eitaa logo
چادرےام♡°
2.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
231 فایل
°• ❀ ﷽ یادت نرودبانو هربارڪھ از خانه پابه بیرون...[🌱] میگذارےگوشه ےچـادرٺ رادر دست بگیر...   وآرام زیرلب بگو:  ✨هذه امانتڪ یا فاطمة الزهرا♥.• حرفےسخنے: 📬| @rivoluzionario کارشناس ومشاور مذهبی : ✉️| @rostami_313 . تبادلات⇩ 💭‌| @Khademha1
مشاهده در ایتا
دانلود
اما این دفعه نمیگذاریم بهت جسارت کنن 😡 پس ما دخترا و پسرا اینجا چیکاره ایم
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
عکسی که منتشر شد
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
چادرےام♡°
فردی که در عکس میبینید فرد مومنی هست که داره حال اهانت ها رو میده 😔😡
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
بخداوندی خدا قسم انتقام همه این توهین ها گرفته میشه با دست خود حضرت آقا هیچ کدوم از این حرفا بی جواب نمی مونه
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
🔴 در شاهنامه فردوسی ☑️ شاهنامه‌ پوشش‌ زنان‌ ایران‌ باستان‌ را در داستان‌های مختلف وصف‌ کرده‌ است‌، از آن جمله؛  🔻وصف گردآفرید در نبرد با سهراب: زنی بود بر سان گردی سوار همیشه به جنگ اندرون نامدار کجا نام او بود گرد آفرید زمانه ز مادر چنین ناورید بپوشید درع سواران جنگ نبود اندر آن کار جایی درنگ نهان کرد گیسو به زیر زره بزد بر سر ترک رومی گره 🔻شیرین‌ در بارگاه‌ شیرویه‌ می‌گوید: چنین گفت شیرین كه ای مهتران جهان گشته و كار دیده سران سه دیگر كه بالا و رویش بود به پوشیدگی نیز مُوَیش بود بدانگه من جفت خسرو بُدَم به پوشیدگی در جهان نو بُدَم بگفت این بگشاد چادر ز روی همه روی ماه و همه پشت موی مرا از هنر موی بُد در نهان كه او را ندیدی كس اندر جهان نه كس سوی من پیش از این دیده بود نه از مهتران نیز شنیده بود 🔻تهمینه‌ در برابر رستم‌ می‌گوید: کس‌ از پرده‌ بیرون‌ ندیدی‌ مرا نه‌ هرگز کس‌ آوا شنیدی‌ مرا 🔻 سخن منیژه درباره خودش: منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب 🔷 شاعر : فردوسی j๑ïท ➺ •♡| @chadooriyam |♡•
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
🗣| چندتا قلبـ♥️ براۍ امام‌زمانت شڪارڪردۍ؟! چَندتامون‌ غصه‌خورِ‌ امام‌زمانیم؟! رفقــا! توجنگ‌چیزۍڪهـ بین 🥀 جاافتاده‌بود این‌بودڪه‌میگفتن.. امام‌زمان! دردوبلات‌‌به‌جون‌من @chadooriyam
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
عرضی ندارم بانو فقط یادت باشد👇 امروز"دختری" و فردا"مادر" و روزی، "مادر بزرگ" پس پـــاکدامن بمان و 🕊دیگران را به اوج برسان!! @chadooriyam
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
قشنگع بخونید❤️🍃 یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ 🎌برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین @chadooriyam
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
چادرےام♡°
#پویش‌پروفایل‌_مولایی #اولین_مظلوم #خداحافظ‌اےاولین‌مظلوم‌دنیا... #یا‌امیر‌المؤمنین #این‌دل‌بہ‌ه
در حیرتم اگر که عشق از آثار دیدن است؛ ما کورها، ندیده چرا عاشقت شده ایم؟... 💠 اللهم_عجل_لولیک_الفرج
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