🏴
قـرار هر چهدل بی قرار می آید
امیداینهمهچشمانتظار می آید
کجاستمنتقمِخون مـ️ـادر سادات
همان امیر که با ذوالفقارمی آید
#سلام_امام_زمانم
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا قُطْبَ الْعالَمِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که همه کائنات بر مدار تو میچرخد.
سلام بر تو و بر روزی که قبلهی دلهای اهل عالم خواهی شد!
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#بدونتعارف . .
شھید آوینۍ میگھ:
واۍ بــر آن ڪَس ڪھ در صحراۍ محشر سر از خــٰاک بردارد وَ نشانہاۍ از جھــٰاد دَر بــَدن نداشتھِ باشھ!
فلذا جھــٰادواجباست!
جھــٰادتیروتفنگنمیــخاد . .
شمــا تــو ڪار خونھ بھ مــٰادرت همسرت کمک ڪن خودش جھــٰادھ🚶🏻♂!
#ارہدیگاینجوریـٰـاس'
‹😐🌿›
••
خیلیجاهامیبینیمکهنوشته کپی باذکر ۱۰۰ صلواتمجازاست..!!!
کپی بیوحرام😐
انفالوحقالناس.
چیحرومه چیحلال❓
مذهبیهامونمدارنبهفنامیرن😐
میدونیدما دوازدهملیون سایت مستهجن داریم🔪😕
کهکپیازشونکاملاازاده😐💣
بعداونوقت جوونما مثلا اومده برای امام زمانش کار کنه
اسمشم گذاشته سرباز گمنامامامزمان🙄
بعدنوشته کپیحرام (حالاخودشم پستو از یه کانال دیگه کپیکرده)😐
در مقابل اون دوازده سایت مستهجن یه کانال خوب وآموزنده همکه داریم کپیازشحرومه😔
دیدمکمیگما..
دوستعزیزپخشکردنیهمطلبخوب
خودشصدقهجاریست...🙃
••
👀⛓⃟ ¦⇢ #تلنگࢪانہ ••
⛓👀⃟ ¦⇢ #بدون_تعارف
#تلنگر
گفٺ↻
ذکࢪ ࢪکوع چیہ؟
-معلومہ خب
"سُبْحَانَرَبِّیَالْعَظِیمِوَبِحَمْدِهِ"
+ذکࢪ سجده چے؟
-وااا!
حࢪفتو بزݩ خب . .😕!!
+سُبْحَانَرَبِّیَالاَعْلیوَبِحَمْدِهِ
دࢪستھ!؟
-آࢪه دیگہ . .😐!
+ࢪوزے ⁵¹ باࢪ میگیشوݩ . .🌱
هے میگے خداے مݩ بزرگھ
خداے مݩ از همہ بࢪتࢪه
خداے مݩ ..🙃♥️
🤨¦⇠#پسچࢪاتوسختےهایادٺمیࢪهودسٺوپاٺمیݪࢪزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🌻🌤›
#استوری
نذرِدیدارِرُختراڪیاداخواهمڪرد؟
همهراغیرِتویڪروزرهاخواهمڪرد
#اللهمعجللولیكالفرج♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༺🖤༻
-
--چادرٺرابتڪــان🌼
--روزۍمارابفـرسٺ🤲🏻
••اۍکہروزۍ²عالـم🌎
••همہازچادرتوسٺ🖤
-
-
🖤•¦➺ #استورۍ_مذهبۍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️͜͡💛
✦دَرعِشقِتوازبَسکِہخُروشآوَردیم؛
✦دَریآۍِسِپَھْررابِہجوشآوَردیم...!
#استوری
#امام_حسین
🌱حکایت
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید
و عملا زبان گربه ها را آموخت....
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم...!!
❇️ سࢪداࢪ شھید قاسم سلیمانے:
هࢪ وقت دࢪ سختےهای جنگ، فشاࢪها بࢪ ما حادث مےشد و بہ صوࢪت بسیاࢪ مضطࢪی هیچ کاࢪی از ما بࢪنمےآمد، پناهگاهے جز زهࢪا (سلاماللهعلیھا) نداشتیم...📿🤲🏻🌹
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
السَّلامُعَلَيْكَیابقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ
اَلسّلامُ عَلَیْکَیا مَولایَ یاصاحِبَالزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز
اَلسَّلامُعَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُویاشَریکَالْقُران
وَیااِمامَ الْاُنسِوَالْجان
💫سلام بر تو
ای دروازه ارتباط با خدا
که جز از درگاه تو
به ساحت او راهی نیست!!
