترم توروخدا بگو چی شده شهابم حالش چطوره
پدر شهاب جلو امد
ــ حاج خانم بزار دختره بشینه برامون توضیح بده حالش خوب نیست
مهیا روی صندلی نشست مریم هم کنارش جای گرفت
مهیا با گریه همه چیزرا تعریف کرد
نفس عمیقی کشید و روبه مریم که اشک هایش گونه هایش را خیس کرده بود گفت
_باور کن من نمی خواستم اینطور بشه اون موقع ترسیده بودم فقط می خواستم یکی کمک کنه
مریم دستانش را فشار داد
_میدونم عزیزم میدونم
در اتاق عمل باز شد
همه جز مهیا به سمت اتاق عمل حمله کردند...
🍃ادامہ دارد....
✍#فاطمه_امیری
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
💠 ❁﷽❁ 💠
📚رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
📚 قسمت #هجدهم
مریم اولین شخصی بود که به دکتر رسید
_آقای دکتر حال داداشم چطوره؟؟
سنگران نباشید با اینکه زخمشون عمیق بود ولی پسر قویی هست خداروشکر خطر رفع شد
مادر شهاب اشک هایش را پاک کرد
_میتونم پسرمو ببینم
_اگه بهوش اومد انتقالش میدن بخش اونجا میتونید ببینیدشون
مریم تشکری کرد
مهیا نفس آسوده ای کشید رو صندلی نشست
مریم نگاهی به مهیا که از ترس رنگ صورتش پریده بود
سردرد شدید مهیا را اذیت کرده بود با دستانش سرش را محکم فشار می داد
با قرار گرفتن لیوان آبی مقابلش،
سرش را بالا گرفت
نگاهی به مریم که با لبخند اشاره ای به لیوان می کرد انداخت لیوان را گرفت تشکری کرد و آن را به دهانش نزدیک کرد
_حالت خوبه عزیزم
_نه اصلا خوب نیستم
مریم با اینکه حال خودش تعریفی نداشت و نگر ان برادرش بود که تا الان به هوش نیامده
اما باید کسی به مهیا که شاهد همه اتفاقات بود دلداری می داد...
_من حتی اسمتم نمیدونم
_مهیا
_چه اسم قشنگی
مهیا بی رمق لبخندی زد
_نگا مهیا جان برای اتفاقی که افتاده خودت رو مقصر ندون هر کی جای تو بود شهاب حتما اینکارو می کرد اصلا ببینم خونوادت میدونن که اینجایی
مهیا فقط سرش را به دو طرف تکان داد
_ای وای میدونی الان ساعت چنده الان حتما کلی نگران شدن شمارشونو بده خبرشون کنم
گوشی که به سمتش دراز شده بود را گرفت
و شماره مادرش را تایپ کرده
مریم دکمه تماس را فشار داد و از جایش بلند شود و شروع کرد صحبت کردن با تلفن.
اتاق عمل باز شد...
و تختی که شهاب بیهوش روی آن خوابیده بود بیرون آمد...
تخت از کنارمهیا رد شد مهیاچشمانش را محکم بست نمی خواست چیزی ببیند
چشمانش را باز کرد
مادر شهاب با گریه همراه تخت حرکت می کرد و پسرش را صدا می کرد...
🍃ادامہ دارد....
✍#فاطمه_امیری
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
💠 ❁﷽❁ 💠
📚رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
📚 قسمت #نوزدهم
مریم مادرش را روی صندلی نشاند و شانه هایش را ماساژ می داد
_آروم باش مامان باور کن با این کارایی که میکنی هم خودت هم بقیه رو اذیت می کنی آروم باش
_خانم مهدوی
مریم نگاهی به دو مامور پلیس انداخت
چادرش را درست کرد
_بله بفرمایید
_از نیروی انتظامی مزاحمتون شدیم. برادرتون مجروح شدن درست؟؟
_بله
_حالشون چطوره
_خداروشکر خطر رفع شد ولی هنوز بهوش نیومده
_شما میدونید چطور برادرتون چاقو خوردن؟
ــ نخیر ما، بیمارستان با ما تماس گرفت ولی ایشون همراشون بود
و با دست اشاره ای به مهیا کرد
مهیا از جایش بلند شد
_س.... سلام
_سلام .شما همراه آقای مهدوی بودید
_بله
_اسم و فامیلتون
_مهیا رضایی
_خب تعریف کنید چی شد؟؟؟
و به سرباز اشاره کرد که گفته های مهیا را یاداشت کنه
🍃ادامہ دارد....
✍#فاطمه_امیری
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم....
🍂بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ,,,
✨ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦَ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨سلام و عرض ادب میکنیم خدمت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
✨ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلیهِمَ السَّلام✨
✳️بهترین دعا فراموش نشود✳️
⚜اِلهی
🔰یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
🔰یا عالیُ بِحَقِّ علی
🔰یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
🔰یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
🔰یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
🔱عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان🔱
🔆در پناه حضرت حق روزی آرام و سرشار از معنویت نثارتان...🔆
🕯 @Chaadorihhaaa🕯