💠پیامبر اکرم(ص):
"همانا خداوند زیباست و زیبایے را دوست دارد" *
و چہ زیباست کہ #انسان را نیز زیبادوست آفریده است؛
انسانے کہ با دیدن منظرهاے چشمنواز😍 مدهوش مےشود...
و از شنیدن صدایے دلنشین🎶 بہ وجد مےآید...
و با بوییدن گلے خوشبو🌹 آرام مےگیرد...
💫انسانی کہ تا این حد بہ زیبایے عشق مےورزد، مگر مےتواند خود را زیبا نخواهد؟!
لباسهای خوشرنگ بر تن نکند، با عطرهاے نفیس خود را خوشبو نکند و با زیورآلات گوناگون مزین ننماید؟!
مگر مےتوان #زیبادوستے او را منکر شد و یا بخاطر آن او را نکوهش کرد⁉️
مگر مےشود #عشق_بہ_زیبایے را از او گرفت⁉️
هرگز نمیتوان با او چنین کرد✋
ولے،
مےتوان بلایے دیگر بر سرش آورد؛👇👇
• مےتوان او را بہ برخے از زیبایےها مشغول کرد و از زیباترینها بازش داشت...⚡️
• مےتوان چشم سرش را تقویت و چشم دلش را کور کرد...🙁
• مےتوان با او کارے کرد کہ زیبایےهاے والاے معنوے را نبیند ولے زیبایےهاے مادے را چهارچشم بہ نظاره بنشیند...😟
• و مےتوان بلایے بر سرش آورد کہ جز بہ آراستگے ظاهر نیاندیشد و آراستگے باطنش را طلب نکند...😐😞
💯پس هرچند خواستن ظاهرے زیبا نکوهیدنے نیست، بلکہ نیکوست ولے غفلت از #باطنے_زیبا بہ شدت نکوهیده بلکہ خسارت است.💥
☝️خداوند در وجود انسانها عشق به زیبایے نهاد تا با این عشق از پروردگارشان بخواهند آنان را بہ زیباترین زیبایےها و #کمالات_اخلاقے_و_معنوے آراستہ گرداند✨
پس؛
👈#زیبایےهاے_معنوے را فداے زیبایےهاے ظاهرے نکنیم❌
📖*الکافے، ج ۶، ص ۴۳۸
@chaadorihhaaa
فقط دعا کنید پدرم شهید بشه{😞}
خشکم زد گفتم:این چه دعاییه{😳}؟
گفت:آخه بابام موجیه{😢}
گفتم:خب ایشالله خوب میشه{☺️}چرا دعا کنم شهید بشه؟؟{🤔}
گفت:آخه هروقت موج میگیرتش و حال خودشو نمیفهمه شروع میکنه منو و مادر و خواهرمو کتک زدن{😓} اما مشکل ما این نیست{😢}
گفتم:پس چیه؟{😟}
گفت:بعد اینکه حالش خوب شد و متوجه میشه چه کاری کرده شروع میکنه به دست و پای همه ی مارو بوسیدن{😭}و معذرت خواهی میکنه،حاجی ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون رو ببینیم{😣}حاجی دعا کنید پدرمون شهید بشه و به رفیقاش ملحق بشه....
برای سلامتی خودشون و خانواده هاشون صلوات
📿:اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم
@chaadorihhaaa
مردمی که یک وعده غذا هم برای خوردن ندارند
عضو کمیته بینالمللی صلیب سرخ در گفتوگویی بیان داشت : به دلیل جنگ و محاصره برخی مردم در یمن مجبور هستیم بین خوردن غذا یا داشتن دارو یکی را انتخاب کنیم؛ همچنین نزدیک به ۱۵ میلیون نفر از مردم یمن حتی به امکانات اولیه بهداشتی نیز دسترسی ندارند.
@chaadorihhaaa
✨✨
✨
📝 #پارت_بیست_و_یکم
#فرشته
نزدیک عملیات بدر، عراق اعلام کرد دزفول رو میزنه. دزفولیها می رفتن بیرون از شهر.
می گفتن: "وقتی میگه، میزنه...".
دو سه روز بعد که موشک بارون تموم میشد برمیگشتن. بچه هاي لشکر می خواستن خانماشونو بفرستن شهر هاي خودشون، اما کسی دلش نمیومد بره...
دستواره گفت: "همه برون خونه ما، اندیمشک."
من نرفتم...
به منوچهر هم گفتم، ادعا داشتم قوي هستم و تا آخرش می مونم...
هرچی بهم گفتن، نرفتم...
پاي علی میخچه زده بود نمیتونست راه بره...
بردمش بیمارستان نزدیک بیمارستان رو زده بودن. همه شیشه ها ریخته بود. به دکتر پای علی رو نشون دادم...
گفت"خانم تو این وضعیت براي میخچه پای بچت اومدي؟ برو خونت". !