💫و سلام بر تو
ای حکم فرمای دین،
که نیکان و بدان را سزا خواهی داد ...
✨یا فارس الحجاز
یا صاحب الزمان ادرکنی✨
#صبحتون_مهدوی
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#بهار_مهدوی
4_5938019967231331154.mp3
10.65M
🎧 وای زهــرا...
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🍃دعای منتظران درعصرغیبت🍃
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
🖤اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🖤
🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
#تلنگر 🌱
اگر روزي ،
بے منت دلے را
شاد ڪردي ..
بے " گناه " لذت بردی🥀
بی ریا دستے را گرفتی ..
بدان رسم جوانمردی را
آموخـــته ای...
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی»
«اگر این جمله پیامبر (ص) را مبنا قرار بدهیم؛ میتوانیم این نتیجه را بگیریم که هرکس به فاطمه زهرا(س) سیلی زده، به پیغمبر(ص) سیلی زده است
#ام_الشهدا
🖤اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🖤
🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
از شهدا به شما: 📞📞📞
قرارمون این نبود.
بی حجابی نبود.
بی غیرتی نبود.
قرارشدبعدازماها <راهمان> روادامه بدید اما دارید(راحت) ادامه میدید...
چفیه هامون خونی شدتا چادری خاکی نشود
عکس ماهارومیبینید عکس ما عمل میکنید
ماشهیدنشدیم که مرغ ومیوه ارزان بشه ماشهیدشدیم که بی حیایی ارزان نشود
حرف اخر ....این رسمش بود
این رسمش نبود...💔😔
بهشت بر این فرد حرام است
✨حضرت رسول (ص) فرمودند: بهشت بر فحاش و هرزه گوى کم حیائى که باک ندارد چه میگوید و چه مىشنود حرام است. ارشاد القلوب ج1 ص143
شرکت شیطان در نطفه فحاش
حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند:
از نشانههائى که ثابت میکند شیطان در نطفه فردی شرکت دارد. این است که او فحاش باشد و باکى نداشته باشد که چه مىگوید و چه میشنود.
(ارشاد القلوب ج1 ص143)
بدترین بندگان خدا
✨حضرت رسول فرمودند:
شرورترین بندگان خدا کسى است که مردم بواسطهى فحاشى او خوش ندارند که هم مجلسش باشند
📒(ارشادالقلوب، ج1 ص143
@chadoraneh113
مشخصات رمان جدید:🤩
نام رمان:رهایی از شب
ژانر:عاشقانه،مذهبی
تعداد پارت:178
زمان پارتگذاری: ظهر ها 6 پارت و شبها 6 پارت
خلاصه:دختری بی ایمان که گیر دوستانی ناباب افتاده و در وسط این هیاهوها عاشق یک طلبه میشود و سعی میکند خودش را به خدا نزدیکتر کند که......
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
🍄رمان جذاب #رهـایی_ازشــب 🍄
قسمت #اول
گاهے روزگار بہ بازیهاے عجیبے دعوتت میڪند
وتو را درمسیرے قرار میده ڪه اصلا تصورش هم نمیڪردی!!
پانزده سال پیش هیچ گاه تصور نمیڪردم مغلوب چنین سرنوشتے بشم!
ااااااااااههههه..!!!!!!....
این روزها خیلے درگیر ڪودڪیهامم.
چندسالے میشه ڪه خواب آقام رو ندیدم. 😔 میدونم باهام قهره.
شاید بخاطر همینہ ڪہ بے اختیار هفتہ هاست راهم رو ڪج میڪنم بہ سمت محلہ ی قدیمے و مسجد قدیمے!
با اینڪه سالها از ڪودڪیهام گذشتہ هنوز گنبد و مناره ها مثل سابق زیبا و باشڪوهند.
🍁🌻من اما بہ جاے اینکہ نزدیڪ مسجد بشم ساعتها روے نیمکتے ڪه درست درمقابل گنبد سبز رنگ مسجد وسط یڪ میدون بزرگ قرار داره مےنشینم
و با حسرت بہ آدمهایے ڪه باصداے اذان داخل صحن وحیاطش میشن نگاه میڪنم.😒
وقتے هنوز ساڪن این محل بودم شنیدم ڪه چندسالیه پیش نماز پیر ومهربون ڪودڪیهام دیگه امامت این مسجد رو به عهده نداره و از این محل نقل مڪان ڪردن به جاے دیگرے.
