🔗⃟ ⃟📼
دیࢪوزیڪیودیدم!
باافتخاࢪمیگفتبہزنماجازهدادمࢪوسࢪیشو
دࢪاࢪه:)
دمتونگࢪم😅
یہدختࢪسہسالہهمبود:)
ࢪوسࢪیشحڪمجونشوداشت!!
#بدون_تعارف..!
@chadoraneh113
مٰانـَنددَریـٰابـٰاشیـم،سـَرشاراَز..
لِطـافَتوَانـعِطـٰافپَذیـری..
وَلـیدَرجـٰاییکـِهلـٰازِماسـتطـُوفانبـِهپـٰاکُنیـم
وَقـُدرَتـمنـدتـَریـناَمـوآجرا..
بـَرصَخـرههـٰابِکـوبیـم..!
-اسـتادپَـناهِیٰان..🌿
🐣⃟📒¦⇢ #تلـنگرآنہ••
#حکایت...
عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود.
روزی به آبادی دیگری رفت
عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه. گفت: فلان عابدبود،
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم،عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی نان دادی!
‹💚♥️›
بـِہقولحآجآقـٰآقرآئتی
خدآوندبهانسآنگفت
گندمنخور
وقتۍخورد
تنبیهشبرهنہشدنشبود! :)
#بۍحجآبۍمدنیستسیلیخدآست🚶!
#تبآهیآت