برگشتم خونه...
موج انفجار زده بود در خونه رو باز کرده بود.
هیچ کس نبود، توي خونه چیزي براي خوردن نداشتیم...
تلفن قطع بود...
از شیر آب گل میومد...
برق رفته بود...
باعلی دم در خونه نشستیم یه تویوتا داشت رد می شد آرم سپاه داشت، براش دست تکون دادم. از بچه هاي لشکر بودن.
گفتم: "به برادر صالحی بگید ما اینجا هستیم، برامون آب و نون بیارید".
آقاي صالحی مسئول خونواده ها بود.
هرچی می خواستیم به اون می گفتیم. یکی دو ساعت بعد اومد. نذاشت بمونیم. ما رو برد خونه ي دستواره...
《با چند تا از خانم ها رفته بود بیمارستان براي کمک به مجروح ها، که گفتند منوچهر آمده.
پله ها را دو تا یکی دوید. از وقتی آمده بود دزفول، یک هفته ندیدن منوچهر برایش یک عمر بود.
منوچهر کنار محوطه ي گل کاری بیمارستان منتظر ایستاده بود. فرشته را که دید، نتوانست جلوي اشکهایش را بگیرد...
گفت: "نمیدانی چه حالی داشتم. فکر میکردم مانده اید زیر آوار. پیش خودم می گفتم حالا جواب خدا را چه بدهم"
فرشته دستش را دور گردن منوچهر حلقه کرد و گفت: "واي منوچهر، آن وقت تو می شدي همسر شهید ."!!!
اما منوچهر از چشمهاي پف کرده اش فقط اشک می آمد...》
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
••••●❥JOiN👇
🆔 @chaadorihhaaa
✨
✨✨
✨✨
✨
📝 #پارت_بیست_و_دوم
#فرشته
شنیده بود دزفول رو زدن گفته بودن خیابون طالقانی رو زدن، ما خیابون طالقانی مینشستیم منوچهر میره اهواز، زنگ میزنه تهران که خبر بگیره، مادرم گریه میکنه و میگه دو روز پیش یکی زنگ زده و چیزایی گفته که زیاد سر در نیاورده...
فقط فکر میکنه اتفاق بدی افتاده باشه...
روزي که ما رفتیم اندیمشک حاج عبادیان شماره تلفن هممون رو گرفت که به خونواده هامون خبر بده.
به مادرم گفته بود:
(مدق الحمدالله خوبه. فکر نمی کنم خانمش زیر آوار مونده باشه. مدق از این شانسا نداره..!!)
به شوخی گفته بود!
مادرم خیال کرده بود اتفاقی افتاده و میخوان یواش یواش خبر بدن!
منوچهرم میره دزفول...
می گفت: "تا دزفول انقدر گریه کرده بودم که وقتی رسیدم توي کوچمون، چشمم درست نمیدید، خونه مون رو گم کرده بودم."
بچه هاي لشکر همون موقع میرسن و بهش میگن ما اندیمشک هستیم ...
اول رفتیم به مادرم زنگ زدیم و خبر سلامتیمون رو دادیم، بعد توي شهر گشتیم و من رو رسوند شهید کلانتري...
قبل از اینکه پیاده شم گفت: "نمیخوام اینجا بمونید. باید برید تهران."
اما من تازه پیداش کرده بودم....
گفت: "اگه اینجا باشی و خداي نکرده اتفاقی بیوفته، من میرم جبهه که بمیرم. هدفم دیگه خالص نیست. فرشته به خاطر من برگرد".
شب با خانم عبادیان حرف زدم. بیست سی نفری ميشدیم که خونه ي دستواره جمع شده بودیم.
گاهی چند نفری میرفتیم خونه ي آقاي عسگري یا ممقانی، ولی سخت بود. با بقیه ي خانما هم صحبت کردیم همه راضی شدن. فردا صبح به آقای صالحی، که برامون وسایل صبحانه آورد، گفتیم ما برمیگردیم شهر خودمون...
برامون بلیط قطار بگیرید...
《باید خداحافظی میکرد، وقت زیادی نداشت، اما ساکت بود. هرچه می گفت باز احساسش را نگفته بود... فقط نمیخواست این لحظه تمام شود. توي چشمهاي منوچهر خیره شد. هر وقت میخواست کار ي انجام دهد که منوچهر زیاد راغب نبود، این کار را
میکرد و رضایتش را میگرفت. اما حالا نمیتوانست و نمیخواست او را از رفتن منصرف کند...
گفت: "براي خودت نقشه ي شهادت نکشی ها. من اصلا آمادگیش را ندارم. مطمئن باش تا من نخواهم، تو شهید نمیشوی...
