eitaa logo
『‌ سـٰآحـݪ‌خُـدآ ‌』
435 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
77 فایل
بهـ‌نام‌او !🌱 آدما ازش راضے بودن حالا فقط مونده بود خدآ :) #مَحبوبِ‌من :) از ¹⁴⁰⁰/⁰⁶/¹²خآدِمِـیم✋• کپۍ..؟! باذکࢪصلـواٺ‌؛نوش ِجانت^^!💜 میخوای‌لفت‌بدی؟بده‌ولی‌لطفا‌قبلش‌برای‌فرج‌آقا‌‌دعای فرج‌بخون‌وبرو...💚 https://harfeto.timefriend.net/172478796574
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 🌼 °•○●﷽●○•° تو فکر بودم که رسیدم دم سپاه شهرِ خودمون . گزارش کارا رو گرفتم و برناممونو براشون توضیح دادم . رفتیم نماز جماعت و بعدشم به بچه ها یه سری زدم و باهم رفتیم بیرون که نهار بخوریم دوباره برگشتیم سپاه تا به کارای عقب موندم برسم . __ تقریبا ساعت ۵ عصر بود . حرکت کردم سمت ماشینو روندم‌ تا خونه.‌ به محض ورود با ریحانه مواجه شدم که صورتش گل انداخته بود . بعد سلام و احوال پرسی با بابا و ریحانه دستشو گرفتم و بردمش سمت اتاق تا باهاش حرف بزنم ... مشغول صحبت بودیم که صدای آیفون اومد بابا اومد تو اتاق و +نمیخای درو باز کنی ؟ دل بِکَن دیگه با حرف بابا خندیدمو _ای به چشم . به صورت ریحانه نگاه کردم که از خجالت سرخ شده بود . با خنده گفتم _عه صدای قلبت از ۲۰ متریم شنیده میشه. چرا استرس دارییی دخترم !!! اینو گفتمو رفتم سمت در . با بابا رفتیم استقبالشون راهنمایی کردیم‌که ماشینشونو پارک‌ کنن. پدر روح الله خیلی گرم و صمیمی باهامون احوال پرسی کرد مادرشم با یه جعبه شیرینی از ماشین پیاده شد بر خلاف تصورم پدر و مادرش جوون بودن بعد احوال پرسی با مادرش و دعوتشون به داخل خونه منتظر موندیم که روح الله از ماشین پیاده شه تو دلم خدا خدا میکردم ریحانه سوتی نده و بتونه مسلط ازشون استقبال و پذیرایی کنه روح الله با دسته گل رفت سمت بابا .به وضوح استرس و تو حرکاتش حس میکردم مخصوصا وقتی که نگاه نافذ و دقیق پدرم و رو خودش دید... بابا با همون ابهت و مهربونی که انگاری ذاتی خدا ذاتی تو وجودش گذاشته بود سمتش رفت و بهش دست داد وخوش آمد گفت به من که رسیده بود استرسش کمتر شد یه لبخند نشست رو لباش و با خوش رویی احوال پرسی کرد بہ قلمِ🖊 💙و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://harfeto.timefriend.net/16610834165314 نظرات،انتقادات و پیشنهاداتتون رو در مورد رمان در لینک بالا ارسال فرمایید:)✨
『‌ سـٰآحـݪ‌خُـدآ ‌』
https://harfeto.timefriend.net/16610834165314 نظرات،انتقادات و پیشنهاداتتون رو در مورد رمان#ناحله د
میشه در روز بیشتر پارت بذارین . . چشم انشالله از فردا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/chadoraneh113/12366 نه عزیزم این رمان زندگی نامه شهید محمد دهقان فرد هست و بسیارم قشنگه من تا اخرش خوندم حتما رمانو دنبال کنین به جاهای خوب میرسه . . بله همینطوره..🦋 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بشیـم'⁵⁵⁰'🦋؟!
هدایت شده از  『‌ اڪیپ‌بَـࢪوبچ‌سـٰـآحـݪ‌خـدآ 』
سلاممم رفقا😍 https://harfeto.timefriend.net/16616918615852 لینک ناشناس ادمین سادات بانو💚🌿 چندروزی بود لینک نزاشتم بفرمایید💜
هووف😪 چه عجب ۵۵۰ تایی شدیم...!☺️ اگه باز برنگردیم به آمار قبل..🤧🙄
هدایت شده از منتظران‌مهد‌؎(:
550‌تایی‌شدنتون‌مبارک‌:)! ان شاءالله‌روز‌به‌روز‌بیشتر‌بشید✨🙂 تقدیم‌به؛ @chadoraneh113 از‌طرف؛ @montazranmahde
『‌ سـٰآحـݪ‌خُـدآ ‌』
550‌تایی‌شدنتون‌مبارک‌:)! ان شاءالله‌روز‌به‌روز‌بیشتر‌بشید✨🙂 تقدیم‌به؛ @chadoraneh113 از‌طرف؛ @monta
چقد زیبـٰاس!😍❤️ خیلۍممنوݩم..!🦋💙 ھمچنیݩ شمـٰا!💛🙃 راسٺۍ³⁰⁰ ٺـٰایۍ شدنٺوݩ مبـٰاࢪک..!💚' کࢪبݪـٰا نصیبٺـوݩ..!💕🌸'
هدایت شده از شیب↜الخضیب...❥
تقدیمی از طرف :💛شیب الخضیب💛 @golhaykhalkali" ☕️ " به : 💙ساحل خدا 💙 @chadoraneh113🍃⚡️🍃 به مناسبت 550 تایی شدنتون😍❣