🍃🌹🍃
🍁🌻پیش نماز جدید رواولین بار دم در مسجد دیدمش.
یڪ تسبیـــــ☘ــــح سبز رنگ بہ دست داشت و با جوونایی ڪه دوره اش ڪرده بودند صحبت وخوش وبش میڪرد.
معمولا زیاد این صحنه رو میدیدم.درست مثل امروز!!!
او ڪنار مسجد ایستاده بود با همون شڪل وسیاق همیشگے ومن از دور تماشاش میکردم بدون اینڪه واقعا نیتے داشته باشم این چند روز ڪارم نشستن رو این نیمڪت و تماشای او و مریدانش شده بود.!
🍃🌹🍃🌹
🍁🌻شاید بخاطر مرد مهربون ڪودڪیهام، شاید هم دیدن اونها حواس منو از #لجنزاری که توش دست وپا میزدم پرت میڪرد.
آره اگر بخوام صادق باشم دیدن اون منظره حس خوبے بهم میداد.
ساعتها روے نیمڪت میدون ڪه بہ لطف مسئولین شهردارے یڪ حوض بزرگ با فواره هاے ⛲️رنگین چشم انداز خوبے بهش داده بود مینشستم و از بین آدمهاے رنگارنگے ڪه از ڪنارم میگذشتند
تصویر اون جماعت ڪنار در مسجد حال خوبے بهم میداد.راستش حتے بدم هم نمیومد برم داخل مسجد و اونجا بشینم.
اما من ڪجا و مسجد ڪجا؟!!!😔
🍁🌻ادامہ دارد..
✍نویسنده؛
#ف_مقیمی
🍄رمان جذاب #رهـایی_ازشــب 🍄
قسمت #دوم
🍁🌻یادش بخیر !!
بچگے هام چقدر مسجد میرفتم.اون هم تو قسمت مردونہ.!.
عشقم این بود ڪه آقام بیاد خونہ و دستمو بگیره ببرتم مسجد ڪنار خودش بنشونہ.
آقام براے خودش آقایے بود.
🍁یڪ محل بود و یڪ آقا سید
مجتبے!🌻
همیشہ صف اول مسجد مینشست.
یادمہ یڪبار پیش نماز سابق مسجد با یڪ لبخند خیلے مهربون و لهجہ ے زیباے مشهدے بهم گفت:
_سیده خانوم دیگہ شما بزرگ شدے. 😊اینجا صف آقایونہ.
باید برے پیش حاج خانوما نماز بخونے.
🌻🍁آقام با شرم و افتخار میخندید و در حالیکه دست منو ڪه با خجالت بہ ڪتش حلقہ شده بود نوازش میڪرد رو بہ حاج آقا گفت:
_حاج اقا تا چند وقت دیگہ بہ تکلیف میرسہ قول میده بره سمت خانمها..😊
پیش نماز هم بہ صورت اخم ڪرده و دمغ من لبخندے زدو گفت:😊
-ان شالله…ان شالله.پس سیده خانوم ما بزودے مڪلف هم میشن؟!
بعد دست ڪرد تو جیبش و یڪ مشت نخودچے ڪشمش دراورد و حلقہ ے دست منو بازڪرد ریخت تو مشتم گفت:☺️
-این هم جایزه ے سیده خانوم.
خدا حفظت ڪنہ بابا! ان شالله عاقبت بخیرشے و هم مسیر مادرت زهرا حرڪت ڪنے…
🌹🍃🌹🍃
از یاد آورے این خاطره مو براندامم راست شد
ودلم برای یڪ لحظہ لرزید.زیر لب زمزمہ ڪردم:
سیده خانوووووم…..هم مسیر مادرت زهرا بشے !!!!!!!
#غافل از اینڪه من دیگہ نہ سیده خانومم نه #هم_مسیر مادرم زهرا..
ڪاش همیشہ بچہ میموندم.
دست در دست آقام.، صف اول نماز جماعت! ڪاش بازهم اون مرد پیر مهربون تو ڪف دستم نخودچے ڪشمش مینداخت و اجازه میداد همیشہ ڪنار آقام صف اول مسجد نماز بخونم.
اینطورے شاید مسیرم عوض نمیشد! شاید براے همیشہ سیده خانوم میموندم..😢😞
🌻🍁ادامه دارد. …..
✍نویسنده؛
#ف_مقیمی