🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🚝 امروز با مترو رفتم داروخانه ی سیزده آبان تا زودتر برسم.
🚦وقتی رسیدم ایستگاه هفت تیر یه پیرمرد هفتاد ساله داشت از کسی آدرس ستاد دیه رو می پرسید، منم بی تفاوت از کنارشون رد شدم تا برم به کارم برسم.
🏨 خلاصه رسیدم به داروخانه و بعد از کلی انتظار کشیدن توی صف و منتظر موندن اونم حدود چهار ساعت بالاخره نوبتم شد و داروم رو گرفتم.
😊 با خوشحالیِ تموم راه افتادم طرف مترو، دروازه دولت پیاده شدم اونجا یک هو دیدم مردم یه گوشه ی ایستگاه جمع شدن، 🚨 مأمور کلانتری و 🚑 مأمورین اورژانس هم بودن.
😱 رفتم جلوتر دیدم روی زمین کلی خون ریخته،😱 خوب که دقت کردم دیدم همون پیر مرده بود که داشت آدرس می پرسید، 😔 بنده ی خدا مثل اینکه تموم کرده بود.😔
🔴 می گفتن از پله برقی افتاده پائین و سرش خورده لب پله.
😥 حالم چنان بد شد که شادیِ گرفتن داروهام از یادم رفت😣 همونجا بود که با تمام وجودم حس کردم، هیچ کسی از چند لحظه بعدش واقعاً خبر نداره.
👇بیخود نیست که شاعر گفته:
😍عزیزان قدر یکدیگر بدونید
اجل سنگ است و آدم مثل شیشه
#ناصربامرام
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
❤رفتگان را به #صلوات و #فاتحه ای میهمان کنیم❤
─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─
🔥👇با ذکر آیدی کانال👇🔥
✿○• ✅ @chadooriyam •○✿
─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─