منوچهر گفت: "مطمئنم. وقتی خمپاره می خورد بالا ي سرم و عمل نمیکند، موهایم را قیچی میکنند و سالم میمانم، معلوم است باز هم تو دخالت کرده اي. نمی گذاري بروم فرشته، نمی گذاري".
فرشته نفس راحتی کشید. با شیطنت خندید و انگشتش را بالا آورد جلوي صورتش و گفت: "پس حواست را جمع کن، منوچهر خان، من آنقدر دوستت دارم که نمیتوانم با خدا از این معامله ها بکنم"! 》
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
••••●❥JOiN👇
🆔 @chaadorihhaaa
✨
✨✨
••┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈••
من یڪ دختـر #چادریم ...☝️
#شاد و #پرنشاط ، سرزندہ و پرڪار...😅😃
#قرآن و نهج البلاغہ اگر میخوانم
رمان و حافظ هم میخوانم.🤓
عاشق پهلوانے هایحضرت حیدر اگر هستم،😍
یڪ عالمہ شعر حماسے از شاهنامہ هم حفظم.😏
پاے سجادہ ام گریہ اگر میڪنم😭
خندہ هایم بین دوستانم هم تماشایے است !😉😅
من یڪ عالمہ دوست و رفیق دارم.😍
تابستان ها اگر اردوے جهادے میرویم🙄 اردوهاے تفریحے ام نیز هر هفتہ پا برجاست ...👌
ما اگر سخنرانے میرویم 😕
پارڪ رفتنمان هم سرجایش است ...🎡
مسجد اگر پاتوق ماست🕌
باغ و بوستان پاتوق بعدے ماست ...⛲️
براے نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریم ، هنوز خورشید نزدہ از مسجد تا خانہ پیادہ قدم میزنیم.🚶🚶
دعاے #عهدمان را اگر میخوانیم
همانجا سفرہ باز میڪنیم و با خندہ و شادے صبحانہ مان میشود غذا با طعم دعا !🌯🍳
ما اگر #چادر سر میڪنیم☝️
نقاش هم هستیم😉خطمان هم خوب است✍
حرفهاے #دخترانہ مان سرجایش🙂
شوخے هاے دوستانہ مان را هم میڪنیم😛
نمایشگاہ و تئاتر هم میرویم👌
سینما هم اگر فیلم خوب داشت ...🎞
ڪوہ هم میرویم 🗻
عڪس هاے یادگاری📸
فیلم هاے پر از خندہ و شادی😂
...
ڪے گفتہ ما #چادرے_ها ...😳🤔😡
من #قشنگ_تر از دنیاے خودمان سراغ ندارم !😍
دنیاے من و این رفیقان با خدایم💞
همین هایے ڪہ دنبال زندگیشان در ڪوچہ و خیابان نمیگردند 😠
همین هایے ڪہ وقتے دلت را میشڪنند تا حلالیت ازت نگیرند ول ڪن نیستند ،😍
همین هایے ڪہ حیاشان را نفروختند ...☝️
خوشبخت ندیدہ ، هرڪس ما را ندیدہ ...☝️👌
یــادت نرود بـ❣ـانو‼️
••┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈••
🆔 @chaadorihhaaa
چـــادرےهـــا |•°🌸
#زندگینامه نام:محمد رضا دهقان امیری ملیت:ایرانی،تهران تولد:26/1/1374 شهادت:21/8/1394منطقه حلب سوریه
وصیتنامه شهید محمدرضا دهقان امیری
باسلام بر همه ی دوستان ،آشنایان،اقوام و...این حقیر از همه ی شما عزیزان تقاضای حلالیت دارم و تشکر میکنم از پدرو مادر عزیز تر از جانم که تمام تلاش خود را برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادندواین حقیر حتی نتوانستم قدر کوچکی از این فداکاری هارا پاسخ دهم.
و تشکر میکنم از برادر عزیزم و امیدوارم که شهادت و روحیه جهادی را سرلوحه خود قرار دهد.
همچنین خواهر عزیزم حامی همیشگی من که نهایت لطف خود را بر گردنم داشته و من فقط با بدی پاسخش را داده ام امیدوارم اکنون نیز دعایت را از من دریغ نکنی و همیشه به یادش زینب گونه پایداری کنی.
آن ها که هرگاه مصیبتی به آنها رسد صبوری کنند و بدانند ما از خدائیم و به سوی او باز میگردیم.
سوره بقره آیه 156
صبر را سر لوحه زندگی قرار دهید و مطمئن باشید که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می ماند خدا است.
اگر دلتان گرفت زیارت عاشورا بخوانید و بدانید غم شما از غم حضرت زینب کوچکتر است و مطمئن باشید که تنها با خداست دل ها آرام میگیرد.
امام حسین میفرماید:
اگر دین محمد تداوم نمیابد مگر با کشته شدن من،پس ای شمشیر ها مرا در بر بگیرید.
ومن الله توفیق
@chaadorihhaaa